این گونه دلباختگى ها تنها نشان از یک برخورد غیر منطقى و هیجان افراطى می باشد . بهتر است بگویم که عشق و علاقه زمانی معنای واقعی خود را پیدا می کند که با اکسیر عقل و شناخت همراه باشد وبه تجربه ثابت شده است چنین علایقی مانند فلزی است که در اثر حرارت داغ شده و بعد از مدتی سرد می شود. این که شما بدان دچار شده اید وسوسه شهوانى بیش نیست زیرا هیچ گونه منشأ شناختى و معرفتى ندارد بلکه تنها احساسات و عواطف و جوشش و غلیان غریزه است که معمولاً جلوى عقل را مى گیرد و مانع دقت و تفکر منطقى مى شود. البته شما مى توانید با استعانت از خداى متعال بر این احساسات شورانگیز غلبه کنید و از آن در راه صحیح استفاده کنید. رعایت راهکار های زیر برای رهایی از این مشکل مفید خواهد بود:
-1- نگاه خود را کنترل کنید . بنابر گفته روایت نگاه(آلوده) بذرهوی وهوس را در دل می رویاند.وامیر المومنین(ع) می فرماید:هر کس چشم خود را آزاد بگذارد همیشه اعصابش ناراحت وبه آه وحسرت دایم گرفتار خواهد شد.
2-در صورت امکان با این استاد درس نگیریدوبااو ارتباط نداشته باشید در روان شناسی ثابت شده است که تکرار یک عمل باعث تقویت آن در روان انسانی می شود و رها کردن آن به مرور زمان باعث خاموشی می شود. در نتیجه استمرار این ارتباط خواهی نخواهی باعث شدت پیدا کردن علاقه شما به آن استاد خواهد شد ولی اگر مدتی این ارتباط را قطع کنید هر چند در روزهای اول ممکن است بسیار سخت باشد ولی به مرور زمان حضور آن استاد در دل و ذهن شما کمرنگ تر خواهد شد.
3- هر چیزی که از ایشان نزد شماست که باعث می شود به یاد او بیفتید را مفقود کنید.
4-بر افکار خود تسلط داشته وبه مرور زمان یاد وخاطره ی او را از ذهن بیرون کنید. فراموشی یکی از نعمت های بزرگ الهی است که اگر نبود بشر از مواجه با اولین کاستی و مصیبت تا آخر عمر همیشه زندگی غمباری داشت مسلما قطع ارتباط شما نیز باعث این فراموشی خواهد شد. به قول شاعر از دل برون رود هر آنچه از دیده برفت. البته بنده به شما حق می دهم که این کار ممکن است مدتی به هم ریختگی روحی را به همراه داشته باشد برای در امان ماندن از این به هم ریختگی باید خود را مشغول اموری کنید که به آن علاقه دارید: کارهایی مثل مطالعه، ورزش، کارهای هنری و … می تواند جایگزین مناسبی برای این اشتغال ذهنی باشد.
-5- توکل به خدا ،توسل به ائمه واستقامت در راه از فاکتورهای اصلی موفقیت است.
6—عشق نیز به نوبه خود پیامدهایی دارد که باید به آنها توجه نمود:
پیامدها:
-این گونه دوستی ها به صورت پنهانی و دور از چشم خانواده و آشنایان صورت می گیرد.
-به دلیل مخفی بودن این روابط دختر و پسر برای ملاقات یا برقراری ارتباط با یکدیگر انرژی و وقت زیادی به منظور طرح ریزی و فراهم آوردن مقدمات صرف می کنند.
– معمولا این دوستی ها بدون مانع و با سرعت انجام می گیرد در نتیجه دقت در آن پایین است .
– انگیزه داشتن روابط ،معمولا نامشخص می باشد، اما آن انگیزه ای که معمولا در بین پسران رایج است، این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت فردی واجتماعی برای خود تلقی می کنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را یک جاذبه فردی واجتماعی برای خود به حساب می آورند. به همین دلیل در بین افرادی که این افکار وجود دارد نداشتن دوست دختر یا دوست پسر نوعی بی عرضگی به حساب می آید.
-تقریبا تمام پسران به دوست های دختر خود وعده ازدواج می دهند و دختران نیز در تخیل ازدواج با دوست پسر خود را در ذهن می پرورانند و اما از آنجا که این تخیلات برای دوری از اضطراب و نزدیک شدن به هنجارهای جامعه صورت می گیرد اما در اغلب موارد به دلیل مخالفت خانواده ها به دلیل ناپختگی دختر و پسر جامه عمل نمی پوشد.
-پیامدهای این روابط به دلیل لطافت روح و حساسیت اجتماع بیشتر متوجه دختران است.
– اطمینان خاطری که دختران و پسران در برقراری این دوستی ها به دنبال آن هستند زیاد طول نمی کشد و آنان می بینند که این اطمینان خاطر به قیمت از دست دادن بسیاری از اطمینان خاطره های دیگر به دست آمده است، وجود اضطراب مستمر در درون این گونه افراد از جمله عوامل مهم در سلب اطمینان خاطر آنهاست که باعث قطع این روابط می شود.
– عمر این دوستی ها بسیار کوتاه است و آنچه که در پی آن باقی می ماند تعارض فکری واحساسی دختران و پسران است در این زمینه تعارض و احساس از دست دادن ارزشمندی و شرافت خویش از جمله آسیب هایی است که دختر باید آن را تحمل کند.
– در موارد اندکی که دختران وعده ازدواج پسران را جدی می گیرند، آنها را از پذیرفتن ازدواج با دیگری باز می دارد، در زمانی که دختر در اثر فشارهای اطرافیان در مورد ازدواج با دیگری قرار می گیرد تعادل روحی و روانی خود را به نحو چشمگیری ازدست می دهد، در اینجا دختر باید فشار روحی و روانی زیادی را تحمل کند، اما در مواردی که دختر به ازدواج با دیگری تن می دهد، همواره باید فشار روانی فراوانی را تحمل کند، که نکند زمانی همسرش به رابطه های او در دوران تجرد پی ببرد. چنین افرادی از این رابطه ها به عنوان تلخ ترین زمان زندگیشان یاد می کنند.