خانه » همه » مذهبی » من علاقه بسیار شدید به یادگیری موسیقی سنتی دارم. ولی بعضی میگویند این کار باعث دوری از خدا و خلاف اسلام است. خواهشا من را یاری کنید.

من علاقه بسیار شدید به یادگیری موسیقی سنتی دارم. ولی بعضی میگویند این کار باعث دوری از خدا و خلاف اسلام است. خواهشا من را یاری کنید.


درباره گرایش به آهنگ های دلنشین می توان گفت: چنین گرایشی طبیعی است و نیاز پاسخگویی را می طلبد. اما باید دانست چگونگی پاسخگویی به غرایز ابتدایی و نیازهای درونی تا میزانی مشترک میان تمامی اقوام و فرهنگ ها و پیروان ادیان است . مانند آن که استفاده از ((آب )) برای رفع تشنگی نزد همگان مشترک است . تفاوت از آنجا آغاز می شود که برای رفع این نیاز درونی و مشترک، نوشیدنی های متنوع پیشنهاد می شود. اینجاست که نظریه های انسان شناختی و فاکتورهای اقتصادی , سیاسی , فرهنگی رخ می نماید و کنش ها و واکنش ها بروز می کند. پیچیدگی ها و ابهام ها آنگاه فزونی می یابد که در عصر ارتباطات و دهکده جهانی، تنوع پاسخگویی به نیازها بسیار فراوان می شود و پاسخگویی به نیاز اصیل و طبیعی بدون عوارض جانبی و ضررشان، کاری بس دشوار می باشد و تلاش همگانی را برای انتخاب صحیح و یا پیدا کردن جایگزین می طلبد. جهت شفاف سازی درباره خصوص موسیقی متذکر می شویم : موسیقی به طور کلی دارای دو نوع است:
1- موسیقی غنائی: هرگونه آهنگی است که به لحاظ شکل یا محتوا موجب تحریک شهوت و متناسب با مجالس گناه است . این گونه موسیقی , گاهی آرامش تخدیرگونه برای اعصاب دارد و گاهی هیجانات ناهنجار برای روان در پی دارد.
2- موسیقی غیرغنایی : شامل صداهای موزون طبیعت، مارش نظامی , صوت قرآنی , آواز حدی (برای تحریک حیوانات و دام ) می شود. این نوع موسیقی میتواند پاسخگوی گرایش طبیعی انسان به زیبایی های سمفونی و موزون باشد و با اجراهای متنوع می تواند جایگزین موسیقی غنایی باشد.
با توجه به آنچه گفته شد بررسى متون دینى و آراء عالمان دین نشان مىدهد که موسیقى از نظر اسلام در چند صورت حرام مىباشد:
1 ) موسیقى مطرب یعنى آهنگهایى که موجب (تحریکات غیرارادى در شنونده شود) و انسان را از یاد خدا غافل مىسازد. منظور از محرک بودن نیز نوعى و شأنى است؛ یعنى، به طور معمول چنین اثرى را دارا باشد نه فقط نسبت به شخص خاص.
2 ) موسیقى همراه با مضامین لهوى که به گونهاى موجب فساد اخلاق و انحراف اذهان است مانند ترانههاى عاشقانه و اشعارى که در وصف زن، شراب و غیره است و از همین قسم است اشعارى که به هر نحو موجب ترویج باطل و مخالفت با حق باشد مانند توهین به مقدسات و یا در جهت تایید کفر و شرک و نظامهاى فاسد و سردمداران آن باشد.
3 ) موسیقى در مجلس گناه و لهوولعب مانند آهنگهایى که در حال رقص یا نوشیدن شراب و غیره نواخته مىشوند.
در هر صورت معیار در حرمت موسیقى مناسب بودن آن با مجالس لهو و داشتن مضامین فساد انگیز و اغوا کننده و طرب انگیز است و فرق نمىکند که از صدا و سیما باشد یا غیر آن. ایرانى باشد و یا غیرایرانى. همین طور فرقى بین رفع خستگى و غیر آن و براى خود یا دیگران در این حکم نیست و ملاک در تحریک شدن نوع مردم است نه شخص انسان.
لازم به ذکر است تشخیص حرام بودن موسیقی از شبهات مفهومیه است لذا تا اطمینان به حرمت آن پیدا نشده اصل برائت و عدم حرمت جاری است به ویژه درباره موسیقی های پخش شده از صدا و سیما حکم به حرمت مشکل است، لذا گوش کردن به موسیقی های صدا و سیما تا اطمینان به حرمت پیدا نشده باشد اشکال ندارد.
موسیقی در کلام رهبری:
در مورد موسیقى دو حرف وجود دارد: یکى این که ببینیم اساساً مشخصه هاى موسیقى حلال و حرام چیست؛ و دیگر این که بیاییم: در مصداق، مرزهایى را مشخص کنیم تا به قول شما، جوانان بدانند که این یکى حرام و این یکى حلال است. البته این دومى کارآسانى نیست؛ کار دشوارى است. که انسان از این اجراهاى موسیقىهاى گوناگون – موسیقى خارجى، موسیقى ایرانى هم با انواع و اقسامش؛ با کلام، بىکلام – بخواهد یکىیکى اینها را مشخص کند؛ اما مشخصه هاى کلىیى دارد که آن را مى شود گفت. البته من هم در جاهایى به بعضى از اشخاصى که دست اندرکار بودند، آنچه را که مى توانستم و مى دانستم، گفته ام؛ حالا هم مختصرى براى شما عرض مى کنم.
ببینید، موسیقى اگر انسان را به بیکارگى و ابتذال و بىحالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، این موسیقى، موسیقى حلال نیست؛ موسیقى حرام است. موسیقى اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر انسان را به گناه و شهوت رانى تشویق کند، این موسیقى حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آنوقت حرام نیست. این هایى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسیقى بىکلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتى در کلمات است. یعنى ممکن است فرضاً یک موسیقى ساده ى بى ضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مى شود، شعر گمراه کنندهیى باشد؛ شعر تشویق کنندهى به بىبندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و اینطور چیزها باشد؛ آن وقت حرام مىشود. بنابراین، آن چیزى که شاخص حرمت و حلیت در موسیقى است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان – که آن نظریه را در باب موسیقى دادند – به همین مطلب بود، این است. موسیقى لهوى داریم ممکن است موسیقى – به اصطلاح فقهىاش – موسیقى لهوى باشد. «لهو» یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهاى زندگى؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بىبندوبارى. این موسیقى مىشود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقى نمىکند.
شما مى گویید زبان بین المللى. آن موسیقىیى که به قول خود شما مرزها را درنوردیده و در جاهایى پخش شده، آیا این لزوماً موسیقى خوبى است؟ صرف این که یک موسیقى از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهاى مختلف برود و یک عده طرفدار پیدا کند، مگر دلیل خوب بودن موسیقى است؟ نه، به هیچ وجه. ممکن است یک موسیقىیى باشد که به شهوترانى و تحرکات و نشاطهاى شهوى جوانى تحریک مىکند؛ طبیعى است که یک مشت جوانى که غفلت زده هستند، از این موسیقى خوششان مىآید. هر جایى که در دنیا دستشان به این نوار بیفتد، از آن نوار استفاده مىکنند. این دلیل خوب بودن موسیقى نیست.
من نمىتوانم بطور مطلق بگویم که موسیقى اصیل ایرانى، موسیقى حلال است؛ نه، این طور نیست. بعضى خیال مىکنند که مرز موسیقى حلال و حرام، موسیقى سنتى ایرانى و موسیقى غیرسنتى است؛ نه، اینطورى نیست. آن موسیقىیى که منادیان دین و شرع همیشه در دورههاى گذشته با آن مقابله مىکردند و مىگفتند حرام است، همان موسیقى سنتى ایرانى خودمان است که به شکل حرامى در دربارهاى سلاطین، در نزد افراد بىبندوبار، در نزد افرادى که به شهوات تمایل داشتند و خوض در شهوات مىکردند، اجرا مىشده؛ این همان موسیقى حرام است. بنابراین، مرز موسیقى حرام و حلال، عبارت از ایرانى بودن، سنتى بودن، قدیمى بودن، کلاسیک بودن، غربى بودن یا شرقى بودن نیست؛ «مرز» آن چیزى است که من عرض کردم. این ملاک را مىشود بهدست شما بدهیم، اما اینکه آیا این نوار جزو کدامهاست، این را من نمىتوانم مشخص کنم.
البته الان دستگاههایى هستند که دارند ممیزى مىکنند؛ اما من خیلى هم اطمینان ندارم که این ممیزیها صددرصد درست باشد. گاهى مىآیند به ما مىگویند که یک نوار بسیار بد یا مبتذلى را دارند بهصورت مجاز پخش مىکنند؛ گاهى هم ممکن است عکس این اتفاق بیفتد. من الان نمىدانم واقعاً این ممیزیها چقدر از روى واقعبینى و ضابطهمندى انجام مىگیرد؛ اما آن چیزى که من مىتوانم به شما – بهعنوان یک جوان خوب و به عنوان کسى که مثل فرزندان خودم هستید – به عنوان نصیحت و نظر خودم بگویم، این است که عرض کردم.
به نظرم مى رسد که موسیقى مى تواند گمراه کننده باشد، مى تواند انسان را به شهوات دچار کند، مى تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستى بکند؛ مىتواند هم این نباشد و مىتواند عکس این باشد؛ مرز حلال و حرام اینجاست. من امیدوارم که شما جوانان با این زاد و تقوا بتوانید وارد میدان بشوید و تولیدهایى داشته باشید که به معناى حقیقى کلمه هم خصوصیات موسیقى خوب و بلیغ را داشته باشد و به معناى حقیقى تأثیرگذار مثبت باشد و حقیقتاً جوانان و روحها را، به صفا و به معنویت و به حقیقت رهنمون کند.
با پژوهشى اندک در قرآن و روایات و دیدگاه برخى از روانشناسان و پزشکان، مىتوان موارد ذیل را از حکمتهاى حرمت موسیقى دانست:

1. گرایش به فساد:

غنا و آواز مطرب و لهوى، انسان را به سوى شهوت و فساد اخلاقى مىکشاند و از راه پرهیزکارى باز مىدارد. مجلس غنا و موسیقى، معمولاً مرکز مفاسد گوناگون است. در حدیثى از نبى اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: «غنا نردبان زنا است». «الغناء رقیة الزنا»: بحار الانوار، ج 76، باب 99، (باب الغناء).
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خانه اى که در آن غنا باشد، از فساد و فحشا مصون نخواهد بود». «بیت الغناء لاتؤمن فیه الفجیعة»: کافى، ج 6، (باب الغناء). و نیز: «غنا باعث پیدایش روح نفاق است». «الغناء یورث النفاق»: وسایل الشیعه، ج 12، باب 99، (ابواب مایکتسب به). روح نفاق همان آلودگى به فساد و کناره گیرى از تقوا است. در تفسیر روح المعانى سخن یکى از سران قبایل را نقل مى کند که به آنها مى گفت: از غنا بپرهیزید که حیا را کم مىکند؛ شهوت را مى افزاید؛ شخصیت را درهم مى شکند؛ جانشین شراب مى شود و همان کارى را مى کند که مستى انجام مى دهد. به نقل از: تفسیر نمونه، ج 17، ص 24.

2. غفلت از یاد خدا:

قرآن یکى از عوامل گمراهى را «لهو الحدیث». لقمان (31)، آیه 6.دانسته است. «لهو» چیزى است که انسان را چنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهاى مهمتر شود. گوش دادن به غنا قساوت قلب مىآورد. امام صادق فرمود: «ان الملاهى تورث قساوة القلب»: مستدرک الوسائل، ج 13، ص 118.و در نتیجه باعث فراموشى خدا و معنویت مىشود. از این رو در روایات اسلامى از «لهو الحدیث» به «غنا» تفسیر شده است. وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، (ابواب مایکتسب به). چه اینکه شنیدن غنا و موسیقى آن چنان اراده را سست و غریزه جنسى شخص را تحریک مىکند که از یاد خدا و قیامت باز مىماند. در روایتى نبى اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر کس به غنا و موسیقى (لهوى) گوش فرا دهد قطعهاى از سرب (روز قیامت) در گوش او آب مىشود. «من استمع الى اللَّهو یذاب فى اذنه الآنک»: وسایل الشیعه، ج 5، ص 348.و شاید این تعبیر کنایه از آن است که گوش او از شنیدن سخن حق کر مىشود.

3. زیان بخشى غنا بر اعصاب:

به گواهى برخى از پزشکان، غنا و موسیقى آثار زیانبارى بر روى اعصاب دارد. عبد الکریم عکاس، الغنا فى الاسلام، ص 151.و در حقیقت یکى از عوامل مهم تخدیر اعصاب به شمار مىرود. مواد مخدر گاهى از راه دهان و نوشیدن وارد بدن مىشوند (مانند شراب)؛ زمانى از راه بوییدن (مانند هروئین)؛ گاه از راه تزریق (مانند مرفین) و از راه حس شنوایى به جان و روان آدمى منتقل مىشود (مانند غنا و موسیقى). از این رو بعضى از آهنگها چنان افراد را در نشئه فرو مىبرد که حالتى شبیه به مستى به آنها دست مىدهد. البته گاهى به این حد و مرحله نمىرسد؛ ولى تخدیر خفیف ایجاد مىکند و در پى آن آثار زیانبارى روى اعصاب بر جاى مىگذارد و شخص را دچار افسردگى و مبتلا به فشار خون مىکند. تفسیر نمونه، ج 17، ص 24؛ الغنا فى الاسلام، ص 151.
باید دانست که هر موسیقى و آهنگى شاید براى اعصاب زیانبار نباشد؛ بلکه موسیقى تند و استفاده زیاد و افراط در آن باعث تخدیر اعصاب مىشود؛ با وجود این پیامدهاى منفى معنوى آن حتى در سایر موارد نباید کوچک شمرده شود.
از نظر آخرتی هم عذاب کسی که موسیقی حرام گوش می دهد را روایت اینطور بیان می کند:
پیامبر گرامی اسلام(ص) در این باره می فرمایند: «من استمع الی اللهو یذاب فی اذنه الانک؛ کسی که به موسیقی لهوی و حرام و غنا گوش دهد در گوشش سرب مذاب ریخته می شود» (محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 221، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، چاپ اول).
معیار در حرمت موسیقى مناسب بودن آن با مجالس لهو و داشتن مضامین فساد انگیز و اغوا کننده و طرب انگیز است و فرق نمىکند که از صدا و سیما باشد یا غیر آن. ایرانى باشد و یا غیرایرانى. همین طور فرقى بین رفع خستگى و غیر آن و براى خود یا دیگران در این حکم نیست و ملاک در تحریک شدن نوع مردم است نه شخص انسان. و در اصل حرمت این نوع موسیقی هیچ اختلافی بین مراجع نیست بلی درمصا دیق جزیی گاهی اختلاف نظر دیده می شود که بر گشت به نوع برداشت و تفسیر ازلفظ غنا و موسیقی می کند.
لازم به ذکر است تشخیص حرام بودن موسیقی از شبهات مفهومیه است لذا تا اطمینان به حرمت آن پیدا نشده اصل برائت و عدم حرمت جاری است به ویژه درباره موسیقی های پخش شده از صدا و سیما حکم به حرمت مشکل است، لذا گوش کردن به موسیقی های صدا و سیما تا اطمینان به حرمت پیدا نشده باشد اشکال ندارد.
نکته دوم؛ آنچه که حرام است استماع , یعنی گوش دادن اختیاری به موسیقی حرام و پیگیری آن است، ولی شنیدن غیراختیاری و رهگذری اشکال ندارد
براى آگاهى بیشتر در این زمینه ر.ک:
1- تفسیر نمونه، ج 17، ص 19، ص 13، 24، 25 و 26
2- مضرات موسیقى، سید احمد خاتمى، نشر قرآن قم
3- تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان (شامل نظریات دانشمندان دنیا)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد