اين جمله معروف است كه همواره پيشگيري بهتر از درمان است يعني از هر نظر كه مقايسه كنيم پيشگيري مقدم و بهتر است هزينههاي مادي و غير مادي جهت پيشگيري خيلي كمتر از درمان است.با اين حال بعضي مواقع به دلايل مختلفي مرحلة پيشگيري از دست انسانها خارج است و مجبوريم به درمان بپردازيم. البته از ديدگاهي همين درمان هم نوعي پيشگيري است؛ پيشگيري از رسيدن بيماري و مشكل به نقاط حساستر و برتر.
يكي از نهادهاي مهم و حساس اجتماعي , خانواده ميباشد. به تعبيري ريشههاي بسياري از ناملايمات اجتماعي را ميتوان در خانوادهها جستجو كرد بنابراين براي اصلاح جوامع، اصلاح خانوادهها ضرورت پيدا ميكنند، اما با توجه به آن چه ذكر شد در مورد خانوادهها با دو زاوية ديد ميتوان عمل كرد يا قبل از بروز ناهنجاري ها و ناراحتي و مشكلات را حل و رفع كرد و يا پس از به وجود آمدن آن اقدام كرد.
با توجه به سؤال در يك نظر اجمالي مي گوئيم خانواده درماني، درمان و اصلاح معضلات ميباشد ولي مشاورة خانوادگي بيشتر جنبة پيشگيرانه دارد
خانواده درماني چيست؟
درمان يعني به دست آوردن سلامتي.[1] و خانواده درماني يك سري فعاليتها و اعمالي است كه براي اعضاي خانواده انجام مي گيرد تا سلامت قبلي خانواده به دست آيد.
خانواده به عنوان يك سيستم به هم پيوسته و به مثابه يك ارگانيزم، اعضاي آن با يكديگر ارتباط تعاملي دارند و زماني هم كه مشكلي براي يكي يا چند نفر از افراد به وجود ميآيد راه حل آن را به صورت دايرهوار ـ نه خطي ـ بايد جستجو كرد به اين صورت كه بايد علت و منشأ مشكل را در كل سيستم جستجو كرد.[2] بايد ديد فضاي حاكم بر خانواده و كل ارتباطها چگونه است و سپس درد و ناراحتي را كشف كرد و به درمان آن پرداخت. موقعي كه نامي از درمان و سلامتي برده ميشود در ذهن، اصطلاح بيمار تداعي ميشود البته كلمة بيمار فقط به كساني كه از نظر جسمي يا روحي درد شديد احساس ميكنند اطلاق نميشود بلكه در بحث روان درماني و خانواده درماني افرادي كه از حالت تعادل و عادي خارج باشند را بيمار مينامند.
درمانگر خانواده در حقيقت ارتباطهاي متقابل و تعامل اعضاي خانواده را ارزيابي ميكند و متناسب با آن به مداخلههاي درماني ميپردازد[3] همانطور كه قبلاً ذكر شد درمانگران خانواده معتقدند درك و شناخت رفتار فرد بدون درك و شناخت زمينهاي كه رفتار در آن رخ داده است (خانواده) غير ممكن ميباشد. [4]با توجه به اين نكته كه وظيفة درمانگر , شناخت رفتار و اعمال نامتعادل است، ميتوان با تقسيم اعمال خانوادگي به دو صورت[5] مركز بحث را روشنتر بيان كرد. اعمال افراد خانواده يا به صورت آشكار است كه هر كسي وارد خانواده شود با اندكي توجه ميتواند آنها را كشف كند مثل زمان خواب، نقشها و وظايف افراد و … ولي اعمالي نيز صورت ميگيرد كه مخفي است و قابل رؤيت نيست و اين اعمال ميتواند خانواده را دچار بيماري كند، مثل: خشمت را مستقيم بيان نكن، تو بايد كامل باشي تا مورد قبول واقع شوي و … به دليل اينكه مسائلي از اين قبيل از سطح آگاهي افراد خانواده بالاتر است بنابراين آسيبديدگي افراد در اين قسمت به شدت افزايش يافته و موجب بروز مسائلي مثل افسردگي و … ميشود.[6]هدف خانوادهدرماني چيست؟
با وجود نظام سيستماتيك حاكم بر خانواده و تعامل دايرهاي و شبكهاي همة افراد با همديگر، ميتوان هدف خانوادهدرماني را كمك به افراد در يافتن شيوههاي جديد تعامل با اعضاء خانواده به منظور افزايش استقلال در عين وابستگي شديد عاطفي است.[7]مشاورة خانوادگي چيست؟
خانواده درماني با اصطلاح «بيمار» بيشتر همراه است اما در مشاوره «مراجع» ذكر ميشود.[8] به تعبيري مراجع عام است ولي بيمار خاص است به اين معني كه مراجع ميتواند هم بيمار باشد و هم غير بيمار. در مشاورة خانوادگي ممكن است، مشاور به بررسي و حل يك بيماري بپردازد و يا از بروز حالت غيرعادي پيشگيري و جلوگيري نمايد. آموزش و مشاوره در زمينههاي گوناگون، خانوادهها را در بحرانهاي شخصي و نيز در فرايندهاي رشد و تكامل خانوادگي ميتواند كمك نمايد.[9] در مشاورة خانوادگي بيشتر , آموزش و پيشگيري مطرح ميباشد و به افراد خانواده كمك مي شود تا در مسائلي كه احتمال وقوع آن در آينده انتظار ميرود و توانايي مقابله و آمادگي در برخورد با آنها وجود دارد بهتر عمل كند.
تفاوت خانواده درماني و مشاورة خانوادگي:
شايد تاكنون توانسته باشيم مرزي بين اين دو موضوع ترسيم كرده باشيم ـ هر چند برخي قائل به تداخل اين دو موضوع ميباشند اما ميتواند تا حدودي قلمرو هر كدام را از ديگري جدا كرد ـ اما براي واضحتر شدن مطلب اهداف هر كدام را بيان كرده:
اهداف خانواده درماني:[10]1. بهبود ارتباطها.
2. مورد پذيرش واقع شدن.
3. بهبود همدلي و تفاهم.
4. بهبود توانايي پذيرش تفاوتها.
5. بهبود تواناييهاي حل مسأله به طور فردي و خانوادگي.
در فرهنگ جامع روانشناسي و روانپزشكي نوشتة دكتر نصرت الله پور افكاري برخي از اهداف خانواده درماني چنين بيان داشته است:
1. كاهش يا رفع تعارض بيماريزا و اضطراب در متن روابط بين فردي.
2. تقويت حساسيت نسبت به نيازهاي هيجاني اعضاي خانواده به وسيلة همديگر و برآورده سازي نيازها.
3. ترويج روابط مربوط به نقش مناسبتر بين جنسها و نسلها.
4. تقويت ظرفيت افراد خانواده و كل خانواده در مقابله با نيروهاي مخرب درون و بيرون.
اهداف مشاورة خانوادگي:[11]
1. مشاوره در پيشگيري از معلوليتهاي ذهني و جسمي.
2. مشاورة ازدواج در زمينة شناخت و انتخاب همسر.
3. مشاوره در زمينة آمادگي براي داشتن نخستين فرزند.
4. تنظيم خانواده و پيشگيري و رفع مسائل تربيتي آنان.
با توجه به آن چه ذكر شد آنچه در خانواده درماني بيشتر مطرح ميباشد درمان و رفع مسائل حاد ميباشد اما در مشاورة خانوادگي بيشتر جنبة پيشگيري و آموزش مورد بحث قرار ميگيرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.خانواده و نظريه سيستم ها , ترجمه مصطفي تبريزي
2.آدم سازي ,تاليف ويليجينا ستير , ترجمه دکتر بيرشک.
پي نوشت ها:
[1] . سارا گيلبرت، روان درماني چيست؟ ترجمه: محمد خداياري فرد، حسين لطافت، تهران، انجمن اولياء و مربيان، چاپ اول، 1377، ص15.
[2] . نوابي نژاد، شكوه، مشاورة ازدواج و خانواده درماني، تهران، سازمان انجمن اولياء و مربيان، سوّم، 1379، ص 81.
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . همان، ص 83.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . ثنائي، باقر، روان درماني و مشاورة گروهي، تهران، نشر چهار، چاپ سوم، 1379.
[9] . مشاورة ازدواج و خانواده درماني، همان، ص67.
[10]. همان، ص84.
[11] . همان، ص121.