خانه » همه » مذهبی » مدیریت و برنامه‌ریزی آموشی حضرت رضا (ع) در تبیین مسائل توحیدی

مدیریت و برنامه‌ریزی آموشی حضرت رضا (ع) در تبیین مسائل توحیدی

مدیریت و برنامه‌ریزی آموشی حضرت رضا (ع) در تبیین مسائل توحیدی

یکی از شاخص‌های قرآنی در روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)، مسئله توحید است. پرداختن به چنین موضوعی با توجه به مسائل اعتقادی دوران حضرت رضا (علیه السلام) و انحراف بعضی فرق و مکاتب، بیان گر

196281 - مدیریت و برنامه‌ریزی آموشی حضرت رضا (ع) در تبیین مسائل توحیدی
19628 - مدیریت و برنامه‌ریزی آموشی حضرت رضا (ع) در تبیین مسائل توحیدی

 

نویسنده: زهره معارف

 

چکیده

یکی از شاخص‌های قرآنی در روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)، مسئله توحید است. پرداختن به چنین موضوعی با توجه به مسائل اعتقادی دوران حضرت رضا (علیه السلام) و انحراف بعضی فرق و مکاتب، بیان گر موقعیت‌شناسی آن حضرت است؛ چرا که چنین انحرافات عقیدتی فراوانی، جامعه اسلامی آن روز را تهدید می‌کرده است. ایشان تفسیر آیاتی را که مستمسک گم‌راهان قرار گرفته بود، سرلوحه کار خود قرار داد و فعالانه در جلسات شرکت جست و به تبیین و آموزش مسائل توحیدی پرداخت.
با بررسی روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)، با شیوه آموزشی حضرت در تبیین مسائل توحیدی آشنا می‌شویم و در می‌یابیم که ایشان در آموزش، از شیوه‌ای که امروزه «شیوه آموزشی سنتی و کلاسیک» نامیده می‌شود، بهره برده و به روان‌شناسی آموزش و مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی، احاطه کامل داشته است. تصریح می‌شود که این شیوه را قرن‌ها پیش، حضرت رضا (علیه السلام)، در تعامل با مردم زمانه خویش به کار برده است.
این نوشتار در سه فصل تنظیم می‌گردد: «توجه حضرت رضا (علیه السلام) به نکات قبل از آموزش»، «توجه حضرت رضا (علیه السلام) به نکات حین آموزش» و «توجه حضرت رضا (علیه السلام) به نکات بعد از آموزش».

1. مقدمه

تدریس، ارائه طرح درس و مطالعه و بررسی روش‌های تدریس در سال‌های متمادی، باعث شد که در مواجهه با روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)، شیوه آموزشی بسیار کاربردی ایشان، توجهم را به خود جلب کند. حضرت در آن بازه زمانی، در آموزش و تبیین مسائل توحیدی، بسیار دقیق عمل کرده و به مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی، احاطه کامل داشته است.
شایان ذکر است که این مقاله، برگرفته از پایان نامه سطح 3 این جانب، با عنوان «توحید ذاتی و توحید صفاتی در روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام)» است.

2. توجه امام رضا (علیه السلام) به نکات قبل از آموزش

الف – مخاطب‌شناسی

حضرت امام رضا (علیه السلام) در بحث توحید، یادآور می‌شود که باید با مردم به اندازه عقل و معرفت و درک آنها سخن گفت. (1) این همان مخاطب‌شناسی است که از ارکان تبلیغ و تدریس بوده، در همه گفتگوها و بحث‌ها حائز اهمیت است. حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در تبیین شیوه پاسخ‌گویی به پرسش‌های توحیدی، خطاب به محمد بن عبید می‌فرماید:
به عباسی بگو که از سخن گفتن درباره توحید و غیر آن خودداری کند و با مردم در مورد آنچه می‌شناسند، سخن گوید و از آنچه انکار می‌نمایند و نمی‌دانند، باز ایستد. هنگامی که از تو درباره توحید سؤال می‌کنند، چنان که خدای فرموده، بگو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» (2) و چون از تو در مورد کیفیت و چگونگی (ذات خداوند) سؤال می‌کنند، بگو چنان که خدای فرموده: « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ » یعنی، چیزی در ذات و صفات، مانند او نیست و وقتی از او درباره شنیدن خدا سؤال کردند، چنان که خدای فرموده، بگو: « وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ‌ » (4) یعنی او شنوای داناست و با مردمان به آنچه می‌شناسند، سخن بگو. (5)
بنابراین از دیدگاه حضرت، در نظر گرفتن سطح فهم و درک افراد برای پاسخ‌گویی به سؤالات توحید، اهمیت فراوانی دارد. ایشان با ایراد بیانات کوتاه یا طولانی، (6) و دادن پاسخ انتزاعی به بعضی افراد (7) و پاسخ متقن و دقیق و برهانی به برخی دیگر، در آموزش و تبیین مسائل توحیدی، توجه شایانی به سطح درک و فهم مخاطب داشت.

ب- موقعیت‌شناسی و توجه به مقتضیات زمانه

با توجه به مشکلات اعتقادی در عصر حضرت رضا (علیه السلام) و انحراف بعضی فرق و مکاتب، تبیین و آموزش مسائل توحیدی توسط آن حضرت، بیانگر نیازسنجی و موقعیت‌شناسی ایشان است. حضرت امام رضا (علیه السلام) از هر فرصتی استفاده می‌نمود و به تبیین دقیق توحید می‌پرداخت. ایشان تفسیر آیاتی را که مستمسک گم‌راهان قرار گرفته بود، سرلوحه کار خود قرار داده و با استفاده از فرصت‌های طلایی و شرکت در جلسات مناظره، مسائل توحیدی را تبیین و شبهات موجود در این حوزه را رفع نمود؛ مثلاً حضرت در بیان پیوند توحید با ولایت، از موقعیت مناسبی که به درخواست اهالی علم در جمع مردم نیشابور ایجاد شده بود، استفاده کرد و حدیث سلسلة الذهب را ایراد فرمود.
نکته قابل توجه این است که حضرت در لحظه حساس وداع، ولایت را به عنوان شرط توحید بیان نمود، (8) چرا که معمولاً افراد به سخنان لحظه خداحافظی، توجه بیشتری دارند و همین مطلب موقعیت‌شناسی ایشان را برای ما کاملاً روشن می‌کند. هم چنین حضرت از موقعیت طلایی ایجاد شده در مجلس مأمون و حضور علما و بزرگان گروه‌های مختلف، مثل جاثلیق (عالم بزرگ نصارا)، رأس الجالوت (عالم بزرگ یهود)، رؤسای صابئین، هربذ بزرگ (عالم بزرگ زردشتیان)، عالم رومیان و سایر متکلمان، نهایت استفاده را کرد و با مدیریت و برنامه‌ریزی دقیق، به آموزش و تبیین مسائل توحیدی پرداخت. (9)

ج – انتخاب شیوه آموزشی مناسب

چهره به چهره و گروهی:

حضرت رضا (علیه السلام) از شیوه آموزشی چهره به چهره، بیش از دیگر شیوه‌ها بهره برد. این شیوه، بهترین، ماندگارترین، کاراترین و اثرگذارترین شیوه آموزشی به شمار می‌رود.

حضوری و غیر حضوری (مکاتبه‌ای):

حضرت به صورت حضوری به آموزش افراد همت می‌گماشت، ولی آن جا که مانعی چون بُعد مسافت، ترس از دشمنان و … وجود داشت، مشتاقان را از درک علوم رضوی بی‌بهره نمی‌گذاشت و با مکاتبه، جان تشنه آنان را از علم سرشار خود سیراب می‌نمود. (10) از این امر نتیجه می‌گیریم که تعلیم و تعلم به ویژه در مسائل اعتقادی، به هیچ وجه تعطیل بردار نیست.

خصوصی و عمومی:

امام رضا (علیه السلام) در هر فرصت مناسبی به آموزش و تبیین مسائل توحیدی می‌پرداختند. گاهی به افراد، اجازه ملاقات (11) خصوصی می‌داد و گاه با شرکت در جلسات و مناظرات، به آموزش عمومی افراد می‌پرداخت.

استاد محور و پرسش و پاسخ:

حضرت در بعضی جلسات آموزشی، به صورت استاد محور عمل می‌فرمود؛ مانند خطبه توحیدیه. ایشان در بعضی جلسات نیز در قالب پرسش و پاسخ، به آموزش و تبیین مسائل توحیدی می‌پرداخت. (12)

3. توجه امام رضا (علیه السلام) به نکات حین آموزش

الف – شروع مناسب

امام رضا (علیه السلام) در تبیین و آموزش مسائل توحیدی، خطبه توحیدیه را با حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیه السلام) آغاز فرمود. (13) یاد و نام باری تعالی (14) و حمد و ثنای الهی (15) در آغاز دیگر روایات حضرت نیز دیده می‌شود.

ب- آماده کردن اذهان

حضرت رضا (علیه السلام) با طرح پرسش‌های توحیدی هدف‌مند و برنامه‌ریزی شده، ذهن افراد را فعال وآماده می‌نمود؛ به عنوان نمونه می‌فرماید: «اگر کسی بگوید: چرا بر مردم واجب است که اقرار کنند چیزی مثل خداوند نیست، باید گفته شود که …» (16) و «چنانچه فردی بگوید: چرا اقرار به یکتایی خداوند و شناختن وحدانیت او بر خلق واجب است، گفته می‌شود…» (17) هم چنین آن حضرت در تبیین شیئیت خداوند، به محمد بن عیسی بن عبید فرمود: «اگر به تو گفته شود: خداوند چیزی است یا هیچ چیز نیست، چه می‌گویی؟» (18)
حضرت گاهی نیز با توجه به موقعیت مجلس و مخاطب، با سکوت و مکث به آمادگی اذهان کمک می‌کرد، چنان که قاسم بن أیوب می‌گوید:
وقتی مأمون خواست حضرت رضا (علیه السلام) را به ولایت عهدی منصوب کند، بنی هاشم (بنی‌عباس) را جمع کرد و به آنان گفت: «من تصمیم دارم پس از خود، رضا را به خلافت برگزینم.» بنی‌عباس از روی حسادت گفتند: «آیا می‌خواهی مردی نادان را که هیچ آشنایی با خلافت و سیاست ندارد، ولی عهد خود کنی؟! کسی را نزد او بفرست تا به این جا بیاید و نمونه‌هایی از جهالت او را که دلیل خوبی علیه او خواهد بود، ببینی.» مأمون نیز حضرت را فراخواند. بنی‌عباس گفتند: «یا اباالحسن! به منبر برو و ما را راهنمایی کن تا خداوند را به طور صحیح شناخته و بر آن اساس، عباد نماییم.» حضرت بر منبر رفته، سر به زیر انداخت و بدون این که صحبتی کند، مدتی به همان حالت نشست. سپس حرکتی کرد و از جای برخاست و حمد و ثنای الهی را به جای آورد و بر پیامبر اکرم و اهل بیتش درود فرستاد… (19)
سر به زیر انداختن و سکوت قبل از تبیین مسائل توحیدی، باعث کنجکاوی و اشتیاق افراد شده، آنها را آماده استماع مطالب بسیار مهم توحیدی می‌نماید. شاید حضرت با سر به زیر افکندن می‌خواست تأسف خود را از سطح تفکر مخاطبان نشان دهد و با زبان بی‌زبانی اعلام فرماید که آزموده را آزمودن خطاست. جالب این جاست که حضرت با وجود این که از پذیرش ولایت عهدی مأمون، اکراه داشت و خود را در بین حسودان و معاندان می‌دید، از تبیین و آموزش توحید سرباز نزد و حتی به خطبه‌ای کوتاه بسنده نکرد، بلکه خطبه‌ای طولانی و رسا و مناسب با زمان و موقعیت فراهم شده، ایراد فرمود؛ خطبه‌ای اعتقادی که پس از گذشت قرن ها، بسیار راه‌گشا و کاربردی است.

ج- دسته‌بندی مطالب

دسته‌بندی مطالب، سرعت و دقت آموزش به دنبال دارد. حضرت امام رضا (علیه السلام) بسیار ماهرانه، به دسته‌بندی مطالب می‌پرداخت و زمینه یادگیری بهتر و بیشتر را برای افراد فراهم می‌فرمود. نمونه‌های دسته‌بندی در کلام ایشان را می‌توان در بیان نظم موجود در هستی و قدرت لایزال الهی، در تبیین آیه (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً) (20) و توضیح انواع باران، (21) در تشریح جهات مختلف ضرورت اقرار به یکتایی خداوند (22) و در تبیین گرایش‌های سه گانه در باب توحید (23) مشاهده کرد.

د – تفهیم مطلب

حضرت با بیان شیوا و بهره‌گیری از آیات و روایات نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) (24) و ائمه اطهار (علیه السلام)، (25) معنای لغوی، (26) عقل، (27) حقایق علمی، (28) مصادیق اتم واکمل، (29) و مثال، (30) به تفهیم مطلب خود می‌پرداخت.

5. مجاب کردن افراد

ابوصلت هروی در بیان علم والای حضرت امام رضا (علیه السلام) و قدرت ایشان در مجاب کردن افراد می‌گوید:
من داناتر از علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را ندیدم و هر دانشمندی هم که با وی مجالست می‌کرد، این مطلب را تصدیق می‌نمود. مأمون علمای ادیان و فقهای شرایع را در مجلسی گرد می‌آورد و حضرت رضا را دعوت می‌کرد تا با آنان گفتگو کند. حضرت همه آنها را مجاب می‌کرد، و همگان فضل و دانش وی را می‌ستودند و به عجز و ناتوانی خود اعتراف می‌کردند. (31)
در پایان اغلب پرسش‌های مأمون از حضرت رضا (علیه السلام)، عبارات (فَرَّجتَ عَنِّی یا أباالحسنِ فَرَّج اللهُ عَنک)(32) و (دَرُّک یا أَبَاالحَسَنِ یا الله درک یا ابالحسن) (33) مشاهده می‌شود. این دلیلی بر علم گسترده آن حضرت و موفقیت ایشان در تفهیم علم خود به افراد است، به طوری که طرف مقابل، جواب سؤال خود را دریافت می‌کرد.
فتح بن یزید جرجانی نیز در گفتگوی توحیدی با حضرت، بیان داشت: (جُعِلتُ فِدَاک فَرَّجتَ عَنِّی، فَرَّجَ اللهُ عَنک.) (34) گاهی نیز افراد از پاسخ‌های آن حضرت متحیر و مبهوت شده، (35) به علم بسیار بالای ایشان اعتراف می‌کردند. (36) هم‌چنین در جلسه مناظره امام رضا (علیه السلام) با سلیمان مروزی در موضوع بداء، سلیمان به مأمون گفت: «از امروز به بعد به خواست خدا، بداء را انکار نخواهم کرد و آن را دروغ نخواهم پنداشت.» (37)
امام رضا (علیه السلام) درباره مجاب کردن مأمون و در پاسخ به این سؤال خود، که «آیا می‌خواهی بدانی مأمون چه زمان پشیمان می‌شود؟»، خطاب به نوفلی می‌فرماید:
زمانی که ببیند با اهل تورات با تورات‌شان و با اهل انجیل با انجیل‌شان و با اهل زبور با زبورشان و با صابئین به عبری و با زردشتیان به فارسی و با رومیان به رومی و با هر فرقه‌ای از علما به زبان خودشان بحث و همه را مجاب می‌کنم و در بحث بر همگی پیروز می‌شوم و همه آنان سخنان مرا می‌پذیرند، مأمون خواهد دانست آنچه که در صددش است، شایسته او نیست؛ در این موقع است که مأمون پشیمان خواهد شد. (38)
از این روایت دانسته می‌شود که حضرت رضا (علیه السلام) به تمام زبان‌ها تسلط داشته، چنان که در دیگر روایت‌ها نیز به این مطلب اشاره شده است. (39)

و- تکرار مطلب با توجه به اهمیت آن

حضرت رضا (علیه السلام) در پاسخ به پرسش‌های توحیدی ابوقره، با استفاده از دلایل عقلی و نقلی، هرگونه مشابهتی را از ذات باری تعالی، نفی می‌نماید. تکرار عبارت قرآنی (لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ) توسط حضرت، حاکی از اهمیت تفهیم عدم مشابهت غیر خداوند با اوست. (40)

ز- طولانی و کوتاه نمودن پاسخ‌ها با توجه به زمان

امام رضا (علیه السلام) در جلسات آموزش توحید، آن جا که صلاح می‌دانست، با تفصیل به تبیین مطالب می‌پرداخت و آنجا که مصلحت می‌دید، به پاسخ اجمالی بسنده می‌فرمود، اما در هر صورت، به مدیریت زمان توجه داشت؛ مثلاً در مناظره با سلیمان مروزی (متکلم خراسان) آن جا که تشخیص داد او زمان را با تکرار بی‌جای مطلب، تلف می‌کند، چند بار به صورت جدی تذکر داد: «وَیلَکَ! کَم تَرَدَّدُ فِی هَذِهِ المَسئَلَة؟» (41) و «کَم تُرَدِّد؟» (42)
حضرت با مدیریت زمان و برنامه‌ریزی صحیح، نماز اول وقت را حتی در جلسات آموزش توحید، به تعویق نمی‌انداخت، چنان که مناظره مهم ایشان با بزرگان دیگر ادیان، به محض فرارسیدن زمان نماز، قطع شد، طوری که عمران گفت: «مولای من! سؤال مرا قطع نکن. دلم نرم شده است!» حضرت فرمود: «نماز می‌خوانیم و بر می‌گردیم.» (43)

