مفاهیم و کارکردهای صلح در اندیشه اسلامی
مقدمه
امروز در دنیای معاصر، با توجه به شکل گیری گروه های افراطی فراوانی که خود را برآمده از اندیشه اسلامی می دانند، تبیین چند مسئله برای متفکرین و اندیشمندان جهان اسلام ضرورت دارد؛ یکی از مهمترین این مسائل، مشخص کردن خط مرز اندیشه اسلامی با اندیشه های تکفیری و تبیین تفاوت ها و تمایز های موجود می باشد؛ مسئله دیگر، گروه های تروریستی و افراطی می باشد که به نام اسلام، دست به خشونت و افراطی گری می زنند که نتیجه آن ها، تخریب وجهه اسلام و مسلمانان می باشد؛ هرچند تمایزهای اسلام و این گونه افراطی گری ها مشخص می باشد ولی زمانی که فردی که در اروپا و آمریکا، اخبار و گزارش های خشونت های اسلامی و عملیات های تروریستی مسلمانان را می شنود، به این تفاوت ها و تمایزها توجهی ندارد و همه را برآمده از اندیشه اسلامی می داند.
بنابراین واکاوی و تبیین مولفه هایی از این قبیل و جایگاه آن در اندیشه اسلامی، از اهمیت ویژه ای برخودار است و باید محققان و متفکران اندیشه اسلامی، به این مهم اهتمام بورزند. یکی از این مولفه ها، صلح در اندیشه اسلامی می باشد؛ با توجه به این که در پوشش های خبری و رسانه ای، اخبار زیادی مبنی بر خشونت های مذهبی و همچنین خشونت طلبی ها و افراطی گری های اسلامی به گوش می رسد، این امر ضروری می باشد که صلح و جایگاه آن در اندیشه اسلامی تبیین شود و نسبت چنین خشونت هایی با اندیشه اسلامی مشخص شود و این پژوهش، بحث صلح در اندیشه اسلامی را وجهه همت خود قرارداده است. با این توضیح که نقطه مقابل بسیاری از این خشونت ها که ظاهرً برآمده از اندیشه اسلامی می باشد، چه نسبتی با صلح دارند و اصولاً چه جایگاه، ضرورت و کارکردهایی برای صلح در اندیشه اسلامی می توان تصور کرد؟
شاید بسیار جالب باشد به این نکته اشاره شود که از نظر لغوی، یکی از معانی اسلام، به صلح درآمدن می باشد، یعنی هرکسی که به سوی اسلام آمد، در وادی صلح وارد شده است و در زبان عربی نیز کلمه «سلام»، مترادف با کلمه صلح است[1]. بنابراین چه بسیار دور و غریب است که دینی که اساساً خود را صلح و سلامتی معرفی می کند، دست به خشونت ها و عملیات هایی بزند که هیچ تناسبی با صلح و نوع دوستی نداشته باشد.
استراتژی صلح در اسلام
نکته مهمی که باید بدان متذکر شد این است که اسلام با چه روشی و با چه طرز فکری، داعیه دار صلح در جهان می باشد و درصدد تحقق چنین هدفی است؟ پاسخ، چیزی جز «وحدت» نمی باشد. اسلام همه ی بشریت را واحد میشمارد، دین را نیز واحد می داند و همه مومنین و ایمان آورندگان را ملت و امت واحد معرفی می کند و البته اسلام را آخرین نقطه و نهایی ترین مرحله تکامل یافته این دین واحد می داند و روی همین اصل، اسلام، ادیان آسمانی گذشته را تصدیق نموده [2]؛ از آن جهت که تحقق صلح برای جهان و عموم مردم، نباید در سطح شعار باقی بماند و ارائه راهکارهای عملی بسیار ضروری می باشد؛ استراتژی که اسلام برای تحقق صلح جهانی ارائه می نماید، وحدت می باشد.
این که مردم و جامعه جهانی، تمام ملت ها، تمام قومیت ها و تمام زبان ها را از خود بدانند و هیچ محدودیتی برای نوع دوستی و انسانیت درنظر نگیرند، چنین رویکردی، مقدمه ای برای صلح خواهد بود و تحت این نوع نگاه، هیچ خشونت و تروری جایگاه ندارد و مذموم است.
اسلام با چه روشی و با چه طرز فکری، داعیه دار صلح در جهان می باشد و درصدد تحقق چنین هدفی است؟ پاسخ، چیزی جز «وحدت» نمی باشد.
تحقق وحدت در جامعه جهانی، نه تنها مانع از ترورها و خشونت ها می شود، بلکه مقدمه ای برای نوع دوستی و انسان دوستی می باشد. چرا افراد یک جامعه که جامعه ی جهانی باشد، در سختی ها و مرارت ها به کمک یکدیگر نشتابند و دست کمک به هم نوع را دراز نکنند. بنابراین ثمره مهم این رویکردی که در اندیشه اسلامی تاکید می شود، نه تنها ممانعت از خشونت ها می باشد، بلکه این امر، یک دستاورد بسیار حداقلی تصور می شد و ثمره اصلی در انسان دوستی و کمک به هم نوع می باشد.
جهاد در اسلام
یکی از مصادیق خشونت و خشونت طلبی در اسلام، جهاد و جنگ می باشد. جهاد در اسلام بر دو نوع دفاعی و ابتدایی می باشد. جهاد ابتدایی بدان معنا است که مسلمانان بدواً به دیگر ملت ها و کشورها یورش ببرند و درصدد تبلیغ اسلام به دیگر جوامع باشند که این نوع از جهاد هرچند در تاریخ حکومت برخی خلفا مشاهده می شود ولی در سیره پیامبر(ص) و ائمه(علیهم السلام) مشاهده نمی شود.
در مقابل، جهاد دفاعی می باشد و همانطور که از نام آن مشخص می باشد، جهادی است که در مقابل حمله ی دیگران و به جهت دفاع از کیان حکومت اسلامی و مسلمانان صورت می گیرد که در مشروع بودن و مجاز بودن چنین جهادی شک و شبهه ای وجود ندارد. بنابراین، تنها کارکرد جهاد در اندیشه اسلامی، دفاع مشروع در مقابل تجاوز نامشروع دشمن می باشد. بنابراین اهداف جنگ و جهاد در اندیشه اسلامی را باید در چنین اهداف مقدسی مانند دفع تجاوز و مقابله به مثل، جنگ با اهل بغی، نقض پیمان، گرفتن حق و دفاع از مستضعفان، اجرای صلح و امنیت و دستورات خداوند، دفع فتنه دانست[3].
علاوه بر نکات یاد شده در مورد جواز جهاد در اسلام، نحوه و چگونگی جهاد در اندیشه اسلامی دارای شرایط و مولفه هایی می باشد که دارای اصول اخلاقی متعالی می باشد و این اصول اخلاقی می باشد که اسلام را از سایر ادیان و مکاتب متمایز می کند؛ این اصول اخلاقی را می توان در ابعاد مختلف جهاد مشاهده کرد، در عدم کشتار و خسارت به غیر نظامیان، در غافلگیری نکردن دشمن، در مورد نحوه تعامل با اسیران[4] و بسیاری از اصول اخلاقی دیگر که اصولاً با تاکید بر این اصول، ماهیت خون و خونریزی جنگ تغییر پیدا می کند و به یک حرکت بشر دوستانه و حمایت از هم نوع تبدیل می شود.
بنابراین، با توجه به نکات یادشده، چگونه می توان به این دیدگاه که اسلام دین جنگ طلب می باشد[5] حتی فکر کرد، لذا باید در بازشناسی اندیشه اسلامی و جایگاه جهاد در آن به بازخوانی و بازشناسی پرداخت و نقش مهم متفکران و اندیشمندان در این مرحله مشخص می شود که با تبیین دقیق و کارآمد اندیشه اسلامی، چنین برداشت های ناصوابی را از ساحت اسلام بزدایند.