مباحث مربوط به قيام از اساسي ترين بحث هاي قرآن كريم مي باشد و آيات فراواني پيرامون آن در اين كتاب شريف وجود دارد. و به تعبير بعضي از علماء: «مي توان ادعا كرد يك سوم قرآن در اين باره است[1]». آياتي كه درباره اين روز بزرگ است، به موضوعات مختلف پيرامون آن پرداخته اند: يكي از آن ها چگونگي حالت مردم در آن روز مي باشد؛ و آيه مباركه 6 زلزال يكي از آياتي است كه در اين خصوص مي فرمايد:
«يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُم»، در آن روز مردم به صورت هاي پراكنده خارج مي شوند تا اعمالشان به آن ها نشان داده شود».
در سؤال فوق منظور از « يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً »، بيرون آمدن مردم از قبرها به حالت پراكنده، دانسته شده است. ولي بايد گفت: اين معني را بعضي از مفسران ارائه كرده اند.[2] و بعضي ديگر از ايشان معتقدند: آيه مورد بحث ناظر به احوال مردم به هنگام روانه شدن از جايگاه حساب به سوي منازلشان (بهشت يا جهنم) مي باشد.[3] و عده اي ديگر تنها به ذكر اين دو احتمال بسنده كرده اند[4]. بنابراين نمي توان به صورت قطعي آيه را ناظر به حالت مردم به هنگام بيرون آمدن از قبرها دانست.
ظاهراً آنچه براي پرسشگر محترم مهم است، دانستن مقصود از پراكنده بودن مردم مي باشد. كه در اين زمينه مطالبي تقديم مي گردد:
واژه اي كه پراكنده بودن مردم در روز قيامت از آن استفاده مي شود، كلمة «اشتاتا» مي باشد. اشتات همانند شتّي جمع شتيت به معني متفرق (پراكنده) مي باشد[5].
در بارة اينكه منظور از پراكنده بودن مردم در آن روز چيست؟ تعابير مختلفي توسط مفسران مطرح شده است[6]. كه خلاصة آنها اين است كه اين پراكندگي ممكن است به اعتبار امور زير باشد:
1. به اعتبار مذهب: يعني اهل هر مذهبي با هم خواهد بود، و از اهل مذاهب ديگر جدا مي گردند.
2. به اعتبار سرزمين: يعني اهل هر منطقه و سرزمين از اهل مناطق ديگر جدا خواهند بود.
3. به اعتبار حالات مختلف مردم: بعضي شاد، زيبا و خندانند و بعضي هم تيره و گرفته وتاريك.
4. به اعتبار ايمان و كفر: اهل ايمان با هم و اهل كفر نيز با هم خواهند بود.
5. به اعتبار رهبران و پيشوايان: يعني هرگروهي با پيشوا و رهبر خود خواهد بود.[7] قرآن نيز مي فرمايد: يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم ؛[8] (به ياد آوريد) روزي را كه هر گروهي را با پيشوايان مي خوانيم.
در تفسير نمونه پس از ذكر احتمالات فوق آمده است: «جمع ميان اين تفسيرها كاملاً ممكن است، زيرا مفهوم آيه گسترده است[9].
در جمع بندي مطالب بالا مي توان گفت: تعابير مختلفي دربارة حالات مردم در روز قيامت در قرآن آمده است مانند:
1. تنها بودن مردم: « وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْدا [10]» و همگي روزرستاخيز تك و تنها نزد او حاضر مي شوند.
2. گروهي بودن مردم: « يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجا [11]» روزي كه در صور دميده مي شود و شما فوج فوج (به محشر) مي آييد.
3. هر گروهي همراه با پيشواي خود چنانكه آية 71، سورة اسراء كه در بالا ذكر شد، دلالت بر آن دارد. در باره علت اختلاف اين تعابير مي توان گفت: انسان در قيامت از نظر فريادرسي تنهاست يعني بستگان، دوستان و دارايي او به دردش نمي خورد و از جهت شكل و قيافه در ميان كساني است كه با آنان همفكر، همعقيده و همكار بوده است. و از نظر سرنوشت با رهبري كه از او پيروي كرده است، همراه خواهد بود[12]. و معلوم است كه در همة اين جهات نوعي پراكندگي و جدايي وجود دارد. و آيه مورد بحث سوره زلزال به آن اشاره دارد كه مردم را در آن روز متفرق و پراكنده مي داند.
از روايتي كه از رسول اكرم ـ صلي علي عليه و آله ـ در ذيل آيه 18 سورة مبارك نبأ نقل شده است، استفاده مي شود كه حتي امت پيامبر اكرم ـ صلي علي عليه و آله ـ نيز در ده گروه متفاوت محشور مي شوند:
1. شايعه سازان، به صورت ميمون.
2. حرام خواران، به صورت خوك.
3. ربا خورندگان، به صورت واژگون.
4. قاضي ناحق، كور.
5. خودخواهان مغرور، كرولال.
6. عالمي كه به علمي عمل نكند، در حالي كه زبان خود را مي جود.
7. آزار دهندگان به همسايه، با دست و پاي بريده.
8. خبرچينان، به حالت آويختگي به شاخه هاي آتش.
9. افراد عياش و خوشگذران، بدبو تر از مردار.
10. متكبران، در پوششي از آتش[13].
خلاصه: آية مورد بحث چه مربوط به حالت مردم در هنگام بيرون آمدن از قبر باشد و چه مربوط به حالت آنان بعد از موقف حساب باشد، بر اين مطلب دلالت دارد كه به صورت ها و حالات مختلف (پراكنده) خواهند بود، و اين پراكندگي ممكن است به اعتبارات مختلف باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محسن قرائتي، معاد، قم: در راه حق، چ مكرر، 1373، ص 166ـ169.
2. علامه سيد محمد حسين، حسيني تهراني، معاد شناسي، بي جا: حكمت، چ سوم، 1407، ج 6، ص 274 به بعد.
3. آيت الله، عبدالله، جوادي آملي، معاد در قرآن، قم: مركز نشر اسراء، ج اول، 1380، ج 4 از تفسير موضوعي قرآن كريم،ص 295 به بعد.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، قم، در راه حق، چ دوم، 1368، ص 443.
[2] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 27، ص 226، طالقاني، سيد محمود، پرتوي از قرآن، تهران، شركت سهامي انتشار، بي تا، ج 5، ص 222 و حسيني تهراني، سيد محمد حسين، معاد شناسي، بي جا، انتشارات حكمت، چاپ سوم، 1407 ق، ج 6، ص 274.
[3] . ر.ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، اسماعيليان، چاپ پنجم، 1371، ج 20، ص 343، فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، بي تا، ج 9ـ10، ص 799، محمد بن جرير طبري، جامع البيان، بيروت، دارالفكر، 1415 ق، ج 30، ص 339، و قرشي دمشقي، اسماعيل، تفسير القرآن العظيم، بيروت، دارالمعرفة، 1412، ج 4، 577.
[4] . ر.ك: فخر رازي، التفسير الكبير، بيروت، احياء التراث العربي، ج سوم، بي تا، ج 32، ص 60.
[5] . الميزان في تفسير القرآن، همان.
[6] . ر.ك: تفاسيري كه در پانوشت هاي قبلي ذكر شدند.
[7] . ر.ك: تفسير نمونه، همان، ص 226ـ227.
[8] . اسراء/ 71.
[9] . تفسير نمونه، همان، ص 227.
[10] . مريم/ 95، ر.ك: مريم/ 80، انعام/ 94.
[11] . نبأ/ 18.
[12] . ر.ك: قرائتي، محسن، معاد، قم، مؤسسة در راه حق، چاپ مكرر، 1373، ص 166.
[13] . ر.ك: مجمع البيان، همان، ص 642.