ابتدا جا دارد به خاطر اینکه جواب سؤال شما مقداری به تأخیر افتاد از شما عذرخواهی کنیم و به دلیل مطرح کردن این سؤال بسیار مهم که حاکی از دغدغه های فکری متعالی و مترقی شماست به شما تبریک عرض کنیم.مبحث «علم» از جمله موضوعاتی است که امروزه در علوم فراوانی به آن پرداخته می شود علومی مانند معرفت شناسی، فلسفه علم، منطق، جامعه شناسی علم، روان شناسی تربیتی، و غیره و معانی بسیار متفاوتی از آن اراده می شود به عنوان نمونه: 1. گاهی منظور از «علم» دانش تجربی و آگاهی حاصل از شناخت طبیعت و متکی بر تجربه و آزمون است (Sciemce) که نزد دانشمندان علوم کاربردی به این معنا بیشتر مراد می باشد. 2. گاهی منظور از علم، مطلق دانش است که شامل الهیات، ریاضیات و طبیعیات می شود. (knowledge) که نزد دانشمندان علوم بنیادی و فلسفی بیشتر به این معنا اطلاق می شود.
3. گاهی منظور از «علم» دانش خداشناسی و آنچه به ارتباط انسان با خدا مربوط می شود که نزد دانشمندان دینی بیشتر این معنا مراد است. بنابراین چون این موضوع در مکاتب مختلف و با معانی متفاوت به کار می رود به طور طبیعی اهدافی که برای آن برشمرده شده است، متفاوت خواهد بود.
البته چون شما به طور خاص، هدف از علومی مانند ریاضی و فیزیک را مطرح کرده اید ما هم سعی می کنیم در محدوده همین علوم پاسخ دهیم. به طور خلاصه، هدف از این علوم در مجامع امروز جهان این است که انسان بتواند با استخدام این علوم، قوائد حاکم بر جهان را بشناسد تا بتواند آن را راحت تر بدوشد. به عبارت دیگر بعد از تفکیک حوزه دین از حوزه علم که به مرور زمان از ابتدای رنسانس در غرب اتفاق افتاد، مجامع علمی عمدتا به دنبال سیطره بر عالم و ساختن بهشت شداد به وسیله عقل و تجربه خود بر روی کره زمین بوده اند. اما بر اساس بینش توحیدی ما معتقدیم که عالم تکوین(جهان هستی) و عالم تشریع (دین) هر دو کتاب خداوند هستی بخش اند. یعنی همان طور که آموزه های دینی ما را به سمت خداوند دعوت می کند، پی بردن به رموز خلقت نیز وسیله ای برای شناخت صفات خداوند است، صفاتی مانند عالم، حکیم، خالق، فیاض و… از این رو است که می توان همه موجودات خداوند را آیت نامید. قرآن مجید با اشاره به این نکته می فرماید: «به درستی که در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه های روشنی برای خردمندان است».(آل عمران(3)،آیه 190). به عبارت دیگر، تصور کنید که می خواهید آیینه بخرید، در این صورت به نوع جنس، اندازه، ضخامت و مسائلی از این دست می پردازید ولی بعد از خریدن وقتی که به آیینه نگاه می کنید مراد شما دیگر خود آیینه نیست بلکه می خواهید خودتان یا چیزهای دیگر را در آن ببینید. نسبت به علوم طبیعی نیز دو نوع نگاه می توان داشت. عمده نگاه مجامع علمی به طبیعت نگاه از نوع اول است و نگاه به علوم از دیدگاه توحیدی، نگاه از نوع دوم است. از این رو بود که در حوزه های علمیه قدیم، همه علوم طبیعی همچون، ریاضی، نجوم، طبابت و … تدریس و تحصیل می شد و مراد آن دانشمندان بزرگ اسلامی از پرداختن به این علوم این بود که علاوه بر رفع نیازهای بشری، با شناخت مخلوقات به شناخت خالق آنها دست یابند.
