شيعه در لغت بر دو معنا اطلاق مي شود، يكي توافق و هماهنگي دو يا چند نفر بر مطلبي، و ديگري پيروي كردن فردي يا گروهي، از فرد يا گروهي ديگر.[1] در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته مي شود كه به خلافت و امامت بلافصل علي ـ عليه السّلام ـ معتقدند، و بر اين عقيده اند كه امام و جانشين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از طريق نص شرعي تعيين مي شود، بنابراين امامت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و ديگر امامان شيعه از طريق نص شرعي ثابت شده است.[2]در تاريخ شيعه، فرقه هايي پديد آمده است كه بسياري از آنها منقرض شده اند، و بحث درباره آنها فايده چنداني ندارد. فرقه هاي شيعه كه هم اكنون موجودند عبارتند از: شيعه اثنا عشريه، شيعة زيديه، و شيعة اسماعيليه، كه درباره هر يك از آنها به اختصار بحث خواهيم كرد. اما قبل از آنكه توضيحي درباره اين فرقه ها داده شود، به بررسي اجمالي سير تاريخ تشيع و انشعابات پرداخته مي شود:
«مذهب شيعه» در زمان سه پيشواي اول از پيشوايان اهل بيت (حضرت امير المومنين علي ـ عليه السّلام ـ و حسن بن علي ـ عليه السّلام ـ و حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ ) هيچ گونه انشعابي نپذيرفت ولي پس از شهادت امام سوم، اكثريت شيعه به امامت حضرت علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ (امام سجاد) قائل شدند و اقليتي معروف به «كيسانيه» پسر سوم حضرت علي ـ عليه السّلام ـ (محمد بن حنفيه) را امام دانستند و معتقد شدند كه محمدبن حنفيه پيشواي چهارم و همان مهدي موعود (عج) است كه در كوه رضوي غايب شده و روزي ظاهر خواهد شد! پس از رحلت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اكثريت شيعه به امامت فرزندش امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ معتقد شدند و اقليتي به زيد شهيد كه پسر ديگر امام سجاد ـ عليه السّلام ـ بود گرويدند و به «زيديه» موسوم شدند. پس از رحلت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ شيعيان وي به فرزندش امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ ايمان آوردند و پس از درگذشت آن حضرت، اكثريت آنان، فرزندش امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ را امام هفتم دانستند و جمعي اسماعيل پسر بزرگ امام ششم را ـ كه در حال حيات پدر بزرگوارش درگذشته بود ـ امام گرفتند و از اكثريت شيعه جدا شده به نام «اسماعيليه» معروف شدند و بعضي پسر ديگر آن حضرت، «عبدالله افطح» را به امامت پذيرفتند و «فطحيه» نام گرفتند. و بعضي فرزند ديگرش «محمد» را پيشوا گرفتند و بعضي در خود آن حضرت توقف كرده آخرين امامش پنداشتند. پس از شهادت امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ اكثريت شيعه فرزندش امام رضا ـ عليه السّلام ـ را امام هشتم دانستند و برخي در امام هفتم توقف كردند كه به «واقفيه» معروف شدند.
پس از امام هشتم تا امام دوازدهم كه پيش اكثريت شيعه «مهدي موعود» است، انشعاب قابل توجهي به وجود نيامده و اگر وقايعي نيز در شكل انشعاب پيش آمده، چند روز بيش نپاييده و خود به خود منحل شده است، مانند اين كه «جعفر» فرزند امام دهم پس از رحلت برادر خود «امام يازدهم» دعوي امامت كرد و گروهي به وي گرويدند، ولي پس از چند روز متفرق شدند و «جعفر» نيز دعوي خود را تعقيب نكرد و همچنين اختلافات ديگري در ميان رجال شيعه در مسائل علمي كلامي و فقهي وجود دارد كه آنها را انشعاب مذهبي نبايد شمرد.[3]
1. شيعة اثنا عشريه:
اكثريت شيعه، را شيعه اماميه يا اثني عشريه تشكيل مي دهد، از آنجا كه آنان جانشينان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ را دوازده نفر مي دانند، اثنا عشريه (دوازده امامي) ناميده شده اند. نام و خصوصيات امامان دوازده گانه در احاديثي كه از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت شده بيان گرديده است.[4] شيعه اثنا عشريه بر مساله امامت تاكيد خاصي داشته و عصمت امام و افضليت او را بر ديگر افراد امت اسلامي بسيار مهم و اساسي مي داند. و از طرفي، امامت را، پس از سه امام نخست، منحصر در فرزندان امام حسين ـ عليه السّلام ـ مي داند. با توجه به اين عقايد ويژه درباره امامت، به «اماميه» شهرت يافته است.[5] شيعه اثنا عشريه مي گويند: تعليمات ظاهري قرآن ـ كه احكام و قوانين شريعت مي باشد و رونق بخش حيات معنوي بشر است ـ داراي اصالت و اعتبار است و تا قيامت، فسخ نخواهد شد و اين احكام و قوانين را از راه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بايد به دست آورد و بس.[6]شيعه اماميه در كشورهايي مانند: ايران، افغانستان، عراق، پاكستان، هند، لبنان، بحرين بطور اكثريت دهها ميليوني زندگي مي كنند و بطور پراكنده در بعضي از كشورهاي عربي و تركيه و… به سر مي برند. [7]
2. مذهب زيديه:
تاريخ پيدايش زيديه، به قرن دوم هجري باز مي گردد. آنان پس از شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ زيد شهيد فرزند امام زين العابدين را امام مي دانند، و امام زين العابدين را تنها پيشواي علم و معرفت مي شمارند، نه امام به معني رهبر سياسي و زمامدار اسلامي، زيرا چنان كه شرح آن خواهد آمد، يكي از شرايط امام از نظر آنان، قيام مسلحانه بر عليه ستمگران است. مذهب زيديه در روزگار ما پيرواني دارد. «اكثريت شيعيان زيدي در كشور يمن زندگي مي كنند.» [8]
امامت از ديدگاه زيديه:
گرچه زيد در مساله امامت عقيده اي بر خلاف عقيده اماميه اثني عشريه نداشت. ولي فرقه زيديه در مسالة امامت عقيده ويژه اي دارند،آنان براي امامت شرايط زير را لازم دانسته اند:
1. از اولاد فاطمة زهرا ـ سلام الله عليها ـ باشد. زيرا پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرموده است: «المهدي من ولد فاطمه».
2. عالم به شريعت باشد تا بتواند مردم را به احكام ديني هدايت نمايد و موجب گمراهي آنان نشود.
3. زاهد باشد تا به احوال مسلمانان چشم طمع نورزد.
4. شجاع باشد تا از جهاد با دشمنان نگريزد و سبب پيروزي آنان بر حق نگردد.
5. آشكارا به دين خدا دعوت كند و براي ياري دين خدا قيام مسلحانه كند.
به عقيده آنان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه ـ عليهم السّلام ـ بعد از او تصريح كرده اند كه هر كسي داراي صفات ياد شده باشد، امام خواهد بود و اطاعت او بر مسلمانان واجب است و اين مطلب را «نص خفي» ناميده اند. [9]
فرقه هاي زيديه:
مشهورترين فرقه هايي زيديه عبارتند از: 1. جاروديه 2. سليمانيه يا جريريه 3. صالحيه و بتريه.
بنا به آنچه گفته اند «زيديه» در اصول اسلام، مذاق معتزله و در فروع، فقه ابي حنيفه رئيس يكي از چهار مذهب اهل سنت را دارد، اختلافات مختصري نيز در پاره اي از مسائل در ميانشان هست. [10]
3. مذهب اسماعيليه:
يكي از فرقه هاي معروف شيعه فرقه اسماعيليه است. اين فرقه تاريخي بسيار پر ماجرا دارد و انشعابات گوناگوني در آن پديد آمده است. ظهور اسماعيليه در حوالي نيمه قرن اول هجري پس از شهادت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ باز مي گردد. آنان كساني بودند كه اسماعيل (101 ـ 138 هـ ) بزرگترين فرزند امام صادق ـ عليه السّلام ـ كه در زمان حيات پدر درگذشت را امام دانستند، اين فرقه بعدها به گروهاي تقسيم شدند كه برخي منقرض گرديدند و برخي تا زمان حاضر همچنان باقي اند و معروفترين آنها عبارت اند از فرقه مستعليه يا بهره و فرقه نزاريه يا آغاخانيه.
فرق كلي ميان شيعه دوازده امامي و شيعه اسماعيلي اين است كه اسماعيليه معتقدند كه امام به دور هفت گردش مي كند و نبوت در حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ ختم نشده است، و تغيير و تبديل در احكام شريعت، بلكه ارتفاع اصل تكليف خاصه به قول باطنيه مانعي ندارد، بر خلاف شيعه دوازده امامي كه حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ را خاتم الانبياء مي دانند و براي او دوازده وصي و جانشين قائلند، و ظاهر شريعت را معتبر و غير قابل نسخ مي دانند و براي قرآن كريم هم ظاهر و هم باطن اثبات مي كنند. [11]اسماعيليه در سوريه و در ايران در كهك و محلات قم و بيرجند و قاين خراسان و در افغانستان در بلخ و بدخشان و در آسياي مركزي در خوجند و قره تكين هستند، در هند و پاكستان بيش از ديگر جاها مراكز اسماعيليه وجود دارد و در محل هايي به نام اجمير و مرواره و راجپوتانه و كشمير و بمبئي و بروده و كورج فراوانند. [12]به هر حال، شيعه به عنوان پيروان علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ و معتقدان به امامت بلافصل او پس از رحلت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم چنان بر عهد خود با آن امام كه در روز غدير و با حضور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بسته بودند پايبند ماندند. البته روايات متعددي وجود دارد كه لفظ شيعه در زمان حيات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر چهار تن از صحابه اطلاق مي شد كه عبارت بودند از: سلمان، مقداد، ابوذر و عمار ياسر. [13] اين افراد از جمله كساني هستند كه علي ـ عليه السّلام ـ را خليفه بلافصل پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي دانستند و با توجه به اينكه نظريه شيعه در مسئلة امامت به نصوص كتاب و سنت مستند گرديده است، مي توان گفت: تشيع، در حقيقت همان اسلام است كه فرقه هاي ديگر به دليل عهد شكني و كنارگذاشتن جانشين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از بدنه اصلي آن جدا شده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شيعه در اسلام، علامه طباطبايي.
2. فرق و مذاهب كلامي، علي رباني گلپايگاني.
3. فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي جلد 5 استاد جعفر سبحاني.
پي نوشت ها:
[1] . لسان العرب. كلمة تشيع، رباني گلپايگاني، علي، درآمدي بر علم كلام، انتشارات درالفكر، چاپ اول، 1378، ص 179، به نقل از الميزان، ج 17، ص 147.
[2] . مفيد، اوائل المقالات، ص 35، درآمدي بر علم كلام، ص 179.
[3] . طباطبائي، محمد حسين، شيعه در اسلام، انتشارات نشر قدس رضوي، چاپ سوم، 1383، ص79.
[4] . ر.ك: سبحاني، جعفر، پيشوايي از نظر اسلام، انتشارات مكتب اسلام، چاپ اول، 1374، ص 249.
[5] . درآمدي بر علم كلام، ص 180.
[6] . شيعه در اسلام، ص 92.
[7] . مظفر، غلام محمد حسين، تاريخ شيعه، ترجمة دكتر سيد محمد باقر، حجتي، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول، 1368، ص140 به بعد.
[8] . مشكور محمد جواد. فرهنگ فرق اسلامي، انتشارات آستان قدس، چاپ دوم، 1372، ص216.
[9] . مدخل علم كلام، ص 208.
[10] . شيعه در اسلام، ص82 به نقل از ملل و نحل شهرستاني و كامل ابن اثير.
[11] . شيعه در اسلام. ص 92.
[12] . فرهنگ فرق اسلامي، ص 51.
[13] . مدخل علم كلام، ص 182.