خانه » همه » مذهبی » منظور از قلب، هنگامي كه مي‎گوئيم: قرآن بر قلب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ نازل شده است، چيست؟

منظور از قلب، هنگامي كه مي‎گوئيم: قرآن بر قلب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ نازل شده است، چيست؟

براي پاسخ به اين پرسش به دو مقدمه نياز داريم:
 اول اين‎كه قلب در لغت، به چه معاني استعمال شده است و ديگر اين‎كه قلب در قرآن در كدام يك از اين معاني، بكار برده شده است.

الف: قلب در لغت
از معاني اختصاصي قلب، روح و جان است[1] مثل كلام خداي تعالي در قرآن، كه مي‎فرمايد: «در هنگام مرگ قلوب به گلوگاه مي‎رسد.»[2] يعني، ارواح‎ و جان‎ها .در اين‎باره بعضي از محققين مي‎گويند:قلب دو گونه است: يكي قلب مادي ظاهري، كه عضوي از بدن و منبع حيات و حركت است، و ديگري قلب روحاني باطني، كه روح مجرد است و متعلق به قلب بدني و به واسطه اين روح، حركت و عمل و حيات در قلب و بدن تحقق پيدا مي‎كند و اين روح همان نفس ناطقه درك‎كننده و حقيقت انسان است و از اين روح، همة قوا وصفات سرچشمه مي‎گيرد و تجلي پيدا مي‎كند، همچنانكه همه اعضاء ادامة حيات شان به قلب وابسته است. پس حاكم مطلق در وجود انسان، ظاهراً و باطناً همان روح است كه در امور روحي و معنوي بدون واسطه حكم مي‎كند، و در بدن با واسطه قلب، و اين روح به اعتبار دگرگوني و تحولات مختلفه در قلب به صفات مختلف متصف مي‎شود مثل؛ سلامت،[3] تكبر و جباريت،[4] انابه،[5] گناه،[6] مرض،[7] قساوت،[8] و غيره.[9]

ب: قلب در اصطلاح قرآن
در قرآن كريم، خداوند به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ امر مي‎كند كه: «بگو، جبرئيل به فرمان خداوند، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است.»[10] و در آياتي ديگر مي‎فرمايد: «مسلّماً اين قرآن از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است، روح‎الامين (جبرئيل) آن را بر قلب پاك تو نازل كرده است، تا از انذار كنندگان باشي»[11] كه به طور قطع، منظور از “قلب” كه در آيات، ظرف نزول وحي است همان “نفس” و “روح” است و اطلاق آن به “روح” اين است كه داراي قدرتِ تفكر و تعقل و ادراك است.[12]در نتيجه مي‎توان گفت:مراد از “قلب” در كلام خداي تعالي در (قرآن مجيد)، در هر جايي از قرآن كه بكار رفته باشد، آن حقيقتي است كه ادراك و شعور را به آن نسبت مي‎دهند، نه قلب صنوبري شكل، كه در سمت چپ سينه آويزان است و يكي از اعضاء رئيسه بدن آدمي است، به شهادت آياتي از قرآن كريم كه ذيلا خاطر نشان مي‎شود:
در آيه 10 سوره احزاب، قلب را عبارت دانسته از چيزي كه در هنگام مرگ به گلوگاه مي‎رسد «و قلب‎ها مي‎رسد به حنجره ها»[13] كه معلوم است مراد از آن جان آدمي است.
و در آيه 283 سوره بقره، قلب را عبارت دانسته از چيزي كه متصف به گناه و ثواب مي‎شود و فرمود:«چنين كس، قلبش گنهكار است»[14] و معلوم است كه عضو صنوبري شكل گناه نمي‎كند، پس مراد به آن همان نفس و جان آدمي است وشايد وجه اين‎كه در جمله «  نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِينُ  . عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ .»[15]پاي قلب را به ميان آورده و نفرموده “عليك” (بر تو نازل كرديم)،  اشاره به اين باشد كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ چگونه وحي و قرآن نازل را تلقي مي‎كرده و از آن جناب آن چيزي كه وحي را از روح‎الامين مي‎گرفته “نفس” او بوده، نه مثلا دست او، يا ساير حواس ظاهريش، كه در امور جزئي به كار بسته مي‎شود.
پس زماني كه به رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ وحي مي‎شد هم مي‎ديد و هم مي‎شنيد، امّا بدون اين‎كه حس بينائي و شنوائيش به كار بيفتد، هم‎چنان‎كه در روايت آمده، كه حالتي شبيه به بيهوشي به آن جناب دست مي‎داد؛ پس آن جناب فرشته وحي را مي‎ديد و صدايش را مي‎شنيد و اگر ديدن و شنيدن او، در حال وحي عين ديدن و شنيدن ما بود، بايستي آنچه مي‎ديده و مي‎شنيده، ميان او و ساير مردم مشترك باشد و خلاصه اصحابش هم فرشته وحي را ببينند و صدايش را بشنوند و حال آن‎كه روايات زيادي كه براي ما قطع مي‎آورد، اين معنا را تكذيب كرده و حالت وحي بسياري از آن جناب ديده شده كه در بين جمعيت به وي دست داده است و جمعيتي كه پيرامونش بوده‎اند هيچ چيزي احساس نمي‎كرده‎اند، نه صداي پايي، نه شخصي و نه صداي سخني كه به وي القاء مي‎شود.[16]بنابراين منظور از “قلب” هنگامي كه مي‎گوئيم قرآن بر قلب پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ نازل مي‎گرديد، همان روح پاك پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ است نه اين قلبي كه تلمبه‎اي است براي گردش خون و انتخاب اين دو تعبير در اين‎جا اشاره به اين است كه تو اي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ با روح و جان خود، قرآن را پذيرا شدي و اين معجزه بزرگ آسماني پايگاهش قلب و دل تو است.[17]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. التحقيق في كلمات القرآن، مصطفوي، حسن، وزارت ارشاد، تهران، 1386 هـ ش.
2. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ناصر، ج 15، دارالكتب الاسلاميه، تهران، چاپ 10، 1367 هـ ش.
3. اصول كافي، كليني، محمد بن يعقوب، (ترجمه جواد مصطفوي)، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ. .
4. قلب سليم، دستغيب، عبدالحسين، دارالكتب الاسلاميه، چاپ 8، 1365 هـ ش.

پي نوشت ها:
[1] . راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر كتاب، چاپ دوم، 1404 هـ ق. ص 411.
[2] . احزاب/ 10 : وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ .
[3] . شعراء/ 89 : بِقَلْبٍ سَلِيمٍ .
[4] . غافر/ 35 : … كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ .
[5] . ق/ 33 : …. وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ .
[6] . بقره/ 283 : … فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ … .
[7] . بقره/ 10 : فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً … .
[8]. بقره/ 74 : ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم … .
[9] . ر.ك، مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، وزارت ارشاد، 1368 هـ ش، ج 9، ص 304.
[10] . بقره/ 97 : قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ
[11] . شعرا/ 195  – 192 : وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ . نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ . عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ . بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ
[12] . عبداللهي، محمود، جزوه نبوت در قرآن، ص 35.
[13] . احزاب/ 10 .
[14] . بقره/ 283 .
[15] . شعراء / 194 – 193 .
[16] . طباطبائي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، بنياد علمي و فكري علامه طباطبائي، چاپ دوم، 1364 هـ ش، ج 15، ص 482.
[17] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ نهم، 1367 هـ ش، ج 15، ص 346.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد