داستان آفرينش حضرت آدم و حوا ـ عليهم السلام ـ در دو دين اسلام و يهوديت به صورت صريح وارد شده است و اگر چه اين داستان در هيچ يك از اناجيل موجود، ذكر نشده ولي از آنجايي كه متكلمين مسيحي در اين زمينه، همان مطالب تورات را تكرار كرده اند، مي توان گفت كه سخنان تورات (در مورد تكوين و پيدايش به ويژه آفرينش انسان) مورد تأييد آنها واقع شده است.
اكنون به موارد مشابه در نقل قرآن و تورات اشاره اي مي كنيم.
1. حضرت آدم ـ عليه السلام ـ دفعتاً و از خاك آفريده شده نه از پدر و مادر.
2. ابتدا حضرت آدم ـ عليه السلام ـ و سپس حوا (به عنوان همسر او) خلق شده.
3. حضرت آدم و حوا ـ عليهما السلام ـ پس از خلقت، در جنّت زندگي مي كرده اند.
4. حضرت آدم و حوا ـ عليهما السلام ـ اجازه استفاده از هر چيزي را داشتند مگر درخت ممنوعه.
5. حضرت آدم و حوا ـ عليهما السلام ـ فريفته شده و از آن درخت خوردند و عيوب آنها آشكار شد.
6. حضرت آدم و حوا ـ عليهما السلام ـ بواسطة اين نافرماني، از جنّت اخراج شدند.[1]در مورد خلقت انسان در تورات اين گونه آمده است:
آدم را از خاك زمين خلق كرد و در بيني او روح حيات را دميد.[2]خدا آدم را گرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا كار آنرا بكند و آنرا محافظت نمايد و خداوند خدا آدم را امر فرموده، گفت از همه درختان بي ممانعت بخور اما از درخت معرفت نيك و بد، زنهار نخوري زيرا روزي كه از آن خوردي هر آينه خواهي مرد و خداوند خدا خوابي گران بر آدم مستولي گردانيد تا بخفت و يكي از دنده هايش را گرفت و گوشت در جايش پر كرد ـ و خداوند خدا آن دنده را كه از آدم گرفته بود زني بنا كرد و وي را به نزد آدم آورد… و آدم وحوا هر دو برهنه بودند و خجلت نداشتند.[3] مار به زن گفت هر آينه نخواهيد مرد بلكه خدا مي داند در روزي كه از آن ]درخت[ بخوريد، چشمان شما باز مي شود و مانند خدا عارف نيك و بد خواهيد بود… آنگاه چشمان هر دوي ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند… و خداوند خدا گفت همانا انسان مثل يكي از ما شده است كه عارف نيك و بد گرديده اينك مبادا دست خود را دراز كند و از درخت حيات نيز گرفته، بخورد و تا به ابد زنده ماند. پس خداوند او را از باغ بهشت بيرون كرد تا كار زمين را كه از آن گرفته شده بود بكند.[4]داستان آفرينش آدم و حوا ـ عليهم السلام ـ در آيات و روايات متعدد وارد شده كه به ذكر آيات 19 تا 27 سوره اعراف و چند آيه و روايت ديگر اكتفا مي كنيم.
و ما شما را آفريديم سپس صورت بندي كرديم، بعد به فرشتگان گفتيم كه براي آدم خضوع كنيد آنها همه سجده كردند جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود. (خداوند به او) فرمود در آن هنگام كه به تو فرمان دادم چه چيز تورا مانع شد كه سجده كني. گفت من از او بهترم، مرا از آتش آفريده اي، او را از گل… و اي آدم تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و از هر كجا كه خواستيد بخوريد اما به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود. سپس شيطان آندو را وسوسه كرد، تا آنچه از اندامشان پنهان بود آشكار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نكرد مگر به خاطر اين كه (اگر از آن بخوريد) فرشته خواهيد شد يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند، و هنگامي كه از آن درخت چشيدند اندامشان بر آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاي (درختان) بهشتي بر خود تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را ندا داد كه آيا شما را از آن درخت نهي نكردم و.. فرمود (از مقام خويش) فرود آييد در حالي كه بعضي از شما نسبت به بعضي ديگر دشمن خواهيد بود.[5]در جايي ديگر آمده: پس علم اسماء را همگي به آدم آموخت.[6]و در مورد پشيماني آدم ـ عليه السلام ـ از كرده خود اينگونه آمده: پس آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت (و با آنها توبه كرد) و خداوند توبه او را پذيرفت.[7]و رواياتي وارد شده كه خداوند از زيادي گل آدم، حوا را آفريد و روايتهايي كه مي گويد حوّا از دنده آدم خلق شده مورد تكذيب است.[8]در روايتي آمده است بهشتي كه آدم و حوا ـ عليهم السلام ـ در آن سكونت داشتند از بهشتهاي دنيايي بوده كه آفتاب و ماه طلوع مي كرده نه بهشت آخرتي و الا از آن خارج نمي شدند.[9]در دين زرتشت در كتاب اوستا از دو گياه كه از زمين روئيدند و بعداً تبديل به انسان (يكي زن و ديگري مرد شدند سخن رفته است و از آفرينش كيومرث به عنوان نخستين انسان فاني يا الگوي انسان فاني صحبت به ميان آمده است… پيدايش آدمي در فراگرد كلي و پيش روند، آفرينش بوده و هست….[10]هم چنين در اوستا اين گونه آمده است: «در ابتدا اهورامزد عالم ارواح را آفريد و بر آن سه هزار سال سلطنت كرد… پس از آن اهورامزد به آفريدن عالم مادي همت گماشت و در شش دوره آنرا آفريد و انسان در دوران آخري به وجود آمد، آفرينش عالم مادي سه هزار سال طول كشيد.[11]اينك مي پردازيم به مقايسه بين تبيين هاي متفاوتي كه از داستان آفرينش آدم و حوا ـ عليهم السلام ـ در اديان مذكور بيان شد.
در مقايسه بين اسلام و يهود (در نقل داستان مذكور) به مهمترين اختلاف كه نوع درخت ممنوعه است مي پردازيم. از درخت ممنوعه در تورات به عنوان درخت معرفت نيك و بد (خير و شر) و درخت جاودانگي ياد شده ولي در تعاليم اسلام به عنوان درخت حسد معرفي شده. اين تفاوت اگرچه در ابتدا ساده و قابل اغماض به نظر مي رسد ولي در يك نظر دقيق خواهيم ديد كه چه تبعات تأسف باري را به دنبال داشته است.
اگر درخت ممنوعه را درخت معرفت و جاودانگي بدانيم، مسلتزم اين معناست كه: خداي متعال، آدم را از چيزي كه مربوط به جنبة انسانيت اوست منع كرده يعني دو كمال (معرفت و جاودانه بودن) را از او دريغ كرده در نتيجه، براي مطيع بودن و ديندار بودن بايد كور بود و معرفت نداشت و اگر بخواهيم چشممان باز باشد بايد عصيان كنيم و به قول اروپايي ها: «من جهنم با چشم باز را ترجيح مي دهم بر بهشت با چشم بسته.» و اين مسئله موجب تضاد دين و علم در غرب است.
اما اگر درخت را درخت حسد بدانيم، آن وقت اين درخت به جنبه حيوانيت انسان مربوط مي شود. آنگونه كه در تعاليم اسلامي ذكر شده، همه حقايق به آدم آموخته شده بود.[12] و اين منع، منع از حرص و حسد بود و منع از جنبه حيوانيت، و چون از آدميت تنزل كرد به اوگفته شد كه بايد بيرون بروي، و اين در واقع هماهنگي و همراهي كامل علم و دين است نه تضاد بين آنها.[13]در تكميل مطالب فوق ذكر اين نكته ضروري است كه نظريه تكامل كه در دهه هاي قبل در غرب مطرح گرديده (و به داروين نسبت داده شده) هيچ ربطي به كتب مقدس و تعاليم ديني آنها ندارد و خواننده محترم مي تواند براي مطالعه بيشتر به كتب مفصل كه در اين زمينه نگاشته شده مراجعه كند. [14]علامه طباطبايي در اين زمينه مي فرمايد: آنچه از ضروريات قرآن است اين است كه نسل بشر امروزي از مردي به نام آدم است… از قرآن مي توان فهميد كه خلقت آدم آني بوده نه اينكه صرفاً بخواهد بگويد از خاك خلق شده[15] (يعني به خاك منتهي مي شود)
براي مطالعه بيشتر مي توانيد به كتب الهيات كه در پانوشتهاي صفحات قبل ذكر شد و نيز تفاسير مختلف قرآن بويژه تفسير الميزان رجوع كنيد.
به طور خلاصه مي توان گفت كه اسلام، يهود و مسيحيت در اينكه آدم و حوا توسط خداي متعال دفعتاً و از خاك خلق شده اند اشتراك نظر دارند. و در فريفته شدن آنها و خوردن از درخت ممنوعه و خروج آنها از بهشت توسط خداوند اتفاق نظر دارند ولي در نوع آن درخت اختلاف بر سر اينست كه تورات معتقد است كه آن درخت، درخت معرفت نيك و بد بوده اسلام معتقد است كه آن، درخت حسد بوده است. البته اختلافاتي جزئي در نقل داستان وجود دارد كه به خاطر اطاله كلام از ذكر آنها صرف نظر نموده به منابع متعددي كه در پانوشت ها ذكر شد ارجاع مي دهيم.
معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
1. علم و دين، ايان باربور.
2. ترجمه الميزان، ج 1، ص 18.
پي نوشت ها:
[1] . قرآن، اعراف 19 تا 27 ـ طه 121 ـ مؤمن 67 ـ الرحمن 14 ـ سجده 8 ـ مؤمنون 16 ـ ص 71 ـ بقره 30 تا 38 و…
تورات: سفر پيدايش / باب 2 / 15 تا 25 ـ باب 3 / 4 تا 33.
مزمور باب 102 / 18 ـ باب 139 / 13 تا 16 ـ اشعيا باب 43 / 1 و 7 ـ باب 45 / 16 ـ حزقيال باب 21 / 30.
[2] . تورات، سفر پيدايش / باب 26 / 7.
[3] . تورات، سفر پيدايش باب 2 / 15 تا 25.
[4] . تورات: سفر پيدايش، باب 3 / 4 تا 33.
[5] . اعراف 19 تا 24 / ترجمه آيت الله مكارم شيرازي / ص 151 تا 153 / چاپ اسوة قم.
[6] . بقره: 31 / ترجمه آيت الله مكارم شيرازي / ص 6 / چاپ اسوة قم.
[7] . بقره: 37 / ترجمه آيت الله مكارم شيرازي / ص 6 / چاپ اسوة قم.
[8] . ترجمه الميزان / ج 1 / ص 222 / علامه سيدمحمد حسين طباطبائي / مترجم سيد محمدباقر موسوي همداني / دفتر انتشارات اسلامي / 1374.
تفسير العياشي / ج 1 / ص 216 / ح 7 / چاپ علميه تهران / 1380 هـ ق.
[9] . تفسير القمي، ج 1 / 43 / چاپ دارالكتاب قم / 1404 هـ ق.
[10] . ر.ك. ديني نواز ديني كهن، ص 40 تا 54 نوشته فرهنگ محلي، چاپ ديبا، 1374.
[11] . تاريخ تمدن، ج 1، ص 164، نظام الدين مجير شيباني، چاپ سپهر، پايان 1347.
[12] . بقره / 31.
[13] . مجموعه آثار شهيد مطهري / ج 13 / مسئله شناخت / ص 349 و 350 / انتشارات صدرا / 1373.
[14] . منشأ انواع / نوشته داروين / 1859.
علم و دين / نوشته ايان باربور.
علم و دين از تعارض تا گفتگو / نوشته جان اف هات.
تاريخ علم / دامپي ير / ترجمه عبدالحسين آذرنگ.
تاريخ و فلسفه علم / هالزي هال / ترجمه عبدالحسين آذرنگ.
فلسفه و ايمان مسيحي / كالين براون / ترجمه ميكائيليان.
[15] . ترجمه الميزان / ج 16 / 382.
تفسير موضوعي ج 9 / بخش 7 / فصل 4 / دعوت مسيحيان به اسلام / نوشته آيت الله جوادي آملي / 1376.