ح- صبر و حوصله در آموزش مطالب

صبر و حوصله فراوان حضرت در تبیین و آموزش مسائل توحیدی، در پاسخ طولانی به پرسش‌های توحیدی ابوقره، (44) پاسخ‌ تفصیلی به پرسش‌های فراوان مأمون و پاسخ به حسین بن بشار (45) کاملاً هویداست. گاهی افراد حاضر در جلسه از صبر و حوصله ایشان، کاسه صبرشان لبریز شده، زبان به اعتراض می‌گشودند؛ مثلاً در جلسه مناظره حضرت با سلیمان مروزی، مأمون خطاب به سلیمان فریاد زد و گفت: آیا با چنین کسی مکابره می‌کنی و جواب سربالا می‌دهی؟ انصاف را از دست نده. آیا نمی‌بینی که در اطرافت از اهل نظر و بحث نشسته‌اند؟ (46)
در ادامه جلسه نیز مأمون گفت: وای بر تو‌ای سلیمان! چقدر این حرف غلط را تکرار می‌کنی؟!
این سخن را قطع کن و به سراغ مطلب دیگری برو، چون نمی‌توانی جواب دیگری بدهی.
حضرت فرمود: «رهایش کن ‌ای امیرمؤمنین! صحبتش را قطع نکن.» (47)
در همین جلسه، بعد از یکی از پاسخ‌های سلیمان، مأمون و اطرافیان خندیدند و حضرت رضا (علیه السلام) نیز خندید و فرمود: «بر متکلّم خراسان سخت نگیرید و او را اذیت نکنید» (48) و با وجود طولانی شدن جلسه، با صبوری فراوان به سلیمان فرمود: «لَا بَأسَ، أَتمِم مَسألتک.» (49)

ط- استفاده از ابزار تشویق و تنبیه

حضرت در حین آموزش و تبیین مسائل توحیدی، در صورت مصلحت، به تشویق یا تنبیه مخاطب می‌پرداخت؛ به عنوان نمونه برای تشویق حسین بن خالد، فرمود: «خداوند به تو خیر عطا کند.» (50) نیز برای تنبیه ابوقره، به او فرمود:
وای بر تو! چطور جرأت می‌کنی پروردگار خود را به تغیر از حالی به حالی دیگر وصف کنی و همان را که بر مخلوقین جاری می‌شود، بر حضرت حقّ جاری سازی؟ (51)
در جایی دیگر هم به ابوقره فرمود:
سبحان الله از این طرز تفکّر! پناه بر خدا از شباهت او به خلق، یا تکلّم او هم چون سخنرانان. هیچ چیزی مانند او نیست، نه گوینده‌ای و نه عمل کننده‌ای. (52)
هم چنین در تبیین مسائل توحیدی به او فرمود: «آیا حیا نمی‌کنید؟!»
امام رضا (علیه السلام) در تبیین تفویض علم الهی به انبیا و ائمه (علیه السلام) خطاب به علی بن جهم می‌فرماید:
وای بر تو‌ای علی! از خدا بترس. این عمل‌های شنیع را به پیغمبران خدا نسبت مده وکتاب خدا را برای خود تفسیر مکن.» (53)
هم چنین آن حضرت در آموزش مسائل توحیدی به سلیمان می‌فرماید: «یا خُراسَانِی! مَا أَکثَرَ غَلَطَک» (54) و در ادامه همین جلسه، او را با لفظ «جاهل» مورد خطاب قرار می‌دهد. (55)

ی- استفاده از وسایل کمک آموزشی

امام رضا (علیه السلام) در آموزش، از ساده‌ترین و در دست‌رس‌ترین چیزها به عنوان وسایل کمک آموزشی استفاده می‌فرمود. استفاده از بدن، دستان و انگشتان، حین آموزش و تبیین مسائل توحیدی، در روایات زیر مشاهده می‌شود.
از محمدبن عبدالله خراسانی خادم حضرت رضا (علیه السلام) روایت شده است:
مردی از زنادقه بر حضرت رضا (علیه السلام) وارد شد، در حالتی که جماعتی نزد آن بزرگوار حضور داشتند… شخص دهری عرض کرد: مرا اخبار کن که خدای شما چه زمان بوده است. حضرت فرمود: «تو مرا اخبار کن که چه زمان نبوده تا من اخبار کنم که چه زمان بوده است.» دهری عرض کرد: دلیل آن را بفرما؟ آن بزرگوار فرمود: «چون که من نظر می‌کنم به بدن خود که ممکن نیست خود را در عرض یا در طول، کم و زیاد کنم و برای من ممکن نیست خود را در عرض یا در طول، کم و زیاد کنم و برای من ممکن نیست که ناخوشی‌ها را از بدن خود دفع کنم و هر چه برای آن منفعت دارد، یعنی خوبی را جلب کنم. پس می‌دانم که برای این بنیان، بنا کننده‌ای هست و کسی وجود دارد که این بنیان را درست کرده است…» (56)
حسین بن خالد می‌گوید:
از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم: مقصود از «وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُکِ‌ » (57) چیست؟ آن حضرت فرمود: «آسمان‌ها وابسته به زمین‌اند» و انگشتان خود را درهم کرد. گفتم: چگونه وابسته به زمین‌اند، با این که خدا می‌فرماید: (ا رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا)؟ (58) فرمود: «سبحان الله! آیا نمی‌فرماید بی‌ستون دیدنی؟» گفتم: چرا. فرمود: «پس ستونی هست، ولی دیده نمی‌شود». گفتم: قربانت! این چگونه است؟ آن حضرت دست چپ خود را گشود و دست راستش را بر آن نهاد و فرمود: «این زمین دنیاست که آسمان دنیا بالایش گنبد است و زمین دوم، بالای آسمان دنیاست و آسمان دوم بالایش گنبد است و زمین سوم بالای آسمان دوم است…» (59)
حضرت در این دو روایت، به زیبایی از ساده‌ترین وسایل کمک آموزشی، یعنی بدن و دست، انگشتان بهره می‌برد و مطلب مورد نظر خود را تبیین می‌فرماید.

ک – رعایت‌شأن ظاهری افراد

امام رضا (علیه السلام) در جلسات تبیین مسائل توحیدی، شأن ظاهری افراد را رعایت می‌نمودند؛ مثلاً در مجلس مناظره‌ای که مأمون با بزرگان دیگر ادیان ترتیب داده بود، زمان نماز که رسید، حضرت رو به مأمون کرد و فرمود: «وقت نماز شده است». ایشان این گونه احترام او را مقابل دیگران رعایت کرد و سپس مجلس را برای ادای نماز ترک نمود. حضرت احترام عمران را هم رعایت کرد و وقتی گفت: «مولای من! سؤال مرا قطع نکن. دلم نرم شده است!» حضرت فرمود: «نماز می‌خوانیم و بر می‌گردیم.» (60)
حضرت با قبول دعوت مأمون جهت شرکت در جلسات مناظره نیز شأن ظاهری او را مقابل بزرگان دیگر ادیان رعایت فرمود و حتی در جلسه مناظره با سلیمان مروزی، مأمون را با لقب «امیرالمؤمنین» مورد خطاب قرار داد. (61)

ل – صراحت و قاطعیت و عدم تسامح و تساهل

امام رضا (علیه السلام) در آموزش و تبیین مسائل توحیدی قاطعانه و با صراحت فرمود:
لا إِلَه إِلَّا اللُ العَلی العَظیمُ، کَذَبَ العَادِلُونَ و ضَلُّوا ضَلالاً بعیداً و خَسِرُوا خُسراناً مُبِیناً؛ (62)
معبودی جز الله نیست که بزرگ و بلند مرتبه است. کسانی که خدا را با دیگر موجودات یکسان می‌دانند، دروغ گفته‌اند و به ضلالت بزرگی دچار گشته اند و آشکارا زیان دیده‌اند.
در جایی دیگر می‌فرماید:
هر که خدا را به آفریده‌اش تشبیه کند، مشرک است و هر که او را به جا و مکان وصف کند، کافر است و هر که به او نسبت دهد آنچه را که از آن نهی فرموده، دروغ‌گوست.
سپس این آیه را تلاوت می‌کند: (إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ أُول?ئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ ) (63) (64)
هم چنین خطاب به احمد بزنطی که قائل به صورت برای خداوند بود، فرمود: «این کار را رها کن…» (65) زمانی هم که یکی از زنادقه از امام رضا (علیه السلام) پرسید: «مرا آگاه فرما که او چگونه است و کجاست؟» فرمود:
وای بر تو! به راه اشتباه و غلط رفته‌ای. او مکان را آفریده و او بوده است و مکانی نبوده. او کیفیت را ایجاد کرده و بوده، زمانی که کیفیت نبوده. پس با کیفیت و مکان و حواس شناخته نمی‌شود و به هیچ چیزی مقایسه نمی‌گردد. (66)
ابوهاشم جعفری می‌گوید:
از آن حضرت سؤال کردم: آیا خدای وصف می‌شود: یعنی روا باشد که او را وصف کنند و نشان دهند؟ حضرت فرمود: «آیا نمی‌توانی قرآن را بخوانی یا آن را نمی‌خوانی؟» (67)
حضرت بسیار مدبرانه، راه را بر غالیان سد کرد و در عین حال به دشمنان اهل بیت (علیه السلام) اجازه سوء استفاده نداد و مکرر در دعای خود می‌فرمود:
پروردگارا! من از آن کسانی که درباره ما سخنی را می‌گویند که ما در خود ندانسته‌ایم، به سوی تو تبری می‌جویم. پروردگارا! من بیزارم از آن کسانی که برای ما چیزی را ادعا می‌کنند که حق ما نیست. (68)

4. توجه امام رضا (علیه السلام) به نکات بعد از آموزش

الف – ارائه تکلیف

از امام رضا (علیه السلام) در مورد توحید سؤال شد؛ آن بزرگوار فرمود:
کلّ من قرأ (قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ) و آمن بها، فقد عرف التوحید» (69)
هر کس سوره توحید را بخواند در حالی که به آن ایمان داشته باشد، توحید را شناخته است.
بر اساس این روایت، خواندن توحید و ایمان به آن، یکی از تکالیف توحیدی به شمار می‌رود.

ب- برپایی جلسات نقد و بررسی محتوای آموزشی

اباصلت هروی می‌گوید:
به علی بن موسی الرضا (علیه السلام) عرض کردم: یا ابن رسول الله! در مورد روایتی که اهل حدیث آن را نقل کرده‌اند، مبنی بر این که «مؤمنان در بهشت از منزل‌های خود خداوند را زیارت می‌کنند، چه می‌فرمایید؟ حضرت فرمود:
ای اباصلت! خدای تبارک و تعالی پیغمبر گرامی خود محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر جمیع خلق، اعم از پیغمبران و ملائکه، فضیلت داد و طاعت از او را اطاعت از خود و پیروی از او را پیروی از خود و زیارت او را در دنیا و آخرت، زیارت خود قرار داد و فرمود: (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ) (70) و فرمود: (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ) (71) و پیغمبر مکرم فرمود: «هر کس در زمان حیات من یا بعد از مرگم، مرا زیارت کند، خداوند را زیارت کرده است.» درجه پیغمبر در بهشت، بلندترین درجات است و کسی که از منزل خود در بهشت، آن جناب را در درجه او زیارت کند، خداوند تبارک و تعالی را زیارت کرده است. (72)
از حسین بن خالد نقل شده است: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: مردم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایتی نقل می‌کنند که حضرت فرموده: «خداوند، آدم را به شکلش (شکل خدا) آفرید.» امام (علیه السلام) در جواب فرمود:
خدا آنها را بکشد! اول حدیث را حذف کرده‌اند. روزی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) از مقابل دو تن که به یکدیگر دشنام می‌دادند، می‌گذشت. یکی از آن دو به دیگری می‌گفت:
خدا چهره تو و چهره هر کس را که به تو شبیه است، زشت گرداند! رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: «ای بنده خدا! این سخن را به برادرت نسبت مده، زیار خداوند آدم (علیه السلام) را به شکل او آفرید.» (73)
ابراهیم بن ابی محمود نیز می‌گوید:
به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: نظر شما درباره حدیثی که مردم از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کنند، چیست که حضرت فرمود: «خداوند تبارک و تعالی هر شب جمعه به آسمان دنیا فرود می‌آید؟» امام (علیه السلام) فرمود:
خداوند لعنت کند کسانی را که کلمات را از محلّ خود جابه جا و تحریف می‌کنند. به خدا قسم، رسول خدا چنین سخنی نگفته است، بلکه فرمود: «خداوند تعالی در ثلث آخر هر شب و در هر شب جمعه از اوّل شب، فرشته‌ای را به آسمان دنیا می‌فرستد و آن فرشته به فرمان خداوند ندا می‌کند: آیا درخواست کننده‌ای هست تا خواسته‌اش را برآورده کنم؟ آیا توبه کننده‌ای هست تا توبه اش را بپذیرم؟ آیا استغفار کننده‌ای هست تا او را بیامرزم؟ ‌ای که طالب خیر هستی! به این سو بیا.‌ ای که به دنبال شرّ هستی! دست نگه‌دار. این فرشته تا طلوع فجر این ندا را ادامه می‌دهد و چون فجر طلوع کرد، به محل خود در ملکوت آسمان باز می‌گردد.» این حدیث را پدرم از جدّم و او از پدرانش از قول رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برایم نقل کرد. (74)
پس شاگردان با عرضه حدیث بر معلم بزرگ زمانه خویش، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، در کلاس درس ایشان به نقد و بررسی احادیث و روایات، یا همان «محتوای آموزشی» می‌پرداختند.

ج – ارائه راهکار اساسی

امام رضا (علیه السلام) در کنار نقد و بررسی محتوای آموزشی، راهکار اساسی را هم به شاگردان مکتب خود می‌آموخت. ایشان بسیار آگاهانه، چراغی فرا روی افراد زمانه خود و دیگر نسل‌های بشری قرار می‌دهد تا در وادی روایات جعلی، سرگردان نمانند و به بیراهه نروند.
آن بزرگوار می‌فرماید:
هرگاه روایات با قرآن مخالفت داشت، من آن اخبار را تکذیب می‌کنم، زیرا مسلمین اجماع کرده‌اند که با علم ودانش نمی‌توان خداوند را دریافت، و با دیدگان ظاهر نمی‌توان او را دید و خداوند را به هیچ چیزی نمی‌توان تشبیه کرد.» (75)
آری، حضرت با ارائه راهکار عرضه روایات بر قرآن، اطمینان از سلامتی و صحت محتوای آموزشی را برای شاگردان خود به ارمغان آورد.

نتیجه‌گیری

حضرت رضا (علیه السلام) در تبیین مسائل توحیدی، آن هم در آن بازه زمانی، با مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی دقیق، موقعیت و نیاز وسطح فکر مخاطب را در نظر می‌گرفت و بسیار دقیق و کارشناسانه عمل می‌کرد. ایشان در حین آموزش، با صبر و حوصله و مدیریت زمان، با توجه به محیط اموزشی، از تمام امکانات موجود (تکنولوژی آموزشی) استفاده می‌فرمود و مطالب توحیدی را به مخاطب، تفهیم و او را مجاب می‌نمود. حضرت حتی پس از آموزش نیز شاگردان مکتب خود را رها نمی کرد و با نقد و بررسی محتوای آموزشی و با ارائه بهترین راهکار عملی، مانع از انحراف وکج فهمی آنها می‌شدند.
شایان توجه است که حضرت رضا (علیه السلام) قرن‌ها پیش در تعامل با مردم زمانه خویش، با امکانات محدود و تحت نظارت دشمنان، چنین مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی را ارائه می‌نماید. حال باید پرسید امروزه با توجه به امکانات و تکنولوژی پیشرفته، چه مقدار در امر آموزش موفق بوده‌ایم؟ آیا قبل از هر برنامه‌ریزی آموزشی، نیازسنجی صورت می‌گیرد؟ آیا موقعیت‌شناسی و مخاطب‌شناسی را مبنای برنامه‌ریزی‌های آموزشی قرار می‌دهیم؟ آیا به محتوای آموزشی که با روح مخاطب سروکار دارد، اهمیت می‌دهیم؟ آیا پس از دوره‌های آموزشی، شاگردان زیر بال و پر اساتید خبره، رشد می‌کنند؟ یا آن که اخذ مدرک به معنای خداحافظی استاد با شاگرد است؟

پی‌نوشت‌ها:

1. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ص 331.
2. توحید، آیه‌ی 1-4.
3. شورا، آیه‌ی 11.
4. بقره، آیه‌ی 137.
5. صدوق، التوحید، ص 95.
6. مثل ایراد خطبه طولانی توحیدیه و مناظره با بزرگان ادیان، مانند عمران صابی. (ر.ک: ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، ص 423)
7. مردی به خدمت امام رضا (ع) آمد و عرض کرد: «آیا پروردگارت می‌تواند آسمان‌ها و زمین و آنچه در میانه این‌هاست را در تخم مرغی قرار دهد؟» حضرت فرمود: «آری ودر کوچک تر از تخم مرغ نیز. او آنها را در چشم تو قرار داده و آن کمتر از تخم مرغی است، زیرا هرگاه آن را بگشایی، آسمان و زمین و آنچه در میانه آنهاست را می‌بینی و اگر می‌خواست، تو را از آنها کور می‌گردانید تا آنها را نبینی.» (عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین ، ج1، ص 39)
8. اسحاق بن راهویه می‌گوید: حضرت رضا (علیه السلام) در جمع مردم نیشابور، به نقل از پدر و اجداد پاکش، به نقل از رسول خدا (ص) فرمود: «من از جبرئیل شنیدم که می‌فرمود: از خدای جل جلاله شنیدم که می‌فرمود: کلمه لا اله الا الله (توحید) حصار من است. پس هر که در حصار من داخل شود، از عذاب من ایمن باشد.» اسحق بن راهویه می‌گوید: چون حیوان سواری آن حضرت گذشت، ما را ندا داد: «با شروط آن و من از جمله شروط آن هستم.» (صدوق، الأمالی، ص 235؛ همو، توحید، ص 25؛ همو، معانی الاخبار، ص 371؛ علی رضا صابری یزدی و محمدرضا انصاری محلاتی، الحکم الزاهره، ترجمه انصاری، ص 89).
9. ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ترجمه: علی اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 313.
10. از حمدان بن سلیمان روایت شده است: «به حضرت رضا (ع) نوشتم و از آن جناب سؤال کردم که آیا افعال و کردار بندگان آفریده شده یا آفریده نشده است؟ در جواب من نوشت: «افعال و کردار بندگان، دوهزار سال پیش از آفریدن آنان در علم خدا مقدر بود.» (تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، ج1، ص 752 و ج4، ص 3)
محمدبن عبید می‌گوید: «به حضرت رضا (ع) نامه نوشتم و درباره دیدن خدا و آنچه عامه و خاصه روایت کرده‌اند، سؤال کردم و خواستم که این مطلب را برایم شرح دهد…» (الکافی، ترجمه: مصطفوی، ج1، ص 129؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ص 755)
شخصی به نام جعفر می‌گوید: خدمت ابوالحسن حضرت امام رضا (ع) نامه نوشتم و از او در مورد توحید خداوند سؤال کردم. پس آن حضرت پاسخی را به خط خود به من نوشت و فردی به نام فتح، آن نامه را برای من آورد و من آن را خواندم… (صدوق، التوحید، ص 56)
11. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 405-407؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ص 753 و 575 و ج3، ص 413.
12. حضرت در تبیین علم خداوند به تمام آنچه که در بهشت و دوزخ است، به سلیمان فرمود: «ای سلیمان! آیا خداوند به تمام آنچه که در بهشت و دوزخ است، علم دارد؟» سلیمان گفت: بله. حضرت فرمود: «آیا آنچه را که خداوند می‌داند که در آینده ایجاد خواهد شد، ایجاد خواهد شد؟» گفت: بله. حضرت فرمود: «حال اگر موجود شد به گونه‌ای که دیگر چیزی باقی نماند، آیا باز هم خداوند می‌تواند چیزهای دیگری به آنها بیفزاید یا صرف نظر می‌کند؟» (عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 494 و 495)
13. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 150.
14. جعفر بن محمد اشعری از فتح بن یزید جرجانی، نقل کرده که گفت: «به خدمت ابوالحسن حضرت امام رضا (ع) نامه نوشتم و از او درباره توحید خدا سؤال کردم. پس به خط خود به من نامه نوشت.» جعفر می‌گوید: «فتح آن نامه را به من نشان داد و من آن را خواندم. خط امام رضا (ع) بود که: بسم الله الرحمن الرحیم، سپاس و ستایش برای خداست که ستایش را به بندگانش الهام فرموده…» (همو، التوحید، ص 56)
15. همو، علل الشرائع، ج1، ص 9 و 10؛ عزیزالله، عطاردی، مسند الإمام الرضا (ع)، ج1، ص 21.
16. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 103؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 560 و ج5، ص 391.
17. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج5، ص 707 و 708.
18. همان، ج1، ص 706.
19. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 150.
20. بقره، آیه 22.
21. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 41.
22. همان، ج5، ص 707 و 708.
23. همان، ج4، ص 562 و صدوق، التوحید، ص 107.
24. صدوق، همان، ص 25.
25. همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص 12؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 45 و 46.
26. صدوق، همان، ج1، ص 201؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ص 261 و ج3، ص 449 و 450.
27. عبدالله بن قیس می‌گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم می‌فرمود: (بَل یداهُ مَبسوطتان). عرض کردم: خداوند مانند ما دو دست دارد؟ فرمود: «خیر، اگر چنین بود که از به شمار می‌رفت.» (عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (ع) ).
28. عبد علی بن جعبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج4، ص 195 و ج5، ص 121 و 366؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، حضرت در توجه دادن به آفاق، به آفرینش هفت آسمان و هفت زمین و وابستگی زمین و آسمان به یک دیگر و آسمان بدون ستون دیدنی اشاره می‌فرماید که حاکی از احاطه علمی ایشان است. ایشان با تفسیر آیه و تبیین آسمان بدون ستون دیدنی، پرده از حقیقتی علمی بر می‌دارد که در زمان نزول آیات، بر کسی آشکار نبود. (علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 328)
29. ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج5، ص 370؛ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 747؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 118، ج4، ص 495 و ج5، ص 664.
30. حضرت فرمود: «او قائم است، اما نه به معنای ایستادن روی پا با زحمت و سختی و خستگی، مثل ایستادن سایر اشیاء. وقتی می‌فرماید: خدا قائم است، معنایش این است که حافظ و قیم اشیاست؛ مثل این که گفته می‌شود:
فلانی قائم به امر فلانی است، یعنی کارهای او به دست فلانی است…». (الکافی، ج1، ص 121؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: علی اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 298؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج2، ص 508 و ج5، ص 580.)
31. طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 328.
32. خاطرم را آسوده کردی ‌ای اباالحسن! خداوند خاطرت را آسوده نماید. (عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج2، ص 336)
33. آفرین بر شما‌ای ابالحسن! (همان، ج3، ص 449 و 450، ج4، ص 443 و ج5، ص 57؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 201 و 202)
34. (همان، ص 128) صدوق.
35. قَالَ صَفوَانُ: «فَتَحَیر َاَبوقُرَّة وَ لَم یحِر جَوَاباً حَتَّی قَامَ وَ خَرَج.» (طبرسی، الإحتجاج، ج2، ص 408)
36. سلیمان در مجلس مأمون به امام رضا (علیه السلام) گفت: «اراده همان قدرت است». حضرت رضا (ع) فرمود: «خداوند (عجل الله) بر آنچه اراده نکند هم قادر است و این مطلب قطعی است، چون خداوند فرموده: «وَ لئن شِئنا لَنذهَبَنَّ بِالَّذِی أوحَینا إلَیکَ» اگر اراده همان قدرت می‌بود، خداوند اراده کرده بود که آن را ببرد، چرا که قدرت بر این کار را داشت.» سلیمان در جواب درماند. مأمون گفت: «ای سلیمان! او عالم‌ترین هاشمی است.» سپس حاضران مجلس را ترک کردند، (صدوق، همان، ج1، ص 191؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان ج3، ص 220)
37. صدوق، همان، ج1، ص 183.
38. همان، ترجمه: علی‌اکبر غفاری وحمیدرضا مستفید، ج1، ص 316.
39. عَن أَبِی الصَّلتِ الهَرَوِی قَالَ: کَانَ الرَّضَا (ع) یکَلِّمُ النَّاسَ بِلغَاتِهِم وَ کَانَ و اللهِ اَفصَحَ النَّاسِ و أعلَمَهُم بِکُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ: فَقُلتُ لَهُ یوماً: یا ابنَ رَسُولِ الله! إنِّی لَاَعجَبُ مِن مَعرِفَتِک بِهَذِهِ اللَّغَاتِ عَلَی اختِلَافِهَا. فَقَالَ: یااَبَا الصَّلتِ! أنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَی خَلقِهِ وَ مَا کَانَ اللهَ لِیتَّخذَ حُجَّةً عَلَی قَومٍ وَ هُوَ لَا یعرِفُ لُغَاتِهِم. أوَ مَا بَلَغَک قَولُ أَمِیرِالمُؤمِنِینَ: اُوتِینَا فَصلَ الخِطابِ؟ فَهَل فَصلُ الخِطَابِ إلَّا مَعرِفَةُ اللُّغَات؟ (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 228).
40. طبرسی، الإحتجاج علی اهل اللجاج، ج2، ص 405-407.
41. وای بر تو! چقدر این مطلب را تکرار می‌کنی؟ (صدوق، همان ج1، ص 187؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص 145)
42. صدوق، همان.
43. همان، ص 172.
44. طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج2، ص 405 – 407؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 575 و 753 و ج3، ص 413.
45. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 53 و 54 و ج5، ص 6.
46. صدوق، همان، علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 370.
47. همان، ص 380.
48. همان، ص 372.
49. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 187.
50. همان، ص 146؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 751.
51. طبرسی، الإحتجاج، ج2، ص 408.
52. همان، ج2، ص 405؛ همان، ترجمه بهراد جعفری، ج2، ص 393 و 394.
53. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ص 318.
54. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 187.
55. همان، ص 189.
56. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 15 و 424 و ج5، ص 124.
57. «به آسمان آراسته سوگند.» (ذاریات، آیه‌ی 7) سوگند به آسمان که دارای راه‌هاست. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج10، ص 110).
58. «خدا همان کسی است که آسمان‌ها را بدون ستونی که ببینید، برافراشته». (رعد، آیه‌ی 2)
59. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 328؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی. همان، ج4، ص 195 و ج5، ص 121 و 366؛ ناصر مکارم شیرازی، همان.
60. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 172.
61. همان، ص 188.
62. همان، ص 154.
63. «فقط کسانی دروغ را می‌سازند که آیه‌های خدا را باور ندارند و آنها خودشان دروغ‌گویانند». (نحل، آیه 105)
64. فضل بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص 9؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص 87؛ شهید اول، الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، ترجمه عبدالهادی مسعودی، ص 36؛ بحارالانوار، ج75، ص 353.
65. عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج3، ص 130 و ج5، ص 155.
66. صدوق، التوحید، ص 251.
67. همان، ترجمه: محمدعلی اردکانی، ص 103؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج1، ص 753.
68. مفید، تصحیح الاعتقاد، ج1، ص 99.
69. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 133؛ عزیزالله عطاردی، مسند الامام الرضا(ع)، ج1، ص 42.
70. «هرکس رسول را اطاعت کند، خداوند را اطاعت کرده است». (نساء، آیه 80)
71. «[ای رسول!] کسانی که با تو بیعت کرده‌اند و دست خدا بالای دست خلق است [و چون دست خلق نیست]» (فتح، آیه‌ی 10)
72. صدوق، همان، ج1، ص 116؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص 521 و ج5، ص 60.
73. صدوق، همان، ترجمه: علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، ج1، ص 240 و 241.
74. همان، ص 254 و 255.
75. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (ع)، ص 265.

منابع تحقیق :
1. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، بنیاد بعثت، تهران 1416 ق، چاپ اول.
2. حرانی، حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) ، جامعه مدرسین 1404 ق، چاپ دوم.
3. شهید اول، شمس‌الدین محمدبن مکی، الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، انتشارات زائر، 1379ش، چاپ اول.
4. صابری یزدی، علی رضا و انصاری، محمدرضا، الحکم الزاهرة، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، قم 1375 ش، چاپ دوم.
5. صدوق، محمدبن علی بن بابویه قمی، الأمالی، اعلمی، بیروت، 1400 ق، چاپ پنجم.
6. ــــــــــــ ، التوحید، جامعه مدرسین، قم 1398 ق، چاپ اول.
7. ــــــــــــ ، ترجمه: محمدعلی اردکانی، علمیه اسلامیه، تهران، بی‌تا، چاپ اول.
8. ـــــــــــــ ، علل الشرائع، داوری، بی‌تا، چاپ اول.
9. ـــــــــــــ ، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، نشر جهان، تهران، 1378 ق، چاپ اول.
10. ـــــــــــــ ، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ترجمه: علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، نشر صدوق، تهران 1372ش، چاپ اول.
11. ـــــــــــــ ، کمال‌الدین و تمام النعمة، اسلامیه، تهران 1395ق، چاپ دوم.
12. ـــــــــــــ ، معانی الأخبار، جامعه مدرسین، قم 1403 ق، چاپ اول.
13. طبرسی، احمدبن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مرتضی، مشهد 1413 ق، چاپ اول.
14. ــــــــــــــ ، الإحتجاج علی أهل اللحاج، ترجمه: بهراد جعفری، اسلامیه، تهران 1381 ش، چاپ اول.
15. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، اسلامیه، 1390 ق، چاپ سوم.
16. طبرسی، فضل بن حسن، مشکاة الأنوار فی غررالأخبار، حیدریه، نجف 1385ق، چاپ دوم.
17. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، اسماعیلیان، قم 1415 ق، چاپ چهارم.
18. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، انتشارات کتابخانه صدر، تهران 1397 ق، چاپ اول.
19. ـــــــــــــــ، مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، آستان قدس رضوی، مشهد 1406 ق، چاپ اول.
20. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: حسین اعلمی، صدر، تهران 1415 ق، چاپ دوم.
21. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: سیدطیب موسوی جزایری، دارالکتاب، قم 1367 ش.
22. ـــــــــــــ ، الکافی، اسلامیه، تهران 1362 ش، چاپ دوم.
23. محمدبن یعقوب، کلینی، الکافی، ترجمه: سید جواد مصطفوی، کتاب‌فروشی علمیه اسلامیه، تهران بی‌تا، چاپ اول.
24. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، اسلامیه، تهران.
25. معارف، زهره، توحید ذاتی و توحید صفاتی در روایات تفسیری حضرت رضا (علیه السلام) (پایان نامه سطح 3)، جامعة الزهرا (علیهما السلام)، قم 1392 ش.
26. مفید، محمدبن نعمان، تصحیح الاعتقاد، کنگره شیخ مفید، قم 1414 ق، چاپ دوم.
27. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران 1374 ش، چاپ اول.

منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد