خانه » همه » مذهبی » مردي از ملکوت

مردي از ملکوت

مردي از ملکوت

علامه شهيد سيد اسماعيل بلخي از مفاخر بزرگ اسلام در افغانستان، براي هميشه بر تارک اين سرزمين قهرمان پرور خواهد درخشيد. او هيچ گاه بر مبناي گرايشات قومي و نژادي حرکت نکرد، و همواره براي تحقق عدالت اجتماعي، توسعه متعادل براي همه افغان ها مجاهدت ورزيد. آثار و انديشه هاي بجاي مانده از علامه بلخي نشان مي دهد که فقرزدايي، تحکيم پايه هاي

e82f90dd 67ed 41c2 9a54 4e9504e827c2 - مردي از ملکوت

0023301 - مردي از ملکوت
مردي از ملکوت

 

 

بازنگري ابعاد شخصيت شهيد علامه بلخي در گفتگو با آيت الله محمد نجفي پاکستاني از مدرسين حوزه علميه قم

درآمد
 

آيت الله شيخ محمد نجفي پاکستاني از اساتيد بزرگ حوزه هاي علميه نجف اشرف و قم تحصيلات حوزوي و دانشگاهي خود را در محضر آيات عظام چون آيت الله سيد محسن حکيم، آيت الله خويي، آيت الله شاهرودي، آيت الله امام خميني، آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر (رحمت الله عليهم) و ديگر بزرگان و اساتيد حوزه هاي علميه فرا گرفته است. ايشان مانند ساير علماي شيعه توسط رژيم حزب بعث کافر از سرزمين مقدس نجف اشرف بيرون رانده شد و از آن پس در حوزه علميه قم مشغول تدريس، تبليغ، تحقيق، تأليف و فعاليت هاي فرهنگي، تبليغي و اجتماعي مي باشد. آيت الله نجفي تاکنون چندين مدرسه علميه و مراکز فرهنگي و آموزشي در ايران و پاکستان تأسيس نموده و همچنان به فعاليت هاي اسلامي ادامه مي دهد.

در آغاز بحث بفرماييد که اولين بار چگونه با علامه شهيد بلخي آشنا شديد؟
 

بسم الله الرحمن الرحيم: با سلام و درود به ارواح پاک و مطهر شهداي عزيز و گرانقدر اسلام مخصوصاً شهيد و عالم جليل القدر علامه بزرگوار جناب آقاي حاج سيد اسماعيل بلخي رهبر شيعيان افغانستان. از اينکه حقير را شايسته اين گفت و گو دانستيد تشکر مي کنم،
در سال 1343 که علامه بلخي از زندان کابل آزاد شد، بنده در حوزه علميه نجف اشرف طلبه بودم. خبر آزادي او به نجف رسيد و علما و طلاب افغاني بسيار خوشحال شدند. آن ها، از جمله مرحوم مدرس افغاني، آقاي محقق خراساني، آقاي فياض و ديگر علماء و بزرگان و طلاب کابلي، بلخي، هراتي، قندهاري و شمالي مي گفتند که رهبر ما بعد از سال ها حبس تازه رها شده است. هر يک از آن ها ناگفته هاي زيادي درباره علامه بلخي بيان مي کردند. من در آن جا متوجه شدم که اين شخص بر دل هاي مردم حکومت مي کند و در آنجا بود که من هم به او علاقه پيدا کردم و آرزوي ديدارش را داشتم. مردم از شجاعت ها، جوانمردي ها، از خودگذشتگي ها، از حاضر جوابي ها، از سخاوت و بخشندگي و ويژگي هاي اخلاقي او نسبت به طبقات مختلف مردم شيعه و سني نقل مي کردند و اين باعث گرديد که من از اوصاف حميده ايشان آگاه شوم.
علامه بلخي در اواخر 1346 درست پس از گذشت سه سال از آزادي از زندان استبداد به تعدادي از کشورهاي اسلامي سفر کرد و به نجف آمد و بنده براي اولين بار او را در نجف از نزديک زيارت کردم و چه بسا استفاده هاي معنوي و اخلاقي از وجود او بردم.

استقبال از علامه بلخي در نجف چگونه بود و اين سفر چه دستاوردهايي داشت؟
 

علامه بلخي در ماه ذي القعده سال 1346 به قصد زيارت بارگاه اجداد بزرگوارش به ايران، عراق و سوريه مسافرت کرد که در اين سفر هيئتي از علما و بزرگان افغانستان او را همراهي مي کردند. به ياد دارم که اين هيئت با استقبال گرم و کم نظير وارد حوزه علميه ي نجف شد. علما و مراجع تقليد و طلاب خارجي و داخلي از آقاي بلخي به عنوان يک عالم برجسته شيعه تجليل کردند. چون عمده طلاب خارجي در محله جديده نجف سکونت داشتند و وقتي اطلاع يافتند که او به نجف آمده است به استقبال رفتند و او را با احترام خاصي به آنجا آوردند. همچنين مهاجران افغانستاني، هندي، پاکستاني و ايراني سال هاي متمادي در آن محله زندگي مي کردند، و داشتن يک مکان مناسب براي برگزاري مراسم مذهبي مثل محرم و ديگر اعياد بسيار ضروري به نظر مي رسيد.

بحمدالله با قدوم مبارک و تلاش خستگي ناپذير علامه بلخي حسينيه امام سجاد (ع) در مرحله جديده نجف اشرف افتتاح شد. داشتن يک همچون مرکز فرهنگي در آن منطقه شيعه نشين لازم و ضروري بود. تشريف فرمايي او باعث شد که اين مرکز اسلامي با سرعت تمام به وجود بيايد.
 

وقتي او وارد آنجا شد يک شور و نشاط عجيبي در جوان ها ايجاد شد. همه از زيارتش احساس شادماني مي کردند. حضورش تأثير بسيار مثبت در روح جوان هاي شيعه گذاشته بود. به حدي که لحظه اي دورش را خالي نمي کردند. جوان ها به حدي به او گرايش پيدا کرده بودند که بسياري از آن ها علاقه مند بودند با او به وطنشان برگردند و در آنجا بتوانند با پشتيباني و راهنمايي او در خدمت جامعه باشند. خودشان فداکاري و از خودگذشتگي نشان دهند. با رهبري و مديريت او در فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي مشارکت داشته باشند. آن ها به خوبي احساس کرده بودند که با وجود چنين مديريت قوي و پشتوانه محکم مي توانند کارهاي بسيار بزرگي در افغانستان انجام دهند.
طلاب جوان افغانستاني چون در گذشته چنين رهبر و پيشواي قدرت مندي نداشتند هيچگاه داراي برنامه منظم و مشخصي نبودند. با ورود ايشان به نجف خود را باز يافتند و روزنه هاي اميد يکي پس از ديگري به روي آنان باز شد و آينده روشني در برابر آن ها قرار گرفت. همه فکر مي کردند امروز همه چيز دارند و هيچ کمبودي براي خودشان احساس نمي کردند. همين اميدواري ها بود که علماء و طلاب افغاني مقيم عراق، چه در نجف و چه در کربلا آمادگي لازم را جهت عودت به کشور پيدا کردند، و ديگر نمي خواستند که در نجف بمانند. علامه بلخي هم به همه اعلام کرد: «شما علما و طلاب براي خدمت به وطن و مردم بزودي آماده شويد. مردم و جامعه محروم افغانستان به شما نياز مبرم دارند. ماندن شما ديگر در نجف صلاح نيست. چون در افغانستان هم مدرس وجود دارد و هم در مدرسه.. اگر درس بخوانيد.. اگر تدريس کنيد.. تأليفات داشته باشيد.. تبليغ کنيد.. فعاليت هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي داشته باشيد.. و اگر هر کاري بخواهيد انجام بدهيد بايد در کنار مردم و قوم خود باشيد. امروز احزاب الحادي و کمونيستي با پشتوانه روسيه در داخل مراکز علمي، دانشگاهي و ادارات دولتي و ديگر اماکن کشور فعاليت هاي گسترده اي را آغاز کرده اند. آن ها تبليغات گسترده اي را عليه شيعيان آغاز کرده اند. براي مخدوش ساختن چهره اسلام تمام قدرت خود را بکار گرفته اند».
علامه بلخي خطاب به علما و طلاب افغانستاني حوزه علميه نجف اشرف افزود: «آيا براي ما و شما که عالمان ديني و پاسداران مکتب تشيع هستيم واجب نيست که با آن ها مبارزه کنيم و پاسخگوي شبهات آنان باشيم؟ اگر قبول کنيم که رفتن به داخل کشور واجب است و ديگر ماندن در نجف حرام، بايد آگاه بود و بيدار شد. احزاب چپ و راست به طور آشکار در افغانستان فعاليت مي کنند و کسي نيست جلو آن ها بايستد. مسئوليت من و شما بيش از هر زمان سنگين تر شده است. امروز نه تنها در کشور ما بلکه ساير احزاب و جناح هاي وابسته به استعمار مثل وهابيت، بهائيت، مسيحيت، کمونيست، صهيونيست و فرقه هاي ساخته و پرداخته دست استعمار خارجي عليه اسلام فعاليت مي کنند».
