خانه » همه » مذهبی » مبانی بنیادین بلاغت عربی (3)

مبانی بنیادین بلاغت عربی (3)

مبانی بنیادین بلاغت عربی (3)

مسأله‌ی لفظ و معنا یكی از پایه‌های سه گانه‌ای است كه ساختمان بلاغت به آن تكیه كرده و با سه دانشِ معانی، بیان و بدیع استقرار یافته است.

16066 - مبانی بنیادین بلاغت عربی (3)
16066 - مبانی بنیادین بلاغت عربی (3)

 

نویسنده: محمدكریم الكواز
مترجم: حسین سیدی

 

لفظ و معنا

مسأله‌ی لفظ و معنا یكی از پایه‌های سه گانه‌ای است كه ساختمان بلاغت به آن تكیه كرده و با سه دانشِ معانی، بیان و بدیع استقرار یافته است.
لفظ از نظر لغوی از «لفظَ بالكلام» یعنی «تلفظ كرد» می‌باشد. (1) چیزی كه آدمی در حكم خود- چه مُهمل و چه مستعمل- آن را تلفظ می‌كند. (2)
معنا هم، از نظر لغوی، ‌یعنی «مراد و مقصود»؛ معنای هر كلامْ یعنی مقصودِ آن. (3) مفهوم لغوی لفظ یعنی «كلامی كه از دهان خارج می‌شود». بدون تردید بداهتِ قصد در لفظ یا معنا را در لفظ ملاحظه می‌كنیم؛ چون اگر قصدْ موردنظر نباشد، آنچه كه تلفظ می‌شود، كلام نامیده نمی‌شود.
اما در اصطلاح، معانی همان تصویرهای ذهنی‌اند كه در برابر آنها الفاظ وضع شده‌اند و تصویرهای حاصل شده در عقل وجود دارند. یعنی بدان جهت معانی نامیده شده‌اند كه به وسیله‌ی لفظْ مقصود و مراد هستند. (4) طبیعت لفظ و معنا همان تلازم و پیوستگی متقابل بین آن دو است. لفظ تنها به وسیله‌ی معنا وجود می‌یابد و معنا به وسیله‌ی لفظ. معنا آن تصویر ذهنی است كه لفظ برای آن وضع شده است كه مراد از آن تصویر یا هویت آن می‌باشد.
اگر گفته شود گوینده با این لفظ قصد این معنا را كرده است، مراد آن است كه با ذكر آن لفظ قصد تعریف آن معنای مراد را دارد. (5)
اما نكته‌ای درباره‌ی اصطلاح «معنا» كه علی رغم رواج آن تن به تعریف نمی‌دهد. گفته شده است «هیچ چیز دشوارتر از تصوّر ساده‌ی بیان معانی واژگان نیست، به ویژه كه بر سرِ زبان مردم بسیار رواج داشته باشد. » (6)
هر واژه معنایی در حوزه‌ی معنایی خود دارد، اما كاربردهای واژه‌ی «معنا» را می‌توان به معانی زیر آورد:
1. غرض گوینده
2. ایده‌ی كلی شرح قصیده به زبان نثر.
3. اندیشه‌های فلسفی و اخلاقی.
4. تصوّرات غریب و پدیده‌های نادر.
این در حالی است كه واژه‌ی لفظ به دو دلالت كاربرد دارد:
1. آنچه كه آن را تكوین موسیقایی و ریتم عبارات می‌نامیم.
2. تصویر دقیق معنا و جزئیات آن كه غالباً در زبان نثر نادیده گرفته می‌شود. (7)
كاربردهای لفظ و معنا در این تفسیر، مبهم و از مثال‌های روشن خالی است. اما برگرفته از عبارت مشهور جاحظ است كه می‌گفت «معانی از امور پیش پا افتاده‌اند. » این عبارت راهگشای نقد عربی بوده است. اما ما به سخن عتّابی (درگذشته‌ی 220هـ) اشاره می‌كنیم كه قبل از جاحظ می‌گفت «لفظ، جسم است و معنا روح؛ آن را به چشم دل می‌بینی و هرگاه مؤخر را مقدم و مقدم را مؤخر نمایی، تصویر فاسد و معنا تغییر می‌كند. مثل این كه سر را جای دست و دست را جای پا قرار دهی كه در این صورت آفرینش و زیبایی دچار تغییر می‌شود. » (8)
این یك ملاحظه‌ی دقیق است؛ چون معنا بدون لفظ به وجود نمی‌آید. چنان كه روح بدون جسم نیست. این دو هم چون روح و بدن به هم پیوسته‌اند. وی در پیِ آن است كه واژگان را در موقعیت آنها توضیح دهد و تقدیم و تأخیر را كه مایه‌ی فساد معنا می‌شود در آن وارد نمی‌نماید؛ چون واژگان در این صورت از مسیرشان منحرف می‌شوند و زیبایی‌شان را از دست می‌دهند و بی‌نظمی آن را حس می‌كنیم مثل حالتی كه در شخص زیبا حس می‌شود اگر جای اعضای بدن عوض شود. (9)
وقتی حوزه‌ی بحث علمای بلاغت از گذشته «عبارت» باشد، هرچه در باب لفظ و معنا گفته شود به آن برمی‌گردد. بر این اساس تفكیك بین لفظ مركب در عبارت و معنای مركب درست است؛ یعنی نظم واژگان در عبارت به هر صورت كه باشد، موجب تغییر معنا می‌گردد؛ هر چند واژگان به حال خود باقی بمانند. گاه بیان از معنا به صورتی از لفظ ممكن می‌شود، یعنی اشتراك میان دو عبارت در معنا به وجود می‌آید؛ هر چند كه در لفظ با هم متفاوت باشند. (10)

پی‌نوشت‌ها

1. القاموس المحیط، ماده‌ی «لفظ».
2. التعریفات، ص108.
3. لسان العرب.
4. التعریفات، ص122.
5. التفسیر الكبیر، ج1، ص24.
6. نظریة المعنی، ص151.
7. همان، ‌ص38.
8. الصناعتین، ص167.
9. البلاغة تطوّر… ، ص41.
10. تاریخ النقد، سلام، ج1،‌ ص67.

منبع مقاله :
الكواز، محمدكریم، (1386)، سبك شناسی اعجاز بلاغی قرآن، ترجمه‌ی حسین سیدی، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد