راه هاى عملى کسب حب اهل بیت(ع):
1- معرفت اهل بیت(ع): در سایه معرفت امام به کمالات و ویژگى هاى منحصر به امام بیشتر واقف مى گردیم و این وقوف خود فطرتا شیفتگى و محبت نسبت به اهل بیت(ع) را در پى دارد. امام صادق(ع) مى فرمایند: الامام علم بین اللهعزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مومنا و من انکره کان کافرا}امام آن شاخص (و دلیل و راهنماى) آشکار است که بین خداى عزوجل و خلقش قرار گرفته، پس هر کس او را شناخت مؤمن مى گردد و هر کس او را انکار کرد (و نشناخت) کافر مى گردد{، (همان،ج 1، ص 170، ر 839).
مؤمن بودن فرع بر شناختن امام است از طرفى ایمان عین حب و بغض است امام محمد باقر(ع) مى فرمایند: الایمان حب و بغض؛}ایمان حب و بغض است (همان، ج 2،ص 214، ر 3095). حب به تمامى خوبى ها و کمالات و… و بغض از همه بدى ها، کژى ها و… پس در پرتو شناخت و معرفت ایمان حاصل مى شود و ایمان هم جز حب و بغض نیست. نتیجه این مى شود که یکى از راه هاى عملى مهم کسب حب اهل بیت(ع) معرفتآن بزرگواران است.
2- اطاعت از اهل بیت(ع): اگر کسى شناخت لازم و کافى به اهل بیت(ع) پیدا کرد اطاعت از آنان را بر خود لازم مى داند ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نیست در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصیان شود، عصیان هم به هر اندازه باشد به همان اندازه کدورت وبغض مى آورد. کدورت و بغض هم ضد صفا و حب است، پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مى شود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا مى گیرد. امام رضا(ع) مى فرمایند: اللهم انى اسئلک… العمل الذى یبلغنى حبک…}الها! از تو آن عملى را مسألت مى کنم که حب خودت را به منبرساند (همان، ر 3093). بنابراین یکى از راه هاى عملى وصول به حب اصل عمل و طاعت عملى مى باشد.
3- توسل با حال: در سایه شناخت امام مى فهمیم همه چیزمان به امام وابسته است. واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام مى باشد (براى آشنایى بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید) اگر توسل بعد ازشناخت و با حال همراه باشد ترنم عاجزانه و عاشقانه اى است که حب را در دل بیش از پیش مى پروراند.
4- تولى و تبرى: دو اصلى که با حب اهل بیت(ع) تأثیر متقابل دارند؛ یعنى، حب اهل بیت(ع) تولى (و دوستى با دوستان خدا و آنان) و تبرى (و بى زارى از دشمنان خدا و آنان) را مى آورد و تولى و تبرى هم محبت اهل بیت(ع) را در پى دارد.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- فلسفه امامت، دکتر یحیى یثربى
2- رهبران بزرگ، آیت الله مکارم شیرازى
محبت و عشق به خدا دو راه دارد:
1- راه نظرى؛ در محبت، علم و شعور نهفته است و تا زمانى که انسان نسبت به چیزى شناخت پیدا نکند، آن را دوست نمى دارد.
2- راه عملى؛ حضرت على(ع) نیز مى فرمایند: «اگر خدا را دوست مى دارید محبّت دنیا را از قلب هایتان خارج کنید»، (میزان الحکمه، ج2، ص 228، ر 3167).
عبدالرزاق کاشانى (شارح کتاب منازل السائرین) مى نویسد: «عشق و محبّت به محبوب اقتضا مى کند وصال را، و وصال میسّر نمى شود مگر به بذل روح، و انس به جمال هم اقتضا مى کند که قلب از التفات به غیر او ممنوع شود. پس افراد محبّ وقتى در محبّت صادق اند که قلبشان تعلق به محبوب داشته باشد»، (شرح منازل السائرین، ص 168).
(براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمدرضا کاشفى، آیین مهرورزى، صص 77 ـ 83).
اگر کسى بخواهد عاشق خداوند واولیاى او شود کافى است مقدارى از حجاب هاى دل خویش را کنار بزند و چشم دل را باز کند و مقدارى از آن همه نعمت هاى گوناگونى که خداوند به او داده است را ملاحظه نماید. آدمى اگر به خود و اطرافش نگاه کند، خواهد فهمید که غرق در نعمت ها و الطاف خداوند است.او با مهربانى تمام و با کمال بذل و بخشش و جود و کرم و در عین حال با چشم پوشى از بسیارى از بدى ها و ناسپاسى هاى انسان، مشغول تدبیر امور و اداره تمامى شؤون زندگى او است. اگر کارى کنیم که از خواب غفلت بیدار شویم، خود را غرق درمحبت هاى خداوند و اولیاى او خواهیم دید. بعد از دیدن این احسان قلبا به اعطا کننده آن علاقه مند شده و خود را مدیون او خواهیم دید و علاقه و محبتمان نسبت به او افزون خواهد شد و اندک اندک و با گذشت زمان عشق به معبود پیدا خواهیم کرد. پس راه عاشق خدا شدن درکم حبت ها و خوبى هاى او است که جز با رفع حجاب هاى درونى میسّر نمى گردد.