سبع سماوات به معناي هفت آسمان، عبارتي است كه در هفت مورد به صراحت و در دو مورد به اشاره در قرآن به كار رفته است. به عنوان نمونه در آيه 29 سوره بقره مي فرمايد: «هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلىَ السَّمَاءِ فَسَوَّئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِكلُِّ شىَْءٍ عَلِيمٌ» اوست آن كسى كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريد سپس به [آفرينش] آسمان پرداخت، و هفت آسمان را استوار كرد و او به هر چيزى داناست.
خداوند در قرآن علاوه بر اينكه از هفت آسمان سخن مي گويد، در آيه 6 سوره صافات به آسمان دنيا اشاره مي كند كه با ستارگان زينت داده شده اند «إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِب» ستارگان را زيور نزديك ترين آسمانها به شما قرار داديم. برخي مفسران با استناد به اين آيه معتقدند تنها آسماني كه انسان مي تواند ببيند آسمان دنيا است و شش آسمان ديگر از ديد انسان پنهان است. در واقع موقعيت و كيفيت آسمان هاي ششگانه ديگر در قرآن كريم صريحا بيان نشده است. [1]بنابراين نمي توان درباره شش آسماني كه از حيطه علم انسان خارج است نظر قطعي داد.
برخي مفسران مراد از هفت آسمان را هفت لايه فلكي[2] يا هفت كره منظومه شمسي[3] دانسته اند. اما اين سخن صحيح به نظر نمي رسد چرا كه اين تطبيق ها نوعي تحميل به قرآن است. زيرا علم بشر به مرور زمان تغيير مي كند و نمي توان به استناد آن قرآن را كه حقيقتي ثابت و جاودانه است تفسير نمود.
اما احتمال ديگري كه برخي مفسران مطرح كرده اند اين است كه مراد از هفت آسمان، كثرت تعداد آسمان ها باشد. چرا كه عرب كلمه “سبع” به معني هفت را در برخي موارد به معناي كثرت بكار مي برد و منظورش از آن تعداد دقيقي نيست. مانند آيه اي از قرآن كه خطاب به پيامبر (ص) مي فرمايد: اگر براي ايشان هفتاد بار هم استغفار كني خداوند آنها را نمي بخشد.«إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ[4]».[5] در اين آيه منظور تعداد دقيق هفتاد نيست، بلكه منظور اين است كه هر چقدر هم برايشان استغفار كني خدا آنها را نمي بخشايد.
بنابراين دو ديدگاه در اين مورد قابل تأمل است: يا هفت آسمان، شامل يك آسمان دنياست كه به زينت ستارگان آراسته شده و براي بشر قابل رويت است و شش آسمان ديگر كه براي انسان قابل مشاهده نمي باشد. و يا منظور كثرت تعداد آسمان هاست كه هر دو پاسخ مي تواند صحيح باشد.
پي نوشت:
[1] . طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم،1417ق، ج17، ص: 370؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، چاپ اول، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج20، ص: 230؛ جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، تفسير قرآن كريم، قم:اسراء1378، ج2، ص616
[2] . شريف لاهيجي، محمد بن علي، تفسير شريف لاهيجي، تهران، دفتر نشر داد، 1373، ج1، ص: 28
[3] . ابن عاشور،محمد بن طاهر، التحرير و التنوير، بي جا، بي نا، بي تا، ج1، ص: 379-381
[4] . اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد. توبه، 80
[5]. طنطاوي جوهري، الجواهر في تفسير القران، بيروت: موسسه التاريخ العربي،داراحياءالتراث العربي، 1412ق، ج1، صص46-51؛ مغنيه، محمد جواد، تفسير الكاشف،تهران: دار الكتب الإسلامية، 1424ق، ج1، ص: 78؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج20، ص: 230