منابع اسلامى بايسته ها و پيچيدگى ها
منابع اسلامى بايسته ها و پيچيدگى ها
مقدمه
منابع اسلامى, نمودار فرهنگ ارجمندى است مشتمل بر مباحث و مقولات مؤثر در زندگى فردى و اجتماعى انسان. بدون ترديد حجم اطلاعات در موضوعات ياد شده با پيشينه هزاره رشد اسلام, همچنان در حال گسترش است; محدوديت فرصت ها و گذر زمان, دستيابى به اين اطلاعات فزاينده, ارزشمند و موردنياز را با دشوارى و موانع پرشمارى روبرو كرده است و آنچه بر اين دشوارى افزوده است, خلأ وجود زبان كنترل شده و مشترك در اصطلاحات كاربردى و نبود نظام پژوهشى تعريف شده و مورد وفاق (نسبى) در منابع و متون دينى و سازماندهى معارف اسلامى بر اساس آن است. اين نوشتار حل ّ پاره اى از مشكلات يادشده را به ساماندهى اطلاعات اسلامى و تدوين اصطلاحنامه موكول نموده, به بررسى اين دو مقوله پرداخته است. نويسنده معتقد است: بايد انديشه وران اسلامى به ساماندهى اطلاعات خود همت كنند و بر اين ادعا با بيان دلايلى اصرار دارد; همچنين ساماندهى اطلاعات اسلامى را بدون آماده كردن زيرساخت هاى آن ناممكن مى داند. وى تدوين اصطلاحنامه علوم اسلامى را يكى از زيرساخت هاى عمده در ساماندهى منابع و اطلاعات اسلامى و دسترسى درست به آنها مى داند و ضمن توجه دادن به آغاز اين كار بزرگ در حوزه علميه قم, پيچيدگى هاى خاص آن را گوشزد مى نمايد.
الف) ضرورت ساماندهى اطلاعات در منابع اسلامى
بررسى درباره اين عنوان, به عواملى باز مى گردد كه در ادامه آنها را از نظر مى گذرانيم.
1. ماهيت معارف اسلامى: اصولاً دين داعيه دار نظام فكرى و مهندسى جامع براى زندگى فردى و اجتماعى انسان است. ارتباط وثيق و همه جانبه اى ميان معارف, گزاره ها و مقولات دينى وجود دارد و اين ارتباط را نه تنها در تأويل و بطن خود ـ دين ـ با عوالم آفرينش مى بينيم, بلكه در ظواهر گزاره هاى دينى, پيوستگى و ارتباط معنايى, تبيين و تشريع شده است. با اين خصوصيّت, ارائه نظام معرفتى, طبق همان ارتباط معناشناختيِ درون دينى و مهندسيِ تشريع شده, ضرورى مى نمايد. عرضه معارف اسلامى با گسست از اين ارتباط جامع معنايى, علاوه بر جداانگارى موضوعات اسلامى از منزلت و مرزهاى معرفتى, يادآور تشبيه معروف (لمس و احساس محدود اندام موزون) است كه هر لحظه, بخشى از آن لمس و احساس مى شود; هرچند آنچه اظهار مى شود برابر احساس است و اين هر دو, بخشى از آن وجود كامل و تمامى است كه بايد در تمام ابعاد با يكديگر ديده و ارائه مى شد; بنابراين ماهيت معارف دينى, داراى نظام اندام واره ايِ جامعى است كه ارائه كامل و تام ّ آن, متناسب با مرزهاى معنايى تعيين شده, نيازمند ساماندهى و نظام بخشى واژه هاى كليدى و عنوان عاى موضوعى با تعيين سلسله مراتب معنايى آنها است; تا بر اساس آن محتواى اطلاعات موجود در منابع اسلامى به درستى ساماندهى شود.
2. اهميت تنظيم شبكه معنايى: بخشى از عنوان ها و كليدواژه هاى موجود معارف اسلامى از زادگاه بومى خويش جدا شده, به سرزمين علمى دين انتقال يافته, مورد پذيرش متخصصان در رشته هاى مختلف علوم اسلامى نيز قرار گرفته اند. در مواردى اين واژگان امضايى چند كاربردى شده اند و در مواقعى هم معناى اوليه خود را از دست داده, پوشش جديدى از معنا برگرفته اند; هرچند اين پوشش جديد باتوجه به فرهنگ و نياز معناشناختى درون دينى شكل يافته است و ارائه آن نيز همواره در نظام معناشناختى واژگان در فرهنگ دينى انجام مى گيرد. تنظيم اصطلاحات در يك شبكه معنايى منسجم و ارائه اصطلاحات چندوجهى, مشتركات, همچين نشان دادن اصطلاحات جديد و قديم, متداول و متروك, نقش به سزايى در فرايند پژوهش ايفا نموده, سرانجام در ساماندهى اطلاعات اسلامى مؤثر خواهد بود.
3. جامع نگرى: يكى از مشخّصه هاى بارز دين شناسى معاصر, رويكرد نظام گرا و جامع نگر است.
4. تنوع و گستردگى اصطلاحات: در منابع و متون كلاسيك اسلامى, عنوان ها و اصطلاحاتى به صورت فراگير, بدون درنظرداشت تعريف خاص و اشاره به روابط معنايى و تفكيك آنها استفاده شده است. آنچه در ميراث مكتوب و گنجينه عظيم معارف اسلامى, ملاك كاربرد عنوان ها و اصطلاحات تلقّى شده, بيشتر ناظر به تبادر لفظ و سنخيّت ذهنى پديدآورندگان و مؤلفان بوده است. اين كاربرى گسترده, سبب درهم تنيدن اصطلاحات متنوع و متفاوت شده, اطلاعات خاص بخش وسيعى از اصطلاحات را با يكديگر درآميخته است و اين آميختگى, زمان پژوهش ها را بسيار طولانى و دسترسى به اطلاعات در اين زمينه هاى خاص را با مشكلاتى روبرو نموده است; براى نمونه مى توان در كاربرد اصطلاحاتى مانند بعثت, رسالت, نبوّت, اراده و مشيّت خدا, امام, ولى ّ و خليفه در منابع كلامى دقت كرد كه با وجود تفاوت هاى معنايى فراوان, بدون جداسازى در مفاهيم مشترك به كار رفته اند. از اين قبيل در علوم مختلف مانند فلسفه, فقه و… فراوان وجود دارد.1
5. لزوم مرزبندى دقيق موضوعات: امروزه پژوهش ها جزئى و تخصصى شده اند و تحقيقات و پژوهش هاى كلّى بدون تعيين حد و مرز دقيق ارزش اطلاعاتى و پژوهشى خود را از دست داده اند. اين پژوهش هاى كلّى نگر و بدون مرز به ارائه كليات و عموماتى مى پردازند كه اكنون نه مطلوب است و نه مورد درخواست.
در شرايط نوين پژوهش دينى, آموزه هايى موردنياز است كه به صورت موضوعات خاص, با تعيين مرزهاى معناشناختى مشخّص شده, مورد بررسى قرار گرفته باشند. تعيين محدوده موضوع و گستره آن و جستجوى موضوعات همتراز, همپوشان و مرتبط, نقش بسيار اساسى اى در عمق بخشى به پژوهش ايفا مى كند.
پژوهش در موضوع تبليغ به مفهوم (پيام رسانى), آن گاه به درستى صورت مى گيرد كه دقيقاً از اطلاعات (دعوت) و (فراخوانى) جدا شده, روابط معنايى و مرزهاى مشترك آن با (بشارت), (نويد) و (مژده دهى) از يك سو و با (انذار) و (بيم رسانى) از سوى ديگر مشخص گردد; همچنين تعيين ارتباط ميان (تبليغ) و (تبليغ دينى) و انواع آن نگاه هم جانبه به موضوع را با ملاحظه فرابخش ها و زيربخش ها به وجود مى آورد و اين فرايند دقيق و مهم, همان ساماندهى اطلاعات اسلامى است.
6. نحله ها و رويكردها: گرايش ها و نحله هاى متعدد و متفاوت در رشته هاى مختلف علوم اسلامى, بخشى از تاريخ و پيشينه علوم اسلامى را تشكيل مى دهد. بسيارى از اينها تأثيرات درخورى در فرايند تكامل علوم در اسلام داشته اند; چه اينكه اينان در مواقعى اصطلاحاتى را برخلاف معناى متداول عصر خود به كار گرفته اند. وجود عنوان ها و اصطلاحات در نظريه پردازى ها و گرايش هاى انديشمندان اسلامى, قطعه هاى اصلى بناى عظيم دانش دينى را تشكيل مى دهد.
7. انباشتگى اطلاعات: تعبير انفجار اطلاعات, تشبيه گويايى است درخصوص افزايش تصاعدى اطلاعات در عصر حاضر. اين انفجار در حوزه اطلاعات دينى بسيار شگفت آور است; زيرا هر لحظه از تمام جغرافياى فرهنگى جهان به سوى دين با نظريه ها, موضوعات, پرسش ها, شبهات هدف گيرى مى شود و اين همه قطع نظر از عناوين و مباحث موجود در درون دين است. باتوجه به اين انباشتگى, روش مند نمودن فرايند بهره جويى از محتواى منابع و متون دينى از بايسته هاى غيرقابل انكار است و تدوين اصطلاحنامه پيش نياز روش مند نمودن فرايند استفاده از گنجينه عظيم منابع و متون دينى به شمار مى آيد.
