مسيحيان و نقد آراي اسکوفيلد (4)
مسيحيان و نقد آراي اسکوفيلد (4)
محمد لگنهاوزن
ج)مشروط بودن و عده هاي بني اسراييل
استفان سايزر مي گويد: وعده هايي كه به بني اسرائيل داده شده است، مشروط به گذراندن تعاليم مسيح اند و نيازي به معبد و قرباني كردن ندارند و سرزمين وامتياز برگزيدگي، متعلق به همه ي كساني است كه مسيح را درک و بر اساس رضاي خداوند عمل كنند. وعده هاي خداوند به يهود، از مسيح مي گذرد و سپس براي همه ي مردم ثمربخش مي شوند.(1)
تثنيه يادآوري مي كند كه وعده هاي خدا مشروط به ايمان و فرمان برداري اند.(2)
حقيقت مشروط پيشگويي ها، صريحاً در ارميا (3) با كاربرد مستقيم براي قوم خدا در يهوديه و اورشليم (4) بيان شده است. اين مطلب، همچنين موضوع كل كتاب يونس است. هم ارميا و هم يونس عليهما السلام بيان مي كنند كه پيشگويي ها، حتي وقتي كه شرط صريحاً بيان نشده باشند، مي توانند مشروط باشند. پيشگويي هاي ديگر كه بدون شرط بيان شده اند؛ همگي مشروط اند.(5)
پولس در بند آخر غلاطيان3 مي گويد كه هيچ يهودي يا يوناني در مسيح نيست؛ بلكه فقط كساني كه به مسيح ايمان داشته باشند؛ (6) زيرا در مسيح عيسي عليه السلام نه ختنه چيزي [مهم] است و نه نامختوني، بلكه خلقت تازه. و آناني كه به اين قانون رفتار مي كنند، سلامتي و رحمتي بر ايشان باد وبر اسرائيل خدا. پس از اين، هيچ كس مرا زحمت نرساند؛ زيرا كه من در بدن خود، داغ هاي خداوند عيسي را دارم.(7)
د)تفسير منحرف از پيشگويي هاي كتاب مقدس
نقد ديگر بر تدبيرگرايان اين است كه آنان ادعا مي كنند از آنچه در ذهن خدا مي گذرد، آگاه اند! تصور كنيد كه حاميان خداشناسي آرماگدون و ديگر پيشگويي هاي كتاب مقدس، سياست مداران را تحريک كنند تا خواسته هاي تدبيرگرايان را محقق نمايند. در آن زمان است كه بدون توجه به ارزش جان انسان ها و حفظ محيط زيست، اولين كليد جنگ هاي هسته اي زده مي شود و ميليون ها انسان بي گناه كشته مي شوند. آنان كه اين گونه در تحقق پيشگويي هاي كتاب مقدس درباره ي آخر الزمان تعجيل مي كنند، چگونه مي توان تضمين كرد كه در آغاز جنگ جهاني و هسته اي بر ضد بشريت پيش گام نباشند؟ اگر پيشگويي هاي كتاب مقدس براي آنان امري قطعي باشد ـ كه در نظر آنان اين گونه است ـ براي تسريع در تحقق چنين كاري كه آن را اراده ي خداوند مي دانند، دست به هر كاري خواهند زد. گريس هالسل سخني را از لانگ ـ كه مدير تحقيقات انستيتوكريستيک است و اين مؤسسه هيچ تعصبي درباره ي مسيحيان، يهوديان و مسلمانان ندارد ـ نقل مي كند و مي گويد: طرف دار عقيده تدبيرگرايي، كتاب مقدس را مانند يک سالنامه، مطالعه و آينده را پيش گويي مي كند.(8) اين عقيده، تهديد بزرگي براي بشريت است كه در آن، جان بيش از پنج ميليارد انسان، بي ارزش تلقي مي شود.
هـ )دشمني با ساميان
عقيده به حكومت هزارساله ي مسيح يا هزاره گرايي، پيوند ناگسستني با تدبيرگرايي دارد و برپايي حكومت هزارساله، يكي از تدبيرگرهاي پيش گويي شده ي تدبيرگرايان است. در اين مورد، كليساي كاتوليک از همان آغاز به خطر اعتقاد هزاره گرايي پي برد؛ زيرا اين اعتقاد، يهودي زده و شرک آلود است. آگوستين نيز از اين عقيده ي تاريخ ستيز دوري جست. در انديشه ي او، كليساي كاتوليک همان ملكوت مسيح و تحقق هزاره است. بازگشت مسيح كه تحقق آن حتمي است، در خارج از زمان و در روز قيامت است. استمرار عقيده به هزاره، افزون بر اينكه نتيجه ي دشمني با كليساست، شكل فاشيستي افراطي نيز دارد. او درصدد است تا همه ي عناصر بيگانه حتي يهود نيز پاک سازي شوند و از اين رو، از يهود نفرتي بسيار عميق دارد.(9)
هزاره گرايان و مبلغان عقيده ي آرماگدون (10)، دشمنان ساميان اند. فالول و ديگر تدبيرگرايان، درباره ي يهود با تحقير سخن مي گويند؛ چون پشتيباني افرادي مانند فالول و همفكران او از دولت اسراييل، در راستاي همدردي با يهود نيست؛ بلكه خواهان تشكيل حكومت در جايي هستند كه مكان ظهور و فرود مسيح عليه السلام است. براي نمونه، تدبيرگرايي اعتقاد دارد كه حتي كار هيتلر نيز در راستاي تحقق پيش گويي هاي كتاب مقدس است. با اين حال، چگونه تدبيرگرايان مي توانند با هم وطنان خود اظهار دوستي كنند؟!
