خانه » همه » مذهبی » منظور از تسبيح چيست و حقيقت آن چيست؟ منظور خداوند متعال در قرآن كريم كه مي‎فرمايد: «و لكن لا تفقهون تسبيحهم»[1]

منظور از تسبيح چيست و حقيقت آن چيست؟ منظور خداوند متعال در قرآن كريم كه مي‎فرمايد: «و لكن لا تفقهون تسبيحهم»[1]

تسبيح در اصل از مادة «سبح» به معني حركت سريع در آب و هواست. به همين منظور نيز در مورد خداوند به معني حركت سريع، در مسير عبادت پروردگار است.[2] حرکت موزون و مدار وار را نيز تسبيح گويند.
حقيقت تسبيح، نفي هرگونه عيب و نقص و گواهي موجودات جهان به پاكي و يکتايي ذات مقدس خداونداست .
در آيات مختلف قرآن، سخن از تسبيح و حمد موجودات عالم به ميان آمده است. از همه صريح‎تر آية مورد بحث است كه بدون هيچ گونه استثناء، همة موجودات عالم هستي، زمين و آسمان  و ستارگان و كهكشان‎ها، انسان‎ها و حيوانات و برگ‎هاي درختان و حتي دانه‎هاي كوچك اتم را در اين تسبيح و حمد عمومي شريك مي‎داند.
قرآن كريم مي‎فرمايد: عالم هستي يك پارچه زمزمه و غوغاست، هر موجودي به نوعي بر حمد و ثناي حق تعالي مشغول است و غلغله‎اي خاموش در پهنة عالم هستي طنين افكنده كه بي‎خبران، توانايي شنيدن آن را ندارند، اما انديشمنداني كه قلب و جانشان به نور ايمان زنده و روشن است، اين صدا را از هر سو به گوش جان مي‎شنوند.
در تفسير حقيقت اين حمد و تسبيح در ميان دانشمندان، فلاسفه و مفسران گفتگوهاي بسياري است؛ بعضي آن را حمد و تسبيح  «حالي» دانسته‎اند و بعضي «قالي» و گفتاري كه خلاصه نظرات عبارت است از:
1. جمعي معتقدند، همة ذرات موجودات اين جهان داراي يك نوع درك و شعورند و خداي خود را تسبيح و حمد مي‎گويند، و با زبان تکوين و تشريع خدا را مي خوانند.
آياتي مانند:
1. «… و ان منها لما يهبط من خشية الله…»[3] … بعضي از سنگ‎ها از ترس خدا، از فراز كوه‎ها به پايين مي‎افتند…»
2. «… فقال لها و للارض أتيناا طوعا و كرها قالتا اتينا طائعين؛[4] خداوند به آسمان و زمين فرمود: از روي اطاعت يا كراهت به فرمان من آييد، آنها گفتند: ما از در اطاعت آييم، گواه بر اين عقيده‎اند.
2. بسياري معتقدند، اين تسبيح و حمد، همان چيزي است كه ما آن را «زبان حال» مي‎ناميم؛ حقيقي است نه مجازي، ولي به زبان حال است نه گفتار و گويش.
به عنوان مثال به كسي كه آثار ناراحتي و درد و رنج و بي‎خوابي در چهره و چشم او نمايان است مي‎گوييم: هر چند تو از ناراحتي خود سخن نمي‎گويي، اما چشم تو، حکايت از اين دارد كه تو شب گذشته به خواب نرفته‎اي و چهره‎ات گواهي مي‎دهد كه از درد و ناراحتي جانكاهي رنج مي‎بري.
اين زبان حال؛ گاهي آن قدر قوي و نيرومند است كه زبان قال را تحت الشعاع خود قرار مي‎دهد و به تكذيب آن برمي‎خيزد.
اين همان چيزي است كه اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ در گفتار معروفش مي‎فرمايد: «هرگز كسي رازي را در دل پنهان نمي‎كند، مگر اين كه در لابلاي سخنان، ناخود آگاه در صفحة صورتش آشكار مي‎گردد.»[5]مگر «تسبيح» جز به معناي منزه شمردن خدا از هر عيبي است؟ ساختمان و نظم اين عالم هستي، حکايت دارد كه خالق آن، از هر نقص و عيبي مبرا است.
مگر «حمد» چيزي جزبيان صفات كمال است؟ نظام جهان آفرينش از صفات كمال خدا، از علم بي‎پايان و قدرت بي‎انتها و حكمت و سيع و فراگير او سخن مي‎گويد.
بنابراين، هر برگي از برگ‎هاي درختان سبز، شب و روز نغمة توحيد سر مي‎دهد و آواز رساي تسبيحش را در درون باغ و جنگل، بر فراز كوه‎ها و در خميدگي دره‎ها، پخش مي‎كند، اما بي‎خبران چيزي از آن نمي‎فهمند، و آن را خاموش مي‎شمارند و بي زبان! آيات مورد بحث از زبان حال و زبان تکوين حکايت دارد.
3. بعضي از مفسران احتمال داده‎اند كه حمد و تسبيح عمومي موجودات، تركيبي از زبان حال و قال و به تعبير ديگر، «تسبيح تكويني» و «تشريعي» است، چرا كه بسياري از انسان‎ها و همة فرشتگان از روي درك و شعور حمد و ثناي او مي‎گويند و ذرات و موجودات نيز با زبان حال از عظمت و بزرگي خالق سخن مي‎گويند.
گرچه اين دو نوع حمد و تسبيح با هم متفاوت است، ولي در قدر جامع يعني مفهوم و سيع كلمه حمد و تسبيح، مشترك مي‎باشند. به هر حال همه ي هستي تسبيح گوي خداوند تبارک و تعالي هستند؛ منتهي بعضي با زبان تکوين خدا را مي خوانند و بعضي ديگر با زبان تشريع و تسبيح گوي او هستند.

پي نوشت ها:
[1] . اسراء/ 44.
[2] . راغب اصفهاني، المفردات، بي جا، دفتر نشر الكتاب، چاپ دوم، 1404 هـ ، ص 221.
[3] . بقره/74.
[4] . فصلت/11.
[5] . نهج‎البلاغه، كلمات قصار، ش 26.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد