مشاهير مدفون در حرم امام رضا عليهالسلام
سحر است… تو به ملاقات آقا آمدهاي… زيارت کردهاي و يک دل سير با آقا حرف زدهاي و حالا ميخواهي به شکرانه اين نعمت نماز صبحگاه را در جوار ولي نعمتت بخواني… نماز را که تمام کردي و زير لب زمزمه ميکني
سحر است… تو به ملاقات آقا آمدهاي… زيارت کردهاي و يک دل سير با آقا حرف زدهاي و حالا ميخواهي به شکرانه اين نعمت نماز صبحگاه را در جوار ولي نعمتت بخواني… نماز را که تمام کردي و زير لب زمزمه ميکني: ديروز در فراقت بودم و امروز در حضورت! ديروز در هوايي دگر بودم و امروز در طلبت! ديروز در فريب هوسي غرقه بودم و امروز رام حضورت! زيارتت را ميکني و ميداني زيارت قبور که يک سنت اسلامي است و ميداني به برکت وجود بارگاه ملکوتي مولايمان، بزرگان و مشاهيري که در اين شهر زندگي ميکردند و يا پس از درگذشت در اين ارض اقدس دفن شدند و يا بدن آنها بر حسب وصيتشان از شهرهاي دور و نزديک به اينجا انتقال يافته و به تدريج علاوه بر خاکسپاري در رواقهاي حرم، صحنها و بهشت ثامنالائمه(ع) دفن شدهاند. قبل از آنکه حرم را ترک کني سري به برخي از اين بزرگواران مدفون در حرم ميزني… زيارت که رفتي، ياد ما هم باش.
اصفهاني (نخودکي)
ياسين و حاجتهاي برآورده شده
کمتر کسي است که اين عالم بزرگ را نشناسد و نداند روزهاي چهارشنبه روبروي پنجره فولاد چه غلغلهاي به پا ميشود. حاج شيخ حسنعلي اصفهاني نخودکي در محله معروف جهانباره اصفهان که ميگويند ميهمانسراي سلطان سنجر بوده، به دنيا آمده. او علوم مقدماتي را از پدر و معلمان ديگر فرا گرفت. پدرش او را از همان کودکي در هر سحرگاه بيدار و با نماز و دعا آشنا ميکرد و از آن به بعد، تا 15 سالگي بيشتر شبها را تا صبح بيدار ميماند و بعدش هم تا پايان عمرش هر سال ماههاي رجب، شعبان، رمضان و ايام البيض را روزه بود و شبها تا صبح بيتوته ميکرد.
خواندن و نوشتن و زبان و ادبيات عرب را در اصفهان ياد گرفت و بعد از آن به مشهد آمد و يک سالي در اين شهر اقامت کرد و براي تکميل علوم به نجف مشرف شد.
او سالها در خدمت مردم مشهد بود و شب و روز نميشناخت. روزي پسرش به او گفت: خوب است براي مراجعه مردم وقتي مقرر شود که ايشان در جواب گفت: آن کس که براي رضاي خدا به خلق خدمت ميکند، نبايد وقت معين کند.
آخرين روزهاي زندگي مريض شد و به دستور پزشکان، به بيمارستان منتصريه مشهد انتقال يافت و در آن جا بستري شد ولي ازدحام جمعيت باعث شد به منزل يکي از دوستان نزديک خود منتقل شود.
روح پاکش درسن82 سالگي به جوار حق شتافت. جنازه آن فقيد علم و معرفت بر روي هزاران دست از ارادتمندان اندوهگين و سوگوارش، از محله سعدآباد مشهد در خيابانهاي شهر که عموما به حال تعطيل درآمده بود، عبور ميکرد تا به ده «سمرقند» به محل سکونتشان رسيد. در آنجا بر حسب وصيتشان در آب روان غسل داده شد. براي او تشييع بينظيري ترتيب يافت و در صحن عتيق در جنب ايوان شاه عباس مقابل غرفهاي که غرب ايوان است (صحن انقلاب) دفن شد. روز فوت حاج شيخ که مصادف بود با روزهاي اشغال خراسان به دست نيروهاي ارتش سرخ شوروي، حالت فوقالعاده اعلام شد و سربازان روسي با مسلسلهاي خود در سراسر مسير تشييع جنازه به گشت مشغول بودند. علي منصور، استاندار وقت خراسان، رحلت ايشان را به دربار اطلاع داد و به احترام ايشان مشهد تعطيل شد، حتي ارمنيها و کليميها دست از کار کشيدند.
حاج شيخ مجتبي قزويني
عالمي از جنس سادگي
مردي از تبار روحانيت که پدرش عالم بلند پايه قرن 14 بود و از پايهگذاران مکتب تفکيک. در قزوين به دنيا آمد و بعد از آشنايي با مقدمات و مباني علوم، سفرهاي علمي خود را شروع کرد و به سراغ عرفان و فلسفه اسلامي رفت. در سال 1341 ه.ق به مشهد ميآيد و محله دريادل کنار تکيه و مسجد علياکبريها را براي زندگي انتخاب ميکند. 40 سال در حوزه علميه مشهد شاگردان برجستهاش را پرورش ميدهد کتابهاي فاخري از خود به جا ميگذارد. زندگي اين عالم بسيار ساده بود و نمونهاي مجسم از پرهيزگاري و پارسايي بود و از طلبههاي درسخوان حمايت ميکرد و براي سادات احترام ويژهاي قائل بود. جنب غربي صحن عتيق و مابين صحنهاي انقلاب و جمهوري محل دفن اين عالم است.
حر عاملي
عالم سفرکرده
يکي از خيابانهاي مشهد به نام کسي است که از بزرگان علماي شيعه و فقه جعفري است. او زاده يکي از روستاهاي لبنان بوده و 40 سال از زندگي خود را در سفر به کشورهاي اسلامي بوده است. بعد از سفر حج، در مسير خراسان مدتي در اصفهان زندگي ميکند و جايگاه او به اندازهاي بود که بدون اجازه به دربار شاه سليمان ميرفت. بعد از آن به مشهد ميآيد و تا 31 سال در اين شهر ماندگار ميشود و حلقههاي درسي خود را تشکيل ميدهد و شاگردان در خوري را تربيت ميکند. او در 21 رمضان فوت ميشود و آرامگاه او طبقه زيرين مدرسه ميرزا جعفر که به صحن انقلاب متصل است قرار دارد.
شيخ بهايي
عالم معمار
عالمي بينظير که تاريخ کمتر به خود ديده است. از فقه و حديث بگيريد تا طب، هندسه، نجوم و معماري سررشته داشته است. او که دوران کودکي را در جبل عامل گذرانده در 13 سالگي با خانوادهاش به خاطر اذيت شيعيان آن منطقه توسط دولت عثماني و از طرف ديگر دعوت شاه طهماسب صفوي براي حضور در ايران، به ايران ميآيند و در قزوين ساکن ميشوند. شخصيت علمي و ادبي و اخلاق و پارسايي او باعث شد تا از ۴۳ سالگي شيخالاسلام اصفهان شود و در پي انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان، از ۵۳ سالگي تا آخر عمر (۷۵ سالگي) منصب شيخالاسلامي پايتخت صفوي که بزرگترين مقام ديني و معنوي در دربار مقتدرترين شاه صفوي، عباس اول را برعهده داشته باشد.
شيخ، سفرهايي براي زيارت، سياحت، دانشاندوزي و همچنين به گفته برخي مورخان سياسي داشته است که به مکه، مصر و شام بودهاند. در اواخر عمر از تمامي مقامها کناره گرفت و به سير و سلوک پرداخت.
وي در سال ۱۰۰۰ خورشيدي در اصفهان فوت ميشود و بنابر وصيت خودش پيکر او را به مشهد منتقل کردند و در کنار آرامگاه عليبن موسيالرضا جنب موزه آستان قدس به خاک سپردند. امروزه آرامگاه وي بين مسجد گوهرشاد و صحن آزادي و رواق امام خميني در رواقي که به ياد او نامگذاري شده قرار دارد. بناي بسياري از آثار معماري عصر شاهعباس صفوي و بخشهايي از حرم مطهر به ايشان نسبت داده ميشود.
منبع:http://www.khorasannews.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
اصفهاني (نخودکي)
ياسين و حاجتهاي برآورده شده
کمتر کسي است که اين عالم بزرگ را نشناسد و نداند روزهاي چهارشنبه روبروي پنجره فولاد چه غلغلهاي به پا ميشود. حاج شيخ حسنعلي اصفهاني نخودکي در محله معروف جهانباره اصفهان که ميگويند ميهمانسراي سلطان سنجر بوده، به دنيا آمده. او علوم مقدماتي را از پدر و معلمان ديگر فرا گرفت. پدرش او را از همان کودکي در هر سحرگاه بيدار و با نماز و دعا آشنا ميکرد و از آن به بعد، تا 15 سالگي بيشتر شبها را تا صبح بيدار ميماند و بعدش هم تا پايان عمرش هر سال ماههاي رجب، شعبان، رمضان و ايام البيض را روزه بود و شبها تا صبح بيتوته ميکرد.
خواندن و نوشتن و زبان و ادبيات عرب را در اصفهان ياد گرفت و بعد از آن به مشهد آمد و يک سالي در اين شهر اقامت کرد و براي تکميل علوم به نجف مشرف شد.
او سالها در خدمت مردم مشهد بود و شب و روز نميشناخت. روزي پسرش به او گفت: خوب است براي مراجعه مردم وقتي مقرر شود که ايشان در جواب گفت: آن کس که براي رضاي خدا به خلق خدمت ميکند، نبايد وقت معين کند.
آخرين روزهاي زندگي مريض شد و به دستور پزشکان، به بيمارستان منتصريه مشهد انتقال يافت و در آن جا بستري شد ولي ازدحام جمعيت باعث شد به منزل يکي از دوستان نزديک خود منتقل شود.
روح پاکش درسن82 سالگي به جوار حق شتافت. جنازه آن فقيد علم و معرفت بر روي هزاران دست از ارادتمندان اندوهگين و سوگوارش، از محله سعدآباد مشهد در خيابانهاي شهر که عموما به حال تعطيل درآمده بود، عبور ميکرد تا به ده «سمرقند» به محل سکونتشان رسيد. در آنجا بر حسب وصيتشان در آب روان غسل داده شد. براي او تشييع بينظيري ترتيب يافت و در صحن عتيق در جنب ايوان شاه عباس مقابل غرفهاي که غرب ايوان است (صحن انقلاب) دفن شد. روز فوت حاج شيخ که مصادف بود با روزهاي اشغال خراسان به دست نيروهاي ارتش سرخ شوروي، حالت فوقالعاده اعلام شد و سربازان روسي با مسلسلهاي خود در سراسر مسير تشييع جنازه به گشت مشغول بودند. علي منصور، استاندار وقت خراسان، رحلت ايشان را به دربار اطلاع داد و به احترام ايشان مشهد تعطيل شد، حتي ارمنيها و کليميها دست از کار کشيدند.
حاج شيخ مجتبي قزويني
عالمي از جنس سادگي
مردي از تبار روحانيت که پدرش عالم بلند پايه قرن 14 بود و از پايهگذاران مکتب تفکيک. در قزوين به دنيا آمد و بعد از آشنايي با مقدمات و مباني علوم، سفرهاي علمي خود را شروع کرد و به سراغ عرفان و فلسفه اسلامي رفت. در سال 1341 ه.ق به مشهد ميآيد و محله دريادل کنار تکيه و مسجد علياکبريها را براي زندگي انتخاب ميکند. 40 سال در حوزه علميه مشهد شاگردان برجستهاش را پرورش ميدهد کتابهاي فاخري از خود به جا ميگذارد. زندگي اين عالم بسيار ساده بود و نمونهاي مجسم از پرهيزگاري و پارسايي بود و از طلبههاي درسخوان حمايت ميکرد و براي سادات احترام ويژهاي قائل بود. جنب غربي صحن عتيق و مابين صحنهاي انقلاب و جمهوري محل دفن اين عالم است.
حر عاملي
عالم سفرکرده
يکي از خيابانهاي مشهد به نام کسي است که از بزرگان علماي شيعه و فقه جعفري است. او زاده يکي از روستاهاي لبنان بوده و 40 سال از زندگي خود را در سفر به کشورهاي اسلامي بوده است. بعد از سفر حج، در مسير خراسان مدتي در اصفهان زندگي ميکند و جايگاه او به اندازهاي بود که بدون اجازه به دربار شاه سليمان ميرفت. بعد از آن به مشهد ميآيد و تا 31 سال در اين شهر ماندگار ميشود و حلقههاي درسي خود را تشکيل ميدهد و شاگردان در خوري را تربيت ميکند. او در 21 رمضان فوت ميشود و آرامگاه او طبقه زيرين مدرسه ميرزا جعفر که به صحن انقلاب متصل است قرار دارد.
شيخ بهايي
عالم معمار
عالمي بينظير که تاريخ کمتر به خود ديده است. از فقه و حديث بگيريد تا طب، هندسه، نجوم و معماري سررشته داشته است. او که دوران کودکي را در جبل عامل گذرانده در 13 سالگي با خانوادهاش به خاطر اذيت شيعيان آن منطقه توسط دولت عثماني و از طرف ديگر دعوت شاه طهماسب صفوي براي حضور در ايران، به ايران ميآيند و در قزوين ساکن ميشوند. شخصيت علمي و ادبي و اخلاق و پارسايي او باعث شد تا از ۴۳ سالگي شيخالاسلام اصفهان شود و در پي انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان، از ۵۳ سالگي تا آخر عمر (۷۵ سالگي) منصب شيخالاسلامي پايتخت صفوي که بزرگترين مقام ديني و معنوي در دربار مقتدرترين شاه صفوي، عباس اول را برعهده داشته باشد.
شيخ، سفرهايي براي زيارت، سياحت، دانشاندوزي و همچنين به گفته برخي مورخان سياسي داشته است که به مکه، مصر و شام بودهاند. در اواخر عمر از تمامي مقامها کناره گرفت و به سير و سلوک پرداخت.
وي در سال ۱۰۰۰ خورشيدي در اصفهان فوت ميشود و بنابر وصيت خودش پيکر او را به مشهد منتقل کردند و در کنار آرامگاه عليبن موسيالرضا جنب موزه آستان قدس به خاک سپردند. امروزه آرامگاه وي بين مسجد گوهرشاد و صحن آزادي و رواق امام خميني در رواقي که به ياد او نامگذاري شده قرار دارد. بناي بسياري از آثار معماري عصر شاهعباس صفوي و بخشهايي از حرم مطهر به ايشان نسبت داده ميشود.
منبع:http://www.khorasannews.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج