ملاقات دو فیلسوف بزرگ
در تاریخ 24 فروردین 1374 در عصر یک روز بارانی و مرطوب شاهد ملاقات دو فیلسوف از دو نقطه نمادین (سمبلیک) جهان یعنی شرق، گهواره رشد عقلی- اخلاقی، حِکَمی و تفکرات عرفانی- الهی، و غرب گهواره تولد منطق محض، فلسفه، هنر و زیباشناسی و اخیراً علم و صنعت بودیم که هر کدام از این دو فیلسوف با الهام از پیشینه فرهنگی نیاکان و معتقدات و نظریات خود در کمال ادب، تواضع و احترام برای دیگری، شمهای از مسائل مورد علاقه را بیان مینمود و برای آشنایی همکارش مجلدهایی از آثار مکتوب خود را معرفی و پیشکش میکرد.
این دو شخصیّت فرزانه، استاد محمد تقی جعفری و آقای پروفسور دلی کاستاپولس (1) یکی از اعضاء برجسته آکادمی فلسفه در آتن بودند که استاد کاستاپولس به مجرد دیدن علامه جعفری دستهایش را برای به آغوش کشیدن استاد باز نمود و با نشاط فراوان در حالیکه میگفت: «ارسطو»ی زمان ما، از استاد استقبال کرد. اینان هر کدام عمری را در باب تعلم و تعلیم فلسفه و حکمت و علوم انسانی گذرانده بودند که نتیجه و حاصل عمرشان تعداد زیادی کتاب، رساله و مقاله و انسانهایی هستند که در کلاس درس این بزرگان مدارجی را گذراندهاند و اکنون یا در خط زندگی مادی افتاده و با علم و حکمت وداع نمودهاند و یا خود به استادانی تبدیل شده و برای شکست بنبستهای روحی نسل امروز مشغول تفکر و تعمق میباشند.
برای فارسی زبانان و به خصوص هموطنان گرامی، استاد محمد تقی جعفری به خاطر آثار گرانبهایی که از ایشان در دسترس میباشد نیازی به معرفی ندارد. ولی ذکر این نکته ضروری است که از نظر عده زیادی از فلسفهشناسان و اساتید ایرانشناسی غرب، استاد محمد تقی جعفری فیلسوف بزرگ شرق به حساب می آید و برای ملاقات کوتاهی با ایشان در تهران و یا در کشورشان اظهار اشتیاق جدی میشود.
اما مخاطب دیگر استاد جعفری در این ملاقات مهم، پروفسور دلی کاستاپولس استاد دانشگاه فلسفه آتن و استاد مهمان در دانشگاههای مسکو، بخش آموزشهای دیپلماتیک وزارت امور خارجه فدراتیو روسیه، وین، اردن، بیروت، مصر و چندین کشور دیگر بود. او در زمینه فلسفی و مذهبی با دیدگاه ارتدکس، حدود صد جلد کتاب تألیف نموده و تا کنون سه بار به دریافت نشان افتخار از آکادمی علوم یونان مفتخر شده است. این دیدار در محل اقامت سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای محبعلی و با حضور ایشان برگزار گردید.
تبادل نظر دو فیلسوف ایران و یونان
پروفسور دلی کاستاپولس در ضمن معرفی آثار خود، کتابی را نشان داد با عنوان «دیوار کرمیلین» و گفت:
من در سال 1986 به سفیر شوروی در آتن مراجعه نمودم و خواستم یک بخش از این کتاب را به مترجمین خود بدهد و از آنها بخواهد تا آن را به زبان روسی ترجمه نمایند و برای آقای گورباچف بفرستند. وی با گشادهرویی از این پیشنهاد استقبال کرد و این توصیه را عملی نمود.
من در این قسمت از کتاب خود نوشته بودم، با توجه به علامتهایی که از شوروی در زمینه پروسترویکا دریافت میکنیم، فکر میکنم که با توجه به مشکل اقتصادی جامعه و بیاعتنایی دولتمردان نسبت به وضع مادی و معنوی مردم، وقوع یک حادثه شگفتانگیز در سیستم سیاسی شوروی متحمل باشد، اگر دولت در این زمینه فکری نکند از آزادی پیدا شده و نیز از فقر و تهیدستی جامعه سوءاستفاده خواهند نمود و حیات کشور را به مخاطره خواهند انداخت و موضوع دیگر این که نقش مذهب و وجدان را به طور اصولی باید در نظر بگیرید و راه برای ظهور مجدد آن در حیات کشور باید باز شود. حدود چند ماه بعد سفارت شوروی طی دعوتنامهای که برای من ارسال نموده بود از من خواست که سفری به مسکو بنمایم و در ضمن خلاصهای از کلیه کتابهای مرا توسط مأموران خود که به عنوان رایزنی فرهنگی در آتن کار میکردند تهیه نمودند و به مسکو ارسال کردند.»
استاد جعفری ضمن قدردانی و اظهار خوشوقتی از ملاقات با آقای پروفسور «دلی کاستاپولس» و تمجید از پشتکاری که برای تألیف این همه کتب فلسفی و کارهای سترگی که انجام دادهاند، گفتند:
وظیفه و رسالت ما واقعاً باید در درجه اول همین باشد، پیدا کردن راهی برای نجات انسان امروز از مشکلات.
سپس اضافه نمودند:
شما در ملاقات خود در تهران به نکتهای توجه کرده بودید که حقیقتاً برای من بسیار قابل تأمل بود و آن اینکه بعد از بحث و بررسی اینجانب درباره همزیستی منطقی ادیان بزرگ دنیا یعنی اسلام، یهودیت و مسیحیت که مورد استقبال همه دوستان ارتدکس و اساتید دانشگاه آتن واقع شد، شما در موقع رفتن گفتید که آیا اطیمنان دارید که ما بتوانیم به این افتخار برسیم؟ آیا شما اکنون در کتابهایی که معرفی کردید و به همراه آوردید، بحثی در این موضوع کردهاید؟»
«آقای کاستاپلوس این مطلب را مسکوت گذاشتند.»
پروفسور کاستاپولس سپس به معرفی چند جلد دیگر از کتابهایش به شرح زیر پرداخت.
نامهای برخی از تألیفات آقای پروفسور دلی کاستاپولس
1- عرفان ارتدکس، برنده جایزه آکادمی علوم.
2- روشنفکری یونانی و فلسفه ارتدکس. وی گفت: در این کتاب من 5590 پاورقی زدهام و اثبات کردم که در شناخت واقعیات، فلسفه ارتدکس از فیلسوفان یونان استفاده کرده و فلسفه ارتدکس از فلسفه یونانی برخودار بوده است.
3- اعتقاد ارتدکسی، که به سفارش کلیسای ارتدکس یونان تألیف نمودم.
4- مادونا و شمشیر اسلام، کتابی است که اکنون مایلم آن را به رشته تحریر در آورم. این کتاب در مورد قساوت عثمانیه در اروپاست. یک مجسمه سنگی سیاه از حضرت مریم عذرا (س) در لهستان وجود دارد که بر روی آن خراشی از شمشیر سربازان عثمانی نقش بسته است.
من برای تألیف کتاب جدید خود قصد دارم از این سمبل برای نشان دادن قساوت عثمانیان در مقابل مسیحیت استفاده نمایم.
جعفری:
همه میدانیم که اسلام به جهت استحکام منطق و عقاید معقول و احکام ساده و قابل عمل که داشته، پیش رفته است، البته اقوام و مللی که به اسلام و مسلیمن خشونت مینمودند، اسلام به مقابله به مثل برمیخاست. شمشیر تهمت بدی برای اسلام است و این مورّخان محقق و متفکران میدانند، اما مردم معمولی خارج از اسلام از درک این موضوع غافلند که گسترش اسلام با شمشیر نبوده است بلکه این تعالیم حقایق اسلامی است که آن را در اقصی نقاط گیتی گسترانیده است.
شمشیر میتواند بدن مادی را قطعه قطعه کند ولی راهی به دلهای انسان ندارد. از این رو تا کنون متدینین ابراهیمی با دلهای مردم کار میکردهاند تا آن را به سعادت و صلح و دوستی مشوّق باشند. شمشیر در آن روزگار که اسلام طلوع کرد در دست دو امپراطوری ایران و روم بود، نه یک مشت عرب ناآشنا به فنون نظامی و فقیر. به علاوه امروزه کشورهای پرنفوس اسلامی را میبینیم که حتی یک سرباز برای اجبار مردم به پذیرش اسلام در آن قدم نگذاشته است، مثل اکثر نقاط مسلمان شبه قاره هند و اندونزی و چین که همه میدانند حتی یک شمشیر از اسلام وارد این کشورها نشده است و حتی در نقاط زیادی از آفریقا و سایر کشورها، و نیز هیچ جای تردید نیست که مغول به کشورهای اسلامی تاخت و تاز آورد و اکثر این کشورها را ویران کرد با اینکه شمشیر در دست مغول بود، اما پس از مدتی خود مغول نیز به اسلام روی آورد و در ترویج آن تلاش کرد.
بالاتر از همه اینها در طول تاریخ هیچ شمشیری به دل راه نیافته است، در صورتی که دین در دلهای مردم نفوذ میکند و آنان را به فعالیتهای تکاملی وادار میسازد.
کاستاپولس:
من با شنیدن توضیحات تاریخی و منطقی شما، میپذیرم که شمشیر در مورد اسلام اتهام بدی است، من رحم، عطوفت و صفای اسلامی را در چهره مقدس و الهی شما میبینم. یقیناً مسألة پیشرفت اسلام توسط شمشیر، جعل تاریخی و تهمت است (با ملاطفت دستان استاد جعفری را فشرد) و گفت: از این عنوان یقیناً در کتاب استفاده نخواهم کرد و بعد توضیح داد که این نظر بعد از مصاحبههای چیلَّر، نونو و دمیرل درباره انقیاد مجدد اروپا توسط ترکیه در ذهنم ایجاد شده بود. من میخواستم به این وسیله آنان را مورد انتقاد قرار دهم. چون برای ترکیه، اسلام به معنای ترکیه است در صورتی که میدانیم ترکیه حتی درباره مسلمانان خود (کردها) هم اهمیتی قائل نمیباشد. ترکیه اکنون در دریای مدیترانه، منطقه تحت حاکمیت خود را گسترش داده و در امور مسلمانان مناطق قبرس و یونان مداخله مینماید، کاری که ما هم میتوانیم انجام دهیم، اما دوست نداریم به آن رضا دهیم، حتی باید اضافه کنیم که جنگ ترکیه با عراق در چارچوب حمایت از حقوق بشر نیست بلکه دستیابی به منطقه نفتی منظور نظر میباشد.
محبعلی، سفیر ایران در یونان:
با توجه به مسائل و مشکلاتی که شما درباره ترکیه مطرح میکنید من خیلی مایلم از این فرصت استفاده نمایم و یادآوری کنم که دولت یونان موافقت خود را برای تأسیس مسجدی در آتن برای عبادت مسلمانان این شهر که از نظر تعداد چشمگیرند، قبلاً اعلام نموده بود و قولهای مکرری در زمینه واگذاری زمین و ایجاد تسهیلات برای کسب مجوز شهرداری و کلیسای ارتدکس به ما داده شد ولی وقتی که موضوع از طرف سفرای مسلمان مقیم آتن به صورت جدی دنبال شد، دیدیم که حمایتی صورت نمیگیرد و میگویند چون عربستان برای اقلیت ارتدکس مجوز ساخت کلیسا را صادر نمینماید از این رو تشکیلات کلیسایی آتن با تأسیس مسجدی در حوزه شهر آتن موافقت ندارد. زمامداران یونان میدانند که در کشور ایران معابد انواع مسیحیها، محترم و فعّال میباشند، لذا بر مبنای عدالت باید ایران مسجدی در یونان داشته باشد.
کاستاپولس: من اکنون در حال مطالعة قرآن مجید هستم.
پروفسور کاستاپولس پاسخ دادند:
در حقیقت قضیة تأسیس مسجد در آتن با اصل متقابل قابل تفسیر میباشد. نباید آن را به عنوان تعصب و بنیادگرایی ارتدکس تفسیر نماییم. آقای سفیر اکنون در حال مطالعه قرآن مجید هستم و هر چیزی را که در آن ببینم برای وحدت ما خوب باشد خط کشی میکنم و از آن یادداشت برمیدارم تا بتوانم در آتیه در خصوص مشترکاتمان کتابی بنویسم، ضمناً در حافظه کامپیوتر شخصیام حدوداً سیصد جلد کتاب درباره اسلام ذخیره دارم که اصل آنها را از کتابخانههای لبنان و دمشق تهیه نمودهام و فقط تجربه زندگی کردن در ایران را ندارم که شاید آقای سفیر کمک کنند و مرا به طور رسمی به ایران دعوت نمایند تا بتوانم ضمن ملاقات با بزرگان علوم و مذهب تشیع و مذاکره با آنها به هدفم نائل شوم.»
جعفری: آیا ما تنوع مکتبی داریم یا تضاد دینی؟
موضوعات مورد اشاره شما درباره تلاش برای ایجاد وحدت دینی بین شیعه و ارتدکس قابل تأمل است، هر یک از دو مکتب شیعه و ارتدکس، هویّت خاص خود را دارد و اگر این همکاریها ادامه یابند و نتایجی را به بار آورند، یقیناً در آتیه از طرف کاتولیکها و اهل تسنن نیز حرکتهای ثبتی برای وحدت صورت خواهد گرفت و به این کاروان خواهند پیوست. من در کنفرانس اندیشه اسلامی، مسائلی را برای حل اختلاف مطرح کردم و گفتم، ما فقط تنوع مکتبی داریم نه تضاد دینی، یکبار هم در جمع اهل سنّت و تشیع که جلسه بسیار مهمی بود و تعداد کثیری از علماء طرفین جمع بودند، من از آنها خواستم تا دو موضوع مورد اختلاف را به بحث بگذارند.
یعنی 1- عدل خداوندی 2- جبر و اختیار، تا آنها بتوانند با دلایل لازم و کافی یکدیگر را قانع کنند که کدامیک برداشت درستی از این مفاهیم دارند. درباره دیالوگ تشیع و ارتدکس نیز من نظر مشابهی دارم، باید ببینیم که چگونه میتوانیم با توسل به تاریخ و فلسفه و آموزشهای دیگر، حقایق را بهتر بشناسیم و اختلاف را ریشه کن نماییم.»
کاستاپولس:
ما در فلسفه ارتدکسیزم راجع به عدالت خدا مسألهای داریم که این است: چرا مردم خوب، از زندگی این دنیا فقط طعم رنج و مصیبت را میچشند و چرا مردم بد همواره از خوشی لذّْت، مال و مکنت متنعمند؟
جعفری: تجلّیگاه عدالت الهی نظم و قانون است نه تمایلات و خواستههای شخصی بشر
مسألة اول
پاسخ اسلام در مسألة ناگواریها و شرور جاریه در میان انسانها و اصل عدالت خداوندی چنین است که اولاً، لازمه ضروری فضیلت و تقوا در انسان آن نیست که حتماً باید مبتلا به بیچارگیها و ناگواریها و شرور بوده باشد، چنانکه لازمه ضروری انحرافات و پلیدیها آن نیست که همیشه مردمانی که موصوف به انحرافات و پلیدی ها هستند باید مردمان غوطهور در آسایش و امتیازات بوده باشند. ثانیاً، ناگواریها و شرور بر دو گروه عمده تقسیم میگردد:
گروه اول، مربوط به اختیار است، یعنی بدبختیها و ناگواریهایی که ناشی از خود خطاها و اشتباهاتی است که انسانها مرتکب میشوند، مانند غارتگری اموال همدیگر و پایمال نمودن حقوق انسانها که مسؤول این ناگواریها خود مردم و در بیشتر جاها مسؤولینی هستند که مدیریت زندگی دسته جمعی مردم را به عهده گرفتهاند و ربطی به عدالت خداوندی ندارد. در این مورد مردم هستند که باید برای دفاع از حق خود چه به وسیله گردانندگان اجتماعی و چه خود به طور مستقیم اقدام نمایند.
گروه دوم، از شرور و ناملایمات، پدیدههایی هستند که فوق اختیار و قدرت انسانها میباشند، مانند بلاهای بزرگ طبیعت، زلزلهها، آتشفشانها و سیلها.
در این قسم از شرور آنچه که وجود دارد خلاف خواستههای انسانهاست، نه نظم و قانون. و تجلّیگاه عدالت الهی نظم و قانون است، نه تمایلات و خواستههای ما، و حکمت همین ناگواریها نیز در اسلام، آزمایش انسانها در این گذرگاه پر معنی است که دنیا نامیده میشود و هم چنین تصفیه و تهذیب نفوس انسانی که آماده سعادت ابدی گردد.»
در این جا، استاد جعفری یک مثالی زدند که آقای پروفسور دلی کاستاپولس با بازتاب بسیار پرنشاط، دست استاد را گرفتند و فشردند و اظهار شادی شگفتانگیزی نمودند. آن مثال این بود:
تصور کنید هم اکنون به ما اطلاع برسد که تمام کرات آسمانی و کهکشانها و کازارها که کیهان بزرگ تاکنون به یک وضع معینی در جریان بودند دگرگون شده و حرکات تغییر پیدا کرده و کهکشانها و کازارها جابهجا شدهاند و به طور عام وضع کیهان عوض شده است. بدیهی است که ما با شنیدن این خبر به شرطی که یک جاندار در این دگرگونیها صدمه نخورده باشد بدون ناراحتی سراغ رصدخانهها را میگیریم ببینیم که چه پیش آمده و دگرگونیهای مزبور ناشی از چه علل فضایی میباشد و هیچگونه بدبینی بالنسبه به عدالت خداوندی در خود احساس نمیکنیم. در صورتی که اگر یک آجر بیفتد و پای ما زخمی شود، در این موقع بحث از عدالت خداوندی را شروع میکنیم و همه فیلسوف میشویم و خدا را مخاطب قرار میدهیم که این چه عدالتی است؟! این معنی کشف میکند که ما در همه موارد عینک زندگی خود را با معلومات محدود به چشم زدهایم، هر حادثه که لذّتبخش باشد کشف از عدالت خدا میکند و هر حادثه که ناگوار باشد به عدالت خداوندی خلل وارد میگردد!!
مسأله دوم
جبر و اختیار بود که استاد جعفری با یک بیان مختصر به حل مسأله پرداختند که محصول آن، عبارت از این است که همه وسایل تکوینی از مواد عالم طبیعت گرفته تا حواس انسانها و ریشه کلی خواستهها و زور بازو و دیگر عوامل قدرت از خدا است و برخورداری از اینها به وسیله عقل سلیم و وجدان و تصمیم و انتخاب از خود انسانها است و این نظریه در مکتب اهل بیت پیامبر اسلام «شیعه» امر بینالامرین نامیده میشود.
پروفسور کاستاپولس ضمن تشکر و قدردانی از استاد جعفری، آرزو کرد که بتواند دوباره در ایران با استاد ملاقات نمایند.
پی نوشت ها :
1-prof.A.J.Delicostopulos.
منبع: جعفری، محمد تقی، (1389)، پیام خرد، تهران، انتشارات مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری