تناقض و تضاد شروطی دارند که در کتاب منطق به آنها پرداخته شده است. و از جمله آن شروط یکی هم وحدت جهت است- یعنی محال است دو متناقض یا در متضاد از یک جهت در یک شیء در زمان واحد جمع شود. ولی جمع شدن دو متناقض یا دو متضاد از دو جهت متفاوت در یک زمان در یک شیء محال نیست. مثال پدر نسبت به فرزند خود محبت دارد. از آن جهت که فرزند اوست. ولی زمانی که فرزند کار ناشایستی انجام می کند یا مثلا در امتحان مدرسه مردود می شود، پدر عصبانی می شود و حتی ممکن است فرزند خود را کتک بزند. آیا این پدر در حال کتک زدن بچه اش او را دوست ندارد. او فرزند خود را از آن جهت که فرزند اوست دوست دارد. ولی از آن جهت که فرزندش خطایی کرده است از دست او ناراحت است حتی این ناراحتی از روی علاقه اوست لذا از مردود شدن دیگران ناراحت نیست ولی خیرخواهی برای فرزند و دوست داشتن او سبب این ناراحتی است و چون این دو صفت از دو جهت متفاوت در یک شخص جمع شده است، مانعی ندارد. ناراحتی پدر در این مثال ناشی از محبت است. او چون فرزندش را دوست دارد از انحراف یا عقب افتادگی او ناراحت می شود.
خداوند متعال دو گونه اسم دارد. اسماء ذات که کمالات ذاتی خدا بوده واصل هستند و اسماء افعال که کمالات خدا در مقام فعل بوده و فرع بر اسماء ذات هستند. اسماء ذاتی از مقام ذات او انتزاع می شوند. یعنی این اسم ها عین ذات خداست مثل اسم عالم، قادر و وحی و اسماء افعال از مقام فعل خدا انتزاع می شوند و فعل خدا مخلوقات هستند. بنابراین اسماء افعال از نسبت بین خدا و مخلوقات انتزاع می شوند مثلا اسم رزاق، خالق، غفور، ذوانتقام و … .
بین اسماء ذات و اسماء فعل هیچ گاه تناقض و تضاد رخ نمی دهد. چون تفاوت جهت دارند یعنی اسماء ذات، اسماء خدا هستند از جهت ذات ولی اسماء افعال اسماء او هستند از جهت فعلش. همچنین بین اسماء ذات هم تناقضی وجود ندارد و همه اسماء ذات اسماء کمالیه هستند و همگی با هم قابل جمع هستند بین خود اسماء افعال نیز تناقض رخ نمی دهد چرا که هر اسمی از اسماء افعال از یک نسبت انتزاع می شود و این نسبتها با هم متفاوتند.
خداوند متعال دو گونه رحمت دارد. یک رحمت عام دارد که هیچ مقابلی ندارد. و یک رحمت خاص دارد که مقابل آن غضب است. رحمت عام شامل هر دوی اینها می شود یعنی هم رحمت خاص زیرمجموعه رحمت عام است هم غضب خدا زیرمجموعه رحمت عام اوست. جهنم مظهر غضب خداست و بهشت مظهر رحمت خاص اوست. و هر دوی اینها مظهر رحمت عام او هستند. همان طور که کتک زدن پدر فرزند خود را، از روی رحمت و مهربانی است. پس رحمت و غضب خدا در یک نفر کافر جمع می شود ولی از دو جهت متفاوت. از آن جهت که بنده خداست، خدا او را دوست دارد ولی از آن جهت که عصیان کرده است بر او غضب می کند. خداوند متعال می خواهد که انسان در همین دنیا سعادتمند شود و بهشت را کسب کند. لکن اگر کسی آلوده از دنیا رفت رحمت عام خدا ایجاب می کند که او را در جهنم از آلودگی پاک کند و آن گاه که شخصی عاصی در جهنم پاک شد می تواند به بهشت الهی راه یابد. انسانها مثل سنگ های معدنی هستند؛ آنهایی که در دنیا خود را تصفیه کردند و آن گوهر وجودی خود را بدست آوردند به بهشت می روند ولی آنهایی که تصفیه نشده به آخرت رفتند باید در جهنم ذوب شوند تا ناخالصی آنها جدا شود و البته در این میان کسانی نیز هستند که هیچ عنصر بهشتی در وجود آنها نمانده است، این گونه افراد حتی با جهنم نیز پاک و تصفیه نمی شوند. اینها مثل سنگهایی هستند که هیچ عنصر ارزشمندی در آنها نیست.
در دعای افتتاح می خوانیم:وایقنت انک ارحم الراحمین فی موضع العفو والرحمه واشد المعاقبین فی موضع النکال والنقمه,وباور دارم براستی توئی دلسوزترین مهربانان در مقام گذشت ورحمت وسختترین مجازات کنندگان در مقام عذاب کردن وانتقام,بنابر این موارد رحمت وعذاب متفاوت است در مقام گذشت, مهربان است ودر مورد عذاب هم بسختی مجازات می کندهیچگونه تضادی بین اینها نیست.همچانکه شما می گوئید پدر من هرجا که صلاح باشد مهربان است ولی جائی که صلاح نباشد سختگیر وخشن ,آیا معنایش تناقض در رفتار است یا اینکه موارد فرق دارد.
برای مطالعه بیشتر در زمینه مسائل اعتقادی به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
1. توحید، محسن قرائتی
2. آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی
3. مجموعه آثار شهید مطهری، ج2 و ج4
خداوند متعال دو گونه اسم دارد. اسماء ذات که کمالات ذاتی خدا بوده واصل هستند و اسماء افعال که کمالات خدا در مقام فعل بوده و فرع بر اسماء ذات هستند. اسماء ذاتی از مقام ذات او انتزاع می شوند. یعنی این اسم ها عین ذات خداست مثل اسم عالم، قادر و وحی و اسماء افعال از مقام فعل خدا انتزاع می شوند و فعل خدا مخلوقات هستند. بنابراین اسماء افعال از نسبت بین خدا و مخلوقات انتزاع می شوند مثلا اسم رزاق، خالق، غفور، ذوانتقام و … .
بین اسماء ذات و اسماء فعل هیچ گاه تناقض و تضاد رخ نمی دهد. چون تفاوت جهت دارند یعنی اسماء ذات، اسماء خدا هستند از جهت ذات ولی اسماء افعال اسماء او هستند از جهت فعلش. همچنین بین اسماء ذات هم تناقضی وجود ندارد و همه اسماء ذات اسماء کمالیه هستند و همگی با هم قابل جمع هستند بین خود اسماء افعال نیز تناقض رخ نمی دهد چرا که هر اسمی از اسماء افعال از یک نسبت انتزاع می شود و این نسبتها با هم متفاوتند.
خداوند متعال دو گونه رحمت دارد. یک رحمت عام دارد که هیچ مقابلی ندارد. و یک رحمت خاص دارد که مقابل آن غضب است. رحمت عام شامل هر دوی اینها می شود یعنی هم رحمت خاص زیرمجموعه رحمت عام است هم غضب خدا زیرمجموعه رحمت عام اوست. جهنم مظهر غضب خداست و بهشت مظهر رحمت خاص اوست. و هر دوی اینها مظهر رحمت عام او هستند. همان طور که کتک زدن پدر فرزند خود را، از روی رحمت و مهربانی است. پس رحمت و غضب خدا در یک نفر کافر جمع می شود ولی از دو جهت متفاوت. از آن جهت که بنده خداست، خدا او را دوست دارد ولی از آن جهت که عصیان کرده است بر او غضب می کند. خداوند متعال می خواهد که انسان در همین دنیا سعادتمند شود و بهشت را کسب کند. لکن اگر کسی آلوده از دنیا رفت رحمت عام خدا ایجاب می کند که او را در جهنم از آلودگی پاک کند و آن گاه که شخصی عاصی در جهنم پاک شد می تواند به بهشت الهی راه یابد. انسانها مثل سنگ های معدنی هستند؛ آنهایی که در دنیا خود را تصفیه کردند و آن گوهر وجودی خود را بدست آوردند به بهشت می روند ولی آنهایی که تصفیه نشده به آخرت رفتند باید در جهنم ذوب شوند تا ناخالصی آنها جدا شود و البته در این میان کسانی نیز هستند که هیچ عنصر بهشتی در وجود آنها نمانده است، این گونه افراد حتی با جهنم نیز پاک و تصفیه نمی شوند. اینها مثل سنگهایی هستند که هیچ عنصر ارزشمندی در آنها نیست.
در دعای افتتاح می خوانیم:وایقنت انک ارحم الراحمین فی موضع العفو والرحمه واشد المعاقبین فی موضع النکال والنقمه,وباور دارم براستی توئی دلسوزترین مهربانان در مقام گذشت ورحمت وسختترین مجازات کنندگان در مقام عذاب کردن وانتقام,بنابر این موارد رحمت وعذاب متفاوت است در مقام گذشت, مهربان است ودر مورد عذاب هم بسختی مجازات می کندهیچگونه تضادی بین اینها نیست.همچانکه شما می گوئید پدر من هرجا که صلاح باشد مهربان است ولی جائی که صلاح نباشد سختگیر وخشن ,آیا معنایش تناقض در رفتار است یا اینکه موارد فرق دارد.
برای مطالعه بیشتر در زمینه مسائل اعتقادی به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
1. توحید، محسن قرائتی
2. آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی
3. مجموعه آثار شهید مطهری، ج2 و ج4