8. موضوعات نوپيدا: عنوان ها و موضوعات نوآمد و مطرح در دانش هاى بشرى كه در عناوين شناخته شده فعلى در متون دينى پيشينه اى ندارند, همواره در حال پيدايش و رو به رشدند. رهيافت به نگرش دين نسبت به آن عنوان ها در اندام واره معارف دينى, نيازمند ارائه ساختار معارف دينى است تا نخست جايگاه عنوان هاى نوآمد در ساختار شناسايى شود و سپس با بررسى همه جانبه تر در عناوين و موضوعات اعم, اخص و همبسته و مستندات آنها نظرگاه درست در اين باره مشخص گردد.
نتيجه آنكه: اطلاع رسانى علمى از معارف دينى باتوجه به حجم اطلاعات, تنوّع محورها, انبوهگى خواسته ها, افزايش و رشد تصاعدى پرسش ها, شبهات نوآمد و موضوعات نوپيدا, در شرايط فرهنگى علمى و رسانه اى جهان معاصر, بدون بهره گيرى از روش هاى علمى و تجربه شده, در طبقه بندى و ذخيره سازى اطلاعات و ساماندهى آن و فراهم آوردن زيرساخت هاى لازم ناممكن است. تعيين و ترسيم سلسله مراتب معنايى در كليدواژه ها مبتنى بر موضوعات اسلامى, با ساختار مناسب و مستندات علمى كه فلسفه وجودى اصطلاحنامه را تشكيل مى دهد, يكى از زيرساخت هاى اساسى براى پاسخگويى به انبوه جست وجوهاست. و تدوين اصطلاحنامه با روش هاى علمى در رشته هاى علوم اسلامى, هرچند كارى دشوار و پيچيده است, امّا دست يافتنى است و تأثير آن در رسيدن درست به اطلاعات موجود در منابع و مدارك دينى و تنظيم اطلاعات نوآمد فوق العاده است.
ب) اصطلاحنامه علوم اسلامى
تدوين اصطلاحنامه در حوزه علوم اسلامى, تجربه تازه اى است كه براى اولين بار در حوزه علميه قم, دفتر تبليغات اسلامى2آن را آغاز كرده و همچنان پيگيرى مى شود. اين كار سترگ و طاقت فرسا اضافه بر پيشگامى و سبقت در اطلاع رسانى علمى, امتياز دقت, اتقان و اعتبار را هم به همراه داشته است و به همين دليل توجه شخصيت هاى مختلف علمى را به خود معطوف نموده, در سال 1379 تقديرنامه يونسكو را نيز دريافت كرده است كه اولين مجموعه نرم افزارى آن در سال 1386 توسط مرجع عاليقدر شيعه, حضرت آيت اللّه العظمى صافى گلپايگانى رونمايى شد.3و آنچه در اين نوشتار بدان اشاره مى شود, با هدف تكامل بخشى به كار خوب و كامل اين مجموعه موفق است.
اصطلاحنامه علوم اسلامى به لحاظ تخصّصى بودن مانند هر اصطلاحنامه علمى ديگر, لزوماً از واژگان علمى و فنى بهره مى جويد و از ثبت عنوان هاى غيرعلمى پرهيز كرده است. تعيين دقيق و علمى روابط و نسبت هاى معناشناختى واژگان و جاى دهى درست آن در سلسله مراتب معنايى اعم, اخص و همبسته و بهره مندى از يادداشت دامنه و توضيح گر و مانند آن و در نهايت ترسيم ساختار جامع اصطلاحات علوم اسلامى, رصد كردن اصطلاحات مترادف و مشتركات لفظى و معنوى, برخوردارى از مستندات و عقبه هاى علمى ـ تخصّصى, نداشتن عنوان هاى ذهنى و محاوره اى كه از مشخّصه هاى برجسته اصطلاحنامه تخصّصى است, از مراتب اعتبار و منزلت علمى اين مجموعه ها به حساب مى آيد; با اين حال پيچيدگى هايى ويژه اصطلاحنامه علوم اسلامى وجود دارد كه در ادامه به پاره اى از آنها اشاره مى كنيم:
ج) پيچيدگى هاى اصطلاحنامه علوم اسلامى
1. ويژگى هاى متون اسلامى و مديريت آن: از تفاوت هاى شاخص اصطلاحنامه علوم اسلامى با ديگر اصطلاحنامه ها, استناد به متون ثابت و مبتنى بر وحى قطعى است كه عمدتاً همين منابع هسته به عنوان منابع تخصّصى در دانش هاى اسلامى شناخته مى شوند. نگاهى كوتاه به منابع علوم قرآن كه از آغاز دوران نزول و با نامگذارى آيات و سوره ها شكل گرفته, در منابع نامدار علوم قرآن و كتاب هاى تفسيرى همچنان با آفرينش و پيدايش اصطلاحات تداوم يافته است و همچنين توجه به حديث و سنت پيامبر و عترت پاك او و نيز تأثير آنها در گسترش فرهنگ اسلامى و ايجاد مصطلحات خاص حديثى و ظهور نحله ها و عقايد متعدد, تدوين اصطلاحنامه را پيچيده تر كرده است; زيرا تنوع اصطلاحات و تعدّد و تفاوت ديدگاه ها در گستره طولانى زمانى, پيچيدگى هاى زبان و معناشناختى را خلق كرده است و اين امر مديريت كار اصطلاحنامه را سخت نموده است.
2. دوره هاى تاريخى: علوم اسلامى, دوره هاى تاريخى متنوّعى را در پيشينه خود دارد. در اين دوره ها بسيارى از اصطلاحات و عنوان ها طلوع و بعد غروب كرده اند كه برخى از آنها در اطلاعات و عنوان هاى بعد از خود اثرگذار بوده اند; به شكلى كه شناخت اصطلاحات دوره پسينى بدون شناخت دقيق معانى پيشينى ممكن نيست. اين اصطلاحات و اطلاعات مرتبط با آنها بخش قابل توجهى از علوم و معارف اسلامى را تشكيل مى دهند كه چشم پوشى از آنها ممكن نيست. تنظيم علمى اصطلاحات در علوم اسلامى بدون نظرداشت دوره هاى تاريخى به جامعيّت اصطلاحنامه آسيب مى رساند, در حالى كه پيداست ايجاد روابط معنايى پيشينى براى اصطلاحات با نظرگاه تاريخى مشكل و شايد ناممكن باشد. اين پيچيدگى, رهيافت روشمندى مى طلبد; زيرا به اعتبار اصطلاحنامه علوم اسلامى مى افزايد.
3. اصطلاحات چندوجهى: اصطلاحات تخصصى در هريك از علوم بشرى و طبقه بندى آنها باتوجه به تعريف خاص آنها, به روشنى قابل بازشناسى از اصطلاحات علوم ديگر است; به ديگر سخن, اصطلاحات علمى حوزه اقتصاد را به خوبى مى توان از اصطلاحات حوزه حقوق جدا ساخت و بازشناخت; و در اين جداسازى, دشوارى زيادى وجود ندارد; اما در حوزه دانش اسلامى معناى عنوان ها و كليدواژه ها بسيار درهم تنيده و به هم پيوسته است. نگاهى گذرا به اصطلاحات اقتصادى با ديد دينى, پيچيدگى هاى اصطلاحنامه علوم اسلامى را آشكار مى كند; مانند اصطلاحات, اموال, انفاق, انفال, احسان, ارث, ثروت, ثروت اندوزى, حقوق مالى, خير, مهريّه, گنج, هديه و… .
4. مراتب معنايى متفاوت: سطوح مراتب متفاوت در اصطلاحات مشترك, باتوجه به كاربرد آنها در معانى متفاوت يكى از مشكلات مديريت اصطلاحنامه است. تكثّر مفهومى در عنوان واحد, نظام اصطلاحنامه را با چالش جدّى روبرو مى كند. عنوان هايى مانند امام, خليفه, ولى ّ/اراده, مشيّت/نبوّت, رسالت, بعثت و… در اصطلاحنامه تخصّصى كلام, در جايگاه هاى متعدّد و با روابط متفاوت, كارى بس دشوار خواهد بود; با اينكه امرى واقعى و تخّصصى است, ولى به ظاهر نظام بخشيِ اصطلاحات را به چالش مى كشاند.
*. عضو هيئت علمى و رئيس مركز اطلاعات و مدارك اسلامى وابسته به معاونت پژوهشى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم.
1 . ر. ك به: اصطلاحنامه هاى علوم اسلامى مانند: اصطلاحنامه فلسفه اسلامى, بخش الفبايى; قم: دفتر تبليغات اسلامى, 1367.
2 . در سال 1371 اصطلاحنامه علوم اسلامى طراحى و تا كنون در هفت رشته علوم اسلامى تدوين شده است (ر. ك به: اصطلاحنامه اخلاقى اسلامى, قم: بوستان كتاب, 1386).
3 . نرم افزار پايگاه تخصصى اصول فقه مشتمل بر بيش از 160 منبع اصولى است كه براساس اصطلاحنامه علوم اسلامى تدوين شده است. كاربران با انتخاب موضوع موردنظر مى توانند علاوه بر توضيحات مفهومى اصطلاحات, نمايه هاى موضوعى, چكيده ها و متن منابع را مطالعه, فيش بردارى و به دلخواه چاپ نمايند.
منبع فصلنامه آیین پژوهش شماره 116