خانه » همه » مذهبی » منظور از قلب سليم و قلب منيب در قرآن چيست؟

منظور از قلب سليم و قلب منيب در قرآن چيست؟

قرآن کريم مي فرمايد: «وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» و روزي كه (مردم) برانگيخته مي‌شوند رسوايم مكن. روزي كه هيچ مال و فرزندي سود نمي‌دهد. مگر كسي كه دلي پاك به سوي خدا بياورد.[1] «مَن خَشِيَ اَلَرّحمنَ بِالغَيب وَ جَاء بِقَلّبٍٍٍِِ مُنيبِ. اُدخُلو بِسَلمِِ ذلِك يَومُ الخُلوُدِ» آنكه در نهان از خداي بخشنده بترسد و با دلي توبه‌ كار (باز) آيد. به سلامت (و شادكامي) در آن (بهشت) در آييد (كه) اين روز جاوادنگي است.[2]قلب در لغت داراي معاني مختلفي از جمله عقل و فهم است، «اين ذهب قلبُك؟ قلبت كجاست و كجا رفت؟» يعني «اينَ ذهَبَ عَقلُكَ؟ عقل و فهمت كجا رفت؟»[3] و در قرآن به معناهاي مختلف آمده است از جمله:
1. عقل و درك « إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْب‏»[4] در اين مطلب تذكر و يادآوري است براي آنان كه نيروي عقل و درك داشته باشند.
2. روح و جان «ْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِر…» هنگامي كه چشم‌ها از وحشت فرو مانده و جان‌ها به لب رسيده بود.»[5]3. مركز عواطف سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْب‏«..» بزودي در دل‌هاي كافران ترس ايجاد مي‌كنم.»[6] از آنجا كه قلب با پسوند رعب همراه است و رعب و ترس مربوط به عواطف و احساسات آدمي است نه ادراكات او، قلب در آيه به معناي مركز عواطف مي‎باشد. امّا با توجّه به اين‌كه مركز اصلي ادراكات و عواطف همگي روان و روح آدمي است. ولي تظاهرات و عكس العمل‌هاي جسمي آنها متفاوت است عكس العمل درك و فهم، نخستين بار در دستگاه مغز آشكار مي‌شود، ولي عكس‌العمل مسائل عاطفي از قبيل محبت شادي و غم در قلب انسان ظاهر مي‌شود نتيجه اين كه در قرآن مسائل عاطفي به قلب (همين عضو مخصوص) و مسائل عقلي به قلب (به معني عقل و مغز) نسبت داده شده و اگر از روح و جان و عقل انساني به قلب تعبير شده است علّت آن است كه همان طور كه قلب صنوبري كه در بخش چپ سينه قرار دارد نقش مهمي در حيات و بقاي انسان دارد روح و جان و عقل آدمي هم دارد بلكه بالاتر آن را دارا است.[7] و كوتاه سخن آنكه ريشة اين لغت (قلب) در اصل به معني تفسير و تحول است و از آنجا كه فكر و عقل انسان دائماً در حال دگرگوني است به آن قلب گفته شده است[8]بنابراين قلب در اصطلاح قرآن به معني «روح و عقل» است و قلب سليم به روح پاك و سالمي گفته مي‌شود كه از هرگونه شرك و شك فساد خالي است و واژه سليم كه از مادة سلامت است مفهوم روشني دارد يعني قلبي كه از هرگونه بيماري و انحراف اخلاقي و اعتقادي دور باشد.[9]

تقسيم قلب و اهميت بعضي از نشانه‌هاي آن
قلب در يك تقسيم دو نوع است؛ 1. سليم سالم؛ 2. مريض (ناسالم). در مقابل قلب سليم، قلب مريض و بيمار است زيرا اوّلاً قرآن مجيد بعضي از قلوب را به عنوان «قاسيه»؛ «قساوتمند» توصيف كرده[10] و گاه قلوبي را ناپاك[11] و قلب‌هايي را «بيمار»[12] معرفي مي‌كند و نيز قلب‌هايي را «مهر خورده و بسته»[13] و در مقابل همة اينها «قلب سليم»[14] را مطرح مي‌كند كه هيچ يك از اين عيوب در آن نيست، هم پاك است و هم نرم و پر عطوفت، هم سالم است و هم انعطاف‌پذير در مقابل حق و از آن به عنوان «حرم خدا» در روايات توصيف شده است.[15] و ثانياً: روايتي از علي ـ عليه السّلام ـ رسيده است كه روح و قلب مثل جسم انسان داراي شش حالت است:
1. حيات و زندگي (زنده بودن)؛ 2. مرگ؛ 3. بيداري؛ 4. خواب؛ 5. سلامتي؛ 6. مريضي[16]  پس نتيجه مي‌گيريم كه قلب سليم در مقابل قلب مريض است. و واژه منيب از انابه در لغت به معني برگشتن به سوي خدا با توبه و اخلاص در عمل[17] و در اصطلاح قرآن يعني شخص هميشه متوجه خدا گردد، و به طاعت او رو آورد، و از هر گناه و لغزشي توبه نمايد و اين حال را تا پايان عمر ادامه دهد و با همين حالت وارد عرصة محشر گردد[18] امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «القلب السليم الذي يلقي ربه و ليس فيه احد سواه؛ قلب سليم قلبي است كه خدا را ملاقات كند در حالي كه غير از او در آن نباشد.»[19]عوامل قلب سليم؛ وقتي ثابت كرديم كه قلب منيب قلبي است كه پيوسته به ياد خدا و حضور دائمي داشته باشد، پس علت عمدة سليم بودن قلب، منيب بودن آن است عوامل ديگري از جمله علاقه، محبت شديد به خداي متعال و… نقش دارند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «القلبُ حَرَمُ اللهِ فلا تَسكُن حَرَم اللهِ غيرَ اللهِ» قلب حرم (محل انس و محبت) خداست غير خدا را در حرم خدا ساكن مكن.[20]از جمله عوامل مهم قطع ارتباط با شيطان و شيطان صفتان است، چنان كه پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد: «لو لا اَنّ الشياطينَ يَحومُونَ علي قُلوبِ بَني آدمَ لَنَظَرُوا اِلي المَلَكُوتِ اگر شياطين، قلوب فرزندان آدم را احاطه نكنند، مي‌توانند به جهان ملكوت نظر افكنند».[21]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. قلب سليم.[22]2. بيست و پنج اصل از اصول اخلاقي امامان[23] مراجعه شود.

پي نوشت ها:
[1] . شعراء/ 89- 87.
[2] . ق/ 34 و 33.
[3] . ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، 1408 هـ ق، ج 11، ص 271.
[4] . ق/ 37.
[5] . احزاب/ 10.
[6] . انفال/12.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374هـ ش، ج 1، ص 89 ـ 88.
[8] . همان، ج 22، ص 285 و 284.
[9] . تفسير نمونه، همان، ج 15، ص 274 و 273 و ج 19، ص 97.
[10] . مائده/13.
[11] . مائده /41.
[12] . بقره/10.
[13] . توبه/87.
[14] . شعراء/89 و صافات/ 37.
[15] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ سوّم، 1403، ج 67، ص 25 ـ 27، باب حبّ الله.
[16] . بحارالانوار، همان، ج 14، ص 398، به نقل از قلب سليم آقاي دستغيب.
[17] . راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، تحقيق نديم مرعشلي، بيروت، دار الكاتب العربي، ص 529.
[18] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوازدهم، 1374، ج 22، ص 281.
[19] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ سوّم، 1403، ج 67، ص 54، حديث 19، باب القلب و صلاحه و فساده.
[20] . همان، ج 67، ص 25، ح27، بابا حب الله.
[21] . همان. ج 67، ص 59، حديث 39، باب القلب و صلاحه.
[22] . تفسير نمونه، همان، ج 8، ص 321 و 320 و 7 ص 23 ، 21.
[23] . عبدوس، محمد تقي و محمدي اشتهاردي، محمد، اصول اخلاقي امامان، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1375، چاپ هفتم، ص 16 – 9.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد