پیامبران الهی(ع) برای اثبات ارتباط خود با خدای متعال نیاز به معجزه دارند، و گرنه هر کس میتواند ادعای پیامبری کند.[1] از یک نگاه این معجزه با چند روش قابل ارائه است:
الف) معجزه حسی(جسمی): معجزه حسی معجزهای است که با حواس پنجگانه انسانها قابل درک باشد که این نوع از معجزه تنها برای آن دسته مردم از مردم، اتمام حجت خواهد کرد که در تماس مستقیم با آن بودهاند؛ مانند سرد شدن آتش بر ابراهیم(ع)،[2] معجزات نهگانه حضرت موسی(ع)[3] و … .
گفتنی است، اگرچه معجزات حسی فراوانی از پیامبر اسلام(ص) گزارش شده است، اما از آنجا که دین اسلام، آخرین دین بوده و تا پایان عمر بشر باقی خواهد ماند، رویکرد اصلی آن، آوردن معجزههایی علمی و عقلی بوده و به همین دلیل به بسیاری از درخواستهای مشرکان مبنی بر آوردن معجزات حسی، پاسخ مثبتی ارائه نمیشود:
- «وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَک حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ ینْبُوعا»؛[4] گفتند: به تو ایمان نمیآوریم تا برای ما از زمین چشمهای روان سازی.
- «لَوْ ما تَأْتِینا بِالْمَلائِکةِ إِنْ کنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ * ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرِینَ»؛[5]
اگر راست میگویی؛ چرا فرشتگان را برای ما نمیآوری؟ ما فرشتگان را جز به حق نازل نمیکنیم و در آن هنگام دیگر مهلتشان ندهند.
در معجزه هر چه معرفت انسان نسبت به آن بیشتر باشد و آن معجزه، حسیتر و یقینآورتر باشد، انکار آن نیز دارای عذاب بیشتری خواهد بود؛ و به همین دلیل خداوند در جواب یاران حضرت عیسی(ع) که از آنحضرت(ع) مائده آسمانی درخواست کردند، فرمود: «قالَ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیکمْ فَمَنْ یکفُرْ بَعْدُ مِنْکمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ»؛[6] خدا گفت: من آن مائده را برای شما میفرستم، ولی هر کس از شما از آن پس کافر شود چنان عذابش میکنم که هیچیک از مردم جهان را آنچنان عذاب نکرده باشم.
بنابراین، بعد از ارائهی معجزه حسی و انکار آن توسط افراد، دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد؛ زیرا در چنین حالتی به تمام معنا برای آنها اتمام حجت میشود، و تمام بهانهها قطع میگردد، و چون مهلت زندگی به منظور اتمام حجت و احتمال تجدید نظر و بازگشت به سوی حق است، و چنین چیزی در مورد اینگونه افراد معنا ندارد، پایان عمر آنها اعلام میگردد و به مجازاتی که استحقاق آنرا دارند، میرسند.[7] اما خدا نخواسته تا سرنوشت مسلمانان نیز مانند برخی امتهای گذشته به نابودی بیانجامد همانگونه که قرآن در این زمینه میفرماید: «وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیهِ مَلَک وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِی الْأَمْرُ ثُمَّ لا ینْظَرُونَ»؛[8] و گفتند: چرا فرشتهای بر او نازل نشده است؟ اگر فرشتهای میفرستادیم که کار به پایان میرسید و به آنها هیچ مهلتی داده نمیشد.[9]
از اینرو معجزه حسی مستمر و فراگیری در اسلام ارائه نشده است.
ب) معجزه علمی(عقلی): معجزه عقلی آن است که با حواس پنجگانه انسان قابل درک نیست و فقط با عقل قابل درک است، مانند اعجاز قرآن کریم که کسی نتوانسته و نمیتواند مانند آن را ارائه کند و یا این اعجاز که پیامبر(ص) خود را آخرین پیامبر معرفی کرد و بعد از گذشت هزار و چهارصد سال مشاهده میکنیم که هیچ فردی موفق نشد حتی با ادعای دروغین پیامبری، هواداران گستردهای را در سطح جهان جذب خود نماید! و این نشانگر آن است که خداوند حتی این اجازه را نمیدهد که بعد از حضرتشان، مردم به صورت گسترده و جهانی پیرامون پیامبری دروغین جمع شوند.
ذکر این نکته نیز مهم است که هرچه انسانها رشد یابند، معجزات عقلی و علمی ارزش بیشتری از معجزات حسی خواهد داشت.
[1]. «تعریف و اثبات اعجاز»، 115؛ «جایگاه معجزه در رسالت انبیاء»، 11681.
[2]. «اصل علیت و نسوختن ابراهیم در آتش»، 11171؛ «نسوختن حضرت ابراهیم(ع) در آتش با توسل به پیامبر اسلام(ص)»، 64778.
[3]. «معجزات نهگانه حضرت موسی(ع) )»، 87170؛ «داستان ید بیضاء، اژدها شدن عصا و گذر حضرت موسی از نیل»، 5451؛ «گشوده شدن رود نیل یا دریای سرخ بهروی بنی اسراییل»، 25624.
[5]. حجر، 7 -8.
[6]. مائده، 115.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 16، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[8]. انعام، 8.
[9]. «فرق بین معجزه پیامبر اکرم(ص) با معجزات سایر پیامبران»، 47414.