آنچه که از ظاهر آیات قرآن و روایات معصومین (ع) استفاده می شود در عالم قیامت (در عرصه پاداش و عذاب) بیش از همین 3 عنوان که در متن سوال آمده است از جای دیگری نام برده نشده است ,یعنی موقف بهشت، جهنم و اعراف.
تبیین این مطلب :با نگاه به آیات سوره اعراف (آیه 64 به بعد) این مطلب روشن می شود که بین بهشت و جهنم، موقفی به نام اعراف وجود دارد که بر بالای این مکان، مردانی وجود دارند که بهشتیان و جهنمیان را از علائم چهره می شناسند.
در روایات متعددی وارد شده که منظور از این افراد که بر بالای این مکان قرار دارند پیامبر اسلام و عترت وی هستند.
آنچه که از ظاهر آیات قرآن و روایات معصومین (ع) استفاده می شود در عالم قیامت (در عرصه پاداش و عذاب) بیش از همین 3 عنوان که در متن سوال آمده است از جای دیگری نام برده نشده است ,یعنی موقف بهشت، جهنم و اعراف.
تبیین این مطلب :با نگاه به آیات سوره اعراف (آیه 64 به بعد) این مطلب روشن می شود که بین بهشت و جهنم، موقفی به نام اعراف وجود دارد که بر بالای این مکان، مردانی وجود دارند که بهشتیان و جهنمیان را از علائم چهره می شناسند.
در روایات متعددی وارد شده که منظور از این افراد که بر بالای این مکان قرار دارند پیامبر اسلام و عترت وی هستند. در روایت دیگری آمده است منظور از موذنی که در آیه 62 سوره اعراف آمده است علی بن ابیطالب(ع) است (تفسیر عیاشی ج 2 ص 17/اصول کافی ج1 ص 426/تفسیر صافی ج 1 ص 578).
با ملاحظه این دسته از روایات، مسلم می شود که رجال ال اعراف، پیشوایان اهل بیت هستند به تعبیر دقیق تر این نتیجه بدست می آید که اهل بیت، جزء اعراف اند. (در روایات به حکمت حضور اهل بیت در اعراف اشاره شده که داخل بهشت نمی شود مگر کسی که آنها را بشناسد و داخل جهنم نمی شود مگر کسی که آنها را انکار کند.)
اما دسته دیگری از روایات وارد شده که گروهی از گناهکاران به امید عفو و مغفرت الهی و در انتظار شفاعت در این مکان بسر می برند. (رک تفسیر علی بن ابراهیم ذیل آیه اعراف)
شیخ مفید تصریح نموده است که منظور از اعراف جایی که است که نه جزء بهشت است و نه جزء جهنم.
از روایات دسته دوم معلوم می شود که اعراف دارای مراتبی است چرا که مسلماً گناهکاران در حال انتظار ، با اهل بیت در یک مقام و مرتبه نیستند.
بعلاوه دسته سومی از روایات هم دلالت دارند که گروهی وجود دارند که حسنات و سیئات آنها مساوری است و هنوز حکم آنها قطعی نشده هم در اعراف جایی دارند. (تفسیر عیاشی، ج 2 ص 18 / بحارالانوار ،ج 8 ص 337)
علی بن ابراهیم آورده است از امام (ع) پرسیدند آیا جنیان مومن به بهشت می روند؟ فرمود: لا و لکن لله حظائر بین الجنه و النار یکون فیها مومنو الجن و فساق الشیعه (تفسیر قمی ص 624) فرمود: خیر ولی خداوند بین بهشت و جهنم حظیره هایی دارد که جنیان مومن و شیعیان فاسق آنجا سکونت دارند.
از روایات دسته سوم این نتیجه بدست می آید که درجات نازل در اعراف مخصوص کسانی است که جهنمی نیستند اما صلاحیت ورود به بهشت را هم ندارند (باید متذکر شد که منافاتی وجود ندارد اگر در روایات دیگر به دخول بعضی از این گروهها- بعد از توقف در اعراف -به بهشت اشاره شده است.)
علامه تهرانی دلالت مجموع روایات را اینطور توضیح می دهد:
(اعراف مکانی و حاجبی است بین بهشت و جهنم که دارای درجات بالا و پایین است؛ و درجات بالای آن ائمه (ع) وقوف دارند، و در دامنه و درجات پائین شیعیان و افرادی از بزهکاران که هنوز حساب آنها یکسره نشده و حکم آنها صادر نشده است.
هر بزرگی با امت تکلیف معین نشده خود، بر روی اعراف است.
البته مقام بالای اعراف، مقامی است بسیار رفیع و بسیار منیع، که دست کسی بدان نرسد، و شاهپربال بلند پرواز هیچ طائری قصد عبور از آن را نکند، زیرا آن مقام اختصاص به کسانی دارد که هم بر بهشت و هم بر دوزخ حاکمند، و هم بر بهشتیان و هم بر جهنمیان مسیطر و مسلط هستند.
آنان در چنین افق مبین و مقام ارجمندی وقوف دارند، همه را با علائم و نشانه ها می شناسند، و درجه و مقام هر یک از بهشتی ها را در مراتب هشتگانه آن معین می کنند، و درکات و مراتب هفتگانه دوزخ را می دانند و دوزخیان را در آن محل ها توزیع می نمایند.(معاد شناسی ج10ص63)
تذکر چند نکته:
1 ـ از آنجا که حقیقت و ماهیت قیامت بر عقول ما مخفی است فهم حقیقی آنچه در لسان آیات و روایات آمده است ممکن نیست. و لذا بسیاری از حوادث و حقایق مربوط به عالم بعد از مرگ در قالب تعبیرات کنایی و تشبیه آمده است. معلوم می شود آن ائمه ان حقایق را در قالب مثال و تنظیر به مخاطبین خود تفهیم نموده اند.
2 ـ علامه طباطبائی در تفسیر المیزان چند قول در مورد اعراف نقل نموده است و قول گروهی از مفسرین که قائل به حضور عده ای که کفه حسنات و سیئات آنها مساوی است را موافق آیات و روایات می داند. (المیزان جد8 ص 126)
3 ـ بعید نیست منظور از این دسته, همه کسانی باشد که اعمال آنها برای ورود به بهشت یا جهنم کافی نیستند مثل اولاد نابالغ کفار و کسانی که نه ثواب کرده اند و نه گناه و کسانی که حجت کافی برای انها نرسیده است. ( مراجعه شود به کتاب بعد از مرگ بر ما چه می گذرد ـ عباس عباس زاده)
4 ـ این مطلب که ماهیت قیامت دقیقاً قابل فهم نیست با پذیرش اصل معاد و ایمان به معاد منافاتی ندارد چرا که بسیاری از علامت ها و ویژگی های بهشت و جهنم در متون دینی آمده است و مورد اتفاق مسلمین واقع شده است.
5 ـ باید یادآوری نمود که وجود جایی غیر از بهشت و جهنم یا عدم وجود آن، مسئله مهم و لازمی در مسائل اعتقادی محسوب نمی شود. مسلماً اگر فهم این دسته از واقعیت های عالم قیامت در رشد معنوی و اعتقادی ما اثری قابل توجهی داشت معصومین از ذکر آن غفلت نمی کردند.
(جهت آشنایی بیشتر مراجعه شود به: 1 ـ کتاب معاد شناسی علامه سید محمد حسین طهرانی، ج 10، بخش اول؛ 2 ـ معاد در نگاه عقل و دین ـ محمدباقر شریفی سبزواری ص 306؛ 3 ـ معاد شهید مطهری ؛ 4 ـ معاد شناسی ـ آیت الله جعفر سبحانی)