مهارت نه گفتن در زندگی به سبک قمر بنیهاشم(علیه السلام)
علاوه بر حضرات معصومین (علیهم السلام) که همچون 14 خورشید عالم تاب جامعه بشریت را با وجود نورانی و با برکت خود نور افشانی و هدایت کرده اند، برخی از فرزندان و سلاله پاک ایشان و امام زادگان جلیل القدری و واجب تعظیمی وجود دارند که سبک و سیاق زندگی ایشان همچون دانشگاهی شگفت انگیز و انسان پرور، درسهای فراوانی را به جامعه انسانی آموخته و افراد بیشماری را در مسیر صحیح عبودیت و بندگی حق تعالی قرار داده اند. از جمله این امامزادگان جلیل القدر که در جامعه اسلامی و فرهنگ شیعی فاتح قلوب عباد الله بوده و از ایشان به بزرگی و عظمت یاد می شود حضرت عباس بن علی بی ابیطالب(علیه السلام) است. شخصیت ممتاز و برجسته ای که الگویی صادق برای رسیدن به کمالات انسانی و سعادت واقعی است.
هم گام با شهدا و راست قامتان تاریخ بشریت
هر چند جفای تاریخ و کم سعادتی پیشینیان موجب شده است که در زمان کنونی تفسیر و تبیین کامل و جامع ای از شخصیت های درجه یک تشیع همچون قمر منیر بنی هاشم(علیه السلام) به خوبی در دسترس نباشد، ولی با این وجود اندک قطرات شیرین و دلنشینی که از سبک و سیاق زندگی این ذوات مقدس در منابع تاریخی و اسلامی به یادگار مانده نیز همچون اکسیری شفا بخش قابلیت شفا و هدایت بخشی جامع بشریت را دارد. فقط باید سخن حق تعالی را به خوبی سرلوحه زندگی خود کرد و در اندیشه و عمل تلاش کرد که خود را در مسیر و جاده ای که این اولیای الهی در آن گام برداشته اند قرار داد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ؛[1] ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید!»
جهل و بی بصیرتی و فقدان قدرت تجزیه و تحلیل مسائل مختلف فرهنگی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فکری یکی از موضوعات بسیار مهمی است که در بزنگاه های زندگی و گرداب های اجتماعی بسیاری از انسانها را زمین گیر کرده و مانع تشخیص و انتخاب صحیح شده است.
مهارت نه گفتن در زندگی به سبک قمر بنی هاشم(علیه السلام)
سبک زندگی حضرت عباس(علیه السلام) از جنبه های مختلفی درس آموز و حاوی پیام ها و رازهای زیبایی از موفقیت است. یکی از درس های شگفت انگیز و بسیار مهم سبک زندگی حضرت عباس (علیه السلام) که در اینجا بدان خواهیم پرداخت، مهارت نه گفتن در لحظات حساس زندگی فردی و اجتماعی است. مهارت بسیار مهم و راهبردی که خلأ و فقدان آن در جامعه بشری امروزی به وفور دیده می شود و چالش های فراوان و مرگباری را برای انسانها به دنبال داشته و همچنان دارد. در این نوشتار تلاش داریم با اقتباس و درنگ در سبک زندگی این امام زاده جلیل القدر برخی از سکانس های مهارت نه گفتن را مورد بررسی و تأمل قرار دهیم.
1-نه گفتن به (ولایت و حق گریزی)
یکی از مهمترین و محوری ترین اوصاف و ویژگی های طلایی و ممتاز حضرت عباس(علیه السلام) ولایت مداری و قدرت و مهارت نه گفتن به حق گریزی است. شاخص بسیار مهم و ارزشمندی که زمینه ساز سعادت و کمال واقعی فرزند امام علی(علیه السلام) به شمار می آید. بسیاری از افراد در مصاف با حق و باطل برای رسیدن به اهداف مادی و دنیوی خود، آخرت خود را به دنیای دیگران می فروشند و حمایت از باطل را در دستور کار خود قرار می دهند. این راهبرد غلط در بسیاری از موارد نه تنها سود مادی و دنیوی را قسمت این چنین افرادی نمی کند، بلکه آخرت آنها را نیز تباه و نابود می سازد.
حضرت عباس(علیه السلام) معلم و استادی حق مدار و ولایت پذیر در تاریخ بشریت است. او به همگان ثابت کرد که حتی اگر در میدان کارزار دنیوی، باطل غلبه داشته باشد و یاران و انصار بی شماری از آن حمایت کنند، نباید به سوی آن گرایش و تمایل از خود نشان داد.
اوج و شکوه ولایت مداری و حق پذیری حضرت عباس(علیه السلام) را می توان در شب عاشورا مشاهده کرد. شب حساس و سرنوشت سازی که هر کسی می توانست آزادانه مسیر زندگی خود را تغییر داده و راهی جدای از راه امام را انتخاب نماید. ولی حضرت عباس(علیه السلام) اولین شخصی بود که ولایت مداری خود را به رخ جهانیان کشید، و وفاداری خود را اعلام می دارد!!.[2] و در این مسیر به فیض بزرگ شهادت نایل می آید و نمره قبولی در وفا داری و صداقت نسبت به ولایت و اوامر الهی را کسب می نماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا؛[3]در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.»
2-نه گفتن به (بی بصیرتی و ساده لوحی و جهالت)
جهل و بی بصیرتی و فقدان قدرت تجزیه و تحلیل مسائل مختلف فرهنگی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فکری یکی از موضوعات بسیار مهمی است که در بزنگاه های زندگی و گرداب های اجتماعی بسیاری از انسانها را زمین گیر کرده و مانع تشخیص و انتخاب صحیح شده است. از این رو برای در امان ماندن از آثار شوم و ویرانگر فتنه های اجتماعی در درجه اول باید به بی بصیرتی، و جهل، «نه گفت»؛ چرا که جهل عامل گمراهی است. کما اینکه در منابع روایی از پدر قمر منیر بنی هاشم(علیه السلام) نیز این چنین نقل شده است: «اَلجَهلُ مُمیتُ الحیاءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛[4]نـادانى، مایـه مرگ زندگان و دوام بدبختی است.» با اندکی مطالعه در خصوصیات و ویژگی هایی که در خصوص این امام زاده والا مقام در کتب روایی و تاریخی نقل شده به خوبی می توان اوج بصیرت و ژرف نگری را در ایشان مشاهده کرد.
در واقع این تحلیل دقیق سیاسی و اجتماعی که ایشان در زندگی از آن بهره می جست ریشه در مهارت «نه گفتن به جهل و بی بصیرتی» داشت که او در زندگی خود از آن بهره می جست. در خصوص بصیرت ایشان در منابع اسلامی ابونصر بخاری روایتی از امام صادق(علیه السلام) این چنین نقل کرده: «کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیرة؛[5] عمویمان عبّاس بن على علیه السلام ، تیزبین(دارای بینش عمیق) بود.» در همین روایت حضور در میدان خطر و جهاد و قبولی در امتحان و آزمون الهی را نشأت گرفته از بصیرت و ژرف نگری حضرت عباس(علیه السلام) معرفی می کند.
3-نه گفتن به (ذلت و دعوتنامه دشمن)
برخی افراد برای رسیدن به برخی از آرزو و آمال نفسانی و دنیوی، گاهاً بدترین و ناگوار ترین مسیر زندگی را انتخاب می کنند، مسیر ذلت، خواری و پست شدن. حال این قبول ذلت، گاه در برابر شیطان است و گاه در برابر هوای نفس و گاه در برابر گردنکشان و مستکبرین عالم، مسیر بسیار ناگواری که در بسیاری از موارد نه تنها این چنین افرادی را به آمال و آرزوهایشان نمی رساند، بلکه در غم از دست دادن فرصتها نگون بخت می شوند.
گاهی برخی از این افراد این چنین می پندارند که اگر در برابر مستکبران ذلیلانه حاضر شوند، می توانند به اهداف خود دست یابند، این در حالی است که چیزی عائد این دسته افراد نخواهد شد. خدای متعال در رد این تفکر این چنین به همگان می آموزد: «الَّذینَ یَتَّخِذونَ الکافِرینَ أَولِیاءَ مِن دونِ المُؤمِنینَ ۚ أَیَبتَغونَ عِندَهُمُ العِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعًا؛[6]همانها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب میکنند. آیا عزّت و آبرو نزد آنان میجویند؟ با اینکه همه عزّتها از آن خداست؟!» در زمان کنونی نیز برخی از غرب گرایان لیبرال داخلی و اپوزیسیون خارج نشین، عزت و بزرگی کشور را در تواضع و ذلت در برابر مستکبران عالم جستجو می کنند.
این در حالی است که در منطق و سبک زندگی حضرت عباس (علیه السلام) هر گونه ساده لوحی و ذلت پذیری در برابر ابرقدرت های جهانی محکوم شمرده شده و از آن اجتناب شده است. حضرت عباس(علیه السلام) الگوی عملی عدم ذلت پذیری در برابر فرادستی، سلطهگری و هژمونی استکبار به شمار می آید. بنا بر نقل کتاب الفتوح ابناعثم کوفی و مقتل خوارزمی در جریان واقعه تلخ و دردناک سال 61 هجری دو نفر برای حضرت عباس(علیه السلام) امان نامه آوردند که حضرت عباس(علیه السلام) با رشادت و غیرتمندی تمام هر دو امان نامهها را باشدیدترین برخورد پاسخ منفی دادند: حضرت عباس، او و اماننامهاش را لعنت کرد و گفت: «ای دشمن خدا! مرگ بر تو که ما را به اطاعت از کفر و ترک همراهی برادرم حسین(ع) فرامیخوانی.»[7]
4-نه گفتن به (ترس و بزدلی)
یکی از علل و عواملی که باعث شقاوت و نگون بختی برخی افراد در زندگی می شود، گرفتار شدن در دام و اسارت ترس است. ترسی که موجب می شود در مواجهه با رویدادهای مهم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با بزدلی و ترس از هر گونه اظهار نظر دینی و علمی اجتناب نمود و زمینه را برای تقویت باطل فراهم نمود. ترس و بزدلی زمینهساز طمع دشمن برای سیطره بیشتر نیز می شود جوامع انسانی که در برابر زیاده طلبی های جهان سرمایه داری و استکباری سکوت کرده و هیچ گونه موضع گیری شجاعانه ای را انتخاب نمی نماید، و با این کار خود زمینه طمع بیشتر دشمن را علیه خود فراهم می کنند. از این و در فرهنگ و اندیشه علوی ترس به عنوان یکی از شاخصهای ذلت شناخته شده است: امام على (علیه السلام): «اَلشَّجاعَةُ عِزٌّ حاضِرٌ، اَلجُبنُ ذُلٌّ ظاهِرٌ؛[8]شجاعت عزّتى است آماده، ترس ذلّتى است آشکار.»
جلوه های ناب شجاعت و دلیرمردی را به خوبی می توان در سبک زندگی حضرت عباس(علیه السلام) مشاهده کرد. اوج این مردانگی و شجاعت در صحرای کربلا در مواجهه با سیل انسان های حیوان سیرت مشاهده می شود. هر چند در آن روزگار دریایی از انسانهای خون آشام به معرکه با فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) آمده بودند، ولی در این بین وجود غیرتمند حضرت عباس (علیه السلام) در کاروان عاشورایی امام حسین(علیه السلام)، ترس و دلهره را در سپاه دشمن ایجاد کرده بود.
پی نوشت ها:
[1]. سوره مبارکه توبه آیه 19.
[2]. سید مرتضى عسگرى، دو مکتب در اسلام، ج۳، ص5.
[3]. سوره مبارکه احزاب، آیه 23.
[4]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 75، ح 1164.
[5]. بخاری، سر السلسلة العلویة، ۱۳۸۲ق، ص۸۹.
[6]. سوره مبارکه النساء آیه ۱۳۹.
[7]. ابناثیر، الکامل، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۶۲؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۹؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۴.
[8]. شرح آقا سید جمال الدین خوانساری ج 1، ص 152، ح 572.