در گزارشی که فضل بن شاذان آنرا به صورت مرسل نقل کرده،[1] آمده است:
روزی پیامبر خدا(ص) کنار امام علی(ع) نشسته بودند که حسین بن علی(ع) – که در آن هنگام، شش ساله بود – وارد شد. پیامبر(ص) ایشان را در آغوش گرفت و در دامانش نشاند و بین دو چشم و لبانش را بوسید. علی(ع) گفت: ای پیامبر! پسرم حسین را دوست دارید؟ پیامبر(ص) فرمود: «چگونه دوستش نداشته باشم او را که عضوی از اعضای من است؟»
علی(ع) گفت: ای پیامبر(ص)! مرا بیشتر دوست داری یا حسین را؟! حسین(ع) گفت: پدرم! کسی که شرفش بالاتر باشد نزد پیامبر دوست داشتنیتر و از جهت منزلت به او نزدیکتر است!
حضرت علی(ع) به فرزندش فرمود: آیا با من مفاخره میکنی؟ گفت: بلی! اگر مایل باشید.
سپس علی(ع) شروع به بیان فضائل خودشان کردند. در بخشی از این مفاخره، امام علی(ع) فرمود: «أَنَا صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ، أَنَا حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، أَنَا حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، أَنَا حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ».[2]
روایات دیگری نیز به همین مضمون نقل شده است؛ چنانکه در روایتی که یکی از راویانش همین فضل بن شاذان بوده، داوود بن کثیر از امام صادق(ع) میپرسد، آیا شما نماز و زکات و حج و … در قرآن هستید؟ که با پاسخ مثبت حضرتشان مواجه شدند.[3]
به هر حال؛ با فرض پذیرش این گزارشها، در بررسی محتوای این دسته از روایات باید گفت:
این عبارات بدان معنا نیست که شیعه باید در برابر امامش نماز بگزارد و او را سجدهگاهش قرار دهد و او را در مقام خدایی ببیند، بلکه معنایش آن است که نماز که مؤثرترین رابطه انسان با خدای تعالی است، علاوه بر شرایط ظاهری، دارای شرایط باطنی هم باید باشد که مربوط به روح نماز است.
یکی از مواردی را که روح و حقیقت نماز را تشکیل میدهد، پذیرش ولایت امیر مؤمنان علی(ع) است.[4] مراد از نماز که معراج مؤمن است و قرب حقیقی با آن صورت میگیرد، زمانی مجسم میشود که فناء مطلق باشد؛ یعنی تمام تجلیات ربوبیت در آن نماز وجود داشته باشد. این معنای از نماز در پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) و ائمه اطهار(ع) جلوهگر میشود. بقیه انسانها برای رسیدن به این مقام باید پیرامون «ولایت» باشند. قرار گرفتن در کنار مقام والای «ولایت» در درجه اول با اقرار به آن، سپس با درک معنوی معنای آن و در مرحله آخر اتصاف به حقائق آن شکل میگیرد. پس هر کسی که به ولایت پیشوایان معصوم اعتقاد داشته باشد، نماز را اقامه کرده است.[5]
روزی پیامبر خدا(ص) کنار امام علی(ع) نشسته بودند که حسین بن علی(ع) – که در آن هنگام، شش ساله بود – وارد شد. پیامبر(ص) ایشان را در آغوش گرفت و در دامانش نشاند و بین دو چشم و لبانش را بوسید. علی(ع) گفت: ای پیامبر! پسرم حسین را دوست دارید؟ پیامبر(ص) فرمود: «چگونه دوستش نداشته باشم او را که عضوی از اعضای من است؟»
علی(ع) گفت: ای پیامبر(ص)! مرا بیشتر دوست داری یا حسین را؟! حسین(ع) گفت: پدرم! کسی که شرفش بالاتر باشد نزد پیامبر دوست داشتنیتر و از جهت منزلت به او نزدیکتر است!
حضرت علی(ع) به فرزندش فرمود: آیا با من مفاخره میکنی؟ گفت: بلی! اگر مایل باشید.
سپس علی(ع) شروع به بیان فضائل خودشان کردند. در بخشی از این مفاخره، امام علی(ع) فرمود: «أَنَا صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ، أَنَا حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، أَنَا حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، أَنَا حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ».[2]
روایات دیگری نیز به همین مضمون نقل شده است؛ چنانکه در روایتی که یکی از راویانش همین فضل بن شاذان بوده، داوود بن کثیر از امام صادق(ع) میپرسد، آیا شما نماز و زکات و حج و … در قرآن هستید؟ که با پاسخ مثبت حضرتشان مواجه شدند.[3]
به هر حال؛ با فرض پذیرش این گزارشها، در بررسی محتوای این دسته از روایات باید گفت:
این عبارات بدان معنا نیست که شیعه باید در برابر امامش نماز بگزارد و او را سجدهگاهش قرار دهد و او را در مقام خدایی ببیند، بلکه معنایش آن است که نماز که مؤثرترین رابطه انسان با خدای تعالی است، علاوه بر شرایط ظاهری، دارای شرایط باطنی هم باید باشد که مربوط به روح نماز است.
یکی از مواردی را که روح و حقیقت نماز را تشکیل میدهد، پذیرش ولایت امیر مؤمنان علی(ع) است.[4] مراد از نماز که معراج مؤمن است و قرب حقیقی با آن صورت میگیرد، زمانی مجسم میشود که فناء مطلق باشد؛ یعنی تمام تجلیات ربوبیت در آن نماز وجود داشته باشد. این معنای از نماز در پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) و ائمه اطهار(ع) جلوهگر میشود. بقیه انسانها برای رسیدن به این مقام باید پیرامون «ولایت» باشند. قرار گرفتن در کنار مقام والای «ولایت» در درجه اول با اقرار به آن، سپس با درک معنوی معنای آن و در مرحله آخر اتصاف به حقائق آن شکل میگیرد. پس هر کسی که به ولایت پیشوایان معصوم اعتقاد داشته باشد، نماز را اقامه کرده است.[5]