حكومت ولائي يك اصطلاحي است كه به معناي حكومت و نظام اسلامي و ولايت فقيه آمده است يعني با توجّه به كاربرد اين اصطلاح متوجه ميشويم كه منظور از حكومت ولائي در عصر غيبت همان حكومتي است كه در رأس آن ولي فقيه باشد ، يعني حكومت اسلامي كه حاكم آن از طرف خداوند تعيين شود
موارد کاربرد و استعمال اين اصطلاح :
الف) در كتاب ولايت فقيه (ولايت فقاهت و عدالت) آيت الله جوادي آملي در بحث برتري نظام ولايت فقيه بر دموكراسي آمده است: نظام ولائي يك نوع حكومت مردمي خاص است كه در آن محور قانونگذاري وحي الهي است.[1] و يا در جاي ديگر در بيان حكومت ولايتي مي گويد: هرگاه حاكم اسلامي خود را از خداوند و اولياء او يعني پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ دريافت كند منصوب از سوي آن بزرگان و سرپرست و ولي جامعه خواهد بود و چنين حكومتي حكومت ولايي است[2]ب) در مقاله اي به عنوان «مصلحت در حكومت ولائي» اين اصطلاح در كنار حكومت ديني و مترادف آن به كار برده شده است: مصلحت در نظام سياسي اهميت ويژهاي دارد اين اهميت در نظام ولايي و حكومت ديني دو چندان است.[3]د) آيت الله مصباح يزدي در كتاب پرسشها و پاسخها در بيان معناي حكومت ولائي آورده است: عناويني مانند حكومت اسلامي و حكومت ولايي در ميان ما داراي معناي روشني است زيرا ما مسلمان هستيم و حكومت را در مرحلة نخست از آن خدا ميدانيم بايد بررسي كنيم خدا چه كسي را بر ما حاكم كرده است بديهي است خداوند براساس حكمتش از ابتداي آفرينش انسان، در هر زمان شايستهترين انسانها را به عنوان پيامبر برگزيده است و برنامههاي ديني از جمله حكومت را متناسب با نيازهاي بشر به او وحي كرده است پيامبران به عنوان رهبران الهي نيز تلاش خود را در اين راه به كار گرفتهاند و به واسطه تعليمات الهي, مردم را هدايت كرده و آنها را به وظايف فردي و اجتماعي خود در زمينههاي عبادي، اخلاقي و سياسي آشنا كنند تا اين كه مردم با عمل به وظايف خود و قبول بندگي به سعادت و كمال برسند اين امر جز در جامعة توحيدي ميسّر نيست در چنين حكومتي ولايت و حكومت از آن خداست و انتخاب حاكم و ولي مسلمين از سوي خداوند صورت ميگيرد.[4]اعتقاد به چنين حكومتي برخاسته از جهانبيني توحيدي است. طبق جهان بيني اسلامي تمام جهان و سراسر هستي ملك مطلق خداست و تصرف در آن بدون اذن او روايت نيست با چنين اعتقادي تنها كساني حق حكومت دارند كه از سوي خداوند منصوب باشند اين افراد انبياء الهي و ائمة اطهار ـ عليهم السّلام ـ هستند كه مستقيماً با اذن خدا بر مردم ولايت دارند و در زمان غيبت نائبان امام زمان (عج) با شرايطي خاص و به طور غير مستقيم از سوي خداوند براي ولايت برگزيده ميشوند. لذا در نظام سياسي اسلام حكومت از آن خداوند و منصوبين مستقيم و غير مستقيم اوست و از آن به حكومت ولائي تعبير ميشود.[5]نتيجة بحث: پس با توجّه به مطالب فوق حكومت ولائي يعني حكومت اسلامي كه مشروعيت آن به ولايت الهي بر ميگردد و اين ولايت در عصر امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ از ناحية آنان اعمال ميشود و در عصر غيبت مجتهد جامع الشرايط به عنوان ولي فقيه حكومت را به عهده دارد. در نهايت ذكر اين نكته لازم است كه برخي از اين اصطلاحات و رواج آنها ناشي از پرسشها و پاسخها و شبهههاي زمانه است اگر چه مفهوم و حقيقت اين اصطلاحات پيش از آن نيز وجود داشته است از جمله همين حكومت ولائي و بحث حكومت و نظام حكومتي در اسلام است كه به حق ميتوان از آن با توجّه به ادلّه و متون ديني تحت عنوان حكومت ولايت فقيه ياد كرد چرا كه در ولايت معصومين ـ عليهم السّلام ـ هيچ گونه جاي شك و شبههاي نيست و از ادلة اسلامي استفاده ميشود كه فقهاي واجد شرايط به نيابت از معصوم ـ عليه السّلام ـ بر مردم ولايت دارند. رواج اصطلاح جامعه ولائي يا حكومت ولائي در برابر جامعه دمكراتيك و قراردادي و وكالتي است و به طور صريح تئوري حكومت ولايي به معناي ولايت فقيه در برابر تئوري وكالت فقيه است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. كتاب «ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت»، آيت الله جوادي آملي، مؤسسه اسراء.
2. پرسشها و پاسخها، ج اوّل و دوّم، آيت الله مصباح يزدي، مؤسسه آموزش و پژوهش امام خميني (ره).
پي نوشت ها:
[1] . جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت، نشر اسرا، ص 513 و ص 210.
[2] . همان.
[3] . امام خميني و حكومت اسلامي (احكام حكومتي و مصلحت)، مؤسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني (ره)، ص 195.
[4] . مصباح يزدي، محمد تقي، پرسشها و پاسخها، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، ج اوّل و دوّم، ص 48.
[5] . همان، ص 49.