مقدمه
غرور و خودخواهي از بيماريهاي اخلاقي و رواني است كه كمتر كسي از آن مصون است. غرور و خودخواهي آفتي نفساني است و خطرناك كه مؤمن و كافر به طور برابر در برابر آن آسيب پذير بوده و ابتلاي نابخردان بدان بيشتر است.
معنا و مفهوم غرور و خودخواهي
غرور و خودخواهي آن است كه انسان خود را بالاتر از غير ببيند و مرتبة خود را بيشتر شمارد و به سبب صفاتي كه در خود ميبيند به خودش ببالد؛ خواه آن صفت و كمال را داشته يا نداشته باشد و خواه آن صفتي را كه به آن ميبالد في الواقع كمال باشد يا نباشد، و در واقع به نوعي خود بزرگ بيني مبتلا است كه گاهي به دليل صفات واقعي و كمال واقعي است و گاهي توهّم و خيال است.[1]
انواع غرور و خودخواهي
غرور ممكن است انواع متعددي داشته باشد كه ما در اينجا به مواردي اشاره ميكنيم.
1. مغرور شدن به دنيا
و آن عبارت از اعتقاد به اين پندار و خيال است كه دنيا همه چيز و تشكيل دهندة تمام واقعيتها ميباشد و دنيا از نظر او وسيله و هدف است و مقصد نهائي را آن ميداند و لذا به آن مينازد.
راه درمان اين افراد اين است كه شناخت آنان را نسبت به جهان هستي عوض كرد و متوجه هدف نهائي و واقعي خلقت نمود.
2. غرور و خودخواهي علمي
بعضي افراد چون موقعيت علمي و تحصيلات بالايي دارند مغرور و خودخواه ميشوند و افراد ديگر را به هيچ حساب نميكنند و به موقعيت خود فخر فروشي ميكنند. درمان اين افراد به اين است كه آنان را بايد شناخت درماني نمود و با ملاكهاي واقعي كمال آشنا ساخت و اين كه علم و تحصيلات اگر در راستاي معنويت و عبادت قرار نگيرد، هيچ ارزشي ندارد و محبوب ترين افراد نزد خداوند كساني هستند كه تقواي بيشتري دارند و مطيع او امر الهي هستند.[2]3. غرور و خودخواهي به سبب عبادات
افرادي هستند كه گناه نميكنند و ريا و حسد را از دل او زايل ساختهاند و عبادت الهي را انجام ميدهند؛ ولي گرفتار خودخواهي هستند و شيطان مكّار و حيلهگر با دلهاي آنان بازي ميكند و روح و روان آنان را ميفريبد و گرفتار غرور كاذب ميكند.
4. غرور و خودخواهي به سبب موقعيت اجتماعي
5. غرور و خودخواهي به سبب نسب و خانواده و غيره.[3]
مذمت خودخواهي و غرور
در قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ اين صفت مذموم مورد توجه ويژه قرار گرفته و نفي شده است. پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند: «سه چيز از مهلكات است: هوي و هوس كه پيروي شود، و حرص و بخلي كه اطاعت گردد و به خود باليدن و مغرور شدن».[4]امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود: «دو نفر داخل مسجد شدند، يكي عابد و ديگري فاسق؛ چون از مسجد بيرون رفتند، فاسق از جملة صديقان بود و عابد از جمله فاسقان. و سبب اين، آن بود كه عابد داخل مسجد شد و به عبادت خود ميباليد و در اين فكر بود و فكر فاسق در پشيماني از گناه و استغفار بود».[5]
راه درمان خودخواهي و غرور
براي درمان خودخواهي بايد از اصول تربيتي و شناختي استفاده نمود و اين كه مثل خودشان رفتار كنيم، شايد مناسب نباشد و آنان را جريتر بكند و الگو دهي نامناسبي باشد و ما بايد سعي كنيم با ارايه اخلاق حسنه و انساني، مردم را دعوت به خير و صلاح كنيم و با صبر و شكيبائي و با رعايت اصول تربيتي آنان را متوجه اشتباه خودشان سازيم. و يكي از راهها اين است كه آنان را با معارف ناب و اصيل آشنا كنيم و اين كه عظمت و كمال و عزّت و جلال سزاوار خداوند است و همة انسانها در مقابل او كوچك و ناتوان هستند و اينكه تكبر و غرور از وساوس شيطان است و باعث غفلت انسان و تباه كنندة اعمال انسان است. و اگر كسي داراي كمالات عالي هم باشد زيبنده است كه تواضعاش بيشتر و ادب او كاملتر گردد و استكبار از صفات رذيله است.
اين سخنان به اين معنا نيست كه ما از خود فردي مظلوم و تو سري خود درست كنيم؛ بلكه يكي از جاهايي كه غرور پسنديده است در مقابل افراد خود خواه و مغرور است و بايد با عزت نفس با اين افراد رو برو شد. رفتار خوب و متواصغانه ما بسياري اوقات انسان هاي مغرور را نه تنها اصلاح نميكند؛ بلكه توقع آنان را ميافزايد و خود را به نوعي بدهكار آنان خواهيم كرد.
تذکر
1- نبايد فراموش کنيم که بسيار افراد هم که حالت غرور به خود ميگيرند موضعي تدافعي دارند چون آنها هم سؤء تفاهم دارند و گمان مي کنند که ما باخودخواهي با آنها برخورد ميکنيم ناگفته پيداست که ما نيز به عنوان انسان از اين امر مستثنا نيستيم بنابراين لازم است براي اين که در دام سوء تفاهم نيفتيم از افراد خيرخواه که از رابطه ما با خبرند کمک بگيريم.
2- در روان شناسي مهارت ابراز وجود يا قاطعيت به افراد آموزش داده مي شود تا افراد با صراحت و احترام متقابل و صميميت به حق خود برسند.
پي نوشت ها:
[1] . نراقي، ملا احمد، معراج السعادة، انتشارات هجرت، 1381، ص 262 ـ 266.
[2] . براي تفصيل بيشتر ر.ك: حجتي، سيد محمدباقر، گامي فراسوي روانشناسي اسلامي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368، ص 200 ـ 230.
[3] . همان.
[4] . حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 1، ص 16، باب 23.
[5] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، المكتبه الاسلاميه، بيتا، ج 72، ص 311.