اين حديث در كتاب هاي مختلف روايي آمده است. در بحارالانوار، ج74، ص159، باب 7، از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين نقل شده است:
«الدُّنيا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ و َ جَنَّةُ الْكافِرِ.»[1] : دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.
عدهاي از دانشمندان اسلامي با توجه به ساير تعاليم اسلام اين حديث را شرح كردهاند. علامه مجلسي از راوندي نقل كرده است: پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دنيا را به اين جهت به زنداني تشبيه كرده است كه مؤمن در دنيا مقيد به اوامر و نواهي الهي است و دنيا براي او تنگ ميباشد. همچنين به وسيله عذاب خداوندي ترسانده شده است و با شهوات و آرزوها امتحان ميشود و مشكلات به او روي ميآورد، بر خلاف كافر.[2]علامه مجلسي هم دو احتمال در معني اين حديث ذكر ميكند:
يك معني اين است كه مؤمن در دنيا غالباً در رنج و سختي و خوف به سر ميبرد بر خلاف كافر كه غالباً در امنيت و رفاه ميباشد و اين منافات با اين ندارد كه مؤمن گاهي در راحتي به سر برد و كافر در سختي.
معني دوم اين است كه مؤمن در دنيا نسبت به زندگي اخروي كه در انتظار اوست و در مقايسه با نعمتهايي كه خداوند به او ميدهد گويا در زندان است، اگرچه نسبت به اهل دنيا از رفاه و آسايش بيشتري بهرهمند باشد و كافر عكس اين است زيرا نعمتهاي او منحصر در دنياست و در آخرت فقط عذاب شديد خداوندي در انتظار اوست اگرچه در دنيا هم با سختي زندگي كند.[3]در روايات اسلامي هم به اين دو معني اشاره شده است. در حديثي از امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ مي خوانيم: «انّ أشدَّ الناسِ بلاءً الانبياءُ ثُمّ الذينَ يلُونَهم ثُمّ الامثل فالامثل.»[4]امتحان و بلاي پيامبران از همه مردم بيشتر است بعد از آنان كساني كه به پيامبران از ديگران نزديكترند و بعد كساني كه داراي مراتب بالاتري هستند.
و باز آن حضرت ميفرمايد:[5] خداوند در زمين بندگان خالصي دارد كه هيچ هديهاي از آسمان فرود نميآيد مگر اينكه آن را از اين بندگان منع مي كند و هيچ بلايي فرود نميآيد مگر اينكه آن را متوجه ايشان ميكند.
در واقع ميزان سختيهايي كه مؤمن با آن روبرو ميشود با ميزان ايمان او متناسب است و اين سختيها موجب رشد او ميشود.
نعمتهايي كه خداوند در بهشت براي مؤمنان آماده كرده است با ايمان آنان متناسب است. معني اين حديث با توجه به آيات و احاديثي كه در وصف بهشت وارد شده است، بيشتر مشخص ميشود.
در بحارالانوار از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است كه فرمود: «ان الله يقول اُعِدَّتْ لعبادي الصالحين ما لا عين رأتْ و لا اذن سمعتْ و لا خطر علي قلب بشر.[6]خداوند ميفرمايد به بندگان صالحم نعمتهايي را آماده كردهام كه نه چشمي ديده و نه گوشي شنيده و نه از دل انساني گذشته است.»
علي ـ عليه السّلام ـ در وصف بهشت ميفرمايد:
در بهشت، درجاتي وجود دارد كه يكي از ديگري برتر است و جايگاههايي است كه گوناگون و متفاوت است، نعمتهايش پايان ندارد و ساكنان آن هرگز خارج نميگردند و هرگز پير و فرسوده نميشوند و گرفتار سختيها نخواهند شد.[7]در قرآن كريم نعمتهاي زيادي كه خداوند در اختيار بهشتيان قرار ميدهد ذكر شده است. يكي از اين نعمتها دوستي ميان اهل بهشت است. اهل بهشت هرچه بخواهند برايشان فراهم است. امنيت و عدم خستگي و ملالت نيز از نعمتهاي بهشتي است. نعمت هاي ديگر انواع خوردنيها و نوشيدنيهاي لذيذ و نيز ديدنيهاي شگفتآور كه انسان از آن لذت ميبرد. نهرها و درختان زيبا و لباسها و زينت هاي با ارزش از نعمتهاي ديگر بهشت است. جاودان بودن بهشت و بهشتيان نيز از نعمت هاي بهشت است كه در آيات زيادي بيان شده است.
بالاترين نعمت اهل بهشت رضوان و خشنودي خداوند از ايشان است و همچنين ارتباط با خدا و ديدار پيامبران و امامان و صديقان و صالحان.
خداوند در آيه 71 سورة زخرف ميفرمايد:
«… و در آن (بهشت) هر آنچه دلها بخواهد و چشمها از آن لذت ميبرد موجود است، و شما هميشه در آن خواهيد ماند.»[8]هرچه در بهشت است مقابل آن در جهنم است، و از آنجا كه اگر كسي هر چقدر ظالم و كافر باشد، در اين دنيا امكان مجازات كامل براي او فراهم نيست، پس اين جهان در مقابل جهنم كه با تمام اوصافش در انتظار اوست، براي او بهشت است.
در نتيجه چون دنيا، محل تكليف و امتحان است و مؤمن هر چقدر در مراتب ايمان بالاتر رود امتحانش سخت خواهد بود، دنيا زندان اوست. اما همين دنيا براي كافر بهشت است زيرا تمام لذتهايش را در اين دنيا خواهد چشيد و در آخرت عذاب سهمگيني در انتظار اوست و بهشت جاوداني در انتظار كساني است كه اهل ايمان و عمل صالح باشند و به اوامر خداوند عمل كنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ چهل حديث، امام خميني، مؤسسة نشر امام خميني، تهران.
2ـ جامع السعادات، نراقي.
3ـ تفسير نمونه، آيات مربوط به دنيا و آخرت، دارالكتب الاسلاميه، تهران.
پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفا، ج65، ص159، نقل از ضياء الشهاب.
[2] . همان.
[3] . همان، ج65، ص220.
[4] . محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، چاپ دوم، ج2، ص252، باب شدة ابتلاء المؤمن، ح1.
[5] . همان، ص252، ح3.
[6] . بحارالانوار، همان، ج8، ص92، باب 23.
[7] . دشتي، محمد، ترجمه نهج البلاغه، خ85.
[8] . ترجمه از آيت الله العظمي مكارم شيرازي.