مردم قدردان از علامه بلخي استقبال کم نظيري به عمل آوردند و با احترام خاصي او را وارد شهر جديده نمودند. آن شب به پاس سلامتي او چندين رأس گاو و گوسفند قرباني شد. کميته استقبال با هماهنگي قبلي آنجا را آماده پذيرايي از شرکت کنندگان در استقبال از آقاي بلخي کرد. حسينيه امام سجاد (ع) محله جديده در اولين شب ورود علامه بلخي به دست او افتتاح شد. علامه سيد اسماعيل بلخي در آن شب در جمع علما و بزرگان و طلاب داخلي و خارجي اعم از ايراني، افغاني، هندي، پاکستاني و ساير اتباع کشورهاي اسلامي سخنراني بسيار عالي ايراد کرد که از هر جهت آموزنده و بيدار کننده بود. او سه شب پشت سر هم در حسينيه امام سجاد (ع) سخنراني کرد. بيانات او بسيار علمي، سياسي، اخلاقي، آگاهانه و به روز بود که طرح اينگونه بيانات در آن روزها خيلي ضروري و مفيد به نظر مي رسيد.
شهيد بلخي در آن سخنراني، جوانان را نسبت به وظايف شان آگاه ساخت. مسئوليت جوانان را مشخص کرد. شور و نشاط انقلابي در دل آنان به وجود آورد. ميل بازگشت به وطن را در دل شان زنده کرد. به آنان گفت: «هرچه زودتر کوشش کنيد به کشور بازگرديد. آن هائي که از نظر علمي به سطح شايسته رسيده اند، لازم است که بيايند در داخل کشور به فعاليت و کار و تلاش بپردازند و جامعه خود را از بردگي و بيچارگي و فقر و بدبختي نجات دهند. شما علما و طلاب هستيد که بايد اسلام را از غربت نجات دهيد. من با تمام وجود در خدمت شما هستم و از شما در افغانستان حمايت مي کنم. آغوش وطن و ملت به روي شما باز است ما نياز به وجود شما علماء و سربازان ولي عصر (عج) داريم. از شما استقبال مي نماييم، براي جامعه و خود منشأ خدمت باشيد. مملکت خود را با دست ها و مغزهاي تواناي خود بسازيد. کشور ما بر اثر اختلافات و تنش هاي قومي، مذهبي، فرقه اي، زباني روز به روز بسوي عقب ماندگي و بيراهه پيش مي رود».
علامه بلخي هر شب به مدت يک ساعت براي مردم صحبت مي کرد. حضار را از بيانات ارزشمند خود مستفيض مي ساخت. سپس با روضه خواني و ذکر مصيبت حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و با صداي بسيار جذاب و دلنشين جمعيت را منقلب مي کرد. بعد از مراسم سخنراني از مردم به طور مفصل پذيرايي به عمل مي آمد. مردم در پايان براي سربلندي اسلام و سلامتي و توفيق روزافزون مسلمانان جهان اسلام بخصوص علما و حوزه هاي علميه شيعه دعا مي کردند. در پايان مراسم عده اي از طلاب خارجي و داخلي دور ايشان حلقه مي زدند و او هم از سرگذشت هاي تلخ و شيرين سال هاي زندان سخن مي گفت. بنده در آن جلسات تاريخي سعادت حضور لحظه هاي بسيار شيرين و به ياد ماندني را در محضرشان داشتم گاهي جلسات متعددي که خصوصي و با افراد مختلف برگزار مي شد در اتاق خدمت او بودم. علماء و طلاب در آنجا جمع بودند و از نزديک از فيض خاطرات و محبت شان استفاده مي کردند. از نزديک سخنان او را مي شنيدند و از محضرشان مستفيض مي شدند. در آن شب ها از وجود ايشان، بهره هاي اخلاقي و معنوي فراواني بردم. بنده از همان لحظه ي اول که اين مرد خدا را ديدم سخت عاشق و شيفته شخصيت او شدم. گرايش عجيبي به او پيدا کردم که مي توانم بگويم بهترين لحظه هاي عمر من محسوب مي شود. علامه بلخي از هر نظر بسيار بلند همت و نيرومند بود و از آن نفس پاک و معنوي و قدسي بهره هاي فراوان و استفاده هاي زياد بردم.

فرمايشات حضرتعالي خاطره انگيز است که تاکنون بازگو نشده است. چنانچه خاطرات ديگري هم داريد براي خوانندگان بيان بفرماييد؟
 

علامه بلخي با علماء و طلاب حوزه علميه نجف و کساني که مورد اعتماد ايشان بودند جلسات محرمانه داشت. بيشتر اين جلسات شبانه و پس از پايان سخنراني تشکيل مي شد. در آن جلسات شبانه و پس از پايان سخنراني تشکيل مي شد. در آن جلسات علماي زيادي پيرامون مسايل سياسي جهان اسلام و مبارزات و فعاليت هاي علامه بلخي در افغانستان پرسش هاي مهمي از او مي کردند. از ماجراي قيام و چگونگي افشاي طرح براندازي رژيم ظاهر شاه و دستگيري و بازداشت و بازجويي شهيد بلخي توسط مأمورين دولت و نوع شکنجه هاي دوران زندان و فعاليت هاي ايشان در طول 15 سال زندان و چگونگي آزادي از زندان و مبارزات پس از آزادي سؤال مي کردند و علامه بلخي هم به همه سؤالات آن ها پاسخ هاي بسيار قانع کننده مي داد.
خاطره اي که از آن مرحله در ذهنم مانده خدمت شما عرض مي کنم که براي خود من هم بسيار حائز اهميت و جالب توجه مي باشد. در هندوستان در چند دهه پيش يک نفر شيعه به نام سيد ذاکر حسين رضوي براي اولين بار با رأي و انتخاب اکثريت ملت هند به رياست جمهوري انتخاب شد. اين قضيه انعکاس بسيار عجيبي در جهان و به ويژه کشورهاي اسلامي و منطقه پيدا کرد. براي بسياري از ناظران اين پرسش پيش آمد که در کشوري که يک ميليارد و دويست ميليون جمعيت دارد، و يک ميليارد نفر آن هندو هستند و دويست ميليون آن را مسلمانان و يک سوم آن را شيعيان تشکيل مي دهند و شيعيان در مقايسه با ساير اقوام، مذاهب و نژادهاي اين کشور در اقليت هستند، چطور مي شود که يک شهروند شيعي به رياست جمهوري اين کشور انتخاب شده است. آقاي سيد ذاکر حسين رضوي هندي در سال هاي 1345-1347 چند بار از کشورهاي همسايه از جمله پاکستان و افغانستان ديدن کرد. در يکي از اين سفرها که تعدادي از مقامات بلند پايه دولتي او را همراهي مي کردند وارد کابل شد، و مورد استقبال ظاهر شاه در کاخ سلطنتي قرار گرفت.
يکي از شگردهاي ظاهر شاه اين بود که در جريان ديدارها و مهماني هاي مقامات سياسي خارجي از علامه بلخي نيز دعوت به عمل مي آورد. ظاهر شاه با اين کار مي خواست به سران کشورهاي خارجي فخرفروشي کند و بگويد که ما چنين عالمان برجسته داريم که با مسايل سياسي، تاريخي، جغرافيايي و تحولات جهان و کشورهاي اسلامي آشنايي کامل دارند، و ميهمانان مي توانند در هر زمينه اي با آن ها بحث کنند. ظاهر شاه در جلسه اي که با رئيس جمهور هند داشت به راننده شخصي خود دستور داد فوري به منزل علامه بلخي رفته و او را به کاخ سلطنتي بياورد. از اين طرف هم خود ظاهرشاه با آقاي بلخي تلفني تماس گرفت و او را به کاخ دعوت کرد ولي به او نگفت که ميهمان کيست.
آقاي بلخي با راننده ظاهر شاه به کاخ سلطنتي رفت و هنگامي که با آن قيافه نوراني و جذاب وارد جلسه شد، همه ميهمانان خارجي و داخلي به احترام آقا از جا برخاستند. ظاهر شاه نيز دست روي سينه گذاشت و آقا را به صدر مجلس هدايت کرد. به طوري که مقامات دولتي هند هم ازهيبت و عظمت آقا تحت تأثير قرار گرفتند. مقام هاي دولت هند از اين حرکت ظاهرشاه شگفت زده مي شوند و با خود مي گويند که اين عالم کيست که پادشاه افغانستان به او اينگونه رفتار مي کند؟ در صورتي که در هيچ يک از کشورهاي دنيا اين طور رسم نبوده و نيست که حاکمان مستبد در مقابل عالمان ديني، آن هم يک عالم شيعي چنين برخوردي از خود نشان دهند. وقتي آقا در صدر مجلس مي نشيند به ميهمانان خارجي و جمعيت نگاه مي کند. تا ببيند چه کساني در کاخ حضور دارند، و مهمانان خارجي چه افرادي هستند و از کجا آمده اند؟ سپس با همه افراد احوال پرسي گرم نموده در همان نگاه اول متوجه مي شود که رئيس جمهور هندوستان با جمعي از وزرا در مجلس حضور دارند.
خوب بلخي کسي است که با تاريخچه هندوستان و مبارزات مردم اين کشور و نقش مسلمانان بر ضد انگلستان تا دستيابي به استقلال کشور آشنايي کامل دارد. رهبران گذشته و حال هند را هم به خوبي مي شناسد. بالاخره آگاه شده که در انتخابات رياست جمهوري اين کشور همسايه يک شهروند شيعه به رياست جمهوري انتخاب شده است. ظاهر شاه علامه بلخي را به رئيس جمهور هند و ديگران معرفي مي کند، و آنگاه علامه بلخي چند دقيقه پيرامون مسايل کشورهاي منطقه از جمله ارتباط هند و پاکستان و افغانستان و چگونگي يافتن راه حلي براي مسئله کشمير و اختلافات افغانستان و پاکستان بر سر مسئله بحران پشتونستان و مسايل و تحولات جهان صحبت مي کند و پيشنهادهاي سازنده اي جهت راه حل اين معضل بزرگ ارائه مي دهد.

وقتي رئيس جمهور هند متوجه مي شود، بلخي يک عالم سياست مدار و يک شخصيت به تمام معني آشنا به مسايل اسلامي و تاريخي جهان و تحولات گذشته و حال و آينده است و با اينکه عالم شيعه است و ظاهر شاه اينگونه به او احترام مي کند، خود را به او نزديک مي کند و صحبت هاي زيادي بين آن دو صورت مي گيرد.
 

سيد ذاکر حسين رضوي هندي يک عالم ديني با اين ويژگي و پختگي در مسايل سياسي جهان اسلام تا آن روز نديده و برخورد نداشته است که اينگونه روي او سخت تأثير گذاشته باشد. اين است که با عشق و علاقه با او گرم صحبت مي شود.
آقاي بلخي در آن جلسه ضمن بيان تاريخچه مبارزات مردم هندوستان و استقلال اين کشور به رهبري گاندي و نقش مسلمانان و شيعيان به رئيس جمهوري هند ياد آورد شد که گاندي در دوران مبارزه با استعمار انگليس همواره مردم را به الگو قرار دادن قيام و انقلاب امام حسين (ع) فرا مي خواند. از آنان مي خواست که حسين بن علي (ع) را الگو و سرمشق مبارزات خويش قرار دهند. حسين گونه با اجنبي مبارزه کنيد و حسين گونه خانواده خود را به اسيري تقديم کنيد تا از دست استعمار رهايي يابيد. مانند حسين (ع) جان خويش را فداي آرمان و هدف مقدس تان کنيد تا طعم خوش آزادي و استقلال را بچشيد. ملت شجاع هند هم با پيروي و الگوپذيري از نهضت امام حسين (ع) مبارزه سختي را عليه انگليسي ها آغاز کردند و آن ها را از کشورشان بيرون راندند. در اين کشور مسمانان و شيعيان نقش مهمي داشتند و کشور خود را از سلطه انگليس آزاد ساختند. در پي بحث ها و تبادل نظرهايي که بين علامه بلخي و سيد ذاکر حسين رضوي رئيس جمهوي وقت هند به عمل آمد رئيس جمهور هند جذب شخصيت علامه بلخي و تحت تأثير بيانات و ديدگاه هاي او قرار گرفت. و در جمع مقام هاي افغاني و هندي گفت: «جناب آقاي بلخي! شما شخصيت کم نظيري هستيد و براي پيش رفت و آگاهي ملت هاي مسلمان و کشورهاي اسلامي مي توانيد نقش مهمي داشته باشيد. مديريت شما در هدايت ملت هاي بسيار مفيد و راه گشا است. اگر من از قبل اطلاع داشتم که در افغانستان چنين شخصيتي وجود دارد پيش از اين خدمت شما مي رسيدم تا از ديدگاه هاي سازنده و دورنگري شما استفاده مي کردم. لذتي که امروز از ديدار و تبادل نظر با شما بردم بي سابقه بوده است. در همين جا اعلام مي دارم که پس از بازگشت به کشورم در اولين فرصت براي جنابعالي دعوت نامه رسمي به کابل مي فرستم تا از هندوستان بازديد کنيد. ما در هند به وجود شخصيت انديشمندي مانند شما نيازمنديم تا در برخي مسايل جهاني به ويژه مشکل هند و پاکستان بر سر مسئله کشمير و اختلافات بين مسلمانان و هندوها با ما همکاري کنيد. ما نيازمند وجود با برکت شما در زمينه هاي گوناگون هستيم.»
علامه بلخي با ابراز خرسندي دعوت رئيس جمهوري هند را مي پذيرد و قول مساعد مي دهد که در فرصت مناسب به اين کشور سفر کند. او در اين باره گفته است: «به منظور بررسي راه هاي ايجاد وحدت و همبستگي ميان مردم هند و مسلمانان و مسئله اختلاف آن کشور با پاکستان و مسايل ديگر بزودي از هند بازديد مي کنم». بعد از ظهر همان روز رئيس جمهوري هند آماده مي شود به کشورش بازگردد. علامه بلخي و ظاهر شاه براي بدرقه مهمانان به فرودگاه مي روند. وقتي هواپيماي هيئت هندي از فرودگاه کابل به پرواز در مي آيد، ظاهر شاه در مسير بازگشت از آقاي بلخي مي پرسد: «جناب بلخي صاحب! من امروز از آنچه که مشاهده کردم متحير شدم، اين چه گپي است، مملکتي که اکثريت آن را هندوها تشکيل مي دهند و بيشتر مسلمانان آن سني مذهب هستند، چگونه رئيس جمهور از ميان شيعيان انتخاب مي شود؟».
علامه بلخي در جواب به ظاهر شاه مي گويد: «جاي تعجب ندارد، در آنجا نظام دمکراسي حاکم است. آنجا هندوستان است نه افغانستان. امروز در دنيا قانون حکومت مي کند نه شخص، يا يک عده اي معدود که حکومت را حق موروثي و متعلق به خود و خانواده خود مي دانند، امروز در کشورهاي متمدن و پيشرفته جهان قانون حکم مي کند. هر کس که لياقت و شايستگي و داراي علم و کمال و فضل باشد، صاحب کرسي و قدرت مي شود، و مردم به او اعتماد مي کنند و رأي مي دهند. مي خواهد هندو باشد، سني باشد، شيعه باشد و يا يک نژاد ديگر. او لياقت و شايستگي اين را داشته است که اعتماد مردم را به خود جلب کند. مردم هم بر اساس همين اعتماد و شناختي که از او دارند رأي مي دهند. مثل کشور ما نيست که گاو چران، شتربان و کساني که لياقت و شايستگي رياست را ندارند و از تحصيلات عاليه برخوردار نيستند، و در مدرسه تربيت صحيح نگرفته اند و توان بدست گرفتن امور يک مملکت مسلمان را ندارند به دليل پسر کاکا و پسر خوانده بودن نخست وزير، وزير دربار، وزير دفاع، والي، قاضي، وکيل و صاحب قدرت مي شوند. (منظور آقاي بلخي، سردار داود خان بود که به علت نداشتن شايستگي، ظاهر شاه او را به نخست وزيري منصوب کرده بود) سردمداران ما از قانون اطلاع ندارند. امروز يک سوم جمعيت کشورمان را شيعيان تشکيل مي دهند. اما يک مأمور از آن ها در امور مملکت دخالت ندارند. چه برسد به اينکه صدر اعظم و مسئوليت مهم ديگري داشته باشد». شاه جوابي نمي دهد و فقط سر خود را تکان مي دهد، که آري همين طور است. اين نشان مي دهد که علامه سيد اسماعيل بلخي از شجاعت، قدرت بيان، سحر کلام و حاضر جوابي قوي برخوردار بوده است.

بفرماييد که شخصيت علامه بلخي چه تفاوتي با ساير شخصيت هاي اصلاحگراي آن مرحله داشته است؟
 

به نظر من علامه بلخي کمتر از سيد جمال الدين افغاني نبود. براي همين است که در حوزه علميه نجف اشرف او را سيد جمال الدين ثاني ناميدند. اگر زمينه مناسب و امکانات کافي براي او فراهم مي شد. اگر انقلاب او به ثمر مي رسيد مي توانست تحول عظيمي به وجود بياورد. عظمت اين شخصيت بود که دشمنان اسلام از وجود او احساس خطر کردند، و او را 15 سال به زندان افکندند. پس از آزادي هم فرصت کافي براي او به وجود نيامد. وگرنه کاري را انجام مي داد که سيد جمال الدين نتوانسته بود انجام دهد. علامه بلخي از نظر قدرت بيان، جاذبه، شجاعت، سحر کلام و بسياري از ويژگي هاي يک انسان کامل بود. اگر دو سال بيشتر زنده مي ماند، بي ترديد سقوط نظام استبدادي در افغانستان را شاهد بوديم. اگر دشمنان اسلام به ايشان مهلت مي دادند شايستگي اين را داشت که نقش يک رهبر بزرگ ملي را در افغانستان ايفا کند. و در جهان اسلام مفيد و ثمربخش باشد.
دشمنان اسلام حساب شده عمل مي کنند. نوابغ ما را در گوشه و کنار جهان به شهادت مي رسانند… در عراق آيت الله سيد محمد باقر صدر.. در ايران آيت الله سيد محمد حسيني بهشتي.. در افغانستان علامه شهيد بلخي.. در لبنان علامه شهيد سيد عباس موسوي.. در پاکستان علامه شهيد سيد عارف حسين حسيني.. ده ها شخصيت علمي و مجاهد ما را در کشورهاي اسلامي شهيد کردند. اگر تاريخ تشيع را بازنگري کنيم ملاحظه خواهيم کرد که هزاران عالم و مجتهد ما را به شيوه هاي مختلف به زندان انداخته يا به شهادت رساندند تا فرياد حق طلبي و عدالت خواهي را از بين ببرند. با شهادت علامه بلخي خسارت جبران ناپذيري به جهان اسلام و تشيع وارد آوردند. به اين دليل که او شايستگي رهبري سياسي جامعه اسلامي را داشت. او بسياري از نقشه ها و توطئه هاي دشمنان اسلام را در افغانستان خنثي کرد.

به نظر شما علامه بلخي از چه ويژگي هايي برخوردار بود؟
 

در حقيقت جاذبه شهيد علامه بلخي قلب انسان ها را تسخير مي کرد. اين سيد انسان معمولي نبود. ويژگي هاي زيادي در او جمع بود. ويژگي نخست اين است که او انسان الهي و آسماني به تمام معني بود هر کسي که يکبار با او ملاقات مي کرد هرگز نمي توانست او را فراموش کند. سخنان او نه تنها در دل ما بلکه در قلب و روح همه انسان هاي آزاده جايگاه خاصي پيدا کرده بود. از نظر او افغاني و غيرافغاني هيچ فرقي نمي کرد. حرف اول و آخر او اسلام، قرآن و مسلمانان بود. بر اسلام تکيه مي کرد. کاري کرد که مثل خورشيد تا ابد خاموش نخواهد شد.
علامه بلخي از حيث عظمت و شخصيت علمي، سياسي، معنوي، اخلاقي و نفوذ اجتماعي مانند آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر بود. براي اينکه او صلاحيت اين را داشت که يک جامعه را هدايت و رهبري کند و انسان ها را بسوي کمال و ارزش هاي متعالي انساني و اخلاقي رهنمون سازد. از حيث بينش سياسي، تدبر، مديريت، شجاعت، بين و جاذبه مثل علامه سيد جمال الدين افغاني بود. بنده در طول عمرم بزرگان زيادي را از نزديک ديده و با آن ها تعامل داشته ام. خيلي ها مثل هم هستند. اما در وجود علامه بلخي ويژگي هايي ديده مي شد که در ديگران کمتر مي بينيم. او انساني شجاع، سترک و داراي همت عالي و بلند نظر بود.
علامه بلخي با ديد باز به مسائل جهان اسلام نگاه مي کرد. عرب و عجم و ترک و فارس و ايران و افغان و مذهب و نژاد نگوييد. اسلام صلاحيت اين را دارد که در جهان حکومت کند. حکومت و سياست حق مسلم اسلام است. حاکمان مستبد و کشورهاي غربي اين حق را از اسلام گرفته اند. ما موظفيم که اين حق طبيعي خودمان را از آن ها باز پس بگيريم و قانون و شريعت الهي را در دنيا حاکم کنيم. اسلام توان جوابگويي نيازمندي هاي امروز و فرداي جوامع بشري را دارد. مکتب تشيع مي تواند بخوبي پاسخ گوي نيازمندي هاي امروز و فرداي انسان روي زمين باشد. علماي اسلام براي تحقق اين هدف مهم گام بردارند. ما بايد در سرزمين هاي اسلامي پخش شويم و نهضت هاي بيداري اسلامي به وجود بياوريم. ملت ها را آگاه سازيم و آنان را بر عليه حاکمان ظلم و جور بشورانيم. مسلمانان و بشريت را از زير سلطه استکبار و استعمار برهانيم. امروز بشريت يک حقيقت گم شده را جستجو مي کند. ما علماي دين و مبلغين راستين اسلام وظيفه داريم اين حقيقت را به آن ها بنمايانيم. توده هاي جامعه و جهان را به حرکت و جنبش درآوريم. شما علما بپاخيزيد و يک ميليارد مسلمان جهان را رهبري کنيد. ما نبايد فقط در چارچوب مدارس بمانيم و تماشاگر رويدادهاي کشورهاي اسلامي مثل فلسطين، لبنان، افغانستان و ساير ملل اسلامي باشيم».
ويژگي ديگر علامه بلخي، ايمان فوق العاده او بود. ديگران با نمازهاي شب و سحرخيزي، رياضت، توسل و تسبيح ايمان به دست مي آوردند. اما علامه بلخي با عمل خالص، پاکي، صداقت، اخلاق و انسان دوستي و عقيده راسخ، ايمان را به دست آورد. در حقيقت او مجاهدي في سبيل الله و رهبري واقعي براي آزادگان اسلام و مکتب حيات بخش تشيع بود.

وقتي خبر شهادت علامه بلخي به سمع تان رسيد چه حالي به شما دست داد و مراجع و علماي نجف چگونه با اين ضايعه بزرگ برخورد کردند؟
 

وقتي که شهيد بلخي نجف اشرف را به مقصد افغانستان ترک کرد دلهاي ما را همراه خود برد. براي همين است که بيشتر علما و طلاب افغاني خود را براي بازگشت به کشورشان آماده کرده بودند، تا به جامعه خود خدمت کنند. خروج او از نجف اشرف چهار ماه نگذشته بود که خبر شهادت شان به ما رسيد. در آن زمان مرحوم آيت الله شيخ محمد علي مدرس، آيت الله حاج آقاي فياض، آقاي محقق خراساني از بزرگان حوزه بودند، براي او مجلس ختم برگزار کردند. اين آقايان هر کدام از شخصيت و جايگاه علمي، سياسي، مبارزاتي و اجتماعي علامه بلخي سخن گفتند. بنده با شنيدن اين خبر سخت متأثر شدم. اين براي جهان اسلام يک ضايعه اسفناک بود.
وجود چنين بزرگاني با اين انديشه و تفکر مربوط به يک کشور و يک مرحله خاصي نيست. او با نظر وسيعي که داشت، شيعه و سني را جذب افکار متعالي اسلامي خود ساخته بود. خبر شهادت علامه بلخي حوزه علميه نجف اشرف را سوگوار کرد و علماي اسلام همه عزادار شدند. چون آن ها شخصيت علامه بلخي را خوب شناخته بودند. علامه بلخي در مدتي که در نجف اشرف بسر مي برد قصد داشت تعدادي از علماي افغاني را با خود به افغانستان بازگرداند تا آنان را در انقلاب و نهضتي که در پيش روي داشت همراه کند. مي خواست از وجود علما در سياست و مسايل کشور و ملت استفاده شود. آرزو داشت بزرگان دين وارد مسايل سياسي و اجتماعي شوند تا بتوانند اسلام را به دنيا معرفي کنند. امروز علما و بزرگان وظيفه دارند راه علامه بلخي را بروند و آرمان هاي او را زنده نگهدارند.
منبع: شاهد ياران شماره 64

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد