مذاهب اهل سنّت دربارة منابع استنباط ديدگاههاي مختلفي دارند كه به طور اختصار و فشرده بيان ميگردد.
فقهاي حنفي مذهب كه پيروان آنها بيشتر در شبه قاره هند، افغانستان و ماوراء النهر و شرق ايران زندگي ميكنند منابع استنباط را ده چيز ميدانند:
1. قرآن كريم.
2. سنّت متواتره.
3. اجماع: در صورتي كه نقل اجماع ثابت شده باشد.
4. گفتار صحابه: در چيزهايي مانند عبادت، حدود، ديات كه در آن مجال رأي نيست به گفته صحابه عمل ميكنند و از ديدگاه ابوحنيفه در اين گونه مسائل، گفته صحابي به منزله سنّت پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ است و به همين دليل آن را بر قياس مقدم ميدارند.[1]5. قياس: ابوحنيفه بيش از همه پيشينيان، قياس را به صورت گسترده به كار گرفته است.
6. استحسان: البته ابوحنيفه تنها كسي نيست كه استحسان را يكي از منابع استنباط گرفت، اما بيش از همه مذاهب به آن استناد كرد.[2]7. عرف:در صورت تعارض عرف با قياس ابوحنفيه، عرف را مقدم ميدارد.
8. مصالح مرسله
9. استصحاب…
منابع استنباط مالك: مالكيها براي استنباط احكام از ده منبع استفاده ميكنند.
1. قرآن كريم.
2. سنّت: از ديدگاه مالك، برخلاف ابوحنيفه، خبر واحد حجت است و كوتاهي دربارة آن جايز نيست.
3. اجماع: مالك افزون بر اجماع به معناي مشهور آن نزد جمهور، اجماع مردم مدينه را هم حجت ميداند.[3]4. قياس: وي بر احكامي كه در كتاب و سنّت بدانها تصريح شده، قياس ميكرد.
5. استحسان: مالك در حالي كه به استحسان اهميت ميداد، در عين حال مانند ابوحنيفه دامنه آن را گسترش نداده است.
6. استصحاب، قرافي ميگويد: استصحاب نزد مالك، امام مزني و ابوبكر صيرفي حجت است.[4]7. مصالح مرسله: يكي از اصول مالك اعتبار دادن به مصالح مرسله است، چنان كه در مذهب او عمل به مصلحت شهرت دارد.[5]8. سدّ ذرايع و فتح ذرايع: مالك بيش از ديگران دامنة اين اصل را گسترده است.
9. عرف: مالك به عرف اهميت ميداده و لكن در بناي احكام بر آن به اندازه ديگران پيش نميرفت.
10. قول صحابي: فقه مالكي بر فتواها و داوريهاي صحابه تكيه داشت و براي اين موضوع اهميت زيادي قائل بوده است.
منابع استنباط شافعي را هفت مورد ذكر كردهاند كه عبارت است:
1. كتاب؛ 2. سنّت، 3. اجماع، 4. گفته صحابي، 5. قياس، 6. عرف، 7. استحسان.
منابع استنباط احمد بن حنبل رئيس حنابله را سه مورد، ذكر كردهاند كه عبارتند از:
1. كتاب و سنت.
2. فتاوي صحابه، مشروط بر اينكه فتواي مخالفي در برابر آن نباشد.
3. قياس منصوص العله: وي در جايي كه نه نص بيابد، نه گفتهاي از صحابه، نه حديث مرسل يا ضعيف، به قياس رو ميآورد و آن را براي دفع ضرورت به كار ميگيرد.
منابع استنباط مذهب ظاهري
فقهاي مذهب ظاهري كه از داود بن علي ظاهري اصفهاني تبعيت مي كرده اند، به كتاب، سنت و اجماع معتقد بودهاند، ضمن آن كه براي اجماع پس از عصر خلفا، جايگاهي قائل نيستند. به طوري كه ابن حزم اندلسي ظاهري، دومين پيشواي مذهب ظاهري ميگويد: «هر كس دعواي اجماع آنها (يعني مسائلي كه پس از عصر خلفا، طرح شده باشد) را بكند دروغ گفته است.[6]نكتة قابل ذكر اين که احمد بن حنبل شيباني پيشوايي مذهب حنبلي و داود ظاهري اصفهاني هر دو اخباري و اهل حديث به حساب ميآيند و به ظاهر اخبار عمل ميكنند و علت اينكه بر مذهب حنبلي ظاهري اطلاق نشده است، ولي بر مذهب داود ظاهري اطلاق شده، اين است كه عالمان مذهب ظاهري به هيچ وجه به قياس حتي به قياس منصوص العلة عمل نميكنند اما عالمان مذهب حنبلي، مانند ابن تيميه و غيره به همه انواع قياس عمل ميكنند.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ابراهيم جنّاتي، ادوار فقه.
2. خضري محمد، تاريخ تشريع اسلامي.
3. زلمي، مصطفي ابراهيم، خواستگاه اختلاف در فقه مذاهب.
پي نوشت ها:
[1] . ثعالبي، محمد بن حسن، الفكر السامي، طبع رباط، 1340، ج 2، ص 132.
[2] . همان.
[3] . قرافي،شهاب الدين، شرح تنقيح الفصول، مصر، 1374، ص 445.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . جناتي، محمد بن ابراهيم، منابع اجتهاد، تهران، مؤسسه كيهان، 1379ش، ص 3.
[7] . همان.