جعفر فرزند ابوطالب و فاطمهی بنت اسد، معروف به جعفر طیار، کنیهاش «ابو عبدالله» بود.[1] پیامبر اسلام(ص) نیز لقب «ابو المساکین» را به وی داده بود به دلیل آنکه نشست و برخاست بسیاری با فقرا داشت.[2]
جعفر برادر امام علی(ع)، عقیل، طالب و پسر عموی پیامبر اسلام(ص) بود. براساس گزارشهای تاریخی وی 20 سال قبل از بعثت متولد شد، در حالی که ده سال از عقیل کوچکتر و ده سال از علی(ع) بزرگتر بود.[3]
جعفر از شهدای بزرگ صدر اسلام است که بعد از قطع شدن دو دستش در جنگ موته[4] و شهادتش، به «ذوالجناحین»[5] و جعفر طیار[6] شناخته میشود.
هنگامی که در مکه خشکسالی اتفاق افتاد و ابوطالب دچار تنگدستی شد، پیامبر(ص) به عباس بن عبدالمطلب پیشنهاد داد تا نزد برادرش ابوطالب برود و جعفر را به خانه خود بیاورد و سرپرستی وی را بر عهده گیرد. عباس این پیشنهاد را پذیرفت، نزد ابوطالب رفت و جعفر را به منزل خود آورد. جعفر تحت سرپرستی عمویش بزرگ شد تا زمانی که اسلام را پذیرفت، پس از آن مستقل شد.[7]
همسر و فرزندان
نام همسر جعفر، اسماء بنت عمیس بن نعمان بود که از او دارای فرزندانی به نام عبدالله، محمد و عون میباشد که همگی در حبشه به دنیا آمده بودند.[8]
برخی منابع نیز چهار فرزند دیگر به نامهای محمد اصغر، حمید، حسین، عبدالله اصغر را از همان مادر به فرزندان او افزوده و مدعی شدهاند که آنان نیز در حبشه به دنیا آمدند.[9]
اسلام آوردن
در زمان اسلام آوردن وی اختلاف است. بر اساس گزارشی، وی در کمتر از بیست سالگی اسلام آورد[10] گفته شده او دومین فردی بود که پس از امام علی(ع) مسلمان شد و به همراه برادرش اولین نماز جماعت را به امامت پیامبر(ص) برپا کردند.[11]
امام صادق(ع) نیز در این زمینه میفرماید: اولین نماز جماعتی که رسول خدا(ص) برقرار فرمود، تنها امیرالمؤمنین(ع) با حضرتشان بود و ابوطالب به جعفر گفت که او نیز در نماز جماعت آنان شرکت نماید.[12]
با این وجود، برخی معتقدند که وی سومین،[13] بیست و ششمین،[14] یا سی و دومین نفری بود که مسلمان شد.[15]
فضایل و ویژگیها
جعفر در زمان خودش از جهت زیبایی و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) بود.[16] علی(ع) به برادرش جعفر ارادتی ویژه داشت به گونهای که اگر عبدالله بن جعفر درخواستی از آنحضرت داشت و او را به جان جعفر قسم میداد، درخواستش را رد نمیکرد.[17]
جعفر مردی خطیب، دلیر و شجاع، عارف، سخاوتمند و بخشندهای بود که دایره جودش شامل همه میشد. او حقوق را رعایت میکرد.[18]
نماز جعفر طیار که از نمازهای مستحب مؤکد و سفارش شده است هدیهای است که پیامبر به جعفر داده بود.[19]
از امام علی(ع) نقل میکنند که رسول خدا(ص) فرمود: پیامبران قبل از من هفت وزیر و نقیب و حواری داشتند، اما خداوند به من چهارده حواری و نقیب داد: حمزه، جعفر، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، و …[20]
جعفر دارای چنان جایگاهی است که بعد از اهلبیت(ع) و امامان معصوم(ع) از اولین کسانی خواهد بود که در کنار حوض کوثر بر پیامبر(ص) وارد میشود.[21]
