معانی مختلف ثنویّت
اصطلاح ثنویت، به معانی مختلفی به کار رفته که از جملهی آنهاست: 1) قول به دو خدا یا دو مبدأ؛ 2) قول به ثنویت در خدایی واحد، که این معنا در نقد نظریههای مختلف به کار رفته، از جمله درباره تفکیک صفات و ذات خدا چنانکه در اندیشهی اشاعره مطرح است؛ (5) قول به ارادهای در برابر ارادهی خدا که این دیدگاه به مفوضه و معتزله نسبت داده شده است، (6) قول به واحد و صادر اول که در قاعدهیالواحد فیلسوفان مطرح شده است، (7) قول به وجودی غیر از وجود خدا بر مبنای نظریهی وحدت وجود عرفا که به موجب آن هرگونه تفکیکی میان واجب و ممکن مساوی با ثنویت و شرک است. (8) علاوه بر اینها، ثنویت به معنای قول به دو مبدأ (نه دو خدا) مثلاً قول به مادّه و صورت، (9) و قول به دوگانگی روح و جسم (10) هم به کار رفته است. معنای اخیر را میتوان در اندیشههای اسلامی و حتی در روایات، در بیان حقیقت انسان یافت. (11) با صرفنظر از دو معنای اخیر، سایر معانی ثنویت، از دیدگاه مخالفان آن نظریات، به معنای اول ثنویت قابل تحویل بوده یا به نحوی بدان میانجامیده و در حقیقت معنای اصلی موردنظر را اصطلاح ثنویت همان قول به دو خدا یا دو مبدأ بوده است. در این بخش همین معنا بررسی شده است.
اساساً قول به دو مبدأ برای جهان، در تاریخ و پدیدارشناسی دین پدیدهای قدیمی و آشناست که از آن به «دوآلیسم» (12) تعبیر میشود. دوآلیسم یا دوگانه انگاری، باور به این امر است که وجود جهان مبتنی بر وجود دو مبدأ عالیِ بنیادی است. مورخان و پدیدارشناسان دین، با بررسی باورهای متدینان به ادیان مختلف ثنوی در طول تاریخ، دوگانه انگاری یا قول به ثنویت را به اقسامی تقسیم کردهاند که از آن جمله است:
1)دوگانه انگاری افراطی (13) و دوگانه انگاری میانهرو (14). در دوگانهانگاری افراطی دو مبدأ مفروض، همارز و هر دو قدیماند (مانویت نمونهای از این باور است) اما در دوگانه انگاری میانهرو یکی از دو مبدأ، ازلی و دیگری برآمده از آن است (بسیاری از فرقههای گنوسی از این جملهاند).
2) دوگانه انگاری جدالی (15) و دوگانه انگاری معادباور (16). در دوگانهانگاری جدالی هر دومبدأ خیر و شر جاودانیاند و تا ابد با یکدیگر رقابت دارند (مایا (17) و آتمن (18) در باور هندی، یین (19) و یان (20) در باور چینی، و نیز نظریههای هراکلیتوس (21) و امپدوکس (22)، دو فیلسوف یونانی پیش از سقراط، از این دست باورها و نظریههایند). ولی در دوگانهانگاری معادباور، برای تاریخ پایان و غایتی در نظر گرفته میشود که در آن نهایتاً خیر بر شر غلبه میکند (دین زردشت، مانویت و فرقههای گنوسی از این دستهاند). دوگانهانگاری جدالی غالباً افراطی هم هست اما دوگانه انگاری معادباور با هر دو نظر افراطی و میانهرو سازگار است.
3) دوگانهانگاری کیهانی (23) در مقابل دوگانهانگاری ضدکیهانی (24). در دوگانهانگاری کیهانی نفس خلقت خیر است و شر امری خارجی و تحمیل شده به آن است اما در دوگانهانگاری ضدکیهانی شرلازمهی ذات خلقت عالم است. دین زردشت جزء دستهی اول و مانویت جزءدستهی دوم است. (25)
به لحاظ تاریخی ارتباط بعضی از نگرشهای ثنوی با یکدیگر روشن است، مثلاً ارتباط باورهای مانویان و زردشتیان و نیز باورهای فرهنگی عامه در اروپای شرقی با فرقههایی مثل یزیدیه در ارمنستان و غرب ایران. (27) اشاراتی به آن یافته میشود.
دوگانه انگاری یا ثنویت، در اسلام نیز از همان ابتدا شناخته شده بود و در قرآن و حدیث به آن اشاره شده است. عالمان مسلمان در شناخت آرای قائلان به این نظریه و رد آنها نوشتههای فراوانی از خود باقی گذاشتهاند.
پینوشتها:
1. ابنمنظور، ذیل «ثنی»؛ مرتض زبیدی، ج 19، ص 260 – 261.
2. برای نمونه ر. ک. مازندرانی، ج 3، ص 6؛ طُرَیحی، ذیل «زندیق».
3. برای نمونه ر. ک. جوهری، ذیل «زندق»؛ سمعانی، ج 3، ص 173؛ ابنمنظور، ذیل «زندیق»؛ مرتضی زبیدی، ج 13، ص 201.
4. برای دیگر معانی زندیق ر. ک. ابنمنظور، همانجا؛ فیروزآبادی، ذیل «زندق»؛ نیز ر. ک. زندیق.
5. ر. ک. ابوالصلاح حلبی، ص 57.
6. ر. ک. اشعری، 1420، ص 39؛ 140؛ ماتُریدی، ص 87- 92، 120.
7. برای نمونه ر. ک. ابنسینا، 1403، ج 3، ص 122 – 127.
8. ر. ک. آملی، ص 310- 311.
9. ر. ک. سبزواری، ج 2، ص 349 – 355.
10. ر. ک. مقدسی، ج 2، ص 120 – 123.
11. برای نمونه ر. ک. مجلسی، ج3، ص 304.
12. dualism
13. radical
14. moderate
15. dialectical
16. eschatological
17. Maya
18. Atman
19. Yin
20. Yang
21. Heraclitus
22. Empedocles
23. cosmic
24. anticosmic
25. ، ج 4، ص 506 – 509.
26. همان، ج 4، ص 509 – 510.
27. برای نمونه ر. ک. ج 4، ص 2194 – 2205.دائرةالمعارف>
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
طارمیراد، حسن؛ [و … دیگران] (1389)، توحید، ثنویت، تثلیث، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.