خانه » همه » مذهبی » مردم صدر اسلام كه در جمع‌آوري قرآن اين قدر اهتمام داشتند،چرا حادثه غدير را فراموش كرده و اين اشتباه بزرگ را مرتكب شدند؟

مردم صدر اسلام كه در جمع‌آوري قرآن اين قدر اهتمام داشتند،چرا حادثه غدير را فراموش كرده و اين اشتباه بزرگ را مرتكب شدند؟

در اين مورد بايد اينگونه اشاره شود كه حوادث و اشتباهات تاريخي هميشه ناشي از غفلت و فراموشي نمي‌باشد، بلكه بسياري از اشتبا‌هات بزرگ و كوچك، از روي آگاهي و اغراض خاصي، صورت مي‌گيرد كه قضية غدير خم از اين نوع مي‌باشد.
توضيح مطلب،اين است كه حادثه غدير خم،[1] يك حادثه كوچك و ساده نبوده است تا قابل فراموش شدن باشد، آن هم در مدت بسيار كوتاه،كه فاصله غدير و تا زمان رحلت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و اندك زماني گذشت،‌و اين حادثه در شرايطي به وقوع پيوست كه در آن مقطع از تاريخ اسلام، از جهت حجم وسيع جميعت حاضر در آن صحنه، بي‌نظير بود و تاريخ اسلام تا آن روز مشابه آن را نديده بود.
يكي از عوامل مهمي كه باعث شد اين حادثه تاريخي تبديل به يك خاطرة جاويدانه و فراموش نشدني گردد و براي هميشه در اذهان باقي بماند، هين حضور با شكوه صحابه در مراسم انتصاب اميرالمؤمنين علي ـ عليه‌السلام ـ از سوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بود. براساس منابع روائي و تاريخي شيعه و سني، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در بازگشت از سفر حجة‌الوداع در سال دهم هجري روز هجدهم ذي‌الحجه در حضور جمعيت انبوهي از حجاج ـ كه تعداد آنان تا 120000 نفر نقل شده است ـ بنا به دستور الهي موضوع جانشيني علي ـ عليه‌السلام ـ را در سخنراني تاريخي غدير خم مطرح نمود و علي ـ عليه‌السلام ـ را به عنوان رهبر مسلمانان بعد از خود معرفي فرمود و حاضرين را مكلف به ابلاغ پيام،‌ به غائبين نمود كه بعد از سخنراني حضرت، جمعيت انبوه صحابه دسته دسته به اميرالمؤمنين ـ عليه‌السلام ـ با ابراز تبريك و تهنيت، اعلام بيعت نمودند و عده‌اي از بزرگان صحابه از جمله ابوبكر و عمر شخصاً با علي ـ عليه‌السلام ـ دست بيعت دادند[2] كه بيش از 60 نفر از علماء اهل سنت، موضوع بيت ابوبكر و عثمان را در كتاب‌هاي خود ذكر نموده‌اند.[3]اين واقعة تاريخي در ميان مسلمانان آن روز در همة شهر و محله‌ها انعكاس وسيعي داشته و موج آن در همة مناطق مردم را نسبت به موضوع جانشيني پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ باخبر نموده است و با توجه به حضور همگاني و بي‌سابقة مسلمانان از راه‌هاي دور و نزديك در مراسم حج آن سال، حداقل حدود يكصد و بيست هزار نفر، گزارش اين واقعة مهم را پوشش خبري داده و حكايت آن را در مناطق مختلف با خود به ارمغان برده‌اند.
از اين ميان اسامي تعداد زيادي از صحابه كه اين قضيه از زبان آنان نقل شده است، در كتاب‌ها ثبت گرديده است كه مرحوم علامه اميني(ره) فقط از كتاب‌هاي دانشمندان اهل‌سنت تعداد يكصدو ده نفر از صحابه اهل‌بيت كه هر كدام جداگانه به عنوان شاهدان قضيه آن را نقل نموده‌اند، شناسائي و تك‌تك آنان را معرفي نموده است.[4]اين در حالي است كه تاريخ، موفق به ثبت و درج نقل بسياري ديگر از شركت‌كنندگان در غدير خم، نشده است و يا اگر هم درج كرده است، دست‌هاي سياست در كار بوده‌اند كه اينگونه آثار را محو نمايد. مخصوصاً با توجه به اينكه از عصر خلفا بنا به دلائل سياسي، تلاش وسيعي براي محو اين‌گونه آثار شروع و تا مدت‌ها (سال 99 هجري زمان عمر بن عبدالعزيز) ادامه داشت.[5]وجود اين تعداد از روايات اصحاب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در لابلاي كتب اهل‌سنت، حاكي از پخش وسيع اين داستان در ميان مردم آن روز است كه علي‌رغم خواست مخالفان غدير، حداقل يكصد و ده مورد از نقل‌هاي صحابه از زير تيغ سانسور آنان گذشته و در صفحات تاريخ درز نموده و بماها رسيده است.
در قرن دوم كه عصر تابعان است 84 تن و در قرن‌هاي بعدي بيش از 360 تن از راويان حديث غدير كه همگي از علماي بنام اهل‌سنت مي‌باشند آن را نقل نموده‌اند.[6] و تعداد 26 نفر از دانشمندان مهم اهل‌سنت چون طبري، ابوسعيد سجستاني، ابن عقده و… هر كدام كتاب‌هاي مستقلي در اين مورد نوشته‌اند.[7]دومين عاملي كه موجب جاويدانگي و آفتابي شدن حادثه غدير خم شده است، نزول آيات 3 و 67 سورة مباركه مائده در اين خصوص است كه بيش از 46 نفر از مفسرين و علماي برجسته اهل‌سنت اعتراف دارند بر اينكه اين آيات در مورد قضية انتصاب علي ـ عليه‌السلام ـ توسط پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در جريان غدير نازل شده است.[8]درج اين واقعة تاريخي در قرآن كريم به عنوان سند دائمي مسلمانان، موجب شده است كه مسلمانان همواره خاطرة غدير در اذهان آنان تداعي شود و زنده نگهداشته شود و هرگز فراموش نگردد. بهمين جهت روز 18 ذي‌الحجة الحرام كه روز نزول اين آيات نيز مي‌باشد به عنوان روز عيد مسلمانان مطرح مي‌شود[9] گرچه شيعيان بطور خاص آن روز را به عنوان بزرگ‌ترين عيد اسلامي مي‌شمارند و تعلق خاصي به آن دارند ولي اختصاص به شيعه ندارد.
جمع‌بندي: از آنچه اشاره گرديد، روشن شد كه جريان غدير خم چيزي نبوده است كه مسلمانان صدر اسلام آن را بكلي فراموش نموده باشند و در اثر بي‌خبري و جهل از موضوع، دچار اشتباه و انحراف شده باشند بلكه اين مسأله با توجه به سفارشات مكرر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در اين خصوص بويژه در مراسم و همايش بزرگ غدير خم و نيز نزول آيات قرآني در اين مورد بعنوان يك موضوع حساس بيشترين انعكاس را در ميان مسلمانان، مخصوصاً ساكنان مدينه داشته است.
واقعيت انكارناپذير ـ كه هيچ فرد منصفي نمي‌تواند آن را نفي كند ـ اين است كه قضية غدير بطور خاص و موضوع جانشيني علي ـ عليه‌السلام ـ از سوي كساني كه با خلافت وي به مخالفت برخواستند، مورد انكار قرار گرفته و ديگران را نيز وادار به انكار و حداقل سكوت در اين مورد نموده‌اند كه شواهد تاريخي و تحليل صحيح اين مسأله گوياي اين واقعيت است.
بنابراين مشكل اصلي قضية غدير خم، جهل و يا فراموشي مردم نبوده‌اند و حداقل اين سخن در مورد بيش از 120 هزار نفري كه شاهد و ناظر قضيه بوده‌اند قابل قبول نمي‌باشد ـ بلكه مشكلي اصلي به تعبير قرآن «جَحْد» و انكار مسأله بوده است كه عدة خاصي از باب «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا»[10] با انگيزة خودخواهي و قدرت‌طلبي از روي يقين و آگاهي، آن را انكار نمودند و حركت امت اسلام را از مسير واقعي آن خارج نمودند كه تبعات و آثار منفي جبران‌ناپذير آن تا امروز كمر مسلمانان را خم نموده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پژوهشي عميق پيرامون زندگي علي ـ عليه‌السلام ـ نوشتة استاد جعفر سبحاني چاپ سوم (1366) ناشر انتشارات جهان‌آراء.
2. شبهاي پيشاور، نوشته سلطان الواعظين.

پي نوشت ها:
[1] .علامة اميني، الغدير،ج1،ص9، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1366، ‌«تعداد شركت‌كنندگان از 70 هزار تا 120 هزار نفر نقل شده است.»
[2] . «و ممن هنأه في مقدم الصحابه الشيخان ابوبكر و عمر و كل يقوم: بخٍ بخٍ لك يابن ابيطالب اصبحت و امسيت مولاي و مولي كل مؤمن و مؤمنه» (الغدير،ج1،ص11، تهران، ناشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1366).
[3] . همان، ص 272 الي 282.
[4] . همان، ص 14الي ص61.
[5] . پيشواي، مهدي، سيرة پيشوايان، قم، مؤسسة تحقيقاتي تعليماتي امام صادق ـ عليه‌السلام ـ ، چاپ دوم، 1374.
[6] . الغدير، ج 1، ص 62الي151.
[7] . همان، ص 152الي158 «طبري متوفاي 310 در كتاب بنام «الولاية في طرق حديث الغدير» اين حديث را بيش از هفتاد تن نقل نموده است و ابن عقده متوفاي 33 در رسالة «الولايه» خود آن را از 105 نفر نقل كرده است.»
[8] . ر.ك: الغدير، ج 1، ص 114الي238.
[9] . همان، ص 267.
[10] . نمل/14.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد