نقطه زماني خاصي را نميتوان معين کرد که از آن زمان اين نوع لباس به عنوان لباس خاص روحانيت تعين يافته باشد، با اين حال سنتها، آيينها و همة پديدههاي تاريخي كه در گذر زمان شكل ميگيرند از جمله سبك و مدلهاي لباس، فرايند طولاني و مستمر را پشت سر ميگذارند. اينكه لباس روحانيت امروزه به شكل خاصي است، به اين معنا نيست كه از اول همينگونه بوده است، بلكه به مرور زمان تغيير و تحولاتي را پشتسر گذاشته است در عين حال به طور كلي ميتوان گفت: تاريخچه و زمان پيدايش لباس روحانيت به صدر اسلام برميگردد.[1] پس از ظهور اسلام عمامه در سراسر كشورهاي اسلامي رواج يافت، و در آغاز اهل فضل و علماي دين و اندك اندك ديگر طبقات جامعه نيز آن را پذيرفتند. ولي با تحولاتي كه در وضع اجتماعي و نوع جامههاي ملل اسلامي در قرون اخير روي داد، عمامه و عبا عموميت خود را از دست داد و به تدريج از ميزان استفاده از آنها كاسته شد، روي هم رفته امروز عمامه (و عبا) در دايرة محدودي مورد استفاده قرار ميگيرد كه مخصوص محصلين علوم ديني است.[2]البته اينكه لباس بقية مردم را اصل بدانيم و فرض را بر اين قرار دهيم كه لباس روحانيت از لباس ديگران متفاوت شده، صحيح نيست زيرا لباس بقية مردم نيز در مرور زمان متفاوت شده است و لباس روحانيت از صدر اسلام بوده است و اين لباس ايرانيان وديگر جوامع شرقي است كه تغيير كرده است يعني در اواسط قرن 19 ميلادي تغييراتي در آن به وجود آمد[3] و اغلب مردم كلاه و كُت و شلوار پوشيدند.[4]در هر حال لباس روحانيت از ارزش و احترام خاصي برخوردار است و اساساً عقيده بر اين است كه اين لباس، لباس رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ است، به اين معنا كه علما همان گونه كه علم را از رسول خدا و ائمه ـ عليهمالسلام ـ به ارث بردهاند، لباس كه نشان بهرهمندي از اين علم است را نيز از آن حضرت به ارث بردهاند[5] و طبيعي است که روحانيون بايد درانجام وظيفه ديني خود و رسالتي که بر عهده دارند از لباس روحانيت که يک مشخصه اي براي اين امر مي باشد, استفاده كنند، با اين اوصاف آنچه مهم است و بايد روي آن بيش از حدّ تأكيد شود، پوشيدن لباس تقوا است، اميدوارم همه افراد جامعه و به ويژه روحانيون همواره به اين لباس آراسته بوده و از علماي وارسته اي چون شيخ مرتضي انصاري و امام خميني تاسي نمايند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حسامالدين شريعتپناهي، اروپائيها و لباس ايرانيان، نشر قومس، 1372.
2. مقام معظم رهبري. حوزه و روحانيت، 2 جلد، سازمان تبليغات اسلامي، 1375.
پي نوشت ها:
[1] . آگاه و همكاران، دايرة المعارف فارسي، شركت سهامي كتابهاي حبيبي، ج 2، ص 1769 و 1658.
[2] . همان.
[3] . آگاه و همكاران، همان، ص 1769.
[4] . حسامالدين، شريعتپناهي، اروپائيها، دائيان، نشر قومس، 1372، ص 106ـ91.
[5] . آگاه و همكاران، همان.