اما ما با این نکته موافق نیستیم که نوشته اید: اگر پاسخ داده شود که برای رفع نیاز بشر و یا خدمت به مردم جامعه و یا رفع وابستگی به اجانب و کشورهای غربی، اینها مرا متقاعد نمی کند؛ زیرا ممکن است کسی عمرش آنقدر کفاف نکند که به این مراحل برسد.
بر اساس آموزه های دینی از ما خواسته شده است در امر برنامه ریزی برای دنیا به گونه ای عمل کنیم که گویا تا ابد زنده ایم و برای آخرت به شیوه ای برنامه ریزی کنیم که گویا فردا از دنیا خواهیم رفت. در واقع موفقیت و هدف، نقطه ای در دور دست نیست، بلکه یک فرایند است که هر گامی که به سوی آن برداشته می شود، مقداری از آن به دست می آید.
اما در جواب اینکه گفته اید: اگر علم می تواند انسان را به خدا نزدیک کند، پس چرا دانشمندان بزرگ (نیوتن) به این هدف نرسیده اند؟ باید گفت که اولا. علم یک وسیله است نه هدف. حتی علومی مانند خداشناسی هم اگر برای خدا نباشد، حجاب اکبر خواهد بود یا به تعبیر رایج، علم مثل چاقو است که می توان با آن جراحی کرد یا شکم دیگران را درید.
ثانیا. این علوم نمی توانند جای دین را بگیرند یعنی مثلا اگر دانشمندی بخواهد به جای عمل به فرامین دینی مانند نماز، وقت خود را تنها صرف این علوم کند قطعا به کمال نخواهد رسید.
ثالثا. برخی مدعی اند که از میان دانشمندان عرصه های مختلف، دانشمندان فیزیک نوعا از سایر دانشمندان مؤمن ترند. نکته آخر این که چگونه علم تواضع می آورد. در روایات داریم که علم سه وجب یا سه مرحله است. در مرحله اول شخص فکر می کند که همه چیز را می داند و دچار تکبر می شود و در مرحله دوم می فهمد که بسیاری از چیزها را نمی داند و در مرحله سوم می فهمد که هیچ نمی داند. (تعلیم و تربیت در اسلام، استاد شهید مطهری، ص 53). از همین رو بود که بوعلی سینا که یکی از مفاخر علمی جهان است در اواخر عمر گفت: تا بدانجا رسید دانش من که دانستم همی نادانم. بنابراین وقتی انسان به لحاظ علمی واقعا رشد می کند تازه می فهمد که در مقابل این همه کهکشان که حتی تصور آن هم برای انسان غیر ممکن است وجود او چه مقدار کوچک است و اینجاست که بعد از پی بردن به جهل و عجز خود ناچار در مقابل حضرت احدیت به کرنش می افتد.
اما اینکه چرا بسیاری از دانش آموختگان به این مرحله نمی رسند، روشن است؛ زیرا که آنها در مرحله اول یا نهایتا در مرحله دوم علم باز می مانند و دچار جهل مرکب می شوند. جا دارد که حسن ختام جواب را با بیانی از احوال علامه طباطبایی آن نابغه جهان اسلام به پایان برسانیم. شاگردان علامه نقل می کنند که هر وقت از استاد سؤالی می شد ابتدا می گفت «نمی دانم» و بعد ادامه می داد؛ ولی ببینید این جواب را می پسندید، ْآنگاه کاملترین جواب موجود را به آن سؤال می داد. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
برای آشنایی بیشتر با این مباحث می توانید به کتاب، تعلیم و تربیت در اسلام، استاد شهید مطهری مراجعه فرمایید.
در پایان گفتنی است:درباره انتخاب رشته و در پیش گرفتن راه دانشگاه و یا حوزه, باید به چندین فاکتور و عامل تعیین کننده توجه داشت؛
1. تفاوت استعداد و علاقه افراد. 2. حساسیت خانواده و اطرافیان 3. انتظارات از زندگی آینده 4. توانایی تحمل مشکلات.
با توجه به تجربه متعدد؛ توصیه ما این است که روشی انتخاب شود که قدرت انتخاب از بین نرود. از آنجا که عوامل چهارگانه فوق برای بسیاری از جوانان با شور و شوق قابل اندازه گیری دقیق نیست, پیشنهاد می کنیم به طور تدریجی و پله ای مسیر مناسب انتخاب گردد. به طور مثال اگر امکان تحصیلات دانشگاهی در رشته خوب و مورد علاقه فراهم است این فرصت را از دست ندهید و در کنار آن به طور ملایم با برخی علما و جلسات درس حوزه آشنا شوید. در ادامه در صورت تشخیص علاقه بیشتر رفته رفته تمایل خودتان را به رشته های حوزوی بیشتر کنید.
لازم به ذکر است حوزه علمیه قم برای دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه امکانات ویژه ای را فراهم کرده که با برنامه ریزی منسجم و در مدت کمتری با کیفیت بیشتری به نقطه مطلوب برسند. لذا فرصت برای جذب به حوزه برای شما موجود است. اگر چه چند سالی به عنوان تحصیل در رشته دیگر وقت شما گرفته شود که با توجه به کسب تجربه دانشگاهی و روشن بینی بیشتر، این چند سال قابل جبران است.
در باره علم نافع از پیامبر(ص) روایت شده است:
قال رسول الله(ص): العلم علمان علم فی القلب فذالک العلم النافع و علم فی اللسان فذالک حجه علی العباد و قال العلم علمان علم الادیان و علم الابدان. (کنز الفوائد، کراجکی، ص 239)
در نتیجه باید دانست،زندگی
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. علم و دین ایان، ایان باربور، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی
2. دین و چشم اندازهای نو، نوشته چند نفر از دانشمندان غربی، ترجمه غلامحسین توکلی
3. عقل سلیم علم، جیکوب برونوسکی، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر نی.
زندگی ابعاد مختلفی دارد و نیازهای گوناگون را باید برآورد کرد. به طوری که هم نیازهای مادی و معنوی برآورده شود و هم حساسیت در میان دیگران پیش نیاید.
شما می توانید در یکی از رشته های تخصصی با جدیت فارغ التحصیل شوید و زندگی روزمره خود را از جهت مادی و ارتباطات خانوادگی تأمین کنید و در کنار آن رشد معنوی و ارتباط با خدا را تقویت کنید. و این کار شدنی است و حتی چه بسا از کسانی که در رشته های الهیات و یا در حوزه اشتغال به تحصیل دارند پیش قدم تر شوید.
3. گاهی منظور از «علم» دانش خداشناسی و آنچه به ارتباط انسان با خدا مربوط می شود که نزد دانشمندان دینی بیشتر این معنا مراد است. بنابراین چون این موضوع در مکاتب مختلف و با معانی متفاوت به کار می رود به طور طبیعی اهدافی که برای آن برشمرده شده است، متفاوت خواهد بود.
البته چون شما به طور خاص، هدف از علومی مانند ریاضی و فیزیک را مطرح کرده اید ما هم سعی می کنیم در محدوده همین علوم پاسخ دهیم. به طور خلاصه، هدف از این علوم در مجامع امروز جهان این است که انسان بتواند با استخدام این علوم، قوائد حاکم بر جهان را بشناسد تا بتواند آن را راحت تر بدوشد. به عبارت دیگر بعد از تفکیک حوزه دین از حوزه علم که به مرور زمان از ابتدای رنسانس در غرب اتفاق افتاد، مجامع علمی عمدتا به دنبال سیطره بر عالم و ساختن بهشت شداد به وسیله عقل و تجربه خود بر روی کره زمین بوده اند. اما بر اساس بینش توحیدی ما معتقدیم که عالم تکوین(جهان هستی) و عالم تشریع (دین) هر دو کتاب خداوند هستی بخش اند. یعنی همان طور که آموزه های دینی ما را به سمت خداوند دعوت می کند، پی بردن به رموز خلقت نیز وسیله ای برای شناخت صفات خداوند است، صفاتی مانند عالم، حکیم، خالق، فیاض و… از این رو است که می توان همه موجودات خداوند را آیت نامید. قرآن مجید با اشاره به این نکته می فرماید: «به درستی که در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه های روشنی برای خردمندان است».(آل عمران(3)،آیه 190). به عبارت دیگر، تصور کنید که می خواهید آیینه بخرید، در این صورت به نوع جنس، اندازه، ضخامت و مسائلی از این دست می پردازید ولی بعد از خریدن وقتی که به آیینه نگاه می کنید مراد شما دیگر خود آیینه نیست بلکه می خواهید خودتان یا چیزهای دیگر را در آن ببینید. نسبت به علوم طبیعی نیز دو نوع نگاه می توان داشت. عمده نگاه مجامع علمی به طبیعت نگاه از نوع اول است و نگاه به علوم از دیدگاه توحیدی، نگاه از نوع دوم است. از این رو بود که در حوزه های علمیه قدیم، همه علوم طبیعی همچون، ریاضی، نجوم، طبابت و … تدریس و تحصیل می شد و مراد آن دانشمندان بزرگ اسلامی از پرداختن به این علوم این بود که علاوه بر رفع نیازهای بشری، با شناخت مخلوقات به شناخت خالق آنها دست یابند.
اما ما با این نکته موافق نیستیم که نوشته اید: اگر پاسخ داده شود که برای رفع نیاز بشر و یا خدمت به مردم جامعه و یا رفع وابستگی به اجانب و کشورهای غربی، اینها مرا متقاعد نمی کند؛ زیرا ممکن است کسی عمرش آنقدر کفاف نکند که به این مراحل برسد.
بر اساس آموزه های دینی از ما خواسته شده است در امر برنامه ریزی برای دنیا به گونه ای عمل کنیم که گویا تا ابد زنده ایم و برای آخرت به شیوه ای برنامه ریزی کنیم که گویا فردا از دنیا خواهیم رفت. در واقع موفقیت و هدف، نقطه ای در دور دست نیست، بلکه یک فرایند است که هر گامی که به سوی آن برداشته می شود، مقداری از آن به دست می آید.
اما در جواب اینکه گفته اید: اگر علم می تواند انسان را به خدا نزدیک کند، پس چرا دانشمندان بزرگ (نیوتن) به این هدف نرسیده اند؟ باید گفت که اولا. علم یک وسیله است نه هدف. حتی علومی مانند خداشناسی هم اگر برای خدا نباشد، حجاب اکبر خواهد بود یا به تعبیر رایج، علم مثل چاقو است که می توان با آن جراحی کرد یا شکم دیگران را درید.
ثانیا. این علوم نمی توانند جای دین را بگیرند یعنی مثلا اگر دانشمندی بخواهد به جای عمل به فرامین دینی مانند نماز، وقت خود را تنها صرف این علوم کند قطعا به کمال نخواهد رسید.
ثالثا. برخی مدعی اند که از میان دانشمندان عرصه های مختلف، دانشمندان فیزیک نوعا از سایر دانشمندان مؤمن ترند. نکته آخر این که چگونه علم تواضع می آورد. در روایات داریم که علم سه وجب یا سه مرحله است. در مرحله اول شخص فکر می کند که همه چیز را می داند و دچار تکبر می شود و در مرحله دوم می فهمد که بسیاری از چیزها را نمی داند و در مرحله سوم می فهمد که هیچ نمی داند. (تعلیم و تربیت در اسلام، استاد شهید مطهری، ص 53). از همین رو بود که بوعلی سینا که یکی از مفاخر علمی جهان است در اواخر عمر گفت: تا بدانجا رسید دانش من که دانستم همی نادانم. بنابراین وقتی انسان به لحاظ علمی واقعا رشد می کند تازه می فهمد که در مقابل این همه کهکشان که حتی تصور آن هم برای انسان غیر ممکن است وجود او چه مقدار کوچک است و اینجاست که بعد از پی بردن به جهل و عجز خود ناچار در مقابل حضرت احدیت به کرنش می افتد.
اما اینکه چرا بسیاری از دانش آموختگان به این مرحله نمی رسند، روشن است؛ زیرا که آنها در مرحله اول یا نهایتا در مرحله دوم علم باز می مانند و دچار جهل مرکب می شوند. جا دارد که حسن ختام جواب را با بیانی از احوال علامه طباطبایی آن نابغه جهان اسلام به پایان برسانیم. شاگردان علامه نقل می کنند که هر وقت از استاد سؤالی می شد ابتدا می گفت «نمی دانم» و بعد ادامه می داد؛ ولی ببینید این جواب را می پسندید، ْآنگاه کاملترین جواب موجود را به آن سؤال می داد. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
برای آشنایی بیشتر با این مباحث می توانید به کتاب، تعلیم و تربیت در اسلام، استاد شهید مطهری مراجعه فرمایید.
در پایان گفتنی است:درباره انتخاب رشته و در پیش گرفتن راه دانشگاه و یا حوزه, باید به چندین فاکتور و عامل تعیین کننده توجه داشت؛
1. تفاوت استعداد و علاقه افراد. 2. حساسیت خانواده و اطرافیان 3. انتظارات از زندگی آینده 4. توانایی تحمل مشکلات.
با توجه به تجربه متعدد؛ توصیه ما این است که روشی انتخاب شود که قدرت انتخاب از بین نرود. از آنجا که عوامل چهارگانه فوق برای بسیاری از جوانان با شور و شوق قابل اندازه گیری دقیق نیست, پیشنهاد می کنیم به طور تدریجی و پله ای مسیر مناسب انتخاب گردد. به طور مثال اگر امکان تحصیلات دانشگاهی در رشته خوب و مورد علاقه فراهم است این فرصت را از دست ندهید و در کنار آن به طور ملایم با برخی علما و جلسات درس حوزه آشنا شوید. در ادامه در صورت تشخیص علاقه بیشتر رفته رفته تمایل خودتان را به رشته های حوزوی بیشتر کنید.
لازم به ذکر است حوزه علمیه قم برای دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه امکانات ویژه ای را فراهم کرده که با برنامه ریزی منسجم و در مدت کمتری با کیفیت بیشتری به نقطه مطلوب برسند. لذا فرصت برای جذب به حوزه برای شما موجود است. اگر چه چند سالی به عنوان تحصیل در رشته دیگر وقت شما گرفته شود که با توجه به کسب تجربه دانشگاهی و روشن بینی بیشتر، این چند سال قابل جبران است.
در باره علم نافع از پیامبر(ص) روایت شده است:
قال رسول الله(ص): العلم علمان علم فی القلب فذالک العلم النافع و علم فی اللسان فذالک حجه علی العباد و قال العلم علمان علم الادیان و علم الابدان. (کنز الفوائد، کراجکی، ص 239)
در نتیجه باید دانست،زندگی
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. علم و دین ایان، ایان باربور، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی
2. دین و چشم اندازهای نو، نوشته چند نفر از دانشمندان غربی، ترجمه غلامحسین توکلی
3. عقل سلیم علم، جیکوب برونوسکی، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر نی.
زندگی ابعاد مختلفی دارد و نیازهای گوناگون را باید برآورد کرد. به طوری که هم نیازهای مادی و معنوی برآورده شود و هم حساسیت در میان دیگران پیش نیاید.
شما می توانید در یکی از رشته های تخصصی با جدیت فارغ التحصیل شوید و زندگی روزمره خود را از جهت مادی و ارتباطات خانوادگی تأمین کنید و در کنار آن رشد معنوی و ارتباط با خدا را تقویت کنید. و این کار شدنی است و حتی چه بسا از کسانی که در رشته های الهیات و یا در حوزه اشتغال به تحصیل دارند پیش قدم تر شوید.