منابع و مراحل تکوین شخصیت قومی یهود
منابع تکوین شخصیت قومی یهود
بحث های فراوانی در مورد عواملی که باعث شکل گیری و تکامل شخصیت فرد می شود وجود دارد. گذشته از دعواهای متداول بر سر تأثیر محیط (تربیت) یا وراثت، بهتر است که طبق نظر بسیاری از دانشمندان رویکردی تلفیقی را در نظر بگیریم که نظر متداول هم، همین می باشد. با این همه امروزه در رویکردی فراتر از نظرات بیان شده عواملی را ذکر می کنند که اگرچه ارتباطی تنگاتنگ با عوامل بالا دارد اما به نوعی آنها را نیز در برمی گیرد. از جمله، طرز فکر و جهان بینی فرد در قبال عالم هستی یکی از این گونه عوامل می باشد، چرا که هم بوجود آورنده محیطی متفاوت است و هم تأثیرات وراثتی عمیقی را در شخصیت فرد بر جای می گذارد. از آنجایی که یهودیان از پیروان یکی از ادیان بزرگ آسمانی به شمار می روند، در بررسی عوامل مؤثر بر تکوین و شکل گیری شخصیت آنان که بر مبنای جهان بینی الاهی شکل گرفته است، می توان دو عامل زیر را از عوامل مؤثر بر شخصیت آنان برشمرد:
الف) تعالیم و دستورات انسان ساز دینی، که در قالب وحی بر پیامبران آنها نازل شده و بعدها در قالب کتاب جمع آوری گردیده و در اختیار همه آنان قرار داده شده است.
ب) فرستادگان و پیامبران الاهی که بعنوان راهنما و الگو در کنار آنان حضور داشتند و بعد از رحلتشان سیره و رفتارشان به سایرین منتقل شده است.
حال به بررسی این عوامل پرداخته و کیفیّت وجودی آنها را نسبت به شخصیت قومی یهود مورد بررسی قرار می دهیم.
تعالیم و دستورات الاهی
تعالیم و آموزه های دینی یهود را می توان از یک دیدگاه به دو قسمت شریعت مکتوب که همان تورات یا عهد قدیم می باشد و دیگری، شریعت شفاهی که امروزه از آن با نام تَلمود نام برده می شود، تقسیم کرد. اگرچه امروزه هر دو به صورت مکتوب درآمده اند، اما از نظر یهودیان دارای تفاوتهایی اساسی هستند.
تورات، شریعت مکتوب
به اعتقاد بسیاری از یهودیان مفاد عهد عتیق از طرف خداوند بر موسی نازل شده است. تا آنجا که بعضی عقیده دارند که خود حضرت موسی علیه السلام آن را مکتوب کرده و به بزرگان بنی اسرائیل سپرده است. همان طور که در کتاب مقدس در سِفر (1) تثنیه باب 31 جمله های 9-12 چنین آمده است:
و موسی این تورات را نوشته آن را به بنی لاوی کَهَنه که تابوت عهد خداوند را بر می داشتند و بجمیع مشایخ اسرائیل سپرد و موسی ایشان را امر فرموده و گفت: که در آخر هر هفت سال، در وقت معین سال انفکاک در عید خیمه ها، چون جمیع بنی اسرائیل بیایند تا به حضور یهود خدای تو در مکانی که او برگزیدند حاضر شوند، آنگاه این تورات را پیش جمیع اسرائیل، در سمع ایشان بخوان.
حتی روایتی قدیمی وجود دارد که مدعی است که اصل تورات در آسمان و قبل از آفرینش جهان وجود داشته است. (2)
امّا اعتقاد عمومی در میان یهودیان آن است که احکام عشره ای (3) که خداوند بر فراز کوه سینا و بر روی الواح سنگی به موسی علیه السلام وحی فرمود، جوهره تمامی احکام و فرایض دینی یهودیان است و غیر از آنها دستور و حکمی خاص به موسی ابلاغ نگردید. در حالی که برخی دیگر از جمله گروهی از عالمان یهودی بر آنند که تعداد احکام و دستوراتی که به حضرت موسی وحی شد 613حکم بود که شامل 369 یا 365 نهی و 248 یا 253 امر می شود. (4)
مفاد احکام عشره (5) که در سِفر خروج باب 20 جمله های 2-18 آمده است به اختصار چنین است:
«من یهوه هستم، خداوند تو، که تو را از مصر بیرون آوردم و از قید بندگی و بردگی برهانیدم. من هستم خدای تو و تو را خدایانی دیگر غیر از من نیست، صورتی تراشیده و هیچ گونه تصویر و تندیسی از آنچه که در آسمانها و زمین و زیرزمین است، برای خود مساز. آنها را سجده مکن و به عبادتشان مپرداز… نام خدای خود، یهوه را به باطل بر زبان جاری مساز. چون یهوه کسی را که نام او را به باطل برد گناه کار خواهد شُمُرَد. روز سَبَت را نگاه دار و آن را تقدیس نما. شش روز هفته را مشغول باش و هر کاری را که داری انجام بده، امّا بر حذر باش که روز هفتمین، سَبَت یهوه خدای توست… پدر و مادر خود را احترام کن، قتل مکن، زنا مکن، به دزدی دست میالای، بر همسایه ات به دروغ شهادت مده، به خانه همسایه خودت و به زن و برده اش و کنیزش و گاوش و الاغش و به هیچ چیز دیگر او طمع مورز».
این احکام که شریعت موسوی را تشکیل می داد بعدها تورات یعنی تعلیم و آموزش و به قولی بشارت نامیده شد. که در ابتدا به اَسفار پنجگانه یعنی سِفر پیدایش، سِفر خروج، سِفر لاویان، سِفر اعداد، سِفر تثنیه اطلاق می شد، اما به مرور زمان دامنه آن توسعه یافت تا جایی که اسفار دیگری از پیامبران بنی اسرائیل و کتاب های تاریخی مربوط به آنان و اسفار ادبی و شعری را نیز دربرگرفت.
به گواه تاریخ تورات در طی دوبار حمله دشمنان قوم بنی اسرائیل به اورشلیم یا فلسطین که باعث نابودی معبد یا هیکل سلیمان شد، کاملاً از بین رفت. تمامی یهودیان در طی این حملات پراکنده شدند به طوری که تعالیم و دستورات کتاب مقدس را کاتبان و علمای آنان دوباره بازنویسی نمودند. این حملات و ویرانی یک بار در سال 586 قبل از میلاد توسط نبوکدنَصَّر یا بخت النّصّر پادشاه بابل رخ داد که وی بیت المقدس یا به زبان عِبری بیت همیقداش را به آتش کشید و پادشاه یهود را که رئیس دولت یهودی آن زمان بود به پایتخت بابل به اسارت برد و همچنین فرمان تخریب معبد و حصارهای شهر اورشلیم را صادر کرد و بسیاری از سکنه آنجا را به اسارت برد به طوری که به غیر از افراد ضعیف و بیمار کسی در آنجا نماند. (6) این حمله در کتاب مقدس در سِفر ارمیای نبی باب 39 جمله های 1-3 مکتوب شده است.
ویرانی دوم هیکل و پراکندگی یهود در سال 70 میلادی بدست شاهزاده رومی، تیتوس رخ داد که در این حمله نیز به تحریک سرداران وی هیکل مقدس با خاک یکسان شد (7). در طی این حملات و نابودی هیکل و به تبع آن منابع و دستورات دینی آنان، در حمله اول عزرای کاتب شریعت موسوی را به صورت کتاب بازنویسی کرد و هم او بود که اسفاری را که قبلاً خود جزء کتاب مقدس نبود، به کتاب مقدس اضافه کرد. وی در پیش یهودیان بسیار عظمت پیدا کرد تا جایی که وی را طبق همان آموزه های تورات پسر خدا نامیدند. ظاهراً هم اوست که در قرآن به آن اشاره شده است (8). حتی در تَلمود کار وی را برابر با کار حضرت موسی می دانند. (9)
همچنین در تلمود آمده است که اگر موسی بر وی پیش دستی نکرده بود عزرا شایسته آن بود که تورات توسط وی بر اسرائیل عطا گردد. (10)
بنابراین عزرای کاهن و کاتب بعد از بازگشت از اسارت چند ده ساله از بابل اقدام به مکتوب کردن شریعت موسوی البته متناسب با موقعیت جدید یهودیان در فلسطین کرد. امروزه آنچه به عنوان عهد قدیم مورد قبول تمام مذاهب یهودی اعم از ارتدوکس و پروتستان و… می باشد شامل 39 رساله است که به تورات (شریعت یا اسفار خمسه)، کتب انبیا و مکتوبات تقسیم می شود و آنچه که یهودیان آن را کلام خدا و وحی الهی می دانند بیشتر همان تورات یا اسفار خمسه است.
مطالعات و پژوهشهای گروهی از محققان در نحوه تکوین عهد قدیم نشان می دهد که تورات کنونی نه به یک باره بلکه در طول نسل های متمادی پدید آمده لذا وحی مستقیم الهی نیست و مؤلّفان بشری بسیاری در پدید آمدن آن دخالت داشته اند و در قرن پنجم قبل از میلاد این نوشته ها در یک جا گردآوری شده است. متخصصان و محققان این حوزه چهار منبع اصلی برای تورات می شمارند که آنها عبارتند از منبع الوهیمی، منبع یهوه ای، منبع تثنیه ای و منبع کاهنی که مورد اخیر مشتمل بر شرایطی است که اخبار و کاهنان یهود مقرر کرده اند و طبیعتاً دارای مؤلفان و پدید آورندگان متعددی است، و وجود احکام کاملاً متناقض در موضوع هایی واحد اشعار بر همین مطلب دارد. (11)
تَلمود، شریعت شفاهی
تورات، فقط یک منبع از منابع دینی یهودیان می باشد. منبع دیگر و مهمتر مجموعه ای فقهی – تفسیری است که در طول قرن های متمادی تدوین شده است که از آن امروزه با نام تَلمود (12) نام برده می شود. از دیدگاه تَلمود حضرت موسی دو تورات آورده است یکی کتبی (تورات) و یکی شفاهی (محفوظات عالمان دینی یهود) از همین رو آموختن این دو تورات و عمل به آنها از تکالیف الهی است. (13)
اگر کتاب مقدس سنگ زاویه و شالوده یهودیت باشد، تلمود، ستون اصلی آن خواهد بود که از فراز بنیادها سربرآورده، کلّ بنا و عمارت معنوی و عقلانی یهودیت را پشتیبانی می کند. تلمود از بسیاری جهات، مهم ترین کتاب در فرهنگ یهودی و ستون فقرات خلّاقیت و حیات ملی آن است. هیچ کتابی را نمی توان یافت که به اندازه تلمود بر نظریه و عمل زندگی یهودی، شکل دهی به محتوا و مضامین معنوی آن و ایفای نقش راهنمای رفتار، تأثیر داشته باشد. قوم یهود به خوبی می دانسته که ماندگاری و بالندگی او در مطالعه تلمود است و دشمنان یهودیت نیز این واقعیت را دریافته اند. این کتاب با بی احترامی ها، ناسزاها و افتراهای زیادی روبرو شد و در قرون وسطی بارها در شعله های آتش سوخت. تعریف رسمی تلمود عبارت است از خلاصه ای از شریعت شفاهی که پس از قرن ها تلاش عالمانه ی دانشمندان مقیم فلسطین و بابل در آغاز قرون وسطی (با تفاسیر جدید) به بار نشسته است.
تلمود از دو بخش اصلی تشکیل می شود: میشنا (14) و تفسیر میشنا معروف به تلمود یا گمارا (15). (16)
تلمود از بستر «سنت شفاهی» در مقابل بستر مکتوب سربرآورده است. کلمه تلمود خود کلمه ای آرامی مشتق از عبری است. (17) تلمود در اصل و در فرهنگ عبری به معنای تعلیم و آموزش می باشد و در زمانی که بنی اسرائیل در عرصه حیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود، با بخری نیازها و مقتضایات جدید مواجه شدند تورات را به منزله شریعت مکتوب مبنا قرار داده و تلمود را به عنوان شریعت شفاهی تدوین و تألیف کردند. (18)
مواد گوناگونی که موضوع مطالب تلمود یا گمارا را تشکیل می دهند به دو دسته اصلی تقسیم می شوند. آن دو عبارت اند از هلاخا (19) و اگادا (20). کلمه اول به معنی راه رفتن و روش است و به راه و زندگی که باید در توافق با احکام تورات پیموده شود اشاره می کند. هلاخاء عبارت است از شرحها و تفسیرهای منطقی گروهی از دانشمندان درباره احکام تورات، حضرت موسی، و نظریاتی که عزرا برای نجات ملت یهود اظهار کرده بود. اگادا (بخش دوم) که معنی آن روایت است، معرف بخشی از ادبیات علمای یهود است که از بخش قوانین مجزاست و به همان اندازه هلاخاء برای فهم درست جهان و اندیشه هایی که دانشمندان یهود طی دوران های گذشته با عشق و علاقه سرشار آن را تکمیل کردند حائز اهمیت است. اگرچه فرق میان هلاخاء و اگادا بسیار زیاد است معذلک این دو مکمل یکدیگرند. (21)
اساس مباحث تلمود بر شش موضوع ساده و ابتدایی استوار است که هر بخش را سِدِر (22) یا سِداریم (بخشها) می نامند. هر بخش شامل تعدادی مسخَت(23) یا رساله است که مجموع آنها به 63 رساله بالغ می شود. هر کدام از رساله ها دارای فصلهایی هستند که مجموعاً به 523 فصل می رسد ( اگر فصل ششم میشنای آووت را که بعداً ضمیمه آن شده است را جزو فصول میشنا به شمار آوریم تعداد کل فصلها به 524 فصل می رسد. (24)
موضوعات بخشها به این ترتیب می باشد: 1- سِدِر زراعیم یا کشاورزی (25)، بذرها 2- سِدِر موعد (26) (تعطیلات مذهبی) 3- سدر ناشیم (27) (زنان) 4- سدر نزقین (28) یا خسارات که به یشوعوت (29) یا راه های فرار هم معروف است. 5- قُداشیم (30) یا مقدسات 6- طِهاروت (31) یا پاکی ها و طهارت ها. (32)
تملود با آن که مبتنی بر اصول سنت و انتقال حجیت از نسلی به نسل دیگر است اشتیاق آن به طرح سؤال و بازاندیشی در عهد و دیدگاههای مسلم و پذیرفته شده و یافتن علل اساسی، بی نظیر است. (33)
تلمود اثری یکدست از یک نویسنده نیست، و به همین دلیل، طیف گسترده ای از سلیقه ها را نشان می دهد. وقتی که چندین نفر در تدوین یک اثر (به طور همزمان) همکاری می نمایند، در ذهن خودشان هدف خاصی را تعقیب می کنند. که شرست و جهت گیری آن اثر را مشخص می کند. امّا تلمود نتیجه و حاصل تقریر اندیشه ها و بیانات تعداد زیادی از عالمان در یک دوره طولانی است (نه یک زمان واحد) که هدف نهایی هیچ یک از آنها در آن زمان، خلق و کتابت یک اثر نبوده است. گفته ها و نظرهای آنان ملهم از زندگی بود و از پرسشهای طرح شده برای خود آنان و تبادل آراء میان حکیمان گوناگون و شاگردانشان سربرمی آورد. به همین دلیل، ما نمی توانیم گرایش روشن یا هدفی خاص را در تلمود بیابیم. (34) چرا که تلمود انبوهی است از مطالب و مواد نامتجانس و نامرتب که عنوان ثبت کننده دقیق مذاکرات و مباحثات دارالعلم ها را بخود می گیرد. (35)
با نگاهی صرفاً تاریخی، بدون اینکه به مطالب بیشتری نیاز داشته باشیم، در می یابیم که تلمود هرگز به پایان نرسید و هیچ گاه به طور رسمی از اتمام آن خبر داده نشد. برخلاف کتاب مقدس که مراحل گوناگونی را از تألیف و آماده سازی برای چاپ از سرگذراند و سرانجام به اتمام رسید و به طور قطعی اعلام شد که مطلبی برای طرح باقی نمانده است. (36)
با اینکه تلمود را «راو آشه» (37) تدوین کرد، اما حاصل تلاش جمعی تمام قوم یهود است. عالم تلمودی مجبور نیست که هر آنچه را که با آن مواجه می شود بپذیرد، بلکه اگر خواست پرسشی را مطرح یا در مسئله ای تجدیدنظر کند، آزاد و حتی موظف به انجام آن است. (38) با ذیل و تفسیرهایی که علمای تلمودی بنابر انجام وظیفه بر تلمود افزودند، علمای یهود به خاطر حجم زیاد این کتاب و ورود احکام متناقض به فکر چاره جویی افتاده و نسخه مهذّب و تنظیم شده ای از تلمود را با حجیم تر شدن آن به وجود آوردند که به نام ماسورا خوانده شد. این کار قبل از قرن دهم میلادی در زمانی انجام شد که یهودیان در سایه دولت اسلامی عربی در ناز و نعمت به سر می بردند. امروزه تلمود انگلیسی زبان، با شرح و تعلیقات آن به 36 جلد در قطع وزیری می رسد منتها به خاطر محتوای ضد مسیحی و ضد اسلامی و بلکه بعضاً ضد بشری و نژادپرستانه آن، در ترجمه از زبان عِبری به انگلیسی بسیاری از مطالب توهین آمیز آن حذف شده است. (39)
بر همین مبنای کتاب تلمود (تدوین در دوران طولانی، می توان به نظرات و احکام متفاوت و گاهی کاملاً متناقض تلمود حتی در یک حکم مشترک، نگاهی نو داشت. مثلاً در دورانی که یهودیان متحمل اذیت و آزار شدیدی از جانب غیر یهودیان می شدند، احکام اجتماعی آنان شکل افراطی تری به خود می گرفت. تا جایی که احکام انزواطلبانه آنان را در این شرایط، می توان بهتر تفسیر کرد. و در دورانی که شرایط برای زندگی آنان بهتر می شد علمای آنان دیدگاه معتدل تری نسبت به دیگران (غیر یهودیان) اتخاذ می کردند با لحاظ اینکه این کتابت ها به قول علمای خودشان دوران طولانی تری را شامل می شود.
امّا مسئله مشکل زا اینجاست که کتابت احکام افراطی، انزواطلبانه و معتدل تر بعدها تماماً به صورت کلی و یک جا در تعیین سرنوشت این قوم دخالت داده شد، چرا که در زمان استفاده کردن از این احکام و مبنا قرار دادن آن، دیگر، در بسیاری از موارد موقعیت خاص آن حکم نوشته شده لحاظ نمی شود و آن حکم به تنهایی منبع الهام گیری یهودیان در نوع رابطه شان با دیگران قرار می گیرد و همین نکته امروزه منبعی برای مشروعیت بخشی به افراط گرایی یهودیان به حساب می آید.
همان طور که در خلال مطالب قبلی گذشت، تعالیم و دستورات خداوند در رابطه با یهود، که می تواند منبع الهام بخش و راه گشا برای ایجاد شخصیت سالم و متعادل در فرد شود در چند نوبت متوالی دستخوش نابودی و تحریف واقع شده است و با بازنویسی آن توسط کاهنان و اضافه کردن شرح و تفاسیری بنابر مقتضیات زمان هر چند که بسیاری از دستوران و تعالیم الهی نیز در آن گنجانده شده است اما همان طور که در ادامه مطالب آورده می شود دارای تناقضات و مطالب خلاف واقع بسیاری نیز می باشد.
نمونه هایی از تورات
پشیمان شدن خداوند:
پس چون خدا اعمال ایشان را دید که از راه زشت خود بازگشت نمودند آنگاه خدا از بلایی که گفته بود که به ایشان برساند پشیمان گردیده و آن را به عمل نیاورد. (40)
تأسف خوردن خداوند:
و خداوند گفت انسان را که آفریدم از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم و حشرات و پرندگان هوا را چنانکه متأسف شدم از ساختن ایشان. (41)
انسان انگاری خداوند:
آنگاه خداوند دست خود را دراز کرده دهان مرا لمس کرد و خداوند به من گفت: اینک کلام خود را در دهان تو نهادم، بدان که تو را امروز بر امت ها و ممالک مبعوث کردم تا از ریشه برکنی. (42)
خداوند اغوا کننده و فریب کار است:
پس گفتم آه ای خداوند یهوه به تحقیق این قوم و اورشلیم را بسیار فریب دادی زیرا گفتی شما را سلامتی خواهد بود و حال آنکه شمشیر به جان رسیده است. (43)
و در جایی دیگر:
ای خداوند چرا دور ایستاده ای و خود را در وقت های تنگی پنهان می کنی. (44)
خداوند نسبت به دانا شدن انسان هراسان است:
مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مرد بلکه خدا می داند در روزی که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود. و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست. و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر دانش افزا، پس میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد، آنگاه چشم های هر دوی ایشان باز شد. (45)
و خداوند گفت همانا انسان مثل یکی از ما شده است. که عارف نیک و بد گردیده، اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورد و تا به ابد زنده ماند، پس خدا او را از باغ عدن بیرون کرد. (46)
و بهترین جای تورات که بدون هیچ تأویلی می توان اوج انحراف اعتقادی یهودیان در مورد خداوند را فهمید، جریان زور آزمایی یعقوب فرزند اسحاق با خداوند است که سرانجام با پیروزی و غلبه یعقوب بر خداوند نام وی به اسرائیل (47) تغییر می یابد:
و یعقوب تنها ماند و مردی با وی تا طلوع فجر کشتی می گرفت، و چون او دید که بر وی غلبه نمی یابد کف ران یعقوب را لمس کرد. و کف ران یعقوب در کُشتی گرفتن با او فشرده شد. پس گفت مرا رها کن زیرا که فجر می شکافد. گفت تا مرا برکت ندهی تو را رها نکنم، به وی گفت نام تو چیست؟ گفت یعقوب، گفت از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل، زیرا که با خدا و انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی. (48)
نمونه هایی از تَلمود
همانطور که گذشت تلمود که مجموعه ای فقهی – تفسیری است و در بردارنده میشنا یا شریعت شفاهی و هم چنین گمارا که نوعی تفسیر و تکمیل بر میشنا می شود در حدود قرن دهم میلادی تکمیل شد هر چند که عملاً هیچگاه به پایان نرسید، ولی با این حال با توجه به سیر تکاملی نسبتاً طولانی آن و آرا و عقاید بسیاری که گاهی حتی در مورد یک مسئله معین دو حکم کاملاً متناقض از طرف علما و دانشمندان یهودی صادر شد زمینه ورود نظرات و آراء شخصی و به تبع آن تحریف و تفسیر به رأی توسط دانشمندان به اندازه قابل توجهی فراهم شد تا آنجا که به باور بسیاری از محققان، تلمود به نوعی منبع الهام گیری یهودیان در آرمانهای نژادپرستانه و ملی گرایانه افراطی است، که البته این خصوصیت غالباً در نسخه های عبری تلمود بابلی موجود است. اما نمونه هایی از تلمود:
نژادپرستی در تلمود
همنوعت را دوست بدار. (آووت ربی ناتان، 16) که در این جا همنوع فقط یهودیان هستند و نه کافران و بت پرستان و کافران هم، یعنی کافران به یهود. (49) در مورد شراب در تلمود آمده است:
بدون شراب، شادی یافت نمی شود (پساهیم 109، الف)
و هم چنین:
– من که شراب هستم در رأس همه داروها قرار دارم و جایی که شراب نباشد احتیاج به دارو پیدا می شود. (باوابترا 58، ب) (50)
فضیلت مطالعه تلمود:
اگر فردی از شما نسخه ای از تلمود و میشنا را در اختیار داشته باشد ولی نسخه کامل تلمود را نداشته باشد جایز نیست با او داد و ستد کنید. (51)
برگزیدگی قوم بنی اسرائیل:
همچنان که بانوی خانه با استفاده از اموال شوهرش زندگی می کند فرزندان اسرائیل نیز باید از اموال ملتهای روی زمین گذران زندگی کنند بدون آنکه رنج کار کردن را بر خود هموار سازند. (52)
باز در وصف قوم برگزیده:
اگر یهود نبودند، بی گمان برکت از روی زمین رخت برمی بست و باران نمی بارید و خورشید نمی تابید پس بدون اسرائیلیان ملت های روی زمین قادر به زندگی نیستند. (53)
گورهای غیر یهود دل های فرزندان اسرائیل را خنک می کند چرا که فقط یهودیان بشرند و ملت های دیگر چیزی جز گونه های مختلف حیوان نیستند.
و این هم یک حکم قابل تأمّل که کاملاً با سیاست و زیرکی آنان همخوانی دارد:
دوری گزیدن از مجالس رقص نشانه ذکاوت است، زیرا در این مجالس دو خصوصیت وجود دارد: اول لباس های رقاصه ها که موجب تحریک شهوات و تمایلات بد می شود و دوم زیبایی های آنها که موجب می شود زبان به ستایش آنها بگشاییم. این دو امر، در صورتی که رقاصه ها غیر یهودی باشند بکلی ممنوع است. (54)
همچنین در تلمود آمده است تو می توانی سر غریبه کلاه بگذاری و با بهره زیاد به او وام بدهی اما اگر با خویشاوند خود (یعنی یهودی) معامله کنی حق نداری او را گول بزنی. (55)
البته اینها فقط چند نمونه از انحرافات و تحریف هایی است که در احکام و دستورات خداوند متعال توسط دست های ناپاک و منفعت طلب عالمان منحرف یهودی در تورات ایجاد شده است. اما تعالیم آسمانی برای اینکه بتوانند الهام بخش انسانها بوده و آنان را در مسیر تکامل حقیقی رهنمون باشند باید اولاً از منبعی پاک و قدسی و بدور از هرگونه پلیدی سرچشمه گرفته و در ثانی بعد از صادر شدن در گذر زمان از هر گونه تحریف در امان بمانند. اما همانطور که در خلال مطالب گذشته روشن شدن اگرچه مفاهیم اصلی تورات و نه تلمود در ابتدا از جانب خداوند بر حضرت موسی علیه السلام نازل شد، اما در گذر زمان و طی ویرانی اورشلیم و معبد سلیمان و حملاتی که بر علیه آنان صورت گرفت، آنچه را که به عنوان وحی بر پیامبرانشان نازل شده بود از دست داده اند و آنچه امروزه به عنوان کلام الاهی (56) در دست دارند آمیزه ای از مضامین کلام الاهی و مطالب بسیاری است که به هیچ وجه ارتباطی به ذات مقدس خداوند ندارد، و در مورد مکتوب کردن این احکام و دستورات بررسی بیشتری را می طلبد.
تحریف تورات از دیدگاه قرآن و خود تورات
اما شاید بهترین راه اثبات وحیانی نبودن این احکام، مراجعه به قرآن به عنوان تنها کتاب مقدس تحریف نشده در دست بشر و در ثانی رجوع به خود تورات با در نظر گرفتن این موضوع (تحریف یا عدم تحریف تورات) باشد. پس برای اثبات اینکه متون امروزی در دست یهود دقیقاً عین تعالیم و دستورات نازل شده بر حضرت موسی نمی باشد شواهدی را دال بر تحریف آنها می آوریم.
در قرآن کریم سوره مائده آیه 13 آمده است:
فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَهً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظّاً مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَهٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.
پس به خاطر پیمان شکنی شان، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دل هایشان را سخت گردانیدیم کلمات را از جایگاه های خود تحریف می کردند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود فراموش کردند، و تو همواره به خیانت [تازه ای] از ایشان آگاه می شوی، مگر عده ی کمی از آنان ولیکن تو از آنها درگذر و چشم پوشی کن که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
همچنین در سوره آل عمران آیه 78 در همین معنا می فرماید:
وإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ.
و همانا گروهی از آنها هستند که به هنگام تلاوت کتاب، زبان خود را چنان می پیچانند که گمان کنید [آنچه می خوانند] از کتاب خداست در حالی که آن از کتاب خدا نیست، و ادعا می کنند که آن از جانب خداست در حالی که از جانب خدا نیست، و بر خدا دروغ می بندند و خودشان هم می دانند.
و باز در سوره نساء آیه 46 آمده است:
مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا…
از یهود کسانی هستند که کلمات را از جاهای خود تغییر می دهند و از راه زبان بازی و برای طعنه زدن به دین می گویند: شنیدیم و نافرمانی کردیم،…
با این حساب از دیدگاه قرآن کریم، قوم یهود قومی تحریفگر است که هر جا کلام خدا را مخالف منافع و هواهای نفسانی خود می دیدند دست به تحریف و تبدیل احکام خداوند می زد.
امّا جالب اینکه از دیدگاه خود تورات هم تورات، تحریف شده است!
در کتاب ارمیاء نبی باب 5 جمله 30 آمده است:
خداوند می گوید آیا سبب این کارها عقوبت نخواهم رسانید و آیا جان من از چنین طایفه ای انتقام نخواهد کشید. امری عجیب و هولناک در زمین واقع شده است انبیاء به دروغ نبوت می کنند (به دروغ ادعای نبوت می کنند) و کاهنان بواسطه ایشان حکمرانی می کنند (به همین سخنان دروغین، بین مردم به نام دین سخن گفته و حکم می کنند) و قوم بنی اسرائیل این حالت را دوست دارند (آنها با اینکه می دانند این گفتارها سخن خدا نیست باز هم از آنها حمایت می کنند) چون طبق میل و خواست آنهاست…
باز در کتاب صفنیای نبی باب 3 جمله 4 آمده است:
بنی اسرائیل… انبیایش مغرور و خیانتکارند، کاهنانش قدس را نجس می سازند و به شریعت مخالفت می ورزند.
با توجه به این که تورات و شریعت یهود در انحصار علما و کاهنان بود، وقتی که کاهنان خود مخالف شریعت و فاسد باشند مطمئناً کتاب و تعالیم آسمانی هم از دستبرد آنان در امان نخواهد ماند و تحریف خواهد شد. در جایی دیگر همانطور که در قرآن کریم آمده است که علمای یهود از پیش خود مطالبی را می نوشتند و به دروغ آن را به نام تورات به مردم ارائه می کردند، در تورات هم به این مطلب تصریح شده است، در آنجا که در ارمیاء نبی باب 8 جمله 9 آمده است:
بتحقیق قلم کاذب کاتبان به دروغ عمل می نماید.
و حتی از انبیاء دروغینی نام می برد که مردم را به پرستش بتها دعوت می کنند:
در انبیاء سامره حماقتی دیده ام که برای (بت) بَعل نبوت کرده و قوم من، اسرائیل را گمراه گردانیده اند. (57)
ویل دورانت در این باره می نویسد: پاره ای از این مدعیان نبوت، مردم هوسبازی بودند که بر اثر موسیقی های عجیب و مشروبات تند، با رقصهایی شبیه رقصهای صوفیانه تحریک می شدند و به حالت بی خودی می افتادند و در آن حال سخنانی می گفتند که مردم خیال می کردند به آنان وحی و الهام شده است. (58)
این مطالب همگی در مورد تورات است که نسبت به تلمود دارای انسجام، اعتبار و تقدس بیشتری می باشد، امّا تلمود به خاطر زمان طولانی که برای تدوین آن سپری شده و عموماً آراء و نظرات کاهنان و علمای یهودی است و باز هم به خاطر شرایط و موقعیت تاریخی متفاوتی که در طول نسل ها بر آن گذشته است از نظر مفاهیم الاهی به مراتب نازل تر از تورات است، تا جایی که به خاطر بسیاری از مطالب مغرضانه و ضد بشری که در آن عنوان شده است در طول تاریخ چندین بار مطالعه و چاپ آن ممنوع اعلام شده، و نسخ زیادی از آن در شعله های آتش سوخته است.
اما آیا چنین احکامی که در بسیاری از موارد حتی با عقل سالم بشری هم همخوانی ندارد، می تواند افراد یک جامعه را به سعادت برساند و آنان را به سوی داشتن شخصیت سالم سوق دهد؟ همانطور که در فصل راز پیوستگی خصوصیات شخصیتی یهود آمده است، همین مطالب است که در مراکز آموزشی و تربیتی یهودیان آموزش داده می شود و کودکان و نوجوانان یهودی دوران آموزش و تربیت خود را در محیطی سپری می کنند که زیر بنای بسیاری از آموزه های آن در راستای زیر پا گذاشتن ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی تنظیم شده است، چرا که باید بعدها به عنوان یک سرباز اسرائیلی مدافع آرمانهای نژادپرستانه و غیر انسانی ملیت یهود باشند.
فرستادگان و پیامبران الهی
حکمت خداوندی ایجاب می کرده است که هر شریعتی به دست شخصی از مردم همان عصر برای مردم عرضه شود تا مردم در پذیرش و گرویدن به آن شریعت ترغیب شوند و به مقتضای همان حکمت بوده است که افرادی برای این کار انتخاب می شدند که در میان مردم مشهور به خصوصیاتی بارز و متعالی بودند و این شهرت و قبول عام داشتن قبل از رسالت و دریافت شریعت، آنان را در انجام رسالت شان کمک شایانی می کرده است. این رسولان به خاطر زندگی در میان مردم و از جنس آنان بودن راههای تأثیر گذاری بر مردم را به خوبی کسب کرده و این عامل مهمی بود تا در نبود مانع، بسیاری از مردم گرد آنان حلقه زنند.
خداوند متعال پیامبر اسلام و حضرت ابراهیم علیهم السلام را در قرآن به عنوان الگوهای بشری برای تأسّی مردم معرفی کرده و دیگران را به الگوگیری از آنان فرامی خواند:
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (59)
«قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ» (60)
در تورات نیز در بسیاری از فقرات، بنی اسرائیل به پیروی و فرمانبرداری از پیامبرشان حضرت موسی علیه السلام و دیگر انبیاء الهی فرمان داده شده اند. اما مسأله ای که وجود دارد اینکه توصیف پیامبران در قرآن با توصیفی که از همین پیامبران در تورات صورت گرفته با طرز شگفت آوری متفاوت است به گونه ای که مثلاً در سوره بقره آیه 87 یهودیان در برابر دعوت پیامبرشان به سوی خدا او را تکذیب می کنند و حتی گروهی از پیامبر را به قتل می رسانند. باز در سوره مائده آیات 42 و 41 یهود، در برابر پیامبر اسلام جاسوسی و فتنه انگیزی می کنند و به همین ترتیب در همین سوره آیه 24 پیامبرشان را در برابر دشمن تنها می گذارند و به عبارتی به او خیانت می کنند.
باز در سوره بقره آیات 61 و 87 و 91 و مائده آیه 70 خبر از کشته شدن انبیاء الهی به دست آنان می دهد، اذیت آزار آنان در حق حضرت موسی هم که شهره عام و خاص است تا جایی که او را متهم به قتل برادرش، هارون می کنند تا بدین وسیله او را از میان بردارند. کلاً در هر جای قرآن رابطه یهود با پیامبران مورد بررسی قرار گرفته است چهره پیامبری پاک و مخلص و دعوت کننده به سوی خدا ترسیم شده است و در طرف دیگر یهود لجوج، حیله گر و تجاوز کار. در قرآن به هیچ وجه پیامبران بنی اسرائیل دارای چهره منفی نیستند و همیشه مردمانی هدایت شده اند که با اخلاص دیگران را به راه راست هدایت می کنند.
اما در متون مقدس یهود یعنی در تورات و تلمود فضایی عجیب و غریب در مورد این موضوع حاکم است. تا بدانجا که اگر کسی اطلاعی از حقیقت داستان و دستان ناپاک و تحریفگر این قوم نداشته باشد با خواندن اوضاع و احوال پیامبران این قوم، دلش به حال قوم یهود می سوزد که چرا خداوند نعوذ بالله چنین پیامبران فاسد و منحرفی را برایشان فرو فرستاده است.
البته اگرچه این تصویر سازی های دروغین در مورد مردم هم عصر با آن پیامبران تأثیری نداشته اما چون دوران ارسال رسل، مدت محدودی از تاریخ این قوم را در برمی گیرد، در مورد یهودیان پس از عصر آن پیامبران این تحریفات زمینه انحراف بسیاری از یهودیان را فراهم کرده و می کند. چرا که پیامبران یهود در نظر یهودیان افرادی بودند که مانند سایر ادیان قول و فعل آنان مورد تبعیت قرار می گرفته است. با این حال می توان تصور کرد که تصویری که از شخصیت پیامبران در این متون مقدس ترسیم شده و انحرافات اعتقادی و اخلاقی و حتی اجتماعی که به آنان نسبت داده شده است تا چه حدی می تواند زمینه انحراف آنان را فراهم کند. با این تفاوت که به خاطر فطرت پاک الهی که در هر شخص وجود دارد با انجام فعل نادرست حالت پشیمانی و احساس گناه به وی دست می دهد ولی با وجود الگوهای این چنینی در متون دینی آنان و مشروعیت بخشی به اعمال نادرست توسط فرستادگان الهی ولو بوسیله تحریف تاریخ، شخص در این حال تا حدودی از احساس گناهش کاسته می شود و حتی اگر این مسئله به صورت سازمان یافته انجام شده باشد، زمانی می رسد که شخص بوسیله تلقینات و الگوهای نهادینه شده با عمل برخلاف فطرت انسانی نه تنها احساس گناه نمی کند بلکه احساس مسرّت و آرامش به وی دست می دهد. در این موضوع به موارد فراوانی می توان در تاریخ بنی اسرائیل اشاره کرد اما از شواهد گویای آن می توان به جنایتهای سران دینی و سیاسی رژیم اشغالگر قدس اشاره کرد که به راحتی ریختن خون مردم بی گناه فلسطین را مباح حتی واجب می دانند و در این کار کوچکترین تردیدی به خود راه نمی دهند. آنها در این گونه موارد با تاسّی به شخصیت تحریف شده پیامبران خود خصوصاً یوشع پیامبر حتی در کشتن زنان و کودکان هم تردید نمی کنند.
برای نمونه می توان جنایت های آریل شارون در دوران تصدّی وزارت دفاع از مصداق این تفکر دانست. وی را در اصطلاح علمی می توان نمونه کامل یک شخصیت خون ریز و ستیزه جو برشمرد چرا که وی در تاریخ 16 سپتامبر 1982 با حمله با بیروت این شهر را به آتش کشید و به گفته خود وقتی شهر را از بالای یکی از پشت بامهای مرتفع در حال سوختن مشاهده می کرد احساس آرامش و رضایت می کرد، چرا که وی در این گونه اعمال از شریعت موسوی پیروی می کرد و الگوی وی نیز پیامبر خونریز بنی اسرائیل یوشع (61) بود. همچنین کشتار بی رحمانه اردوگاههای صبرا و شتیلا در 19 سپتامبر 1982 نیز با طرح و برنامه ریزی مستقیم وی انجام شد که در آن به کشته شدن 1500 نفر انجامید، و قربانیان این حادثه توسط سربازان اسرائیلی مثله شدند. (62) در حالی که بر طبق شریعت موسوی آنان هیچ گونه تخطی از دستورات الاهی نکرده اند، و ما منابع الهام گیری آنان را در همین بخش می آوریم.
به راستی که تاریخ ادیان از اینگونه تحریفگری ها و شخصیت پردازی های دروغین که تماماً در پی گشودن راهی برای توجیه جنایات و کسب وجهه تاریخی بوده است، بسیار به یاد دارد. (63)
پیامبران یهود
قوم یهود در بسیاری از این تحریف ها و شخصیت پردازی یا به بیان بهتر بگوییم شخصیت سازی ها از مرز کم یا زیاد کردن هم پا را فراتر گذاشته و دست روی شخصیت های تاریخی گذاشته است و به عبارتی دیگر، تاریخ را قلب کرده اند، در این میان حتی شخصیت پاک پیامبران الهی را نیز بی نصیب نگذاشته و برای برداشتن موانع موجود بر سر راه اهداف پست نژادپرستانه و ماده گرایانه خود از آنان چهره ای دنیاگرا، نژادپرست، بی اعتقاد به خدا و بعضاً دارای مشکلات اخلاقی ترسیم کرده اند. به گونه ای که یک پیامبر طوری ترسیم شده است که از حد یک انسان عادی هم پایین تر و منحرف تر است و الگوهایی برای خود و برای آیندگان خود ترسیم کرده اند که هر عمل خلاف عقل و شرعی را می توان با تاسّی به یکی از آن پیامبران انجام داد. در اینجا چند نمونه از تصویرسازی های دروغین و مغرض آمیز از انبیاء الهی در تورات را می آوریم تا روشن شود که یک یهودی اگر بخواهد از میان رسولان و انبیاء الهی برای خود الگویی انتخاب کند با چه شخصیت هایی مواجه می شود. البته باید توجه داشته باشیم که بخش زیادی از متون آموزشی و تربیتی رسمی و غیر رسمی یهودیان همین مفاد تورات و تلمود می باشد و کودکان آنان تحت تعالیم تورات و تلمود پرورش و نضج می یابند. تعالیمی که با کمک شخصیت ها و الگوهای خود توجیه کننده بسیاری از انحرافات اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی جوامع یهودی می باشد.
به چند مورد از این شاهکارهای تحریف تاریخ توجه کنید:
شرط ثروتمند بودن برای پیامبر شدن
ذات قدوس مبارک شخینای خود را فرود نمی آورد مگر بر شخصی دلیر، ثروتمند، دانا و بلند اندام (شبات، 92 الف) (64)
تهمت شراب نوشیدن و مست شدن به حضرت نوح
و نوح به فلاحت زمین شروع کرد و تا کستان غرص نمود و شراب نوشیده و مست شد و در خیمه خود عریان گردید و حام پدر کنعان برهنگی پدر خود را دید و دو برادر خود را بیرون خبر داد. (65)
و دردمندانه حضرت ابراهیم خلیل الرحمن را تا بدانجا مال پرست و منفعت طلب به تصویر می کشند که برای زنده ماندن و صاحب ملک و دارایی شدن و در حقیقت برای توجیه مال دوستی و فساد اخلاقی حاخامهای دنیا طلب و جنایتکار، دست به توطئه چینی می زند و خود را به جای برادر زنش معرفی می کند در حالی که شوهر اوست تا از این راه هم از خطر کشته شدن بِرَهد و هم به توسط راه یافتن خواهرش (و در حقیقت زنش) به دربار مصر صاحب گاوها و میش ها و دارایی های دیگر شود و اینگونه رازش برملا می شود:
و فرعون ابرام (ابراهیم) را خوانده گفت: این چیست؟ که به من کردی؟
چرا مرا خبر ندادی که او زوجه تو است؟ چرا گفتی او خواهر من است که او را به زنی گرفتم!؟ و الان اینک زوجه ات را برداشته و روانه شو. (66)
و لوط را العیاذ بالله متهم به زنا با دخترانش می کنند:
پس هر دو دختر لوط از پدر خود حامله شدند و آن بزرگ پسری زائیده که او را موآب نام نهاد و تا امروز پدر موآبیان است و کوچک نیز پسری بزاد و او را بن عمی نام نهاد. وی تا به حال پدر بنی عمون است. (67)
و به یعقوب تهمت دروغگویی و به اسحاق تهمت شراب خواری می زنند:
اسحاق گفت: آیا تو همان پسر من عیسو هستی (یعقوب به دروغ) گفت من هستم. پس گفت نزدیک بیاور تا از شکار پسر خود بخورم و جانم تو را برکت دهد. پس نزدیک وی آورد و بخورد و شراب برایش آورد و نوشید. (68)
همچنین نسبت دادن زن بارگی و بت پرستی به حضرت سلیمان و پدرش داوود و ساختن بت خانه:
و سلیمان پادشاه… را هفتصد زن بانو و سیصد متعه بود و زنانش دل او را برگردانیدند و در وقت پیری واقع شد که زنانش دل او را به پیروی خدایان غریب مایل ساختند و دل او مثل دل پدرش داوود با یهوه خدایش کامل نبود… و سلیمان در نظر خداوند شرارت ورزیده، مثل پدر خود داوود خداوند را پیروی کامل ننمود… پس خشم خداوند بر سلیمان افروخته شد از آن جهت که دلش از یهوه خدای اسرائیل منحرف گشت. (69)
و داوود را متهم به جنگ طلبی و خونریزی و رفتارهای احمقانه می کنند:
پس خود، سلیمان را خوانده او را وصیت نمود که خانه ای برای یهوه خدای اسرائیل بنا نماید و داوود به سلیمان گفت: که ای پسرم من اراده داشتم که خانه ای برای اسم یهوه خدای خود بنا نمایم لیکن خداوند بر من نازل شده و گفت چون که بسیار خون ریخته ای و جنگ های عظیم کرده ای، پس خانه برای اشم من بنا نخواهی کرد چون که به حضور من بسیار خون ریخته ای. (70)
پس داوود خادمان خود را امر فرمود که ایشان را کشتند و دست و پای ایشان را قطع نموده، بر برکه حبرون آویختند. (71)
و داوود به خدا گفت در این کاری که کردم گناه عظیمی ورزیدم و حال گناه بنده خود را عفو فرما زیرا که بسیار احمقانه رفتار نمودم. (72)
همانطور که گذشت منابعی را که یک شخص یهودی برای تکوین و تکامل شخصیتی خود در دسترس دارد هر دو در حد بسیار بالایی در معرض تحریف واقع شده است، تا جایی که نسل های امروز در معرض همین تعالیم واقع شده اند و به تمام اینها نیز باور دارند و این را می توان از طرز رفتار آنان در تاریخ یکصد ساله اخیر به راحتی فهمید.
امروزه تمام تعالیم متون مقدس شان، هم تورات هم تلمود به عنوان کتاب درسی دانش آموزان در مدارس و مراکز آموزشی تدریس می شود. الگوها و قهرمانان قومی، ملی و مذهبی آنان هم پیامبران و پادشاهانی است که وصف آنها در متون مقدس شان آمده و کیفیت آن گذشت. نتیجه این آموزش ها و طرز تربیت حوادث یکصد ساله اخیری است که به صورت بارز برای جهانیان و خصوصاً ساکنان کشورهای خاور میانه قابل مشاهده است. امروزه پدیده ای که به عنوان رژیم اشغالگر قدس و فراتر از آن صهیونیسم بین الملل در منطقه و در سطح جهان بروز کرده است، دقیقاً پرورش یافته و الهام گرفته از قوانین و دستورات قومیتی افراطی آنان در متون مقدس و به تأسی از پیامبران مطرح در آن، در راستای تفکری خاص و هدفی نژادپرستانه به شدت مورد تحریف واقع شده است.
پی نوشت ها :
1. کتاب.
2. حسین کلباسی اشتری، مدخلی بر تبار شناسی کتاب مقدس، ص 181.
3. همان ده فرمان مشهور که اگرچه از ده فرمان بیشتر بوده امّا به ده فرمان شهرت پیدا کرد.
4. الن آنترمن، باورها و آیین های یهودی، ص 200، مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص 53 و ابراهام کهن، گنجینه ای از تلمود، ص 97.
5. احکام عشره که به ده فرمان شهرت دارد، در دو لوح بر حضرت موسی نازل شد و همواره قوم بنی اسرائیل این الواح را در تابوتی که آن را تابوت آرامش و به قول قرآن سکینه می نامیدند، قرار داده و از آن محافظت می کردند.
6. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص 102-101.
7. عجاج نویهض، پروتکلهای دانشوران صهیون، ترجمه حمیدرضا شیخی، ص 586.
8. سوره توبه، آیه 30.
9. گنجینه ای از تلمود، ص 6.
10. پیشین.
11. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص 182.
12. Talmud.
13. گنجینه ای از تلمود، فصل چهارم، ص 164.
14. mishnah.
15. Gemara.
16. سیری در تلمود، ص 22.
17. پروتکلهای دانشوران صهیون، ص 569.
18. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص 216.
19. halakhah.
20. Aggadah.
21. گنجینه ای از تلمود، ص 32.
22. seder.
23. Massekht.
24. گنجینه ای از تلمود، ص 15- پروتکلهای دانشوران صهیون، ص 575 – سیری در تلمود، ص 139.
25. seder Zeraim.
26. Holidays.
27. Nashim.
28. nezikin.
29. Yrshuot.
30. kodashim.
31. Teharoy.
32. پیشین.
33. سیری در تلمود ص 23.
34. پیشین، ص 27.
35. گنجینه ای از تلمود، ص 23.
36. سیری در تلمود ص 387.
37. R.Ashi.
38. سیری در تلمود، ص 389.
39. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص 133.
40. کتاب یونس نبی، باب 3، جمله 10.
41. پیدایش، باب 6، جمله 7.
42. ارمیای نبی، باب 1، جمله های 11-9.
43. ارمیای نبی، باب 4، جمله های 10-11.
44. مزامیر داوود، باب 10، جمله 1.
45. پیدایش، باب 3، جمله های 3-7.
46. پیدایش، باب 3، جمله های 22-24.
47. در زبان عبری اسرائیل به معنای کسی که همراه خدا می جنگد آمده است. صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، ص 27.
48. پیدایش، باب 32، جمله های 29-25.
49. گنجینه ای از تلمود، ص 223.
50. گنجینه ای از تلمود، ص 252.
51. پروتکلهای دانشوران صهیون، ص 597، به نقل از علامه پولس حنامسعد، همجیه التعالیم الصهیونیه، چاپ 1938.
52. پیشین، ص 596.
53. پیشین، ص 605.
54. پیشین، ص 606.
55. پیشین، ص 605، مانند همین حکم در تورات هم مذکور است: سِفر تثنیه، فصل 23 جمله های 19-20.
56. البته بعضی از عالمان یهودی خود اقرار به بشری بودن کتاب مقدس دارند.
57. ارمیاء نبی، باب 23، جمله 13.
58. تاریخ تمدن، ج 1، ص 460.
59. قطعاً برای شما در [رفتار] رسول خدا سرمشقی نیکوست… احزاب، 21.
60. قطعاً برای شما در [حالات] ابراهیم سرمشق خوبی است… ممتحنه، 4.
61. البته یوشعی که یهودیان برای مقاصد خود ساخته اند با حضرت یوشع پیامبر که مانند سایر پیامبران به دور از گناه و معصیت بوده است متفاوت می باشد.
62. محمد احمد نابلسی، روان شناسی سیاسی اسرائیل، ترجمه دکتر حجت رسولی، ص 122.
63. همانطور که در دین اسلام هم بعد از درگذشت وجود نازنین پیامبر، عده ای با غرض و مرض برای موجه جلوه دادن ریاست خود و مانند خود، با تحریف کردن سنت پیامبر بوسیله حدیث کردن ها و وارد کردن روایات در خور شأن خود، از شأن و مقام قدسی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن چنان کاستند که پیامبر هم شد کسی مانند مردم عادی و حتی گاهی پایین تر، که گاه گاهی نه تنها نعوذبالله تابع هوای نفس بود بلکه با کمال بی شرمی، وقاهت را بدانجا رسانده اند که نعوذبالله وی را متهم به بول کردن در حال ایستاده می کنند و صفات بسیار دیگر که قلم از نوشتن آنها شرم دارد، و اینها با هدف این وارد شد تا در تاریخ علامت سؤالی در مورد ریاست بر دیگرانی که به مراتب افضل بودند پیش نیاید. جالب اینکه تعدادی از این راویان خود یهودی بودند و چند صباحی از مسلمان شدنشان نگذشته بود و دیگرانی بودند که اگرچه ظاهراً مسلمان بودند اما روابط آنان با یهود در تاریخ ثبت شده است و حداقل این است که بگوییم که در طی سالها حشر و نشر با یهودیان راهکارهای مؤثری در تهی کرده دین اسلام از اصول اساسی آن فراگرفته بودند که در طی سالهای بعد از پیامبر به اجرا گذاشتند، چرا که یهود برای از میان بردن پیامبر اسلام و به خیال خام خود جلوگیری از انتشار شریعت اسلام بارها و بارها دست به ترور اجداد پیامبر از عبدالمطلب و ابوطالب گرفته تا عبدالله و حتی خود پیامبر زده بود اما از آنجایی که خداوند متعال نگهبان آنان بود یهود ناکام از این ماجرا بیرون آمد اما بعد از پیامبر موفقیت های بزرگی را با نفوذ در میان جامعه مسلمین به دست آورد که ما تا حدودی در قسمت انحرافات اجتماعی شخصیت قومی یهود بیان کرده ایم.
64. گنجینه ای از تلمود، ص 140.
65. پیدایش باب 9، جمله های 19-21.
66. پیدایش، باب 20، جمله های 10-18.
67. پیدایش، باب 19، جمله 38.
68. پیدایش، باب 27، جمله های 18-27.
69. اول پادشاهان باب 11، جمله های 1-10.
70. اول تواریخ ایام باب 22، جمله های 6-9.
71. دوم سموئیل، باب 4، جمله 12.
72. اول تواریخ ایام باب 21، جمله ی 8.
منبع: قاسمی، سلمان، (زمستان 1389)، ردپای سامری، اصفهان، کیاراد، اول.