عده اى معتقدند واژه «نماز» در لغتِ فارسى از لفظ پهلوى نماک (namac) گرفته شده که آن هم از ریشه ایرانِ باستان واژه «نم» (nam)به معناى خم شدن و تعظیم کردن گرفته شده است.[1] از جمله معانى نماز در کتاب هاى لغت فارسى عبارتند از: بندگى، اطاعت، سجود، پرستش، خدمتکارى و فرمان بردارى[2] و در اصطلاح شرعى به مجموعه اذکار و حرکات خاصى گویند که به عنوان ستایش و توجّه بنده به خداوند انجام مى گیرد.«خواندن نماز» معادل با کلمه «قرائت» در عربى است و از آن جهت که یک قسمت از نماز عبارت از: خواندن و تلفظ کردن حمد و سوره و اذکار است روى این جهت کسى که این اعمال را انجام دهد و این الفاظ را بر زبان جارى کند مى گویند نماز را خواند. اما در قرآن و روایات همه جا سخن از «اقامه» است که معادل فارسى آن «برپا داشتن» مى باشد.
قرآن کریم، درباره «اقامه نماز» بسیار تأکید کرده است؛ تا آن جا که 46 بار، نماز را با واژه «اقامه» در تعبیرهاى گوناگون، تکرار کرده است. شاید بتوان انتظار خداوند را همان «اقامه نماز» گفت؛ براى «اقامه نماز» چند معنا و تفسیر مطرح شده است:
گسترش نماز
بدون تردید از مصادیق «اقامه نماز» گسترش و مطرح کردن نماز در جامعه است. قرآن کریم مى فرماید:
«الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»[3] ؛ «آنها کسانى هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مى دارند و زکات را ادا مى کنند و امر به معروف و نهى از منکر مى نمایند».
منظور از «اقامه» این است که تنها خودتان نمازخوان نباشید؛ بلکه چنان کنید که آیین نماز در جامعه انسانى برپا شود و مردم با عشق و علاقه، به آن روى آورند.
نماز با شرایط
به گفته برخى بزرگان[4] «در تمام مواردى که خداوند به نماز سفارش کرده است واژه «اقامه نماز» آمده است تا به این معنا توجّه داده شود که مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها بجاى آوردن ظاهر نماز (بدون روح)».
به گفته بعضى مفسّران، تعبیر «اقامه نماز» به جاى «خواندن» یا «بر پا داشتن نماز»، بیان گر این نکته است که نماز تنها اذکار و حرکات نیست، بلکه باید آن را به طور کامل به پا دارید؛ آن گونه که آثار نماز در چهره و زندگى شما دیده شود؛ تنها لقلقه زبان و راست و خم شدن نباشد، بلکه روح نماز که همان تسلیم مطلق در برابر خدا در همه امور است در زندگى شما جلوه کند و توجّه قلبى به خدا، در نماز حاصل شود.[5]
تداوم نماز
برخى «اقامه» را به معناى تداوم در برپایى نماز مى دانند؛ یعنى کسى نماز را به درستى بر پا مى دارد که همیشه آن را ادامه دهد نه این که گه گاهى نماز بخواند:
«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ. الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ»[6] ؛ «پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهل انگارى مى کنند».
در سوره معارج پس از آن که خداوند برخى صفات ناشایست انسان ها را مورد تذکّر قرار مى دهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذکر مى کند که از جمله آن:
«إِلاَّ الْمُصَلِّینَ. الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ»[7] ؛ «مگر نمازگزارانى که بر نماز خود تداوم دارند».
ظاهر آیه دوام است؛ یعنى هم به وقت، نماز مى خوانند و هم همیشه نماز مى خوانند، این گونه نیست که نماز خواندن آنها مقطعى باشد و چنین نمازى است که اگر جزو برنامه زندگى شد و با شرایط آن بجاى آورده شد انسان را از فحشا و منکر باز مى دارد. و اصولاً برنامه هاى تربیتى جز با تداوم، کارآیى لازم را ندارند، لذا در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مى خوانیم: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَل»[8] ؛ «محبوب ترین اعمال نزد خداوند کارى است که بنده بر آن مداومت داشته باشد هر چند کم باشد».
در یک جمع بندى و با مرورى به آیه هاى قرآن مى توان همه معانى گفته شده را در «اقامه نماز» منظور کرد و آن این که نماز کامل، پیوسته و با خشوع و اثرگذار در جامعه باشد.
شهید مطهرى در این زمینه مى گوید: «به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود؛ یعنى نماز به صورت یک پیکر بى روح انجام نگردد، بلکه نمازى باشد که واقعاً بنده را متوجّه خالق و آفریننده خویش سازد…»[9]
پاورقی:
1- بن خلف تبریزى، برهان قاطع، تحقیق محمد معین، ج4، ص2167.
2- فرهنگ دهخدا، ج14، انتشارات دانشگاه تهران، ص22731.
3- حج 22، آیه 41.
4- راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فى غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق، اول، ص 491.
5- ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 1، ص209، دارالکتب الاسلامیة؛ محمد محمّدى اشتهاردى، نماز از دیدگاه قرآن و عترت.
6- ماعون 107، آیه 5 و 4.
7- معارج 70، آیه 23 و 22.
8- الکافى، ج2، ص 82.
9- آشنایى با قرآن، سوره هاى حمد و بقره، صص67 و 68.
قرآن کریم، درباره «اقامه نماز» بسیار تأکید کرده است؛ تا آن جا که 46 بار، نماز را با واژه «اقامه» در تعبیرهاى گوناگون، تکرار کرده است. شاید بتوان انتظار خداوند را همان «اقامه نماز» گفت؛ براى «اقامه نماز» چند معنا و تفسیر مطرح شده است:
گسترش نماز
بدون تردید از مصادیق «اقامه نماز» گسترش و مطرح کردن نماز در جامعه است. قرآن کریم مى فرماید:
«الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»[3] ؛ «آنها کسانى هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مى دارند و زکات را ادا مى کنند و امر به معروف و نهى از منکر مى نمایند».
منظور از «اقامه» این است که تنها خودتان نمازخوان نباشید؛ بلکه چنان کنید که آیین نماز در جامعه انسانى برپا شود و مردم با عشق و علاقه، به آن روى آورند.
نماز با شرایط
به گفته برخى بزرگان[4] «در تمام مواردى که خداوند به نماز سفارش کرده است واژه «اقامه نماز» آمده است تا به این معنا توجّه داده شود که مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها بجاى آوردن ظاهر نماز (بدون روح)».
به گفته بعضى مفسّران، تعبیر «اقامه نماز» به جاى «خواندن» یا «بر پا داشتن نماز»، بیان گر این نکته است که نماز تنها اذکار و حرکات نیست، بلکه باید آن را به طور کامل به پا دارید؛ آن گونه که آثار نماز در چهره و زندگى شما دیده شود؛ تنها لقلقه زبان و راست و خم شدن نباشد، بلکه روح نماز که همان تسلیم مطلق در برابر خدا در همه امور است در زندگى شما جلوه کند و توجّه قلبى به خدا، در نماز حاصل شود.[5]
تداوم نماز
برخى «اقامه» را به معناى تداوم در برپایى نماز مى دانند؛ یعنى کسى نماز را به درستى بر پا مى دارد که همیشه آن را ادامه دهد نه این که گه گاهى نماز بخواند:
«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ. الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ»[6] ؛ «پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهل انگارى مى کنند».
در سوره معارج پس از آن که خداوند برخى صفات ناشایست انسان ها را مورد تذکّر قرار مى دهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذکر مى کند که از جمله آن:
«إِلاَّ الْمُصَلِّینَ. الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ»[7] ؛ «مگر نمازگزارانى که بر نماز خود تداوم دارند».
ظاهر آیه دوام است؛ یعنى هم به وقت، نماز مى خوانند و هم همیشه نماز مى خوانند، این گونه نیست که نماز خواندن آنها مقطعى باشد و چنین نمازى است که اگر جزو برنامه زندگى شد و با شرایط آن بجاى آورده شد انسان را از فحشا و منکر باز مى دارد. و اصولاً برنامه هاى تربیتى جز با تداوم، کارآیى لازم را ندارند، لذا در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مى خوانیم: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَل»[8] ؛ «محبوب ترین اعمال نزد خداوند کارى است که بنده بر آن مداومت داشته باشد هر چند کم باشد».
در یک جمع بندى و با مرورى به آیه هاى قرآن مى توان همه معانى گفته شده را در «اقامه نماز» منظور کرد و آن این که نماز کامل، پیوسته و با خشوع و اثرگذار در جامعه باشد.
شهید مطهرى در این زمینه مى گوید: «به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود؛ یعنى نماز به صورت یک پیکر بى روح انجام نگردد، بلکه نمازى باشد که واقعاً بنده را متوجّه خالق و آفریننده خویش سازد…»[9]
پاورقی:
1- بن خلف تبریزى، برهان قاطع، تحقیق محمد معین، ج4، ص2167.
2- فرهنگ دهخدا، ج14، انتشارات دانشگاه تهران، ص22731.
3- حج 22، آیه 41.
4- راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فى غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق، اول، ص 491.
5- ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 1، ص209، دارالکتب الاسلامیة؛ محمد محمّدى اشتهاردى، نماز از دیدگاه قرآن و عترت.
6- ماعون 107، آیه 5 و 4.
7- معارج 70، آیه 23 و 22.
8- الکافى، ج2، ص 82.
9- آشنایى با قرآن، سوره هاى حمد و بقره، صص67 و 68.