در تفسیر آیه شریفه «يَا مَعْشَرَ الجِْنِّ وَ الْانسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُواْ مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَانفُذُواْ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَان»؛[1] دیدگاههای گوناگونی به شرح ذیل وجود دارد:
1. بهطوری که از سیاق آیه استفاده میشود، این خطاب از خطابهای روز محشر است و خطاب تعجیزی میباشد؛ یعنی میخواهد بفرماید: «شما در روز قیامت، عاجز و ناتوان از انجام هر گونه کاری برای نجات خود هستید». مراد از استطاعت؛ قدرت، و نفوذ از «اقطار»؛ فرار از كرانههاى محشر است.[2] طبق این تفسیر؛ معناى آيه اينگونه است: «اى گروه جن و انس! اگر توانستيد از حساب و كتاب قيامت بگريزيد، اين شما و اين نواحى آسمانها و زمين، ولى به هر طرف بگريزيد بالأخره به ملک خدا گريختهايد و قادر بر نفوذ نخواهيد بود، مگر با نوعى سلطه و قدرت، كه شما فاقد آن هستيد».[3]
2. این آیه مربوط به قیامت است، و مراد از سلطان؛ قدرت نیست، بلکه برهان و دلیل است برای اینکه مدارک الهی نیز ايمان و عمل صالح و تقوا و شفاعت شفیعان و مغفرت الهی است. بنابراین، معنای آیه چنین میشود: «ای گروه جن و انس! شما در قیامت، نمیتوانيد از تحت قدرت الهى بيرون رويد و خود را نجات دهيد و به جايى پناه بريد، مگر مدركى از خدا داشته باشيد و اجازه از او صادر شود تا داخل در بهشت شوید».[4]
3. آیه مورد بحث؛ مربوط به دنیا و ناظر به مرگ است و معنای سلطان نیز ملک میباشد، پس معنای آیه چنین است: «ای گروه جن و انس! شما از چنگال مرگ نمیتوانید فرار کنید هر جا بروید ملک من و در قدرت من است».[5]
4. قرآن کریم در اين آیه شریفه میخواهد بشر را به طرف يک تمدنى بزرگ در این جهان برانگيزد، لذا به لفظ «يا معشر» خطاب میكند كه از عشرت و تعاشر به معنای «گرد هم آمدن» است كه افراد آن به واسطه پيوندهاى معينى که دارند با يكديگر ارتباط برقرار میکنند، و بلكه اين كلمه گستردهترين معانى تعاون اجتماعى را ميان افراد جامعه آشكار میسازد. با اين تعبیر، قرآن کریم فكر مهمى را برای انسانها قرار میدهد، و آن اينكه دستاوردهاى تمدنى بزرگ، همچون نفوذ كردن در آفاق، و پی بردن به واقعيّات علمى و عملى ممكن نيست، مگر با كوشش و تلاشى گروهى كه در آن قدرتها، نيروها و اندیشهها به تعاون با يكديگر میپردازند، شناختها تكامل پيدا میكنند، و ارادهها يكديگر را تقويت مىكنند، به همین جهت؛ در اين آیه به ذكر بشر «الانس» اكتفا نكرده، بلكه جن و انس را با هم در معرض خطاب قرار داده است.[6]
بنابراین؛ اگر تفسیر چهارم را در نظر بگیریم آیه مورد بحث، نه تنها منافاتی با پیشرفت علمی و عملی بشر در نفوذ و پیمودن آسمانها ندارد، بلکه آن را برای بشر، ممکن دانسته و پیشگویی نیز نموده است. اما بنا بر دیگر دیدگاههای مطرح شده میتوان گفت: آنچه را بشر امروز کشف نموده و به آنجا سفر نموده است، قطرهای در برابر هزاران اقیانوس بیکران الهی در مورد علم به کهکشانها و سفر به آنها است که اصلاً هیچ است و به حساب نخواهد آمد و واقعاً بشر قدرت نفوذ بر کرانههای بیکران آسمانها را ندارد و این اندک کشف علمی و مسافرتهای فضایی نمیتواند با کلام «لاتنفذون» (نمیتوانید نفوذ و دسترسی پیدا کنید) در تعارض و تنافی باشد.
[1]. الرحمن، 33.
[2]. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 19، ص 106، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛
[3]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمی، محقق و مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، ج 2، ص 345، دار الکتاب، قم، چاپ سوّم، 1404ق؛ الميزان فى تفسير القرآن، ج 19، ص 106 – 107؛ مكارم، شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 23، ص 148 – 149، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[4]. طيب، سيد عبد الحسين، اطيب البيان فی تفسير القرآن، ج 12، ص 380 – 381، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
[5]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 310، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
[6]. ر.ک: مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج 14، ص 330 – 333(با تلخیص و ویرایش)، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، 1377ش؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 12، ص 28، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.