ايراد ديگر تدبير گرايان اين است كه آنان قاطعانه ادعا مي كنند آنچه را كه در ذهن خداوند مي گذرد، درک مي كنند و برگزيدگي را تنها براي اندكي از افراد بشر در نظر مي گيرند.
در نظر تدبيرگرايان، عقيده به جبر يا قضا و قدر تاريخي درباره ي زشتي ها و فساد در جهان، به گونه اي است كه انسان ها نمي توانند هيچ تغييري در آن ايجاد كنند. رهبران آنان به خداي خشن و جنگاور بشارت مي دهند. خواست خدا را جنگ مي دانند نه صلح. ولي جان كروسان (11) در كتاب ولادت مسيح مي گويد كه آموزه هاي اصلي مسيح، مبارزه با خشونت و آموزش برابري اجتماعي بوده است.
در مواعظ جري فالول (12)، تام هاي (13)، جان هاگي (14) و ديگر تدبير گرايان، نامي از عشق به مسيح و موعظه ي كوه برده نشده است. آنان معتقدند كه خداوند، چهارده ميليون يهودي را همراه با يک ميليارد مسيحي در طرح نجات قرار داده است؛ ولي پنج ميليارد انسان ديگر در برنامه ي نجات خدا جايگاهي ندارند.(15)
تدبيرگرايان، تلاش هاي انساني براي صلح را تضعيف مي كنند و يا حتي مانع آن مي شوند؛ چون عقيده دارند كه افزايش جنگ و گرسنگي امري پيش بيني شده و اجتناب ناپذير است. برخي تدبيرگرايان تصور مي كنند كه سازمان هاي بين المللي صلح، زمينه را براي حكومت ضد مسيح آماده مي كنند؛ در حالي كه سنت مسيحي بر اين عقيده است كه پيروزي نهايي مسيح عليه السلام كه نوعي عطيه ي الاهي است و صلح را براي همه ي انسان ها به ارمغان مي آورد، با تلاش هاي انساني به دست خواهد آمد. مانمي توانيم زمان اين حادثه ي عظيم را پيش بيني كنيم؛ چون جزو اسرار الاهي است.(16) در نظر مسيحيت، كليسا با ايمان منتظر است و مي داند كه پيروزي نهايي با مسيح است؛ چون خودش فرموده است: «خاطر جمع داريد؛ زيرا كه من بر جهانم غالب شده ام»(17 و 18)
و) خشونت گرايي در عقيده مسيحيت صهيونيستي
مسيحيان بر اين عقيده اند كه در آموزه هاي سست مسيحيت صهيونيستي، تشويق به جنگ و خشونت بسيار ديده مي شود. دوره ي فلاكت، جنگ هاي آرماگدون، نجات تعداد محدودي از مردم جهان و… همه، حكايتگر روح خشونت گراي مسيحيان صهيونيست است. اين افراد چگونه مي توانند خود را پيرو مسيح و يا حتي جماعت كليسا بدانند كه در آخر الزمان نجات مي يابند؟
در كتاب مقدس مي خوانيم كه ويژگي هاي كليسا يا قوم خدا اين است كه اعمال خداپسندانه انجام دهند. حضرت عيسي عليه السلام مي فرمايد «شما نمک جهانيد» (19)؛ اگر نمک وظيفه اش را انجام ندهد بي ارزش مي شود. باز مي فرمايد «شما نورعالميد» (20)؛ چراغ پنهان نمي ماند؛ بلكه مي درخشد. شما بايد كار نيک انجام دهيد تا پدر آسماني، شما را تمجيد كند.(21) حضرت عيسي عليه السلام با اشاره به يک مأموريت بزرگ فرمود: «پس رفته همه امت ها را شاگرد سازيد». خداوند از بدن يهود، يعني كليسا مي خواهد كه رشد كند (22) و كليسايي كه رشد نكند سالم نيست. كليسا بايد خبر خوش اعلام كند.(23) آيا خبر خوش و تعليمات كليسا، جنگ و خون ريزي عليه بشريت است ؟ ده فرمان (24) حضرت موسي عليه السلام كه همه، نشان ترحم و انسان دوستي است، براي آنان گران است؛ ولي جنگ و جنايت و نسل كشي گران نيستند؛ بلكه احكام بشر دوستانه اند!
پس رفته، همه ي امت ها را شاگرد سازيد و ايشان را به اسم اَب و ابن و روح القدس تعميد دهيد و ايشان را تعليم دهيد كه همه ي اموري را كه به شما حكم كرده ام، حفظ كنند و اينک من هر روزه تا انقضاي عالم، همراه شما مي باشم.(25)
انسان مسيحي بر اساس عقيده اي كه دارد، بايد از خود بپرسد: اكنون كه اين كلام عيسي عليه السلام به ما رسيده و دستور داده است تا از همه ي احكامي كه او به شاگردانش تعليم داده بود، نگهداري كنيم، آيا نبايد به خداوند پاسخ مثبت دهيم و آمادگي خود را اعلام نماييم!؟
اسكوفيلد مدعي است كه عيسي عليه السلام احكام گران و سخت گيري هاي بي رحمانه اي دارد؛ در حالي كه در كتاب مقدس مي خوانيم: «زيرا همين است محبّت خدا كه احكام او را نگاه داريم و احكام او گران نيست».(26) ولي حتي ده فرمان موسي نيز نمي تواند گران تلقي شود؛ براي آنكه انسان بايد با خدا صادق باشد و از سفسطه و دغل دور شود و اين گران و سخت نيست. انسان بايد به خدا احترام بگذارد يا آنكه نام او را با احترام ياد كند. آيا اگر انسان از شهادت دروغ به همسايه اش خودداري كند، كار رنج آوري است؟ اينكه انسان نبايد زنا كند، يا به اموال و چيزهايي كه براي او نيست طمع نورزد، آيا احكام بي رحمانه اي است؟ ولي مي بينيم كه اين احكام در انديشه ي اسكوفيلد بي رحمانه اند! در حالي كه با نگاه به متن يوحنا (27) در مي يابيم كه هيچ نشانه اي از بي رحمي در رفتار خداوند با يهود ديده نمي شود و يقيناً در موعظه ي كوه، هيچ گونه سخت گيري وجود ندارد.(28)
انسان متدين مسيحي حق دارد بپرسد كه آيا موعظه ي عيسي عليه السلام سخت گيرتر است يا موعظه ي تلويزيون هاي انجيلي و موعظه ي مورد نظر مسيحيت صهيونيستي؟ اين موعظه ها اكنون با كمک جيمي سواگارت (29) و جيم بيكر (30) در تلويزيون (ايستگاه تلويزيوني موعظه ي انجيلي) و شبكه ي پي .تي .ال وبرنامه هاي ساعت بشارت انجيل كهن، به ملت آمريكا ارائه مي شود و با تبليغ جنگ و خشونت و تلاش براي پايان دادن جهان، برنامه هاي سياسي آينده ي صهيونيست ها و آمريكايي ها را بيان مي كنند.
گريس هالسل نيز به اين آموزه ي عجيب مسيحيت صهيونيستي اشاره مي كند و مي گويد كه من تعجب مي كنم چگونه كلايد مي پذيرد كه كسي در انجيل، خداوند را خداي انتقام و كينه ببيند و در عين حال، به خداي عشق و محبت هم برسد ؟ مسيح در پيام هاي خود، از ما دعوت مي كند كه سلاح را از خود دور كنيم و تسليم شويم و مانند كودكان ، كوچک و بخشنده باشيم.(31)
بنابراين، آنچه درباره ي عقايد جريان مسيحيت صهيونيستي و پيروان اسكوفيلد گفتيم، همه، حكايت گر روح خشونت گراي آنان است. اين افراد چگونه مي توانند خود را پيرو مسيح و يا حتي جماعت كليسا بدانند كه در آخر الزمان نجات مي يابند؟
عيسي عليه السلام بشارت دهنده ي زندگي بود و به ما آموخت كه با صلح مي توانيم به زندگي برسيم. مطمئناً عقيده ي تنها جنگ، برخاسته از خداگرايان كليساي كاتوليک روم است، نه كتاب مقدس. كتاب مقدس به ما مي گويد: از يوغ ستم آزاد شويم.(32)
پی نوشت ها :
1.مسيحيت صهيونيستي از نظر تا عمل، گفتگو با استفان سايزر، ترجمه فاطمه شفيعي، موعود، ش 82 ، آذر 1386، ص 6-11.
2.تثنيه 28 : 58-64.
3.اگر ايشان در نظر من شرارت ورزند و قول مرا نشنوند، آن گاه از آن نيكويي كه گفته باشم كه براي ايشان بكنم، خواهم برگشت (ارميا 18 :1-10).
4.و خداوند مرا گفت بلايي از طرف شمال بر جميع سكنه اين زمين منبسط خواهد شد.(ارميا 1: 11-17)
5.مانند دوم سموييل 12 : 14-23
6. www.spirtus-temporis .com/dispensationalism/ biblical-arguments-in-favor-of-Dispensationalism.html.
7.غلاطيان 6 :16.
8.گريس هالسل، تدارک جنگ بزرگ، 1377 ، ص 73.
9.عبدالوهاب المسيري، دايرة المعارف يهود، يهوديت و صهيونيسم، ج6، صص 152-154.
10.آرمگدون يا حارمجدون نام تپه ي بزرگي در شمال فلسطين است. اصل اين كلمه، حارمجيدو (يا حارمگيدو) است و اين واژه ، تنها يک بار در كتاب مقدس و در كتاب مكاشفه ي يوحنا 16 :16 به كار رفته است. برخي قايل اند كه نام محلي در كنعان باستان، احتمالاً همان شهر مجدو (به فتح اول و كسر دوم و تشديد سوم) يوشع 12: 21 در اسرائيل كنوني است كه براساس مكاشفه ي يوحنا 16 :16 جنگي عظيم در اين شهر روي داد (نوم، چامسكي، مثلث سرنوشت، 1371 ، ص 595. در قاموس كتاب مقدس نيز آمده است: «مجد» و «مجّدون» محل سپاه شهر «منسّي»، واقع در مرز و بوم «يسّاكار»، پيشتر ملک كنعانيان بود و يوشع اين شهر را با دهات آن فتح كرد. مدت طولاني بسياري بر آن بودند كه «مجدّو» همان «لجّون» است (جيمز هاكس ، قاموس كتاب مقدس ، ص 784).
11.John Crossan.
12.جري فال ول (Jerry Falwell)، كشيش آمريكايي و واعظ انجيلي، يكي از سردمداران مسيحيت صهيونيستي و دانش آموخته ي دانشكده ي انجيل بابتيست در سال 1956م از جمله كساني كه به اسلام و پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله اهانت كرده است.
13.Tim LaHhaye.
14.پاستور جان هاگي از رهبران صهيونيسم مسيحي در آمريكا و نويسنده ي كتاب جنگ براي بيت المقدس است.
15.سيد امير حسين اصغري، يدالله: چرا ايالات متحده براي اسراييل براي اسراييل از منافع خويش مي گذرد؟ ص 153-157.
16.دانلرج. ميلر، ماهيت و مأموريت كليسا ، ص 52 و 58.
17.همان ، ص 52.
18.يوحنا 16 :23.
19.متي 5 :13.
20.متي 5 :14.
21.شما نور عالميد شهري كه بر كوهي بنا شود، نتوان پنهان كرد و چراغ را نمي افروزند تا آن را زير پيمانه نهند؛ بلكه تا بر چراغدان گذارند. آن گاه به همه ي كساني كه در خانه باشند، روشنايي مي بخشد. همچنين، بگذاريد نور شما بر مردم بتابد، تا اعمال نيكوي شما را ديده، پدر شما را كه در آسمان است، تمجيد نمايند (متي 5 :16-18).
22.و به سر متمسک نشده كه از آن، تمامي بدن به توسط مفاصل و بندها مدد يافته و با هم پيوند شده، نمو مي كند، به نموي كه از خداست (كولسيان 2 :19).
23.كليسا، ص 101/ متي 28 :19 / مرقس 16: 15.
24.خلاصه ي ده فرمان به اين شرح است : 1.براي خود خدايي جز من نگيريد؛ 2.به بت سجده نكنيد؛ 3.نام خدا را به باطل نبريد؛ 4.شنبه را گرامي بداريد؛ 5.پدر و مادر خود را احترام كنيد؛ 6.كسي را به قتل نرسانيد؛ 7.زنا نكنيد؛ 8.دزدي نكنيد؛ 9.بر همسايه شهادت دروغ ندهيد؛ 10.به مال و ناموس همسايه طمع نورزيد.
25.متّي 28: 18-20.
26.اول يوحنا 5 :3.
27. 8 :1-11.
28.www. gospeltruth.net / scofield.htm.
29.Jimmy Swaggart.
30.Jim Bakker.
31.گريس هالسل، تدارک جنگ بزرگ، ص 69.
32.سيد امير حسين اصغري، صهيونيزم مسيحي، روزنامه جمهوري اسلامي ، ش 7951 ، تاريخ 1385/10/5.
منبع:فصلنامه علمي – تخصصي معرفت اديان شماره 1
ادامه دارد…
/ج