در این آیه شریفه میخوانیم: «آیا انسان خبر ندارد که خداوند قوم عاد نخستین را هلاک کرد؟!».[1]
درباره توصیف قوم «عاد» به «الاولى» (نخستین) چند دلیل بیان شده است:
1. به جهت قدمت این قوم است؛ یعنی آنان اولین اقوام پس از هلاکت بشریت با طوفانى بود که در زمان نوح پیغمبر(ع) اتفاق افتاد.[2] و قوم دیگر، قوم ثمود است که «عاد الآخرة» نامیده میشود.[3] همچنانکه در مثلهای عرب نیز به قوم ثمود، عاد گفتهاند.[4]
2. به جهت آن است که در تاریخ، دو قوم «عاد» وجود داشتهاند و قوم معروف که پیامبرشان حضرت هود(ع) بود همان عاد نخستین است.[5]
3. قومى دیگر از عاد که «بنو لقیم» نام داشتند و در وقت هلاک قوم عاد، در مکه مقیم بودند بعد از ایشان ظهور کردند و ایشان را «عاد اخرى» نام نهادند که قوم إرَم ایشانند.[6]
درباره توصیف قوم «عاد» به «الاولى» (نخستین) چند دلیل بیان شده است:
1. به جهت قدمت این قوم است؛ یعنی آنان اولین اقوام پس از هلاکت بشریت با طوفانى بود که در زمان نوح پیغمبر(ع) اتفاق افتاد.[2] و قوم دیگر، قوم ثمود است که «عاد الآخرة» نامیده میشود.[3] همچنانکه در مثلهای عرب نیز به قوم ثمود، عاد گفتهاند.[4]
2. به جهت آن است که در تاریخ، دو قوم «عاد» وجود داشتهاند و قوم معروف که پیامبرشان حضرت هود(ع) بود همان عاد نخستین است.[5]
3. قومى دیگر از عاد که «بنو لقیم» نام داشتند و در وقت هلاک قوم عاد، در مکه مقیم بودند بعد از ایشان ظهور کردند و ایشان را «عاد اخرى» نام نهادند که قوم إرَم ایشانند.[6]
[1]. نجم، 50.
[2]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 18، ص 120، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق: مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 162، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق.
[3]. بغدادی، عبد القادر بن عمر، خزانة الأدب و لب لباب لسان العرب، ج 3، ص 13، مکتبة الخانجی، قاهرة، چاپ چهارم، 1418ق؛ مدنی شیرازی، علی خان بن أحمد، الطراز الاول و الکناز لما علیه من لغة العرب المعول، ج 7، ص 333، مؤسسة آل البیت(ع)، مشهد، چاپ اول، 1384ش.
[4]. «أَشْأَمُ مِنْ أَحْمَرِ عَادٍ»؛ الطراز الاول و الکناز لما علیه من لغة العرب المعول، ج 7، ص 332؛ میدانی نیشابوری، أبو الفضل أحمد بن محمد، مجمع الأمثال، ج 1، ص 379، دار المعرفة، بیروت، بیتا.
[5]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 186، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 4، ص 308، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 50، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق: مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 162، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق.
[6]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 9، ص 90، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، 1336ش؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 12، ص 358، انتشارات میقات، تهران، چاپ اول، 1363ش؛ ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق: معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج 5، ص 332، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418ق؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عطیة، علی عبدالباری، ج 14، ص 69، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.