رسول خدا(ص) در ارتباط با جعفر سخنان فراوانی فرموده است:
بهترین مردم حمزه، جعفر و علی(ع) میباشند.[22]
مردم از درختان گوناگون هستند و من و جعفر از یک درختیم.[23]
خدایا! جعفر بهترین ثواب را به سوی تو فرستاد. تو نیز بهترین افراد را در ذریه او قرار ده.[24]
من و این فرزندان عبدالمطلب بزرگان اهل بهشتیم: حمزه، جعفر،علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع)».[25]
در نقلی دیگر به جای حضرت زهرا(س)، نام حضرت مهدی(ع)» ذکر شده است.[26]
ابن عباس میگوید: نزد پیامبر خدا(ص) بودیم که ایشان جواب سلامی را دادند و سپس به اسماء فرمودند: این جعفر به همراه جبرئیل و میکائیل و ملائکه بودند که بر من سلام کردند و جوابشان را دادم.[27]
پیامبر(ص) برای جعفر سالیانه پنجاه خروار از محصول خرمای خیبر را مقرر فرمودند.[28]
صاحب الهجرتین
جعفر به همراه همسرش در دومین هجرت مسلمانان که در سال پنجم بعثت اتفاق افتاد[29] عازم حبشه شد و در این سفر رهبری مسلمانان را به عهده داشت.[30]
پس از رسیدن آنان به حبشه، قوم قریش، عمرو بن عاص و عمارة بن ولید را همراه با هدایایی به سمت حبشه فرستادند تا مسلمانان را به مکه برگردانند. عمرو از نجاشی چنین درخواستی را مطرح کرد. نجاشی نیز جعفر را احضار نمود و آنچه رخ داده را از او پرسید. جعفر پاسخ داد: خداوند برای ما پیامبری فرستاد که ما را به رها نمودن بتها، ترک رباخواری، خودداری از ظلم و خونریزی، فحشا و پلیدی امر کرد و به خواندن نماز، پرداخت زکات، اجرای عدل و احسان در میان خویشان دستور داد. نجاشی از جعفر خواست تا برخی از آنچه پیامبر(ص) از سوی خدا آورده را برای وی بخواند. جعفر نیز آیههایی را از سوره مریم که به جایگاه ایشان و فرزندش عیسی(ع) میپرداخت را برای او خواند. نجاشی با شنیدن این آیات، گریست و دستور داد تا مشرکان مکه را به همراه هدایایشان از حبشه اخراج کنند و مسلمانان در امنیت کامل در حبشه زندگی کنند.[31]
بدین ترتیب نجاشی و اطرافیانش به دست جعفر مسلمان شدند.[32]
سرانجام جعفر طیار به اتفاق همراهانش در سال هفتم هجرت، از حبشه عازم مدینه شده و همزمان با فتح خیبر به این شهر رسیدند.[33] هنگامی که پیامبر(ص) جعفر را دید میان دو چشمش را بوسید، او را در آغوش گرفت و با شادی بسیار گفت: به خدا سوگند نمیدانم به کدام یک شادتر شوم، از آمدن جعفر، یا از فتح خیبر![34]
بعد از برگشت این مهاجران از حبشه به مدینه، پیامبر (ص) آنان را صاحب الهجرتین نامید. [35] زیرا آنان دوبار هجرت کردند. یکی به حبشه و بار دیگر به مدینه!
آیاتی که در شأن جعفر طیار نازل شد
برخی از مفسران جعفر را یکی از مصادیق آیه 23 سوره احزاب و آیه 28 سوره ص اعلام کردهاند.[36]
عقد اخوت
بر اساس برخی از گزارشهای تاریخی در جریان عقد اخوت، پیامبر(ص) بین جعفر بن ابیطالب و معاذ بن جبل پیمان اخوت برقرار نمود؛[37] اما با توجه به این که جعفر در این ایام در مدینه حاضر نبود،[38] یا این گزارش دارای اشکال است[39] و یا باید گفت که این پیوند اخوت به صورت غیابی منعقد شد.
شهادت
جعفر بعد از بازگشت به مدینه در «نبرد موته» که در سال هشتم هجرت رخ داد،[40] شرکت کرد و بعد از شهادت زید بن حارثه فرماندهی سپاه اسلام را بر عهده گرفت.[41] البته برخی گزارشها حاکی از آن است که فرماندهی از ابتدا بر عهده جعفر بود.[42]
او پس از سالها مجاهدت و تلاش در دفاع از اسلام نوپا، سرانجام در سن چهل و یک[43]و یا چهل و پنج سالگی[44] در این نبرد به شهادت رسید. گزارش شده که در نبرد موته، جعفر حدود نود جراحت برداشت[45]و بر اساس گزارشی دیگر بدن ایشان با ضربه یکی از رومیان به دو نیم تقسیم شد.[46] گفته میشود او اولین فرد از مسلمانان بود که مرکبش را در میدان نبرد پی کرد.[47]
به هر حال بعد از شهادت او بود که پیامبر(ص) فرمود: خداوند به جای دو دست جعفر به وی دو بال داد که با آنها در هرکجای بهشت که بخواهد پرواز میکند.[48]
با شهادت جعفر، پیامبر(ص) به منزل وی آمد و خبر شهادتش را به همسرش اسماء داد و همراه با او در عزای جعفر گریست. آنگاه حضرت فاطمه(س) با حالتی گریان وارد شد. پیامبر فرمود: سزاست که بر مرگ چشمها گریان باشد.[49]
از امام صادق(ع) نقل است که بعد از شهادت جعفر، پیامبر(ص) به فاطمه(س) فرمود تا سه روز برای اسماء شام و ناهار تهیه کرده و با سایر بانوان فامیل، به دلداری او بروند و در خانهی او بمانند؛ از اینجا بود که سنتی شرعی شکل گرفت که تا سه روز، برای صاحبان عزا، غذا بفرستند.[50]
مدفن
جعفر به همراه زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه در یک قبر دفن شدند.[51] زیارت جعفر در منطقه موته مستحب است و به آن سفارش شده است.[52]
[1]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 1، ص 242، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[2]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 7، ص 309، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[3]. الاستیعاب، ج 1، ص 242.
[4]. جنگ موته، جنگی بود که در سال هشتم هجری و در زمان حیات رسول خدا(ص) بین مسلمانان و امپراطوری روم روی داد. ر. ک: «فرمانده سپاه جنگ موته»، 44912.
[5]. الاستیعاب، ج 1، ص 242.
[6]. ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، تحقیق، السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبد الحفیظ، ج 1، ص 505، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بیتا.
[7]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 313، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[8]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 4، ص 25، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[9]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، ص 35، قم، انصاریان، 1417ق.
[10]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 99، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[11]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، أسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 341، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[12]. شیخ صدوق، امالی، ص 508، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[13]. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، محقق، شیری، علی، ج 72، ص 125، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.
[14]. الإصابة، ج 1، ص 592.
[15]. أسد الغابة، ج 1، ص 341.
[16]. الاستیعاب، ج 1، ص 242.
[17]. همان، ص 244.
[18]. ابو نعیم احمد بن عبد الله الاصبهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، محقق، مصحح، شفیعی کدکنی، محمد رضا، ج 1، ص 114، قاهره، دار ام القراء للطباعة و النشر، چاپ اول، بیتا.
[19]. «نماز جعفر طیار»، 47577.
[20]. أسدالغابة، ج 1، ص 342.
[21]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 36، ص 295، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[22]. ابو الفرج، علی بن الحسین الأصفهانی، مقاتل الطالبیین، محقق، صقر، سید احمد، ص 34، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
[23]. همان، ص 35.
[24]. شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، ص 1125، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق.
[25]. تاریخ مدینة دمشق، ج 72، ص 127.
[26]. همان.
[27]. همان، ص 134.
[28]. الطبقات الکبری، ج 4، ص 30.
[29]. همان، ج 1، ص 159.
[30]. همان، ج 4، ص 25.
[31]. بحار الانوار، ج 18، ص 414 – 415.
[32]. الإصابة، ج 1، ص 593.
[33]. السیرة النبویة، ج 2، ص 359.
[34]. أسدالغابة، ج 1، ص 342؛ الطبقات الکبری، ج 4، ص 26.
[35]. أسدالغابة، ج 4، ص 334.
[36]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 188 – 189، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ ابن العربی، محمد بن عبدالله بن ابوبکر، احکام القرآن، ج 4، ص 1645 – 1646، بی نا، بی جا، بی تا.
[37]. الإصابة، ج 1، ص 592.
[38]. السیرة النبویة، ج 1، ص 505.
[39]. الطبقاتالکبری، ج 4، ص 26.
[40]. الاستیعاب، ج 1، ص 242.
[41]. السیرة النبویة، ج 2، ص 373.
[42]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 65، بیروت، دار صادر، بیروت، چاپ اول، بیتا.
[43]. الاستیعاب، ج 1، ص 245.
[44]. تاریخ مدینة دمشق، ج 72، ص 135.
[45]. الاستیعاب، ج 1، ص 243.
[46]. مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 1، ص 340، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق؛ الطبقات الکبری، ج 4، ص 29.
[47]. الإصابة، ج 1، ص 593.
[48]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ج 2، ص 43، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[49]. الاستیعاب، ج 1، ص 243.
[50]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، محاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 419، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[51]. عمدة الطالب، ص 35 – 36.
[52]. بحار الأنوار، ج 97، ص 222.
دربارۀ کشته شدن «محمد بن جعفر بن ابیطالب» نظریات مختلفی به شرح زیر بین مورّخان مطرح شده است:
1. در برخی از کتب تاریخی ذکر شده است که ایشان در یکی از جنگهایی که عربها به دستور عمر با ایرانیان داشتند[3] (حمله به شوشتر)، به شهادت رسید.[4]
2. برخی هم کشته شدن «محمد بن جعفر بن ابیطالب» را در ایران گمانی از سوی برخی از مورّخان دانستهاند.[5]
3. برخی هم از اساس آمدن «محمد بن جعفر بن ابیطالب» به ایران و شرکت او در جنگ اعراب با ایران را مطرح نکرده، بلکه بیان کردهاند که وی در جنگ صفّین که میان عراق و شام رخ داد، شرکت کرده و در مبارزهای که میان او و عبید الله بن عمر در گرفت کشته شد[6] و هنگامى که جنگ آرام یافت و حملات آن روز به نفع نیروى عراق پایان گرفت، امیرالمؤمنین على (ع) بر کنار این تودۀ خون آلود آمد و فرمود: کشتهها را از روى برادر زادهام به کنار بزنید. فرمانبرداران جنازههاى خون آلود را کنار زدند و در زیر آنها اجساد خونین محمد بن جعفر و عبید الله بن عمر را دیدند که دست به آغوش هم انداخته هر دو به خواب ابدى فرو رفتهاند؛ امام علی (ع) در برابر این منظره فرمود:«اما و الله لعن غیر حب تعانقتما»: این دست به گردن افکندن شما نشانۀ دوستى شما نیست.[7]
البته، نویسنده کتاب «مقاتل الطالبیین» این نظریه را نپذیرفته و میگوید:«ضحاک بن عثمان چنین روایت کرده است و من تاکنون هرگز از تاریخنگاران و اصحاب حدیث نشنیدهام که محمد بن جعفر با دست عبید الله بن عمر شهادت یافته باشد به علاوه، جز این روایت مطلقاً از شهادت محمد بن جعفر از هیچکس خبرى منقول نیست».[8]
اگر بپذیریم که محمد بن جعفر به همراه عربهای مسلمان به ایران آمده و در شوشتر کشته شده باشد، محتمل است قبری که در نزدیکی دزفول است را مزار او بدانیم.