در قرآن كلمه «عمي» و مانند آن بيش از 36 مرتبه به كار رفته است[1] كه 31 مورد آن مربوط به كوري دل است در پنج مورد آن مربوط به كوري ظاهري است.
آنچه مربوط به كوري ظاهري است يكي در سورة نور آمده[2] و ديگري در سورة فتح است[3] كه الفاظ آيات نيز مانند هم ميباشد « (لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ)؛ بر نابينا و گنگ و بيمار گناهي نيست (اگر در ميدان جهاد شركت نكنند) و هر كسي خدا و رسولش را اطاعت نمايد…»
و سومي در سورة طه «نحْشرُهُ يوم القيامةِ اَعمي؛[4] او را در روز قيامت نابينا محشور ميكنيم.» و چهارمي نيز در همان سوره.[5] و پنجمي در سورة حج آمده است.[6]اما مراد از كوري دل در ضمن يكي از آيات توضيح داده ميشود. قرآن كريم ميفرمايد: « أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور؛[7] آيا آنها در زمين سير نكردند تا دلهايي داشته باشند كه با آن حقيقت را درك كنند يا گوشهاي شنوايي كه نداي حق را بشنوند چرا كه چشمهاي ظاهر نابينا نميشود، بلكه دلهايي كه در سينه ها جاي دارد بينايي را از دست ميدهد»
مراد از كوري دل و يا قلب اين نيست كه قلب صنوبري شكلي كه در سينه جا دارد حالت كوري پيدا ميكند، چون اين قلب تنها تلمبهاي براي گردش خون است.
يكي از معاني قلب عقل است و گاه به معناي روح هم آمده است، كوري عقل و يا روح آن است كه انسان از درك حقايق الهي عاجز و تحمل سخنان حق را نداشته و سخن حق در روح او اثر نداشته باشد و بر اثر گناهان بر روح و قلب او پرده جهل باشد.[8]حضرت امام باقر ـ عليهالسلام ـ مي فرمايد: «هيچ بنده مؤمني نيست، مگر اين كه در قلب (و يك نقطه وسيع) سفيد و درخشندهاي است هنگامي كه گناهي از او سرزند در ميان آن منطقه سفيد،فقط سياهي پيدا ميشود. اگر توبه كند آن سياهي برطرف ميگردد. و اگر به گناهان خود ادامه دهد بر سياهي افزوده ميشود تا تمام سفيدي را بپوشاند، و هنگامي كه سفيدي پوشانده شد. ديگر صاحب چنين دلي هرگز به خير و سعادت بازنميگردد و اين معناي گفتار خداست كه مي فرمايد: «كلا بل ران علي قلوبهم، كانو يكسبون»[9]نتيجه اين شد كه در غالب آيات قرآن «عمي» به معناي كوري باطني كه همان عدم درك حقايق و زنگار گرفتن روح باشد است، ولي در پنج آيه به معناي كوري ظاهري آمده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. موسوي همداني، سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، ج1، ذيل آية 7.
2. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج 1، ص 85 ـ 88، ج14، ص 129-131.
پي نوشت ها:
[1] . انعام/ 104، مائده/ 71، قص/ 66، حج/ 46…
[2] . نور/ 61.
[3] . فتح/ 17.
[4] . طه/ 124.
[5] . طه/ 126.
[6] . حج/ 46.
[7] . حج/ 46.
[8] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه،1370، ج 1، ص 87 ـ 88.
[9] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، دارالكتب الاسلاميه، ج 2، ص 209، حديث 20، باب الذنوب.