موانع استجابت دعا در کلمات اهل البیت علیهم السلام
موانع استجابت دعا در کلمات اهل البیت علیهم السلام
منبع : سایت راسخون
چکیده :
یکی از بزرگترین نعمت های الهی که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته این است که اجازه داده او را بخواند چنان که از امام چهارم حضرت زین العابدین علیه السلام روایت شده که در مقام نیایش عرضه می دارد :
( مِن اَعظَمِ ِ النِّعَم عَلَینا جَرَیانُ ذِکرِکَ عَلی ألسِنَتِنا و إِذنُکَ لَنا بِدُعائکَ)(1)
از بزرگترین نعمت های تو برما ، جاری شدن یاد تو بر زبان ما و اجازه دادنت به ما برای دعا به درگاه تو است . بزرگتراز نعمت دعا ، نعمت اجابت درخواست داعی است که خداوند متعال آن را تضمین کرده و فرموده : ( اُدعُونی اَستَجِب لَکُم . بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را (2) ) .
برای بهره برداری از این دو نعمت بزرگ ( نعمت دعا و نعمت اجابت دعا ) ، آگاهی نسبت به ارزش ، اهمیت و عظمت دعا ، شناخت آداب ، شرایط ، آفات و موانع اجابت دعا و همچنین آشنایی با سیره عملی پیشوایان اسلام در این زمینه ضروری است .
کلید واژه:
حقیقت دعا، اهمیت دعا و نقش آن در زندگی، دانستن و فوائد و برکات دعا، اصلی ترین مقدمات اجابت دعا، بریدن غیر از خدا، معرفت و حضور قلب در نماز، موانع اجابت دعا
در قرآن دو نوع گشایش برای دو گروه مطرح است :
الف) رفاه و گشایش برای خوبان که همراه برکات است ، « لَفَتحنا عَلَیهِمَ بَرَکاتٍ »(3)
ب) رفاه و گشایش برای کفار و نا اهلان که دیگر همراه برکات نیست ، « فَتَحنا عَلَیهِم أبوابَ کُلِّ شَی ءٍ»(4) ، زیرا چه بسا نعمت ها ، ناپایدار و سبب غفلت و غرور و طغیان باشد . خداوند این رفاه وگشایش کفار را وسیله مهلت و پر شدن پیمانه آنان قرار داده است . بنابراین به هر نعمت ظاهری نباید دل خوش کرد ، زیرا اگر این نعمت ها برای مؤمنین باشد ، مایه برکات است و اگر برای کفار باشد ، مایه نقمت و قهر الهی است.
امام صادق علیه السلام فرمودند : گاهی بنده ای از خداوند حاجت و تقاضایی دارد و خداوند دعایش را مستجاب می کند و مقرر می شود تا مدتی دیگر بر آورده شود. اما پس از آن ، بنده گناهی را انجام می دهد که موجب برآورده نشدن حاجتش می شود.(5)
سؤال : چرا گاهی دعای ما مستجاب نمی شود ؟
پاسخ : عدم استجابت دعای ما علت ها گوناگونی دارد که حضرات معصومین (علیهم السلام) بیش از ده عامل برای آن ذکر کرده اند ، که ما در این مقاله به طور مختصر به بررسی این عوامل خواهیم پرداخت . حال یکی از علل عدم استجابت دعای ما به خاطر شرک یا جهل ماست . در تفسیر المیزان می خوانیم که خداوند در این آیه شریفه می فرماید:«اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعان »(6) خودم اجابت می کنم دعا کننده ای را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام ، از من طلب خیر نماید . پس اگر واقعا خیر بوده ، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است و یا اینکه استجابت در خواست ما ، به مصلحت ما نباشد که به فرموده روایات ، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور می شود و یا برای آینده خود ما یا نسل ما ذخیره می شود و یا در آخرت جبران می گردد .
مرحوم آیت الله بهجت (رحمة الله علیه ) می فرمودند : استاد ما ، مرحوم آقا سید علی قاضی رحمة الله علیه می فرمود : برای حاجتی چهل سال بعد از نماز دعا می کردم ، بعد معلوم شد که مصلحت نبوده است .(7)
معنای دعا ، ترک کسب و کار نیست ، بلکه توکّل ، به خداوند متعال همراه با تلاش است چرا که در روایت می خوانیم دعای انسان بیکار مستجاب نمی شود(8)
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
سؤال : با اینکه کارهای خداوند قانون مند و بر اساس عوامل و سنت های ثابت است ، پس دعا چه نقشی دارد ؟
پاسخ : هماهگونه که انسان در سفر ، حکم نماز و روزه اش غیر از انسان در وطن است ، انسان دعا کننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند . آری ، دعا و گفتگو با خداوند ، ظرفیت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر می کند. همانگونه که توسل و زیارت اولیای خدا، شرایط انسان را عوض می کند.
چنانکه اگر کودکی همراه پدر به میهمانی رود ، دریافت محبتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود .
بنابراین دعا ، زیارت و توسل ، سبب تغییر شرایط است ، نه برهم زدن سنت های قطعی الهی .
دعا در هر جا و در هروقت که باشد ، مفید است . چون خدای متعال می فرماید : (من به شما نزدیک هستم)(9)
* با آنکه خدا همه چیز را می داند ، اما دعا کردن وظیفه ی ماست .
* دعا آن گاه به اجابت می رسد که همراه با ایمان باشد.
* دعا وسیله رشد و هدایت است .
* زمان و مکان برای دعا و استجابت آن اثر دارد
* همیشه و به خصوص در جبهه ها و میادین جنگ ، دعا همراه با حرکت لازم است ، نه دعا به جای حرکت .
* حالات انسان و ساعات دعا در استجابت آن مؤثر است .
* در دعا ، حالات اهل دعا مهم است ، نه تعداد آنها .
* دعا ، کلید گنج مقصود است .
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی (حافظ )
فصل اول : واژه شناسی دعا
واژه شناسی دعا :
« دعا » در لغت بمعنای خواندن چیزی است به سوی خود با آواز و یا سخن . ابن فارس در تبیین معنای ریشه این واژه می گوید : دعا : هو اَن تمیلَ الشَّیءَ إلیکَ بِصُوتٍ و کلامٍ یکونُ منک.(10)
بر پایه ی این سخن ، اصل در ( دعا ) خواندن با صوت و لفظ است لیکن کثرت استعمال این واژه در دعوت با نوشته ، اشاره و امثال آن ، مفهوم این واژه را اعم از خواندن با صوت و لفظ گردانیده است . بنابراین کلمه (دعا) اعم از( ندا ) است زیرا( ندا ) اختصاص به باب الفاظ و اصوات دارد ولی ( دعا ) می تواند با لفظ باشد و می تواند با اشاره و امثال آن ، افزون به این ( ندا ) در معنای حقیقی اش حتماً باید با صدای بلند باشد ولی ( دعا ) مقید به صدای بلند نیست . بنابراین دعا و دعوت به معنای توجه دادن مَدعُوّ به سوی داعی برای جلب منفعت یا دفع ضرر است ، از این رو درخواست از مَدعُوّ در واقع هدف دعا است نه خود آن .(11)
فصل دوم: مفهوم دعا در مورد انسان
الف . حقیقت دعا :
با تأمل در کاربرد کلمه ( دعا ) در قرآن و حدیث معلوم می گردد که دعای انسان در برابر خداوند متعال، در حقیقت بمعنای خود را بنده و نیازمند مطلق به خدا دیدن و با پرستش او در صدد جلب عنایت و رحمت او برآمدن است و از این رو امام صادق ( علیه السلام ) در تبیین جنود عقل و جهل می فرماید :
[ وَالدُّعاءُ و ضِدُّهُ الإستِنکافُ .](12) دعا و ضد آن خود داری است .
این سخن بدان معنا است که دعا از سپاهیان عقل است . عقل ، انسان را نیازمند مطلق می بیند و لذا او را به عبودیت کمال مطلق دعوت می نماید تا با عبادت و پرستش او به عنایت و رحمتش دست یابد ، از این رو هر چه انسان از معرفت و شناخت بیشتری نسبت به نیازمندیهای خود برخوردار باشد دعای او افزون تر می گردد ، چنان که از امام علی (علیه السلام ) روایت شده :
(اَعلَمُ النّاس بِاللهِ اکثَرُهُم لَهُ مَسأَلَةً) (13)
داناترین مردم به خداوند ، پر درخواست ترین آنها است .
و پیشوایان دین به دلیل آنکه در بالاترین مراتب عقل و معرفت بودند بیش از دیگران خود را نیازمند به خدا می دانستند و لذا فوق العاده به دعا اهتمام داشتند . در نقطه مقابل ، جهل سبب می شود که انسان خود را مستقل و بی نیاز پندارد و از عبودیت الهی و طلب رحمت و اطاعتش روی برتابد و استنکاف ورزد.
این حدیث شریف ، در واقع ریشه در این آیه شریفه دارد که می فرماید :
« و قالَ رَبُکُمُ اٌدعُونی اَستَجِب لَکُم اِنَّ الَّذینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبادَتی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ (14) و پروردگارتان فرمود : مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند با ذلّت وارد دوزخ می شوند . »
این آیه کریمه به روشنی نشان می دهد که حقیقت « دعا » از نگاه قرآن ، احساس نیاز انسان نسبت به آفریدگار خود و طلب قرب و رحمت آن جناب از طریق درخواست اوست . و لذا از این حقیقت ابتدا با واژه « دعا » و سپس با واژه « عبادت » تعبیر می نماید.
همچنین همه روایاتی که « دعا » را مغز عبادت توصیف می کنند یا عین عبادت می دانند اشاره به حقیقت مفهوم دعا دارند. همچنین روایاتی که دلالت می کنند براینکه فضیلت « دعا » از قرائت قرآن بیشتر است اشاره به این معنا است که حال عبودیتی که برای نیایشگر حقیقی دست می دهد برای قاری قرآن پدید نمی آید .
با تأمل در آنچه ذکر شد معلوم می شود که مقصود از حقیقت دعا که درهمه عبادات وجود دارد همان احساس عبودیت و نیاز مطلق و طلب قرب و رحمت حق به وسیله پرستش اوست ، نه اینکه کلمه « دعا » مرادف با همه عبادات مثل نماز و روزه و امثال آن است تا این سؤال پیش آید که اگر دعا به معنای « عبادت » است معنای حدیث « الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَة : دعا هسته ی عبادت است »(15) می شود « العِبادَهٌ مُخُّ العِبادَة »
* در اینجا خوب است برای تبیین بهتر حقیقت دعا،به ارزش دعا در لسان روایاتی ازمعصومین (علیهم السلام ) بپردازیم .
1ـ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : در نیازهایتان ، دست به دامن خدا شوید و در گرفتاری هایتان به او پناه ببرید و به درگاهش زاری کنید واورا بخوانید ، زیرا دعا مغز عبادت است.(16)
2ـ نعمان بن بشیر می گوید : از پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود : دعا همان عبادت است.(17) سپس ، این آیه را خواند « و پروردگار شما فرمود : مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم ، کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می شوند ».(18)
3ـ قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) : اَفضَلُ العِبادَةِ الدُّعاءُ ـ برترین عبادت ، دعا کردن است.(19)
4ـ ویا در حدیث دیگری وجود مبارک پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : هیچ چیز نزد خداوند متعال محبوب تر از آن نیست که از او درخواست شود .(20)
5ـ حضرت علی (علیه السلام ) می فرماید : محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در زمین ، دعا کردن است و برترین عبادت ، خویشتنداری است .(21)
6ـ به نقل از امام علی (علیه السلام ) ـ در پاسخ به این پرسش که : کدام کار ، نجات بخش تر است ؟ فرمودند ـ : طلب آنچه که نزد خداوند متعال است .(22)
7ـ امام باقر (علیه السلام )ـ در پاسخ به این پرسش که: کدام عبادت ، برتر است؟ـ فرمود : هیچ چیز در پیشگاه خداوند متعال برتر از این نیست که از آنچه نزد اوست،درخواست شود و هیچ کس نزد خداوند،منفورتر از کسی نیست که از عبادت کبر می ورزد و از آنچه در نزد اوست در خواست نمی کند .(23)
8ـ بُرید عجلی می گوید : به امام باقر ( علیه السلام ) گفتم : کدام یک در نماز فضیلتش بیشتر است : قرائت بسیار یا طول دادن رکوع و سجود ؟ فرمود : طول دادن رکوع و سجود در نماز فضیلتش بیشتر است . آیا این فرموده خدای متعال را نشنیده ای که « فَاقرَءُ وا ما تَیَسَّرَ مِنهُ وَ اَقیمُوا الصَّلوةَ (24) پس ، هرچه از آن (قرآن ) مُیسّر شد ، بخوانید و نماز را برپا دارید » ؟ مقصود از برپاداشتن نماز ، طول دادن رکوع و سجود است .
گفتم : قرائت بسیار، فضیلتش بیشتر است یا دعای بسیار ؟ فرمود : دعای بسیار ، فضیلتش بیشتر است . آیا این سخن خداوند متعال به پیامبرش را نشنیده ای که : « قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبّی لَولا دُعاؤُکُم(25)
بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد .»(26)
9ـ معاویه بن عمّار می گوید : به امام صادق (علیه السلام ) گفتم : دو نفر هم زمان شروع به خواندن نماز می کنند . یکی تلاوت قرآنش بییشتر از دعا کردن اوست و دیگری ، دعا کردنش بیشتر از تلاوتش است و هر دو ، همزمان ، نماز را به پایان می برند . کدام یک فضیلتشان بیشتر است ؟ حضرت فرمود : هر دو فضیلت دارد . هر دو خوب است .
گفتم : من هم می دانم که هر دو خوب است و هر دو فضیلت دارد ، کدامیک فضیلتش بیشتر است .
حضرت فرمود: دعا، فضیلتش بیشتر است. مگر نشنیده ای این سخن خداوند عزوّجل را که: « پروردگارتان فرمود : مرا بخوانید تا پاسختان دهم. همانا کسانی که از عبادت من گردن فرازی می کنند، به زودی با خواری به دوزخ در می آیند » ؟! به خدا سوگند که دعا ، عبادت است . به خدا سوگند که دعا ، برتر است . به خدا سوگند دعا برتر است . مگر دعا ، عبادت نیست ؟! به خدا سوگند که دعا ، عبادت است به خدا سوگند که آن ، عبادت است . مگر دعا ، قوی ترین عبادت نیست ؟! به خدا سوگند که دعا ، قویترین عبادت است . به خدا سوگند که آن ، قوی ترین عبادات است .(27)
10ـ عبیدبن زراره می گوید: از امام صادق (علیه السلام ) پرسیدم: دو نفر یکی تا به صبح ، نماز (مستحبی ) می خواند و دیگری می نشیند و دعا می کند. کدام یک برتر است ؟ فرمود : دعا کردن برتر است .(28)
آری ، همانطور که ملاحظه شد ، حدیث 8 و 9 در این بخش ، دلالت دارند بر اینکه کثرت دعا در نماز ، برکثرت قرائت قرآن ترجیح دارد و حدیث 10 ، دلالت دارد بر اینکه کثرت دعا مطلقا برکثرت نمازهای مستجبی برتری دارد . در مقابل این سه حدیث ، حدیث دیگری از پیامبر عزیز اسلام نقل شده که ظاهراً دلالت بر ارجحیت قرائت قرآن بر دعا دارد .
متن حدیث این است : اَفضَلُ عِبادَةِ اُمَّتی بَعَد قِراءَةِ القرآنِ الدُّعاءُ ، ثٌمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم): < اَدعُونی اَستَجِب لَکُم إِنَّ الذین یَستَکبِرُونَ عَن عبادی سَیَد خُلُونَ جَهَنَّم داخِرینَ > اَلاتَری أَنَّ الدُّعاءَ هُوَ العبادة .(29) برترین عبادت امت من ،پس از تلاوت قرآن ، دعاست . آن گاه ، پیامبر خدا این آیه را تلاوت کرد : < مرا بخوانید که شما را اجابت می کنم . همانا کسانیکه از پرستش من کبر می ورزند ، به زودی به خواری وارد دوزخ می شوند > مگر نمی بینی که دعا ، همان عبادت است ؟ همچنین ، دسته دیگری از احادیث ، به طور مطلق ، دلالت بر این دارند که نماز ، بهترین چیزی است که در دین در نظر گرفته شده و بدان توصیه شده است و هرکسی می تواند به میزان توان و همتش از آن بهره مند گردد .(30)
اما با کمی تأمل ، روشن می شود که تعارضی میان این احادیث وجود ندارد و مراد از برتری در اینجا برتری مطلق نیست ؛ لکن فهم دقیق این برتری ، نیازمند توجه به 2 نکته است :
1ـ قرآن ، برنامه ی زندگی و دستورالعمل همه ی عبادات و از جمله دعاست و افزون بر این ، خواندن بخشی از قرآن در نماز ، واجب است که منظور قرائت سوره حمد و سوره ی دیگری از قرآن است .
2ـ احادیث برتریِ دعا بر نماز یا قرآن ، از پیشوایانی صادر شده که از یک سو ، با رویکردی مبتنی بر اعتدال ، برای هر یک از دعا و قرآن و نماز واجب و مستحب ، درزندگی عملی خود ، جایگاهی ویژه قرار داده اند ، و از سوی دیگر ، از چنان مرتبه ای برخوردار هستند که هرگز میان دو کار شایسته و شایسته تر قرار نمی گیرند ، مگر آن که شایسته ترین آنها را بر می گزینند.
بنابراین ، به قرینه شخصیت گوینده این احادیث ، یقیناً مقصود از احادیثی که دعا را بر قرائت ترجیح می دهند، این نیست که بهتر باشد پیروان قرآن به کلی قرائت این کتاب آسمانی را کنار بگذارند و یا نسبت به آن ، اهتمام بلیغی نداشته باشند و به دعا که فضیلت بیشتری دارد بپردازند ، بلکه مقصود آن است که اگر هر یک از این سه (قرآن ، نماز ، دعا ) به میزانی که بطور واجب یا مستحب لازم است ، در انجام آن تلاش کرده و آنگاه در فرصتی که ، امر ، دایربین یکی از این سه بود ، دعا را مقدّم بیندازد ، زیرا پرداختن به دعا ـ که روح عبادت است و انسان را از استکبار ، دور می کند و به فروتنی در برابر حق ، وامی دارد ـ سخت تر از قرائت قرآن است و فضیلت بیشتری دارد.
به دیگر سخن ، همه احادیث در این بخش در واقع ، یک مطلب را می گویند و آن ، اینکه پس از ادای مقدار لازم از نماز و قرائت قرآن و پس از برقراری نوعی تعادل در اهتمام به هریک از این سه ، دعا برقرائت قرآن و نماز مستحبی تقدم دارد . باز هم می توان راجع به حقیقت دعا به آن دسته از روایاتی که دعا را سلاح مؤمن و سلاح پیامبران و اولیاء الهی می داند اشاره نمود :
* از جمله این روایات ، روایتی از شخص نبی مکرم اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم): که فرمودند : < دعا ، سلاح مؤمن ، عمود دین و زینت بین آسمان وزمین است >(31) و در روایت دیگری فرمود < با دشمن ، با دعا بجنگید ؛ زیرا دعا از اسلحه در آنها کارگرتر است . >(32)
و در روایت دیگر از امام صادق ( علیه السلام ) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) که فرمود : < آیا شما را به سلاحی رهنمون نشوم که شما را از دشمنانتان می رهاند و بر روزی هایتان می افزاید ؟ گفتند چرا.
فرمود : شب و روز ، پروردگارتان را بخوانید ؛ زیرا سلاح مؤمن ، دعاست >(33)
* قال علی ( علیه السلام ) : الدُّعاءُ سِلاحُ الأَولیاءِ ـ دعاء اسلحه اولیاست.(34)
ابن فضّال می گوید : از یکی از شیعیان ، از امام رضا ( علیه السلام ) روایت شده است که ایشان همواره به یارانش می فرمود : « بر شما باد سلاح پیامبران » گفته شد : سلاح پیامبران چیست ؟ فرمود : دعا(35)
حارثه بن مضرب می گوید : از حضرت علی ابن ابی طالب( علیه السلام ) شنیدم که می فرماید : در جنگ بدر ، تنها سوره ما مقداد بن اسوه بود . در شب بدر ، همه ما خوابیدیم ، بجز پیامبر خدا که تا صبح ، زیر درختی به نماز و دعا ایستاده بود.(36)
و آخرین حدیث در این بخش اشاره می کنم به حدیثی از اما صادق (علیه السلام ) که ایشان هم از وجود بنی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) بیان می فرماید : که پیامبر خدا (ص) هرگاه سپاهی گسیل می داشت ، برایش دعا می کرد.(37)
ب . اهمیت دعا و نقش آن در زندگی :
در اهمیت دعا همین بس که روح و مغز عبادت است و به همین دلیل سودمندتر از قرائت قرآن بلکه با فضیلت تر از همه عبادات از آن یاد شده است .
دعا ، کلید رحمت الهی ، مایه تقرب به خدا ، موجب تأمین خواسته ها ، سلامتی از شیطان و زندگی جان است. دعا ، نه تنها دررهایی از گرفتاری ها و دردها و رنج های زندگی به انسان کمک می کند بلکه می تواند سرنوشت قطعی زندگی را تغییر دهد و از بلاهای گوناگون پیشگیری نماید و از این رو پیشوایان اسلام ، پیشدستی و تقدم در دعا را توصیه کرده اند ، خود آنان نیز پیش از همه و بیش از همه اهل دعا و مناجات با خدای متعال بوده اند .
به دلیل آثار و برکات فراوانی که دعا در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد ، قرآن کریم با تأکید فراوان و با بیانهای گوناگون مردم را بدان فرا می خواند و نسبت به سستی در عدم بهره برداری از این کلید رحمت و سعادت هشدار می دهد. گاه می فرماید : < هر گاه بندگان من ، از تو درباره ی من سؤال کنند (بگو) من نزدیکم و دعای دعا کننده را ـ به هنگامیکه مرا می خواند ـ اجابت می کنم ، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند و به مقصد برسند .>(38)
گاه می فرماید : < مرا بخوانید ، تا اجابت کنم شما را >(39) گاه می فرماید : < پروردگار خود را آشکارا از روی تضرع و در پنهانی بخوانید .>(40)
گاه نمونه ای از دعاهای مستجاب که برای بسیاری از مردم تجربه شده است را ارائه می نماید :
< یا کیست آن که اجابت می کند دعای مضطر را وقتی او را بخواند و گرفتاری را برطرف می سازد>(41)
گاه تأکید می فرماید که دعا میزان وزن و اعتبار و ارزش انسان نزد خداوند متعال است .
< بگو : پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد .>(42)
گاه از کسانیکه در دل شب بستر خواب راحت را رها می کنند و به نیایش می پردازند تجلیل و تمجید می کند و این چنین به آنان مژده می دهد که :
< هیچ کس نمی داند چه پاداش های مهمی که مایه ی روشنی چشم هاست برای آن ها نهفته شده ، این پاداش کارهایی است که انجام می دادند .>(43)
و در نقطه مقابل ، کسانی که تنها هنگام گرفتاری و بلا خدا را می خوانند ، نکوهش می کند ، و کسانیکه از دعا کردن ـ که روح بندگی است ـ استنکاف می ورزند به جهنم تهدید می نماید :
< کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می شوند .>(44)
1ـ تشویق کردن به دعا :
* امام علی ( علیه السلام ) فرمود : برای مؤمن سه وقت است : وقتی برای رازونیاز با پروردگارش ، وقتی برای سروسامان دادن زندگی اش ، وقتی برای پرداختن به کامجویی های حلال و زیبایش.(45)
* در روایتی امام موسی کاظم ( علیه السلام ) فرمود : در آن بکوشید که اوقاتتان ، چهار بخش باشد : بخشی برای رازونیاز با خداوند ، بخشی برای کار و معاش ، بخشی برای معاشرت با برادران و دوستان مورد اعتماد ، آنان که عیب هایتان را به شما گوشزد می کنند و با شما خالص و یکرنگ اند ، و بخشی برای بهره برداری از لذت های حلالتان .(46)
* پیامبر عظیم الشأن اسلام ( صلی الله علیه و آله ) فرمود : هیچ بنده ای نیست که در وادی ای برود و دو دستش را بگشاید و ذکر خدا بگوید و دعا کند ، مگر اینکه خداوند ، آن وادی را پر از ثواب می کند، خواه آن وادی بزرگ باشد یا کوچک .(47)
* پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) می فرماید : از جمله چیزهایی که در شب معراج ، بر یکی از درهای دوزخ مکتوب دیدم : پیش از آنکه از شما حسابرسی شود ، به حساب خود برسید و پیش از آنکه شما را در قیامت ملامت کنند ، خود به ملامت خویشتن بپردازید . خدا را بخوانید ، پیش از آنکه بر او در آیید و دیگر ، قادر به این کار نباشید .(48)
* در حدیثی پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) می فرماید : هر که بسیار دعا کند ، فرشتگان می گویند : این ، صدایی آشنا و دعایی است که پذیرفته می شود و حاجتی است که برآورده می گردد.(49)
*حضرت امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) فرمودند : اَعلَمُ الناس ِ باللهِ أکثَرُهُم لُهُ مسألَةً.
داناترین مردم به خدا ، پر خواهش ترین آنان از اوست .(50)
* پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : دو انسان که هر دو یکسان عمل کرده اند ، وارد بهشت می شوند ، اما یکی از آن دو ، دیگری را برتر از خود می بیند . پس می گوید : پروردگارا ! از چه رو او را برتری دادی ، در حالی که عمل هر دوی ما یکسان بوده است ؟
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ می فرماید : ( او ازمن در خواست کرد و تو در خواست نکردی )(51)
* ثور ابن یزید می گوید : در تورات خواندم که حضرت عیسی ( علیه السلام ) فرمود : ای جماعت حواریان ! با خدا بسیار سخن گویید و با مردم ، اندک هم سخن شوید .
حواریان گفتند : با خدا چگونه سخن بگوییم . فرمود : با او در خلوت ، راز و نیاز کنید ، در خلوت ، دعا کنید .(52)
بنابراین طبق روایاتی که ملاحظه شد معلوم می شود که چقدر ائمه معصومین (علیهم صلوات الله اجمعین) ما را تشویق به دعا کردن نموده اند و بیان کرده اند که ساعات و لحظاتی را در زندگی روزمره به دعا کردن اختصاص دهیم و از همین سخنان ائمه راجع به دعا کردن اهمیت دعا و نقش آن در زندگی مشخص می شود.
2ـ دانستن فوائد و برکات دعا :
اگر کسی بخواهد به اهمیت چیزی پی ببرد و بداند که فلان کار چقدر مهم است یک بررسی برفوائد آن و نتایج آن می کند و اگر فهمید و دانست که چقدر نتایج و برکات خوبی برایش دارد ، به اهمیتش پی می برد و همیشه از آن روش در زندگیش استفاده می کند ، در بحث ما هم اگر بدانیم که دعا نمودن چقدر برکات و نتایج بسیار خوبی دارد همیشه دست به دعا و مناجات با خدای متعال بلند نموده ، و هیچ گاه خود را از دعا کردن غافل نمی بینیم و در طول شبانه روزی که از عمر ما می گذرد همیشه دعا کرده و حوائج دنیوی و اخروی خود را با دعا کردن مرتفع می کنیم ، حال به چند حدیث در این زمینه ( برکت دعا کردن ) اشاره می کنیم ، تا بیشتر به اهمیت دعا و نقش آن در زندگی پی ببریم :
حضرت امیرمؤمنان علی ( علیه السلام ) در سفارشات خویش به فرزندش امام حسن ( علیه السلام ) می فرماید :
< بدان همان کسی که گنجینه های آسمان ها و زمین در دست اوست ، به تو اجازه دعا کردن داده است و اجابت آن را برای تو ، برعهده گرفته و به تو فرموده است که از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او طلب رحمت کنی ، تا بر تو رحمت آورد و میان تو و خودش ، حاجتی نگذاشته است و تو را به کسی که نزد او شفاعت و وساطت کند ، حوالت نداده است .... و دَرِ بازگشت و پوزش خواهی را به رویت گشوده است .
پس هر گاه او را بخوانی ، صدایت را می شنود و هرگاه با او راز و نیاز کنی ، نجوایت را می داند . پس نیازت را به او ابراز می کنی و راز درونت را برایش می گشایی و با او درد دل می کنی و از او می خواهی که غم و اندوهت را بگُسارد و در کارهایت از او کمک می خواهی و آنچه را که جز او کسی نمی تواند به تو دهد ( مانند طول عمر و تن درستی و گشایش روزی ) ، از خزانه های رحمتش در خواست می کنی و او که به تو اجازه در خواست از درگاهش را داده است ، با این کار ، کلیدهای خزانه هایش را به دست تو داده است ، به طوری که هر زمان بخواهی ، می توانی با دعا کردن ، درهای نعمتش را بگشایی و باران های ناگهانی رحمتش را فرو بارانی .>(53)
این حدیث یکی از آثار و برکات دعا را سالم ماندن از گزند شیطان می داند که حضرت علی علیه السلام می فرماید : < بسیار دعا کن تا از گزند شیطان ، در امان بمانی . >(54)
3ـ در روایتی از امام صادق ( علیه السلام ) که می فرماید : < ابلیس گفت : پنج کس اند که مرا به آنها راهی نیست و دیگر مردمان در مشت من اند :
1ـ کسی که با خلوص نیت به خدا پناه ببرد و در همه کارهایش بر او توکل کند .
2ـ کسی که در طول شبانه روز ، بسیار تسبیح خدا گوید.
3ـ کسی که برای برادر مؤمنش آن پسندد که برای خود می پسندد .
4ـ کسی که هرگاه به او مصیبتی برسد ، بی تابی نکند.
5ـ و کسی که به آنچه خدا قسمت او کرده است ، خرسند باشد و غم روزی اش را نخورد .>(55)
4ـ یکی دیگر از برکات دعا زنده شدن دل است که در روایتی از پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) ، که می فرماید : < خداوند متعال دل مؤمن را با دعا کردن ، زندگی می بخشد . >(56)
5ـ باز از برکات دعا کردن « نزدیک شدن به خدا » می باشد که در روایتی از امیربیان علی (علیه السلام)، که می فرماید : < نزدیک شدن به خداوند متعال ، با در خواست کردن از اوست و نزدیک شدن به مردم با ترک درخواست از آنها > (57)
6ـ در روایتی دیگر چنین می فرماید :
< منزلت یافتن در نزد خالق به درخواست کردن از اوست و منزلت یافتن نزد مخلوق ، در بی اعتنایی به آنچه او دارد > (58)
ـ از دیگر برکات دعا کردن که اگر انسان متوجه آن باشد هیچگاه دست از دعا کردن بر نداشته و در زندگی پر فراز و نشیب خویش و در امواج بلاهای زندگی به دعا پناهنده می شود ، برگرداندن قضای الهی است که روایات بسیاری در این باب وارد شده که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره می شود :
7ـ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) ـ به انس بن مالک فرمود ـ : < ای انس ! بسیار دعا کن ، زیرا دعا قضای حتمی را بر می گرداند . >(59)
8ـ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود : < بلا ، همانند قندیل ها میان آسمان و زمین آویخته می شود . هر گاه بنده از پروردگارش عافیت و دوری از بلا طلبد ، خدای متعال ، آن بلا را که قطعی هم شده باشد ، از او بر می گرداند . >(60)
9ـ عباده بن صامت می گوید : پیامبر خدا ، در سایه حطیم در مکه نشسته بود که شخصی آمد و گفت : ای پیامبر خدا ! اموال ابوفلان در ساحل دریا ، دچار حادثه شده و از بین رفت.
پیامبر خدا فرمود : < هیچ مالی در خشکی و دریا تلف نشد ، مگر به سبب ندادن زکات ، پس ، اموال خود را با دادن زکات ، حفظ نمائید و بیمارانتان را با صدقه دادن ، درمان کنید و مصیبت های بلا را با دعا کردن ، از خود برانید که دعا برای آنچه نازل شده و آنچه نازل نشده ، سودمند است : آنچه را نازل شده است ، بر طرف کند و از آنچه نازل نشده است ، جلوگیری می کند >(61)
3ـ سرباز زدن از دعا و سستی نمودن در آن : ( بر حذر داشتن از ترک دعا )
در این باب به این نکته می پردازیم و آن بجهت اهمیتی که دعا کردن ونقش مؤثری که دعا در زندگی ما دارد باید مواظب باشیم دعا کردن را در زندگی ترک نکنیم و یا از دعا کردن خسته نشویم و یا از آن دسته از افرادی نباشیم که فقط به هنگام گرفتاری و غم و اندوه دعا می کنند و با توجه به این نکات به روایاتی که در این زمینه از ائمه اطهار ( علیهم السلام ) به ما رسیده اشاره می کنیم :
1ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : دعا کن و مگو که کار از کار گذشته است ، زیرا دعا ، عین عبادت است(62). خداوند می فرماید : « کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می شوند .» و فرموده است « مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را »(63)
2ـ پیامبرخدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند : ازدعا کردن خسته نشوید ، زیرا شما نمی دانید که چه وقت ، دعایتان مستجاب می شود.(64)
3ـ پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند : در مانده ترین مردم،کسی است که از دعا کردن ، در مانده شود.(65)
4ـ پیامبر اعظم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند : در دعا کردن ، در مانده نشوید ، زیرا با وجود دعا کردن ، احدی هلاک نمی شود.(66)
5ـ امام المتقین ، امیرالمؤمنین علی(علیه الصلاه و السلام ): پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «از دعا کردن به عجز نیایید،زیرا خداوند بر من نازل فرموده است(مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را )»(67).
مردی گفت : ای پیامبر خدا ! پروردگار ما دعا را می شنود ؟ آن به چه نحو است ؟
در این وقت خدای متعال نازل فرمود : ( و هر گاه بندگانم از تو درباره من می پرسند بگو که من نزدیکم…)(68)
امّا راجع به نکوهش کسانی که فقط هنگام گرفتاری و بلاها دعا می کنند آیات و روایاتی از معصومین صادر گردیده است که در این مختصر به چند نمونه اشاره می کنیم که با خواندن و تعمّق و تعقّل در این کلمات گوهر بار تذکر و درس عبرتی برای ما باشد و با عمل به این دستورات تقرب و معرفت بیشتری نسبت به خدای متعال و نمایندگان معصومش در عالم هستی کسب نمائیم .
1ـ خدای متعال می فرماید (69): (هنگامی که به انسان زیان و ناراحتی رسد ، ما را (در هر حال) در حالی که به پهلو خوابیده ، یا نشسته ، یا ایستاده است می خواند ، اما هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم ، چنان می رود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود ، نخوانده است . اینگونه برای اسرافکاران ، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمی کنند)) .
2ـ خدای متعال می فرماید(70):(هنگامی که انسان را زیانی رسد ، پروردگار خود را می خواند و به سوی او بازمی گردد ، اما هنگامی که نعمتی از خود به او عطا کند ، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را می خواند از یاد می برد و برای خداوند همتایانی قرار می دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد ، بگو : چند روزی از کفرت بهرگیر که از دوزخیانی !) .
3ـ حضرت علی ( علیه السلام ) فرمود : به مردی که از ایشان خواست تا او را اندرز بدهد ـ از آنانی مباش که … هرگاه عافیت داده شود ، خود پسند می گردد و هرگاه گرفتار آید ، نومید می شود و چون بلایی به او برسد از سربیچارگی دعا می کند و هر گاه آسایش یابد ، مغرورانه از خدا روی می گرداند. (71)
4ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : کسی که در دعا کردن پیش دستی کند ( همیشه دعا کند ، نه فقط موقع گرفتاری ) ، وقتی بلا بر او فرود آید ( و دست به دعا بردارد ) فرشتگان می گویند : این صدایی آشناست و از آسمان در کار رسیدن آن دعا به درگاه خدا ممانعتی صورت نمی گیرد، اما کسی که در دعا کردن پیش دستی نکند ، چون بلا بر او فرود آید ، دعایش مستجاب نمی شود و فرشتگان می گویند : این صدا برای ما آشنا نیست(72).
5ـ و در روایت دیگری از وجود نازنین امام صادق ( علیه السلام ) قریب به همین مضامین که می فرمایند : هرگاه بنده در گرفتاری دعا کند و در خوشی و آسایش دعا نکند ، فرشتگان ، مانع رسیدن صدای او به درگاه خدای متعال می شوند و می گویند : این صدایی نا آشناست . تاکنون کجا بودی ؟!(73)
6ـ امام کاظم ( علیه السلام ) از امام زین العابدین ( علیه السلام ) که می فرمود : دعا کردن پس از فرود آمدن بلا ، سودی نمی بخشد(74).
با توجه به مطالبی که بیان شد در این باب که مشتمل بر 3 بخش بود ( تشویق به دعا ـ دانستن برکت دعا و سرباز زدن و سستی نمودن در دعا ) اهمیت دعا و نقش مؤثری که دعا کردن در زندگی ما انسانها دارد مشخص گردید و و نتیجه مطالب این باب ، این شد که همیشه باید هر کاری را از راهش وارد شد و راه تقرب به خدا و معرفت به او و بی نیاز شدن از غیر او ، راهش دعا و تشویق به دعا و اینکه ما بدانیم که (اقیانوس همه ی خیرها به دست اوست)(75) هر چقدر که معرفت ما در این دو بخش زیاد شود .
1ـ این که کارها به دست اوست و او بی نیاز از همه چیز است(76).
2ـ این که ما محتاج و نیازمندیم و هیچ از خود نداریم(77) خود به خود ما را به سوی دعا و رفتن در خانه ی خدای متعال می کشاند و هیچگاه از آن ملول و خسته نخواهیم گشت و سستی در ما راه پیدا نخواهد کرد .
ج . اصلی ترین مقدمات اجابت دعا :
خداوند متعال وعده داده که دعای نیایشگران را اجابت کند لیکن تحقق این وعده منوط به تحقق حقیقت دعا از سوی داعی است پیش از این توضیح داده شد که حقیقت دعا عبارت است از این که انسان خود را در برابر خداوند متعال نیازمند مطلق ببیند و با پرستش او در صدد جلب عنایت و رحمت او بر آید .
کسی که خود را نیازمند مطلق به بی نیاز می بیند ، از غیر او منقطع می گردد و به او می پیوندد .
به سخن دیگر خواندن خداوند متعال با خواندن غیر او تفاوت جوهری دارد و تا حال انقطاع به انسان دست ندهد در واقع خدا را نمی خواند : حال انقطاع همان حالی است که از آن تعبیر به خالی کردن دل از غیر خدا شده است. چنان که روایت شده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره ی اسم اعظم سؤال کردند ، ایشان فرمود :
(هر اسمی از نام های خداست ، پس دلت را از هر چه غیر اوست ، فارغ کن و او را به هر اسمی که می خواهی بخوان) .
بر این اساس ، اصلی ترین مقدمات اجابت دعا ، حال انقطاع و تهی کردن دل از امید به غیر خدا است و هر چه این حال در نیایشگر تقویت شود ، دعای او به اجابت نزدیک تر می گردد ، بلکه اگر چنین حالی به انسان دست دهد بدون دعا نیز خواسته ی او تأمین گردد . در این جا می پردازیم به مقدمات اجابت دعا ، مقدماتی که نقش اصلی در اجابت دعا را ایفا می کنند :
1ـ معرفت و شناخت :
* پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : خداوند عز وجّل فرمود : هر که از من درخواست کند ، در حالی که بداند من سود و زیان می رسانم ، در خواستش را می پذیرم(78).
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : اگر خدا را چنان که باید و شاید ، می شناختید ، هر آینه با دعای شما کوه ها جا به جا می شدند(79).
و در روایتی امام کاظم (علیه السلام) : عده ای به امام صادق (علیه السلام) گفتند : دعا می کنیم ، اما دعایمان مستجاب نمی شود ! حضرت فرمود : چون شما کسی را می خوانید که نمی شناسیدش.(80)
2 ـ اخلاص :
اخلاص یعنی خالص و ناب گردانیدن . یعنی اعتقاد به خدای یکتا و یگانه و عمل برای خدای یگانه و پرستیدن خدای یگانه و چیزی را نه در عرصه ی اعتقاد و نه در عرصه ی عمل و پرستش شریک او قرار ندادن . حال به چند روایت در این باره اشاره می کنیم :
* حضرت علی (علیه السلام) ـ در حکمت هایی که به ایشان منسوب است فرمودند ـ : کسی که از سر اخلاص دعا کند ، به یکی از این سه چیز دست می یابد : گناهی آمرزیده ، یا خیری زود هنگام ، یا به تأخیر افتادن شرّ و گزند(81).
* امام علی (علیه السلام) : بر تو باد اخلاص داشتن در دعا زیرا چنین دعایی ، به اجابت ، سزاوارتر است(82).
* حضرت امیر امومنین علی (علیه السلام) ـ در توصیه به فرزندش محمد بن حنفیّه ـ در همه ی کارها خویشتن را در پناه خداوند یکتای قهّار در آور ، زیرا در این صورت ، خود را در پناه سنگری استوار و دژی مستحکم و مانعی محکم در آورده ای . و تنها از پروردگارت در خواست کن ، چرا که خوب و بد، و دادن و ندادن و دِهِش و دریغ ، دردست قدرت اوست(83).
3ـ عمل :
1ـ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : خداوند عزّوجّل به برادرم حضرت عٌزیر ، وحی فرمود که : «… ای عُزیر ! مرا به اندازه ای که تاب عذابم را داری ، نافرمانی کن و حوائجت را به اندازه ای که برایم عمل می کنی ، از من بخواه»(84).
2ـ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید : دعا کننده ی بدون عمل ، همانند کسی است که با کمان بی زره تیر اندازی می کند(85).
3ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود : خدای متعال به داوود (علیه السلام) وحی کرد که : به قومت برسان که هیچ بنده ای از ایشان نیست که به طاعتم فرمانش دهم و او از من اطاعت کند ، مگر اینکه وظیفه ی من است که او را برطاعتم کمک نمایم پس ، اگر از من در خواست کرد ، عطایش می کنم ، و اگر مرا بخواند ، پاسخش می دهم ، و اگر به من پناه آورد ، پناهش می دهم ، و اگر از من بسندگی خواست ، او را بس خواهم بود ، و اگر به من توکّل کرد ، او را حفظ می کنم و اگر همه ی خلقم برای او دسیسه کنند ، من به نفع او دسیسه می کنم(86).
4ـ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در بیان سخنان خداوند عزّ وجّل به امت شعیب(علیه السلام) فرمود : چگونه دعایشان را مستجاب کنم ، در حالی که دعای آنها تنها لقلقه ی زبان آن هاست و عمل نمودن ، از آنها به دور است(87) ؟
5ـ امام رضا (علیه آلاف التحیه و الَّثنا) : شش چیز بدون شش چیز مسخره است :
1ـ کسی که با زبانش آمرزش بطلبد ، ولی از گناهانش پشیمان نباشد ، در حقیقت خودش را مسخره کرده است .
2ـ کسی که از خدا توفیق بخواهد ، ولی تلاش نکند ، در حقیقت خود را مسخره کرده است .
3ـ کسی که جویای دور اندیشی باشد اما احتیاط نورزد ، در حقیقت خودش را مسخره کرده است .
4ـ کسی که از خدا بهشت بخواهد ، ولی سختی های دینداری را تحمّل نکند ، در حقیقت خودش را مسخره کرده است.
5ـ کسی که از آتش به خدا پناه برد،ولی شهوات را فرو نگذارد،در حقیقت خودش را مسخره کرده است.
6ـ کسی که یاد خدا کند ، اما به سوی لقای او نشتابد ، در حقیقت خودش را مسخره کرده است(88).
4ـ پاک بودن در آمد و خوراک :
* پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در جواب به کسی که به ایشان گفت : دوست دارم دعایم مستجاب شود فرمود : خوراکت را پاک گردان و حرام وارد شکمت مکن(89).
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : دعا کلید حاجت است و لقمه های حلال ، دندانه های آن کلیدند ، خوراکت را پاک و حلال گردان تا دعایت مستجاب گردد.(90)
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : هر کس لقمه ای از حرام بخورد ، تا چهل شب نمازش قبول نمی شود و تا چهل صبح دعایش مستجاب نمی گردد.(91)
* ابن عباس می گوید : این آیه نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) تلاوت شد : (ای مردم ! از آن چه در زمین حلال و پاکیزه است ، بخورید)(92). سعد بن ابی وّقاص برخاست و گفت : ای پیامبر خدا ! دعا کن که خدا مرا مستجاب الدعوه گرداند .
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به او فرمود : ای سعد ! خوراکت را پاک گردان تا مستجاب الدعوه شوی . سوگند به آن که جان محمد در دست اوست ، بنده که لقمه ی حرام وارد شکمش می کند ، چهل روز هیچ عملی از او پذیرفته نمی شود . و هر بنده ای که گوشتش از حرام و ربا رشد کند ، آتش به او سزاوارتر است.(94)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : خداوند متعال فرموده است : « ای کسانی که ایمان آورده اید ! از قسمت های پاکیزه ی اموالی که از طریق تجارت به دست آورده اید ، و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان) ، انفاق کنید و برای انفاق ، به سراغ قسمت های ناپاک نروید »(95). یکی از شما دست به آسمان بر می دارد و (خدا ! خدا !) می گوید ، در صورتی که خوراکش از حرام و در آمدش از حرام است و از حرام تغذیه شده است .
چگونه دعای چنین کسی مستجاب شود ؟ و کدام عمل از او پذیرفته می شود ، در صورتی که برای آن عمل ، از غیر حلال خرج می کند(96) ؟
بنابراین طبق روایاتی که بیان شد این چنین برداشت می شود که عمل صالح و لقمه ی حلال در استجابت دعا به درگاه الهی مؤثر است و کسی که از حرام گوشتی به بدنش برویاند و یا حق کسی بر گردنش باشد و از خدای متعال در خواستی نماید ، جوابی نخواهد شنید .
* امام صادق (علیه السلام) فرمود : هر گاه فردی از شما خواست دعایش مستجاب شود ، در آمدش را پاک گرداند و از زیر بار حقوق مردم بیرون برود . دعای بنده ای که در شکمش حرام باشد ، یا حقّ یکی از خلق خدا به گردنش باشد ، به درگاه خداوند بالا نمی رود.(97)
در حدیث قدسی آمده است : «دعا کردن از تو ، اجابت کردن بر عهده ی من . هیچ دعایی از من محجوب نمی ماند ، مگر دعای فردی که حرام می خورد(98)»
از جمله نمونه انسان هایی که مبتلا به حرام و حرامخواری شده اند را می توان اینگونه ذکر نمود :
1ـ شرابخواری 2ـ رباخواری 3ـ رشوه خواری
5ـ حضور قلب :
حضور قلب در دعا به معنای توجه کامل به خدای متعال و احساس نیاز به او و خواستن از دل می باشد.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : دعای همراه با حضور قلب ، رد نمی شود و هم چنین در سفارش های خود به حضرت علی (علیه السلام) : ای علی ! خداوند دعای دل غافل را نمی پذیرد(99)
معاذ بن جبل می گوید : روزی گفتم : ای پیامبر خدا ! کاش یکی از دعاهایی را که می خوانید ، به من می آموختید ! پیامبر خدا فرمود : اگر می دانستم که این کار برای تو نفعی دارد ، حتماً تعلیمت می دادم.
گفتم : سبحان الله ! چرا در آن برای من نفعی نمی بینید ، ای پیامبر خدا ؟
فرمود : چون بهترین دعا ، دعایی است که با کوشش و تلاش از دل بر آید . چنین دعایی است که شنیده و مستجاب می شود ، هر چند اندک باشد.(100)
حضرت صادق (علیه السلام): امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرمود : خداوند عزو جّل دعای دل بی توجّه را نمی پذیرد .هم چنین حضرت علی (علیه السلام) می فرمود : هر گاه یکی از شما برای مرده دعا کرد ، با دل بی توجه به او برایش دعا نکند ؛ بلکه در دعا کردن برایش کوشش به خرج دهد (101)
و در روایتی امام صادق (علیه السلام) این گونه بیان فرمودند : خدای متعال دعایی را که از دلِ غافل بیرون آید ، نمی پذیرد . پس هر گاه دعا کردی ، به دلت رو کن ، آن گاه به اجابت ، یقین داشته باش(102)
پس حضور قلب در دعا بسیار مهم است همان طور که در فرمایشات ائمه اطهار (علیهم صلوات الله) ملاحظه شد ، چرا که هر گاه عملی را که انسان می خواهد انجام دهد معرفت و آگاهی نسبت به آن داشته باشد ، نتیجه وجود دارد . نباید کارهای ما به خصوص در بحث تعبّدیات از روی غفلت و نا آگاهی صورت بگیرد ، چرا که در صورت نتیجه نگرفتن کسی را به جز خود نباید ملامت کرد . پس یکی از شرایط و مقدمات اصلی اجابت دعا حضور قلب در دعا می باشد ، که باید همیشه بدان توجه داشته باشیم تا انشاء الله تمامی دعاهای ما به هدف اجابت نائل گردد .
6 ـ بریدن از غیر خدا ( انقطاع ) :
یکی از اصلی ترین مقدمات اجابت دعا و شاید از مهم ترین مقدمات اجابت دعا ، انقطاع از غیر خداست. در دعاهایی که از ائمه (علیهم السلام) به ما رسیده و در دستورات و فرمایشات آن بزرگواران تأکید بسیاری بر امید بستن به خدای متعال و نهی از امید بستن به غیر خدا شده است . چرا که اگر کسی واقعاً به این درجه برسد که هیچ کس به غیر از خدا نمی تواند حاجت او را برآورده سازد و همه چیز به دست اوست و یقین به این عقیده داشته باشد ، هیچ گاه به در خانه کسی به غیر از خدا رجوع نمی کند چرا که همه محتاج لطف و عنایات او هستند ، همه ی مخلوقات عالم محتاج خدایند و اوست بی نیاز مطلق چرا باید ما به مخلوقی که خود محتاج خداست به او رجوع کنیم و صاحب اصلی و عله العلل وجود عالم هستی را رها نماییم .
بنابراین در وقت دعا توجه به این نکته داشته باشیم که کسی به غیر خدای متعال نمی تواند حوائج و مشکلات ما را مرتفع سازد مگر بإِذن خدا و با عنایت و لطف او ، اگر چنین باشد ، دعاهای ما نتیجه بخش خواهد بود و در غیر این صورت یک ادعایی بیش نیست .
برای تأیید این کلام پسندیده است به کلمات و فرمایشات دُرر بار اهلبیت (علیهم السلام) رجوع کنیم و ببینیم که الگوهای ما چگونه این نکته را برای ما تبیین نموده اند .
آن چه به امام صادق (علیه السلام) نسبت داده شده است : از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) درباره ی اسم اعظم خدا سؤال شد . فرمود : همه ی نام های خدا اسم اعظم اند . پس ، دلت را از هر آن چه جز اوست ، خالی گردان و آن گاه او را با هر نامی که خواستی ، بخوان ، زیرا در حقیقت برای خداوند ، نام خاصی نیست ، بلکه او یکتای قهّار است.(103)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : خدای بزرگ می فرماید : بی گمان امید هر مؤمنی را که به غیر من امید بندد ، قطع می کنم.(104)
امام علی (علیه السلام) در روایتی می فرماید : تنها به خدای سبحان دل ببند ، که او می فرماید : بعزت و جلال خودم سوگند که امید هر کس را که به غیر من امید بندد ، به نومیدی می کشانم.(105)
یکی از اصلی ترین مقدّمه ی اجابت دعا ، حال انقطاع و تهی کردن دل از امید به غیر خداوند متعال است و هر چه این حال در نیایشگر تقویت شود ، دعای او به اجابت ، نزدیک تر می گردد .
به سخن دیگر ، اجابت دعا ، یک شرط بیشتر ندارد و آن ، تحقّق حقیقت دعا از سوی دعا کننده است ، اما تا حال انقطاع به انسان دست ندهد ، حقیقت دعا تحقّق نمی یابد . از این رو ، هنگامی که انسان در مورد نیازی از نیازهای خود ، بیچاره و مُضطر شود و پناهگاهی جز خداوند متعال نبیند ، دعای او مستجاب می گردد .
علامه سید محمد حسین طباطبایی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در تبیین آیه ی : <اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ(106) > می فرماید : مراد از اجابت درمانده ای که او را می خواند ، پاسخ مثبت دادن به درخواستِ دعا کنندگان و بر طرف کردن نیاز آن هاست . خداوند ، صفت درماندگی را آورده تا به دعا کننده ، حقیقت دعا و درخواست را یاد آوری کند ، زیرا مادامی که انسان در تنگنای درماندگی نیفتد و در رسیدن به خواسته اش آزادی عمل داشته باشد ، درخواستش خالصانه نخواهد بود و این ، مطلب روشنی است .
اما این که اجابت دعا را به دعا کردن (درخواست کردن از خدا) مشروط کرده و فرموده است :
<إِذا دَعاهُ : آن گاه که او را بخواند> برای اشاره به این نکته است که در دعا باید تنها از خداوند پاک ، طلب کرد و این ، زمانی عملی می شود که دعا کننده ، از تمامی اسباب و علل ظاهری دست بکشد و دلش را تنها به خداوند بپیوندد ، اما کسی که دلش را تنها به اسباب و علل ظاهری و یا به آن ها و به خداوند با هم پیوند دهد ، پروردگارش را نخوانده ، بلکه دیگری را خوانده است .
پس هر گاه دعا کننده در دعا صادق باشد و تنها از خداوند بخواهد ، خداوند متعال ، خواست او را اجابت می کند و گرفتاری هایی که او را به درخواست و دعا واداشته ، بر طرف می سازد ، همان گونه که خداوند متعال فرموده است :
«اٌدعونی اَستَجِب لَکُم ؛ مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را (107)»
در این جا شرط اجابت را تنها دعا کردن حقیقی قرار داده است و این که درخواست ، تنها باید از خداوند متعال صورت بگیرد .(108)
امام علی (علیه السلام) می فرماید : دعا کردن ، چهار شرط دارد : اول نیت کردن ، دوم خلوص باطن ، سوم شناخت در خواست شونده ، و چهارم انصاف در درخواست.(109)
و در روایتی امام صادق (علیه السلام) می فرماید : مردی نزد امیرمؤمنان آمد و گفت : من دعا کردم و اجابتی ندیدم!
فرمود : تو خداوند را به غیر صفاتش وصف کردی ! دعا چهار ویژگی می خواهد : خلوص باطن ، نیت کردن ، شناخت وسیله ، و انصاف در درخواست . آیا تو با آگاهی از این چهار چیز دعا کردی ؟
گفت : خیر ، فرمود : پس آن ها را بدان.(110)
فصل سوم : موانع اجابت دعا
1- المعصیه
2- الظلم و معونه الظالم (ستم کردن و کمک کردن به ستمگر)
3- عقوق والدین (نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آن ها)
4- قطیعه الرحم (بریدن از خویشاوندان
5- ترک امر به معروف و نهی از منکر
6- سبک شمردن نماز (التهاون باللصلاه)
7- شرابخواری (شرب الخمر)
8- سخن چینی (النمیمه)
9- آوازه خوانی (الغنا)
10- زنا
11- وفا نکردن به عهد خدا
12- متوسل شدن به غیر از خدا
13- حکمت خداوند
موانع اجابت دعا :
در این باب می پردازیم به موانع اجابت دعا ، که موضوع اصلی این مقاله و تحقیق می باشد و منظور از موانع یعنی آن دسته از افعال و اعمالی که باعث می شود اجابت دعای ما به تأخیر بیاُفتد و یا اصلاً مستوجب اجابت واقع نگردد که این موانع بسیار زیاد می باشند و در این مختصر گنجایش بررسی تمام موانع مُیّسر نمی باشد و ما در این جا به توضیح و تبیین برخی از موانع استجابت دعا پرداخته که حدود 13 مورد را در این باب از کلمات و فرمایشات ائمه هدی (علیهم السلام) استفاده و مورد بررسی قرار می دهیم .
1ـ المعصیه ( گناه ) :
گناه ، انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط می کند . گناهان هر کدام ، ضربه ای به روح انسان وارد
می آورد . صفای انسانی ، معنویّت ، التذاذِ روحی شفافیت روح انسان را گناهان از بین می برند . روح را کدر می کنند . گناهان آن جنبه ی معنویّتی که در انسان هست و مایه ی تمایز انسان با بقیّه ی موجودات است را از بین می برند . گناه این جوری است . گناهان در زندگی برای انسان مشکلات می آورد .
بسیاری از میدان های تحّرک بشری وجود دارد که انسان در آن ناکام می شود و این امر به خاطر گناهانی است که از او سر زده است . این ها البته همه توجیه علمی و فلسفی هم دارد . صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست.(111)
( گران تر زهر چیز بار گناه
کزو جان ، دُژََم گردد و دل سیاه )
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : به زودی ، زمانی خواهد رسید که مردم ، به سبب دنیا خواهی، باطنی پلید و ظاهری نیک دارند . آن چه را نزد پروردگرشان است ، نمی خواهند . دینشان ریاکارانه است و در دل هایشان ترسی از خدا نیست . عذاب خدا آنان را فرا می گیرد و مردم ، همچون شخص در حال غرق شدن به درگاه او دعا می کنند ، اما دعایشان را نمی پذیرد.(112)
* در روایتی دیگر پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) می فرماید : زمانی بر اُمتّم می رسد که فرمان روایانشان راه ستم می پویند ، علمایشان طمعکار و بی وَرَع اند ، عبادت پیشگانشان ریا کارند ، بازرگانانشان ربا خوارند و در خرید و فروش ، عیب کالای خود را می پوشانند و زنانشان اهل زیور دنیایند . در این زمان ، بدان آن ها بر آنان مسلّط می شوند ، و نیکانشان دعا می کنند ، اما دعایشان مستجاب نمی شود. (113)
* حضرت مولی الموحدین علی (علیه السلام) می فرماید : گناه مانع اجابت می شود . راه دعا را با گناهان بسته ای . بنابراین ، دیر اجابت شدن دعایت را بعید ندان تعجب است از کسی که دعا می کند و اجابت آن را کند می شمارد ، در حالی که اجابت را با گناهان ، بسته است. (114)
* مولای متقیان علی (علیه السلام) شب ها در نخلستان کوفه در آن تاریکی ها به کمیل بن زیاد نخعی تعلیم می داد آن دعای معروفی که در شب های جمعه زمزمه می کنیم و عبارتی از دعا این چنین است که حضرت می فرماید : «اللّهُم اغفِرلی الذنوب التّی تَحبِسُ الدُّعاءَ» بار خدایا ! گناهان مرا که مانع اجابت دعا می شوند ، بیامرز. (115)
* امام باقر (علیه السلام) فرمود : بنده از خداوند حاجتی می طلبد که اقتضا دارد به زودی یا دیرتر بر آورده شود . سپس آن بنده گناهی می کند و خداوند ـ تبارک و تعالی ـ به فرشته می فرماید : حاجتش را بر آورده مساز و او را از آن محروم کن ، چرا که خود را در معرض خشم من قرار داد و مستوجب محرومیت از لطف من گشت.(116)
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید : موسی بن عمران (علیه السلام) به مردی از پیروانش گذشت که در حال سجده بود . کارش را که انجام داد و برگشت ، دید همچنان در سجده است . گفت اگر حاجتت به دست من بود ، آن را برایت برآورده می ساختم .
پس خداوند متعال به موسی وحی فرمود که : ای موسی ! اگر آن قدر سجده کند که گردنش قطع شود ، از او نمی پذیرم ، مگر آن که از آن چه ناخوش می دارم ، دست برداشته ، به آن چه من دوست دارم ، روی آورد. (117)
* امام علی (علیه السلام) می فرماید : در شگفتم از مردمی که از غذا پرهیز می کنند چون می ترسند به سلامتی شان آسیب برساند ، چگونه از گناهان که آن ها را به آتش می افکند پرهیز نمی کنند. (118)!
بنابر آن چه از فرمایشات معصومین بیان گردید ، این نکات ارزنده بدست می آید که : 1ـ نزدیک شدن به گناه همان وافتادن در دامن گناه همان. 2ـ کسی که خود را در محضر خدا بداند ، از گناه پرهیز می کند. 3ـ خداوند بر همه چیز و در همه حال آگاه است ، پس از گناه در برابر او حیا کنیم .
گناه ، باعث نابودی اعمال نیک ما می شود و دعاهای ما را بی اثر و خاصیت جلوه می دهد و در استجابت آن تأخیر می اندازد و شاید اصلا ً بعضی از گناهان باعث محروم شدن ما از دعا کردن می شود چه رسد به این که مانع از اجابت دعا شود .
خطرناک تر از انجام گناه ، غفلت از گناه و بی توجهی به زشتی آن است . متقّین اگر هم گناه کنند ، بلافاصله استغفار می نمایند . گناه ظلم به خویشتن است . یک گناه می تواند نسلی را در فساد و بطلان نگه دارد ، پیامد گناه هر کس ، گریبان گیر خود اوست .
و نه تنها انجام گناه حرام است ، بلکه شرکت در جلسه ی گناه و شاهد بودن بر گناه نیز ممنوع است و این جرم و گناه است که زمینه ی هدایت را در انسان محو می کند . و چه خوب سروده است خواجه عبدالله انصاری (رحمة الله علیه):
گر از پی شهوت و هوی خواهی رفت
از من خبــرت که بینـــوا خواهـــی رفــت
بنگـر کــه کی و از کجــا آمــده ای
می دانی که چه می کنی ، کجا خواهی رفت
2ـ الظلم و معونة الظالم ( ستم کردن و کمک کردن به ستمکاران ) :
یکی دیگر از موانع اجابت دعا ظلم و ستم کردن به غیر است و راضی بودن به ظلم ستمکار در حق مظلوم و یا این که خودمان به دیگران ستم کنیم که در این صورت خدای متعال ، یاور مظلومان است و جزای شخص ظالم و ستمکار را خواهد داد . اگر کسی در حق برادر دینی خویش و یا دیگر افراد مسلمان ستمی روا دارد و حقوق آن ها را رعایت نکرده و پایمال نماید ، اگر چنین شخصی به درگاه خدا تضرع و زاری نماید و به درگاه الهی دست به دعا بلند کند ، خدای متعال جواب او را نخواهد داد بلکه بر او غضب خواهد نمود .
آیات و روایاتی راجع به منع از ستم کردن به دیگران و یا کمک کردن به ستمکار از فرمایشات معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده که در منابع دینی ما موجود است و ما در این جا به چند مورد از آن ها اشاره خواهیم کرد .
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : قطعاً خداوند دعای ستم دیده ای را که به دیگری چنان ستمی را روا داشته است ، نمی پذیرد. (119)
* حضرت علی (علیه السلام) فرمود : خداوند عزو جّل به عیسی بن مریم (علیهم السلام) وحی فرمود : که به اشراف بنی اسرائیل بگو : جز با دل های پاک و دیدگان فروهشته و دستانی پاکیزه و به ستم نیالوده به خانه ای از خانه های من وارد نشوند . و به آنان بگو : بدانید که من دعای کسی از شما را که حقّ یکی از آفریدگان من برگردن اوست ، مستجاب نمی کنم. (120)
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود : ستم نکنید که در این صورت ، دعا می کنید و دعایتان مستجاب نمی شود ، و باران می طلبید و باران نمی آید ، و از خدا یاری می جویید و یاری نمی شوید. (121)
* امام صادق (علیه السلام) فرمود : هر کس ستمکاری را در ستمش ، معذور بدارد ( ستم او را توجیه کند) خداوند کسی را بر او مسلّط می گرداند که به وی ستم کند . پس چنان چه (برای رفع ستم او از خود) دعا کند ، خداوند دعایش را مستجاب نمی کند و در برابر ستمی هم که به او می شود ، به وی اجری نمی دهد. (122)
خداوند متعال به حضرت داوود نبی (علیه السلام) وحی فرمود :
ای داوود ، هر کس تنها به من تکیه کند ، او را کفایت و از خلقم بی نیاز می کنم و هر کس از من بخواهد ، به او عطا می کنم ، و هر کس مرا بخواند ، پاسخش می دهم ، جز آن که دعای او را به تأخیر می افکنم و هم چنان اجابت شده معلّق می گذارم تا آن که قضایم صادر شود ، و چون قضایم صادر شد، خواسته ی او را اجرا می کنم.
به ستم دیده بگو : نفرین تو را در حق کسی که به تو ستم کرده است ، اجابت می کنم ، اما آن را به تأخیر می افکنم تا آن گاه که قضایم برای تو درباره ی کسی که به تو ستم کرده است ، به انجام رسد . و این به دلایل گوناگونی است که تو از آن بی خبری ، و من خود ، بهترین داورانم یا به این دلیل است که تو نیز به مردی ستم کرده ای و او تو را نفرین کرده است . پس آن نفرین در برابر این نفرین است ، یعنی نه نفرین تو را اجابت می کنم و نه نفرین او را در حقّ تو . و یا به این دلیل است که در قبال آن ستمی که به تو شده تو را در بهشت درجه ای دهم که جز با همین ستمی که در حق تو کرده است ، به آن نمی رسی ، چرا که من بندگانم را در مال و جان آنان می آزمایم. (123)
سفیان ثوری می گوید : شنیده ام که بنی اسرائیل به مدت هفت سال دچار قحطی شدند و خداوند متعال به پیامبرانشان وحی فرمود که : اگر پیاده به سوی من آیید ، چندان که زانوانتان بساید ، و چندان دست به آسمان برکشید که دست هایتان به کرانه های آسمان رسد ، و آن اندازه دعا کنند که زبان هایتان از دعا کردن خسته شود دعای هیچ یک از شما را نمی پذیرم و به هیچ گریه کننده ای از شما رحم نخواهم کرد تا آن گاه که حقوق مردم را به صاحبان آن ها باز گردانید . آنان چنین کردند و همان روز ، باران آمد. (124)
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیثی فرمود : از دعای ستمدیده بترسید ، زیرا که او از خدای تعالی حق خود را می طلبد و خداوند هیچ حقداری را از حقش محروم نمی کند . از دعای ستمدیده بترسید ، چرا که چنین دعایی بر ابرها سوار است ، خداوند می فرماید : به عزت و جلالم سوگند که تو را یاری رسانم ، گرچه بعد از مدّتی باشد. (125)
بنابراین ظلم و ستم ، رشته ی محبّت الهی را پاره می کند همان طور که خدای متعال می فرماید : «اِنَ الله لایُحبُ المُعتَدینَ ، همانا خدای متعال تعدّی کنندگان را دوست نمی دارد .»(126)
انسان حقّ ندارد حتی به خودش ظلم کند و گناه در حقیقت ظلم به خویشتن است و ظلم کردن،زمینه ی محرومیت از نعمت هاست خصوصاً نعمت دعا کردن ، که اگر انسان ظلمی به ناحق بر دیگری روا دارد خدای متعال توفیق دعا کردن و استجابت دعا را از او می گیرد .
و سعدی آن شاعر پر آوازه ی شیرازی چنین سروده است :
گرت از دست بر آید دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
3ـ عقوق الوالدین ( نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آن ها ) :
یکی دیگر از موانع اجابت دعا نافرمانی از پدر و مادر است به طوری که قلب آنان را آزرده کنیم و آن ها از دست ما ناراضی و ناخرسند باشند . چرا که احسان به والدین و نگه داشتن احترام آنان در کلام خدای متعال آمده و هم در سخنان اهل بیت (علیهم السلام) براین امر تاکید شده است . خدای متعال بعد از دستور دادن به اطاعت از خویش ، فرمان به اطاعت از پدر و مادر نموده است و این خود دارای پیام بسیار مهم است که خدای عز و جل مقام پدر و مادر را در جایگاه بلندی قرار داده تا به این حد که در کنار توحید ، احسان به والدین را مطرح کرده است و فرمان نیکی به والدین مانند فرمان توحید ، قطعی و نسخ نشدنی است .
ترک نیکی و احسان به والدین ، نشانه ی عصیان و سرکشی است و در بحث قبلی اشاره شد که خدای متعال دعای انسان های ستمکار و عصیانگر و طغیانگر را نمی پذیرد و دوست نمی دارد که صدای آن ها را بشنود چه رسد به این که بخواهد دعایشان را مستجاب کند پس نافرمانی به پدر ومادر ظلم در حق آنهاست و در حقیقت ظلم به خودمان است چرا که اثر نافرمانی از والدین به خود ما برمی گردد و یکی از آن اثرات روگردانی خدای متعال از ماست و مستجاب نشدن دعاهایی است که به درگاه او می کنیم و نکته دیگر این که طبق دستورات اسلامی ، فرزندان مکلّفند با پدر و مادر خود حداکثر تواضع و ادب را معمول دارند و شخصیت آنان را گرامی و محترم شمارند ، و بدین وسیله رضایت خاطر آن ها را که باعث جلب رضایت الهی است ، فراهم آورند . پس از این سخن مشخص می شود که رضایت خدا در رضایت پدر و مادر است اگر آن ها از دست ما راضی و خشنود باشند خدای متعال نیز راضی و خشنود است در غیر این صورت باید اندیشه ای برای آخرت خویش بنمائیم .
همین نکته در روایتی آمده که ( رضی الله فی رضی الوالدین و سخطه فی سخطهما )
اگر دو کار به شما پیشنهاد کنند و هر دو کار شایسته و پسندیده باشد یکی مطابق میل شما و دیگری مطابق میل پدر و مادر ، آنچه مطابق میل پدر و مادر باشد مطابق رضایت الهی است. (127)
* امام صادق (علیه السلام) می فرماید : گناهانی که نعمت ها را زوال می آورند ستم کردن و … است و آن گناهانی که دعا را رد می کنند و فضا را تاریک می گردانند ، نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آن هاست. (128)
* امام صادق (علیه السلام) : نافرمانی والدین از گناهان کبیره است ، زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیانگر بدبخت قرار داده است. (129)
* امام رضا (علیه السلام) در روایتی می فرماید : خداوند نافرمانی پدر و مادر را از این جهت حرام فرموده است که موجب از دست دادن توفیق طاعت خداوند عزّ وجّل و بی احترامی به پدر و مادر و ناسپاسی نعمت و از بین رفتن شکر و سپاسگزاری و کم شدن نسل و قطع شدن آن می شود . چرا که نافرمانی والدین سبب می گردد که به پدر و مادر احترام گذاشته نشود ، حق و حقوق آن ها شناخته نشود ، پیوند های خویشاوندی قطع گردد ، پدر و مادر به داشتن فرزند بی رغبت شوند و به علت نیکی نکردن و فرمان نبردن فرزند از پدر و مادر ، آنان نیز کار تربیت او را رها سازند. (130)
یکی از گناهان کبیره آزار به پدر و مادر است و کوچکترین آزار به پدر و مادر حرام و مستوجب عذاب و عقوبت الهی خواهد شد .
* امام صادق (علیه السلام) می فرماید : کمترین آزار به آنان گفتن اُفّ و اظهار انزجار و بی میلی به آن ها می باشد و اگر توهینی کمتر از آن می بود خداوند از آن نهی می نمود. (131)
از روایات به دست می آید ، که فاصله ی بین احسان به پدر و مادر و آزار آنان ، فاصله ی بین بهشت و دوزخ است . از این رو ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به یکی از یاران خود فرمود : اگر خواهی اهل احسان به پدر و مادر باش و داخل بهشت شو و اگر خواهی به پدر و مادر خود آزار رسان و داخل جهنم شو .
* امام صادق (علیه السلام) فرمود : هنگامی که قیامت بر پا می شود ، خداوند یکی از پرده های بهشت را کنار می زند و بوی بهشت برای هر صاحب روحی از مسیر پانصد سال راه احساس می شود و یک گروه از مردم آن را احساس نمی کنند ، راوی گوید : به آن حضرت گفتم : آن گروه کیانند ؟ فرمود : آن هایی که عاق پدر و مادر شده باشند !
و فرمود : کسی که به صورت پدر و مادر خود با خشم نگاه کند و آنان در حق او ظلم کرده باشند ، خداوند هیچ نمازی را از نمی پذیرد. (132)
* حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : سه گناه است که قبل از قیامت عقوبت و کیفر آن شروع می شود : ظلم به پدر ومادر ، آزار و تجاوز به حق مردم ، ناسپاسی در مقابل نعمت های خدا و احسان مردم. (133)
احترام به پدر و مادر به قدری ارزشمند است که عمّار بن حیّان می گوید : به امام صادق (علیه السلام) اطلاع دادم که فرزندم اسماعیل به من احترام و احسان می کند . امام (علیه السلام) فرمود : من از قبل او را دوست می داشتم و اکنون بیش از قبل به او علاقه مند شدم . سپس فرمود : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یک خواهر رضاعی داشتند [که فرزند حلیمه ی سعدیه بود] و چون بر آن حضرت وارد شد ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با دیدن او خشنود شدند و برای او فرشی انداختند و او را بر آن نشاندند و با او صحبت کردند و در صورت او خندیدند . سپس او برخاست و رفت . پس برادر او وارد شد و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) با او آن گونه رفتار نکردند پس به آن حضرت گفته شد : به خواهر او زیاد احترام کردید و به او که مرد بود احترام زیادی نکردید ؟ !
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : این احترام ها به علت این است که او بیش از برادر خود به پدر و مادرش احسان می کند. (134)
* امام صادق (علیه السلام) فرمود : خداوند سه دعا را مستجاب می کند : دعای پدر به فرزند خود هنگامی که فرزند به پدر خود نیکی کند و نفرین پدر هنگامی که فرزند آزار به پدر خود نماید و نفرین مظلوم به ظالم و دعای مظلوم به کسی که از او حمایت نموده باشد. (135)
یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) ، به نام (ابن مهزم) می گوید : شبی با مادرم در مدینه ، از خدمت امام به خانه خود باز می گشتیم . در بین راه بین من و مادرم سخنانی پیش آمد که من با مادرم تندی کردم و چون فردای آن روز نماز صبح را خواندم و به خانه ی امام صادق (علیه السلام) رفتم ، آن حضرت شروع به سخن نمود و فرمود : چرا دیشب با مادر خود تندی کردی ؟!
مگر نمی دانی که قبلاً تو در شکم او ساکن بودی و دامن او گهواره ی تو و سینه ی او ظرف غذای تو بود که از آن می نوشیدی ؟ گفتم : آری . فرمود : پس نباید با او تندی کنی. (136)
انس بن مالک می گوید : روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بالای منبر رفت و چون قدم مبارک خود را بر پله ی اول منبر گذارد ، فرمود : آمین .
سپس به پله ی دوم قدم نهاد و فرمود : آمین . و پس از آن به پله ی سوم قدم نهاد و فرمود : آمین . و چون بر منبر قرار گرفت ، اصحاب گفتند : یا رسول الله ! برای چه آمین گفتید ؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : جبرئیل (علیه السلام) نزد من آمد و گفت : کسی که نام تو را بشنود و بر تو درود و صلوات نفرستد ، باید بینی او به خاک مالیده شود ، پس من گفتم : آمین . جبرئیل (علیه السلام) گفت : کسی که پدر و مادر خود را درک کند و اهل بهشت نشود باید بینی او به خاک مالیده شود ، پس من گفتم : آمین . جبرئیل (علیه السلام) گفت : کسی که ماه رمضان را درک کند و آمرزیده نشود باید بینی او به خاک مالیده شود ، پس من گفتم : آمین . در روایت دیگری نقل شده که جبرئیل (علیه السلام) درباره ی هر کدام از آن سه عمل به آن حضرت گفت : لعنت خدا بر او باد. (137)
در روایتی مُعَّمر بن خلاّد می گوید : به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم : آیا من وظیفه دارم که به پدر و مادرم دعا کنم ، در حالی که آنان به شما معرفت ندارند [و شیعه شما نیستند] ؟ امام علیه السلام فرمود : آری ، به آنان دعا کن و برایشان صدقه بده و اگر زنده هستند با آنان مدارا کن ؛ چرا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : خداوند مرا برای رحمت مبعوث نموده ، نه برای عقوبت و آزار.
* امام صادق (علیه السلام) می فرماید : بسا شخصی در زمان حیات پدر و مادر ، عاق آنان بوده ولی چون آنان از دنیا می روند برای آنان روزه می گیرد و نماز می خواند و دین و بدهکارهای آنان را ادا می کند . پس برای چنین فرزندی نوشته می شود که نسبت به پدر و مادر نیکوکار بوده است . و بسی شخصی در زمان حیات پدر و مادر اهل احسان و نیکی به آنان است و چون آنان از دنیا می روند ، او دین و بدهکاری آنان را ادا نمی کند و هیچ کار خیری برای آنان انجام نمی دهد و خداوند او را نسبت به آنان عاق می نویسد. (138)
اهمیت احترام و احسان به پدر و مادر به قدری با اهمیت است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : کسی که دوست داشته باشد عمر او طولانی و رزق او وسیع شود ، باید به پدر و مادر و خویشان خود احسان کند که احسان به آنان اطاعت از خدا خواهد بود. (139)
مردی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد : مادر من پیر شده و من او را نگهداری می کنم و اکنون وضع او چنین است که من او را به دوش می گیرم و از در آمد خود به او غذا می دهم و با دست خود او را نظافت می کنم و بعد از دستشویی او را تمیز می نمایم و برای احترام و رعایت حیا صورت خود را در آن حال بر می گردانم . آیا با این وضعیت حق او را أَدا کرده ام ؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : با تمام این خدمات ، تو حق او را ادا نکرده ای ؛ چرا که او شکم خود را در دوران حمل محل زندگی تو قرار داده و سینه اش بعد از به دنیا آمدن تو محل غذای تو بوده و او با تمام وجود از تو حمایت کرده و تمام این مشکلات را با عشق و آرزو تحمل می کرد در حالیکه امید حیات و سلامت تو را آرزو می داشت ، ولی تو با مختصر خدمتی که به او می کنی انتظار و امید مردن او را داری. (140)
از آیات قرآن و سخنان معصومین (علیهم السلام) آشکار می شود که احترام و احسان به پدر و مادر واجب و آزار به آنان از گناهان کبیره است و از روایات استفاده می شود کسی که عاق پدر و مادر شود ، مورد لعنت و دور از رحمت خداوند است و ایمان و اعمال و عبادات او نیز بدون رضایت آنان پذیرفته نمی شود . آن چه گفته شد مربوط به پدر و مادر جسمانی و نَسَبی است و حق پدر و مادر روحانی و معنوی ما که حضرات معصومین (علیهم السلام) هستند بسیار بالاتر و بزرگ تر است که در این مختصر مقاله ، گنجایش پرداختن به این مبحث نمی باشد .
4 ـ قَطیعه الرَّحِم ( بریدن از خویشاوندان ) :
یکی دیگر از موانع استجابت دعا بریدن از خویشاوندان و ارحام می باشد که یکی از گناهان بزرگ و خطرناک که عذاب وکیفر آن ، در دنیا و آخرت خواهد بود . همان گونه که صله ی رحم و ارتباط با خویشان و احسان به آنان از اسباب آمرزش و خشنودی خداوند و طول عمر با برکت و توسعه ی رزق و روزی و استجابت دعا ها و حوائج بسیار مهم و حل مشکلات دنیا و آخرت است .
معنای صله و قطع رحم :
چون در شرع مقدس معنی خاصی برای رحم ذکر نگردیده پس مراد همان معنای عرفی آن است که عبارت از مطلق اقارب است به معنی خویشاوندان پدری و مادری هرچند به چند واسطه باشد به همچنین خویشاوندی از طریق اولاد .
عروه ابن یزید از حضرت صادق (علیه السلام) از معنی آیه ی : (و آن هایی که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده ، برقرار می دارند)(141)پرسید ؟ حضرت فرمودند : (هی قرابتک) یعنی صله ی رحم ، پیوند به تمام خویشاوندان است ، محرم باشد یا نامحرم ، دور باشد یا نزدیک ، واسطه بخورد یا واسطه ای بین آن ها نباشد. (142)
صله کدام است ؟
هر کاری که در عرف پیوند را برساند صله است هرچند کم و کوچک باشد مانند : اول سلام کردن یا نیکو جواب دادن سلام به دیگران باشد . حضرت صادق (علیه السلام) فرمود : صله رحم کنید هرچند به جرعه ی آبی به ارحام دادن باشد. (143)
قطع رحم عرفی است ، چنانچه صله امر عرفی شد . قطع رحم هم عبارت از هر امری است که در عرف بریدگی از آن فهمیده شود مانند سلام نکردن یا رو ترش کردن یا روبرگرداندن یا ترک احترام و ادب نمودن یا در سفر جواب نامه ندادن یا در وطن ترک دیدار یا مثلاً عیادت نکردن اگر مریض شود یا از سفر بازگردد و ملاقات نشود و نظایر این ها …. (144)
خداوند در قرآن قاطع رحم را در سه مورد لعنت نموده و وعده ی عذاب و خسران در آخرت و کوری دل و ناشنوایی باطن به او داده است و می فرماید : «آنان که پیمان خود را با خداوند می شکنند و آن چه را خداوند به وصل و پیوستگی آن امر نموده [مانند ارتباط خویشاوندی] قطع می کنند و همواره ایجاد فساد می نمایند ، مستحّق لعنت خداوند و کیفر قیامت خواهند بود.»(145)
* امام محمد باقر (علیه السلام) می فرماید : در کتاب [جدّما] علی (علیه السلام) نوشته شده : سه خصلت است که صاحب آن ها نمی میرد تا وبال و نِکبَت آن ها را در دنیا ببیند : ظلم و تجاوز به حق مردم ، قطع رحم ، سوگند دروغ . سپس فرمود : اثر هیچ عمل خیر و طاعتی سریع تر از اثر صله ی رحم به انسان باز نمی گردد ؛ چرا که اگر مردمی فاسق و فاجر باشند و به یکدیگر ترّحم و صله ی رحم نمایند ، خداوند اموال آن ها را زیاد می کند و به آنان وسعت می دهد ، لکن دروغ و قطع رحم خانه ها را خالی و نسل انسان ها راقطع می کند.(146)
* پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند : قطیعَةُ الرَّحِمِ تَحجُبُ الدُّعاءَ ـ بریدن پیوند خویشاوندی، مانع اجابت دعا می شود.(147)
از زشت ترین اقسام قطع رحم آن است که شخصی به واسطه ی داشتن مال و ثروت و اعتبار دنیوی ، اعتنایی به رحم فقیر یا بی اعتبار خود نکند و او را رحم خود نداند و بر او تکبر نماید و اگر رحم غنی و معتبر خود را ببیند احترام کند ، این در حقیقت نسبت به رحم غنی صله رحم نکرده بلکه به مال و جیفه ی دنیا اعتناء نموده است نه به شخص رحم به عنوان رحم ، زیرا که از رحم فقیر رو بر می گرداند. (148)
قطع رحم مسلمان و کافر فرقی ندارد : ظاهر اطلاقات وارده در مقام آن است که فرقی در حرمت قطع رحم نیست بین این که رحم مسلمانان باشد یا کافر ، شیعه ی دوازده امامی باشد یا از سایر فرقه های مسلمان ، عادل و پرهیزگار باشد یا فاسق و فاجر ، اجمالاً کفر و فسق سبب سقوط حق ارحام نمی شود .
ابن حمید به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کرد : بستگان من بر غیر دین من هستند آیا باز برای ایشان حقی بر عهده ی من است یا نه ؟ حضرت فرمودند : بلی حق رحم به هیچ چیز ساقط نمی شود . اگر بستگانت بر دین تو بودند ، دو حق بر تو داشتند حق رحم و حق همکیشی و برادری دینی(149)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید : مردی از قبیله ی خثعم نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت : چه عملی بیشتر مورد خشم خداوند است ؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : شرک به خداوند ، او گفت : پس از آن چه عملی بیشتر مورد خشم خداوند است ؟ حضرت فرمود : قطع رحم ، او گفت : پس از آن چه عملی مورد خشم خداوند است ؟ فرمود : امر به معروف و نهی از منکر(150)
و در آخر این بحث حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، که فرمود : گاهی می شود از عمر کسی سه روز باقی مانده است ، اما صله ی رحم به جای می آورد پس خداوند آن را تا سی سال به تأخیر می اندازد و گاه می شود که از عمر کسی سی سال باقی مانده است امّا قطع رحم می کند ، پس خداوند آن را به سه روز تبدیل می کند. (151)
5ـ ترک امر به معروف و نهی از منکر :
امر به معروف ، یعنی واداشتن دیگری را بر اطاعت ، و نهی از منکر ، یعنی بازداشتن دیگری از معصیت ، هر دو از ارکان و اَهمِّ فرائض اسلام می باشد و شعبه ای از جهاد است . چنان چه در روایات کثیره تصریح گردیده و امر اکید بر انجام آن و تهدید شدید بر ترکش در آیات و روایات بسیار رسیده و در این جا به پاره ای از آن ها اشاره می شود :
خداوند متعال می فرماید : «باید برخی از شما ، مسلمانان را بخیر و صلاح دعوت کنند و ایشان را به نیکی ، امر و از بدی ، نهی نمایند . این گروه به حقیقت رستگارانند».(152)
در این آیه خدای متعال با تأکید ، تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر را واجب فرموده و در جای دیگر می فرماید : «شما مسلمانان بهترین امتی هستید که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود ، زیرا شما امر به معروف و نهی از منکر می کنید و ایمان به خدا دارید» (153)
خدای متعال در مقام توبیخ و سرزنش کسانی که نهی از منکر را ترک کردند می فرماید : «چرا علمای یهود و نصارا ، ملت خود را از گفتارهای گناه (مانند تحریف کتاب و گفتار بر خلاف حق) و رشوه خواری و حرام خواری باز نمی دارند ؟ راستی چه رفتار بدی است که می کنند»(154)
قرآن مجید در قصه ی اصحاب سبت(155)، چنین می فرماید :«آن ها قومی بودند که به آنچه خداوند برآن ها حرام فرموده بود ، از صید کردن ماهی در روز شنبه ، مخالفت کرند و جمعی از ایشان ، آن ها را اندرز داده و نهی از منکر می کردند و جمعی دیگر ساکت بوده و نهی از منکر نمی کردند بلکه به نهی کنندگان می گفتند : ساکت شوید و با ایشان کاری نداشته باشید زیرا این ها باید هلاک شوند . چون آن قوم در معصیت فرو رفتند ، عذاب الهی بر آن ها نازل شد و تنها نهی کنندگان از منکر نجات یافتند و بقیه یعنی گنهکاران و کسانی که نهی از منکر نکردند همه به صورت میمون ، مسخ شده و هلاک شدند»(156)
از این آیات شریف ، به خوبی دانسته می شود که ترک امر به معروف و نهی از منکر از گناهانی است که در قرآن مجید بر آن وعده ی عذاب داده شده و ترک کننده نهی از منکر ، با به جا آورنده ی آن در استحقاق عذاب برابرند . زیرا اگر فاعل منکر حرامی به جا آورده ، ترک کننده ی نهی از منکر ، اهم واجب الهی را که نهی از منکر است ، ترک کرده و فاسق شده است.(157)
* حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید : این جماعتی که در اثر نهی از منکر نکردن ، مورد لعن پیغمبران شدند و مسخ گردیدند ، هیچ گاه با اهل معصیت شرکت نمی کردند و در مجالس ایشان حاضر نمی شدند . لیکن هر گاه آن ها را می دیدند در رویشان می خندیدند و با آن ها اُنس می گرفتند.(158)
عایشه می گوید : پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نزد من آمد . از چهره ی آن حضرت دانستم که موضوعی پیش آمده است . پیامبر وضو ساخت و با هیچ کس سخنی نگفت . پیامبر بر منبر رفت و حمد و ثنای خدا گفت و آن گاه فرمود : ای مردم!
خداوند به شما می فرماید : به خوبی فرمان دهید و از زشتی باز دارید پیش از آن که دعا کنید و دعایتان را مستجاب نکنم و از من بخواهید و به شما ندهم و از من یاری طلبید و یاریتان نرسانم. (159)
* حضرت علی (علیه السلام) فرمود : امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که خداوند ، امور شما را به دست بدانتان می سپارد ، و آن گاه نفرینشان می کنید ؛ اما نفرینتان پذیرفته نمی شود.(160)
* امام کاظم (علیه السلام) می فرماید : باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه نابکاران شما ، زمام کارهایتان را به دست می گیرند و در این صورت دعاهای نیکانتان مستجاب نخواهد شد.(161)
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید : هر گاه مردم امر به معروف و نهی از منکر نکنند ، و از نیکان خاندان من پیروی ننمایند ، خداوند بدان آن ها را برایشان مسلّط گرداند ، و در این هنگام نیکانشان دعا کنند و دعایشان مستجاب نشود. (162)
* حضرت علی (علیه السلام) در سفارشات خود به حَسَنَین (علیهما السلام) پس از ضربت خوردن توسط ابن ملجم فرمود :
امر به معروف و نهی از منکر را رها مکنید که در این صورت بدان شما زمام امورتان را به دست می گیرند و آن گاه هر چه دعا کنید ، مستجاب نخواهد شد.(163)
* حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) می فرماید : در کتاب پیامبر خدا دیدیم که : … هر گاه مردم امر به معروف و نهی از منکر نکنند و از خوبان اهل بیتم پیروی ننمایند ، خداوند بدان آن ها را برایشان مسلّط می گرداند ، پس ، خوبانشان دعا می کنند ؛ امّا دعایشان مستجاب نمی شود. (164)
* پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید : «هر گاه امت من ، امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند ، پس رسیدن عذاب و قهر الهی را منتظر باشند و در حدیث دیگری چنین می فرماید : خداوند دشمن می دارد مؤمن ناتوانی را که دین ندارد .
گفته شد : یا رسول الله چنین شخصی کیست ؟ فرمود : کسی است که نهی از منکر نمی کند.(165)»
* حضرت باقر (علیه السلام) می فرماید : خداوند به حضرت شُعَیب (علیه السلام) وحی فرمود : که یکصد هزار نفر از قوم تو را هلاک خواهم کرد ؛ چهل هزار نفر از اشرار و معصیت کنندگان و شصت هزار نفر از خوبان آن ها را . شعیب (علیه السلام) عرضه داشت : پروردگارا ، اشرار سزاوار عذابند ، نیکان را چرا؟ فرمود : چون با اهل معصیت سازش کردند و برای غضب من بر آن ها غضب نکردند و آن ها را نهی ننمودند. (166)
* حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید : جز این نیست که خداوند لعنت نفرموده جماعت پیشینیان از شما را ، مگر به واسطه ی ترک امر به معروف و نهی از منکر . پس نادانان را از گناه کردن و دانایان را به سبب ترک نهی از منکر لعنت فرمود. (167)
ـ حسن ختام این بحث را با حکایتی شیرین از گلستان سعدی به پایان می بریم . شاید حکایت زیر را که سعدی روایت می کند شنیده باشید : فقیهی پدر را گفت : هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متکلمان در من اثر نمی کند . به حکم آن که نمی بینم ایشان را کرداری موافق گفتار :
ترک دنیـا به مــردم آموزنــد
خویشتن سیم و غله انـدوزند
عالمی را که گفته باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کـس
عالم آن کس بود که بد نکنـد
نه بگوید به خلق و خود نکند
سعدی از زبان پدر پاسخ می دهد :
گفت عالم به گوش جان بشنو
ور نماند به گفتنش کـردار
باطل است آن چه مدعی گوید
خفته را خفته کی کند بیدار
مرد باید که گیرد اندر گــوش
ور نوشته است ، پند بر دیوار(168)
6 ـ سبک شمردن نماز ( اَلتَّهاوُنُ بِالصَّلاة ) :
* پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید : چیزی که مسلمان را کافر می کند ، ترک نماز واجبی است عمداً یا خوار و سبک گرفتن نماز است که آن را نخواند . و نیست فاصله بین ایمان و کفر مگر ترک نماز. (169)
شیخ صدوق (ره) در کتاب شریف علل الشرایع نقل می کند که از حضرت صادق (علیه السلام) پرسیده شد که چرا زنا کار و شرابخوار کافر خوانده نمی شوند ، ولی تارک صلاه (نماز) کافر نامیده می شود ؟ امام (علیه السلام) فرمود : برای این که زنا و مثل آن ، بر اثر غلبه ی شهوت انجام شود ، ولی نماز ترک نمی شود مگر به سبب استخفاف به آن ، زیرا زنا کار از این عمل لذت می برد و به قصد بردن لذت زنا می کند ولی تارک نماز از ترک آن لذتی نمی برد .
از این حدیث آشکار می شود که ترک واجبات ، اگر از روی سبک گرفتن دین باشد کفر است .
ابوبصیر گوید : به حضور حمیده (همسر امام صادق(علیه السلام)) رسیدم تا رحلت امام صادق (علیه السلام) را به او تسلیت گویم . حمیده گریست و سپس گفت : ای ابا محمد ! کاش هنگام فوت آن حضرت بودی . یکی از چشمان خود را بست و سپس به من فرمود : خویشان و نزدیکانم را نزد من بخوانید . وقتی همه دور آن بزرگوار جمع شدند ، فرمود : «هرگز شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد ، نمی رسد(170)»
گویم ز امام صادق این طَرفه حدیث
تا شیعه ی او بلـوح دل بنگــارد
فرمــود که بـر شفاعــت ما نرســد
هر کس که نماز را سبک بشمارد
پانزده اثر دنیوی و اُخروی بر ترک نماز :
رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه سلام الله علیها فرمود :ای فاطمه! هر کس ، از مرد و زن…. نماز خود را سبک بشمارد و در به جا آوردنش سستی نماید ،خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می فرماید: شش بلا در دنیا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قیامت و هنگامی که از قبر بیرون می آید.
اما شش بلای دنیوی :
1 ـ خداوند برکت را از عمرش کم می کند
2ـ و برکت را از روزیش بر می دارد
3ـ از صورتش نشانه نیکوکاران را بر می دارد
4ـ هر کار خیری کند پذیرفته نمی شود و برای آن اجری ندارد
5ـ دعایش مستجاب نمی شود
6ـ از دعای نیکوکاران بهره ای ندارد .
و سه بلائی که هنگام مردنش برای اوست :
1 ـ آن که با ذلت و خواری می میرد
2ـ با گرسنگی
3ـ و با تشنگی از دنیا می رود و حالت عطش او طوری است که اگر از نهرهای دنیا بیاشامد سیراب نمی شود.
سه بلائی که در قبر به او می رسد :
1ـ آن که ملکی در قبر او گماشته می شود که او را فشار دهد و زجر نماید
2ـ قبرش برایش تنگ می گردد
3ـ قبرش تاریک و در ظلمت است .
و سه بلای قیامتش :
1ـ آن که ملکی او را بر صورتش می کشاند برای حساب در موقف حساب و مردمان به او می نگرند
2ـ در حسابش سخت گیری می شود
3ـ آن که خداوند نظر رحمت به او نمی فرماید و او را پاکیزه نمی کند و برایش عذاب دردناکی می باشد.(171)
از فــروع دیــن بـــود اول نمــاز
کن تضّــرع با خــدای بی نیــاز
اصل ایمان چون نماز ست ای فلان
در اطاعت کوش ای رعنا جــوان
گر نمـازت گشت مقبــول خــدای
جمله ی طاعات تو باشد به جای
بـا ادب تکبیــر گو وقــت صـلات
تا که یابی نشــئه ی آب حیــات
با حضــور قلــب و با حالی فـکار
کــن أَدا تسبیــح ذات کـردگــار
گـر نمــازت رد شــود بیچــاره ای
در دو دنیـــا والــــه و آواره ای
توبــه کن دیگر مــکن ترک صلات
بی صــلاة از بهـر تو نبوَد نجات
پند این عاصی نمـا چون در بگـوش
در نمازت ای پسر مردانـه کوش.(172)
7 ـ شرابخواری ( شُربُ الخمر ) :
شراب و هر چه مسکر و موجب زوال عقل و مستی باشد ، حرام و خوردن آن ، از گناهان کبیره است و خداوند آن را همراه بت پرستی و قمار ذکر نموده و آن را عمل شیطان و سبب دشمنی و دوری از یاد خدا و نماز معرفی کرده و در آیاتی از قرآن خطر آن را برای مردن بیان نموده است .
خدای متعال می فرماید : «ای کسانی که ایمان آورده اید ![بدانید که] شراب و قمار و بت پرستی ، پلید و از ناحیه ی شیطان و فریب اوست . پس شما از آن ها بپرهیزید ، شاید رستگار شوید . همانا شیطان اراده نموده که به سیله ی شراب و قمار عَداوت و دشمنی بین شما ایجاد کند و شما را از یاد خداوند و نماز باز دارد . آیا [با این خطرها] باز از شراب و قمار دوری نمی کنید ؟!»(173)
* امام صادق (علیه السلام) فرمود : شراب اساس هر گناه و کلید هر شری خواهد بود . و فرمود : خداوند برای زشتی ها و اعمال ناپسند قفل هایی قرار داده و کلید همه ی آن ها شراب است . [و به واسطه ی شراب انسان به طرف همه ی زشتی ها و فسادها خواهد رفت] . و فرمود : سخت ترین گناهان ، خوردن شراب است ، چرا که شراب خوار بسا نماز واجب خود را ترک می کند و بسا با مادر و یا خواهر و یا دختر خود همبستر می شود و نمی فهمد . و فرمود : شراب خواری از بی نمازی بدتر است ، چرا که شراب خوار ، در حال مستی ، اگر نماز هم بخواند خدای خود را نمی شناسد.(174)
* امام باقر (علیه السلام) فرمود : شراب خوار چون وارد قیامت می شود ، صورت او سیاه است و زبان او از دهانش آویزان شده و آب دهان او بر سینه اش جاری است ، و خداوند بر خود لازم نموده که او را از طینت خَنال سیراب کند . گفته شد : طینت خَنال چیست ؟ فرمود : چرک و خونی است که از رحم زن های زنا کار خارج می شود.(175).
ابوعبد الرحمان قاسم می گوید: از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که درباره ی شراب می فرمود: هر که آن را در کف بگیرد ، هیچ دعایی از او پذیرفته نمی شود ،و هر که بر نوشیدن آن مداومت ورزد، از مواد متعفن دوزخ به او نوشانده می شود.(176)
* امام صادق (علیه السلام) فرمود : اگر کسی یک جرعه از شراب بنوشد ، خدای عزّ و جّل و همه ی ملائکه و پیامبران و مؤمنین او را لعنت خواهند نمود ، و اگر به اندازه ای بنوشد که مست شود ، روح ایمان از بدن او جدا می شود و روح پست و خبیث و ملعونی به جای آن قرار می گیرد و در آن صورت نماز را ترک می کند ، و چون نماز را ترک نمود ، ملائکه پروردگار او را سرزنش می نمایند و خداوند به او خطاب می کند:بنده ی من! کافر شدی و ملائکه تو را سرزنش نمودند؟! بَدا به حال تو،ای بنده ی من!
امام صادق (علیه السلام) سپس فرمودند : بدا به حالش ! بدا به حالش ! او رسوا شد ، به خدا سوگند ، یک لحظه سرزنش خداوند سخت تر از هزار سال عذاب خواهد بود.(177)
به امیر المومنین علی (علیه السلام) عرض شد : آیا شما شراب را از زنا و سرقت خطرناک تر و بدتر می دانید ؟ فرمود : آری ، چرا که زنا کار ممکن است از زنا تجاوز نکند ، ولی شراب خوار هنگامی که شراب می نوشد [و مست می شود] مرتکب زنا و سرقت و آدم کشی و ترک نماز نیز می شود.(178)
8 ـ سخن چینی ( اَلنَّمیمَهَ ) :
از آیات قرآن و سخنان معصومین (علیهم السلام) استفاده می شود که سخن چینی و سعایت کردن نسبت به مردم از بدترین و زشت ترین گناهان است ؛ همان گونه که حفظ آبروی مردم و دفاع از حرمت و شخصیت آن ها به صورت رد غیبت و شکستن سخن کسی که از مؤمنی بدگویی می کند از عبادات بزرگ و از اسباب نجات است .
از سویی ، سخن چینی و سعایت موجب قطع ارتباط ها و علاقه ها و محبت ها می شود و مسلمانان را از برادری و دوستی خارج می کند ، در حالی که خداوند آنان را برادر نامیده و سفارش نموده که اگر بین دو برادر دینی کدورتی بود شما آن ها را اصلاح دهید .
خدای متعال می فرماید : «و از هر قسم خورنده ی فرومایه ای فرمان مَبر ، که عیب جوست و برای خبر چینی گام بر می دارد»(179) [هَمّازٍ مَشّاءٍ بنمیمٍ] (همّاز) صیغه ی مبالغه از ماده ی هَمَزَ است و به معنای کسی است که زیاد عیبجویی و زیاد غیبت می کند ـ (مشّاء) به معنای کسی است که ، به قصد فتنه انگیزی و دو به هم زنی ، سخن عده ای را برای عده ای دیگر بازگو می کند (خبرکش) . (نَمیم) به معنای سخن چینی و دو به هم زنی است. (180)
* پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : بدترین مردم ، شخص (مُثلِّث) است . عرض شد : ای رسول خدا ، مثِلّث یعنی چه ؟ فرمود : کسی که از برادر خود نزد سلطان سعایت کند و در نتیجه ، هم خودش را به هلاکت افکند ، هم برادرش را و هم آن سلطان را. (181)
* امام صادق (علیه السلام) فرمود : از بزرگترین جادو ، سخن چینی است ، زیرا با سخن چینی میان دوستان جدایی افکنده می شود ، یاران یکدل را با هم دشمن می کند ، به واسطه ی آن خون ها ریخته می شود ، خانه ها ویران می گردد و پرده ها دریده می شود . آدم سخن چین بدترین کسی است که روی زمین گام بر می دارد.(182)
روایت شده است که حضرت موسی (علیه السلام) برای بنی اسرائیل که دچار قحطی شده بودند ، طلب باران کرد ؛ امّا خداوند متعال به او وحی فرمود که : یا موسی ، با وجود سخن چینی که در میان شما هست و به سخن چینی اش ادامه می دهد ، نه دعای تو و نه دعای همراهانت را اجابت نمی کنم.(183)
* پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : هر که از برادر خود نزد سلطان سعایت کند ، خداوند متعال همه ی اعمال او را بر باد دهد و اگر به شخصی که از او سعایت کرده است ناراحتی یا گزندی رسد ، خداوند عزّوجّل سعایت کننده را با هامان (وزیر فرعون) در یک درجه از آتش قرار دهد.(184)
از وصیت های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به اصحاب خود درباره ی امیر المؤمنین (علیه السلام) این است که فرمود : بدترین شما کسانی هستند که اهل نمیمه و سخن چینی باشند و به وسیله ی آن محبت ها را تبدیل به دشمنی کنند و افراد بی گناه را متّهم نمایند.(185)
حضرت علی (علیه السلام) فرمود : عذاب قبر به علّت سخن چینی و یا بی مبالاتی به نجاست (بول) و یا دوری از همسر و خانواده است.(186)
در آخر به چند بیتی از گلستان سعدی (رحمت الله علیه) درباره ی سخن چینی اشاره می شود :
میان دو کس جنگ چون آتشست
سخن چین بدبخت هیزم کشــست
کنند این و آن خوش دگر باره دل
وی اندر میان کور بخت و خجــل
میــان دو تــن آتــش افروختــن
نه عقلست و خود در میان سوختن (187)
9ـ آوازه خوانی ( الغِنا ) :
غنا و آوازه خوانی و موسیقی و هر صدا و صوتی که از روی لهو و بازی و مناسب مجالس لهوی و خوشگذرانی باشد ، حرام و از گناهان کبیره می باشد .
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله وسلم) فرمود :فرشتگان به خانه ای که در آن شراب یا دفع یا تنبور یا نرد باشد ، وارد نمی شوند و دعای اهل آن خانه مستجاب نمی شود و خداوند برکت را از آنان می برد. (188)
* حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود : غنا از چیزهایی است که خداوند بر آن وعده ی عذاب فرموده(189) و این آیه ی شریفه از سوره ی لقمان را تلاوت فرمود : از جمله ی مردمان کسی است که می خرد کلام باطل یا غافل کننده از ذکر الهی را تا مردم را از راه خدا گمراه سازد از روی نادانی ، و راه خدا را مورد استهزاء قرار دهد، ایشان گروهی هستند که برایشان عذاب خوار کننده مقرر است.(190) مجلس غناء محل غَضَب خداست .
* حضرت صادق علیه السلام فرمود : داخل خانه هایی که خداوند نظر رحمتش را از اهل آن برداشته ( به واسطه ی نواختن موسیقی و خواندن غناء ) نشوید.(191).
در صحیحه ی زید شَحّام از حضرت امام صادق (علیه السلام) که فرمود : خانه ای که در آن غناء خوانده می شود از مصیبت و بلای ناگهانی در امان نیست و دعاء در آن خانه مستجاب نمی شود و فرشته داخل آن نمی گردد. (192)
* از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که فرمود : زیاد گوش دادن بغناء نفاق و فقر می آورد.(193).
* از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمودند : که خواننده ی غناء از قبر خارج می شود در حالی که کور و گنگ وکر می باشد و به همین نشانه شناخته می شود و فرمود : هیچکس آواز خود را بغناء بلند نمی کند مگر این که خداوند دو شیطان را می فرستد که بر دوش های او سوار می شوند و پاشنه های پای خود را بر سینه ی او می زنند تا وقتی که خوانندگیش تمام شود . (کنایه از این که خواننده در تمام مدت خوانندگی ملعبه ی شیطان است).(194)
* امام صادق (علیه السلام) در سخنی فرمود : هنگامی که چهل روز در منزل کسی آلات موسیقی نواخته شود و مردها در آن خانه وارد شوند ، شیطانی به نام (قَفَندَر) که قیافه ی زشتی دارد ، هر عضوی از بدن خود را بر اعضای صاحب خانه قرار می دهد و سپس در آن ها می دمد و به این سبب غیرت از صاحب آن خانه سلب می شود ، به گونه ای که اگر کسی به همسر او تجاوز کند باکی ندارد. (195)
* امام باقر (علیه السلام) فرمود : کسی که به سخن گوینده ای گوش دهد و به او میل کند پس او را پرستیده است پس اگر ناطق از خدا سخن بگوید (رحمانی باشد) شنونده خدا را پرستش کرده و اگر ناطق از شیطان بگوید (شیطانی باشد) پس شنونده شیطان را پرستش کرده است.(196)
* حضرت ثامن الحُجَج علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمود : کسی که خود را از غناء نگهدارد در بهشت درختی است که خدای تعالی بادها را می فرماید آن را حرکت دهند ، پس آن شخص آوازی از آن درخت می شنود که هرگز مثل آن را نشنیده و کسی که خود را از غناء نگه ندارد ، آن را نمی شنود.(197)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : کسی که گوش خود از غناء پر کند در قیامت آواز روحانیون را نخواهد شنید ،گفته شد ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله )روحانیون چه کسانی هستند ؟ فرمود : خوانندگان بهشت(198) و امیر المومنین علی (علیه السلام) فرمود : داود ، آقا و بزرگتر خواننده های بهشت است.(199) بنابراین نغمه های داودی را در بهشت کسی می شنود که در دنیا گوش خود را از شنیدن غناء نگاه داشته باشد .
* پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : در امت من فرو رفتن در زمین و سنگباران ظاهر می شود گفته شد : ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چه وقت این طور می شود ؟ فرمود : هر گاه آشکار شود آلات موسیقی و زنان خواننده و شرابخوری ، به خدا سوگند هر آینه مردمانی از امت من در شب ، خوش و با کیف و ناز سرگرم بازی هستند پس در صبح آن شب میمون و خوک شده اند ، به سبب این که حرام خدا را حلال نموده و زنان خواننده را با خود جمع کرده و کار آن ها شراب خواری و ربا خواری و پوشیدن حریر است.(200)
* امام صادق (علیه السلام) ، در روایت مفصّلی که نشانه های قیام حضرت مهدی(عَجَّل الله تعالی فرجه) را شماره می کند ، می فرماید :
در آن زمان ملاهی و آلات لهو و موسیقی و نوازش ظاهر می گردد و مردم از آن ها پروایی ندارند و چون به آن ها برخورد می کنند از آن ها جلوگیری نمی کنند و کسی قدرت منع آن را نیز ندارد.(201)
در حدیث آخر از صادق آل محمد (صلوات الله علیه) ، در سخنان خود به منصور دوانیقی ، درباره ی نشانه های قیام حضرت مهدی موعود (علیه السلام) فرمود : (… در آن زمان ، در حرمین شریفین (مکه و مدینه) گناهانی انجام می گیرد و کسی از آن ها جلوگیری نمی کند . آلات لهو و موسیقی در آن دو شهر مقدّس آشکار می گردد و کسی نمی تواند از آن ها جلوگیری کند و اگر کسی در آن زمان سخنی در طرفداری از دین بگوید و یا امر به معروف و یا نهی از منکر نماید ، به او خواهند گفت :
تو وظیفه ای نداری و خدا تو را مؤاخذه نمی کند . مردم آن زمان به یکدیگر نگاه می کنند و از اهل گناه و معصیت پیروی می کنند.(202)
ـ امّا متأسفانه اکنون ما در چنین زمانی واقع شده ایم ، زیرا بیشتر مردم رو به گناه آورده و کسی از حریم خدا و دین حمایت نمی کند و اگر احیاناً شخص متدّینی حرفی از دین بزند و نهی از منکری بکند ، مورد استهزاء و انکار و توهین و ضرب و شتم قرار می گیرد . خداوند دین و اخلاق ما را نگهداری و عاقبت ما را به خیر و خوبی ختم نماید ، چرا که او رحیم است و رئوف .
10ـ زنا :
از قوانین بسیار ارزشمند اسلام و همه ی ادیان آسمانی ، قانون حفظ عفّت اجتماعی و خانواده است . اسلام برای حفظ عفّت عمومی و مصونیت افراد و خانواده و اجتماع مقررات فراوانی را مانند پوشش و حجاب زن و جلوگیری از برخوردهای شهوانی و غریزی ، مانند نگاه و مصاحفه و … تعیین نموده که اگر مردم به این دستورات آسمانی و الهی پای بند باشند ، به طور مُسلّم ، زندگی شایسته و همراه با عفّت خواهند داشت و امنیّت ناموسی آنان حفظ خواهد شد .
از این رو ، قرآن در آیات متعددی از حجاب و پوشش و نگاه غیر مشروع و بهره برداری غیر قانونی زن و مرد از یکدیگر یاد کرده و درباره ی مسأله زنا که خطرناک ترین انحراف اخلاقی و جنسی است می فرماید :
(و نزدیک زنا مشوید و گرد آن نگردید به درستی که آن خصلتی زشت و کاری فجیع و بد راهی است).(203)
خدای متعال صفات بندگان شایسته ی خود را بر می شمارد و می فرماید :
(آنان اهل زنا نیستند و هر کس از زنا (و شرک و آدم کشی) باشد ، گرفتار عذاب دو چندان قیامت خواهد شد و همیشه در آن مُخلَّد خواهد بود) . در این آیه ی شریفه ، زنا همتای شرک و آدم کشی قرار گرفته است. (204)
* امام باقر (علیه السلام) می فرماید : خداوند متعال به موسی بن عمران وحی فرمود که : ای موسی ! زنا مکن ، که پرتو رویم را از تو باز می دارم و درهای آسمان ها به روی دعایت بسته می شوند.(205)
* امام صادق (علیه السلام) می فرماید : زنا کار سه کیفر و عقوبت در دنیا دارد و سه کیفر و عقوبت در آخرت.
در دنیا نور صورت از او گرفته می شود ، فقر و تنگدستی پیدا می کند و عمر او نیز کوتاه می گردد .
در آخرت نیز خداوند از او خشمناک است ، حساب سختی خواهد داشت و همیشه در دوزخ و جهنم خواهد ماند.(206)
* امام کاظم(علیه السلام)فرمود:از زنا بترس که آن روزی تو را تنگ می کند و دین تو را از بین می برد.(207).
* امام باقر (علیه السلام) فرمود : ما در کتاب علی(علیه السلام)یافتیم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده است : هنگامی که زنا در اُمت من فراوان شود ، مرگ های ناگهانی نیز فراوان خواهد شد.(208)
در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) که فرمودند : خداوند به موسی بن عمران (علیه السلام) وحی نمود : هر کس زنا کند ، با او زنا خواهد شد و اگر با او زنا نشود با فرزندان او زنا خواهد شد . سپس فرمود : ای موسی ! عفیف و پاکدامن باش تا خانواده تو نیز چنین باشند . و فرمود : ای موسی ! اگر می خواهی خانه ی تو با برکت باشد ، از زنا دوری کن ، و فرمود : ای موسی ! هر دستی که می دهی باز خواهی گرفت . [یعنی هر چه نسبت به مردم می کنی به سوی تو باز خواهد برگشت و به آن خواهی رسید](209).
* امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود : بزرگ ترین زنا این است که زنی به وسیله ی زنا از مرد نامحرم فرزندی به دست آورد و آن را به عهده ی شوهر خود قرار دهد . خداوند با چنین زنی سخن نخواهد گفت و به او نظر رحمت نخواهد نمود و اعمال او را نخواهد پذیرفت و عذاب دردناکی برای او خواهد بود.(210)
* امام صادق (علیه السلام) فرمود : حواریین (یاران مخلص) حضرت عیسی (علیه السلام) نزد او جمع شدند و گفتند:
ای معلم خیر ! ما را ارشاد کن . حضرت عیسی (علیه السلام) به آنان فرمود : موسی (علیه السلام) شما را امر نمود که سوگند دروغ با نام خدا نخورید و من شما را امر می کنم که با نام خدا سوگند نخورید ؛ چه صادق باشید و چه کاذب .
گفتند : بیش از این ما را نصیحت کن . حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود : حضرت موسی علیه السلام شما را امر کرد که زنا نکنید و من شما را امر می کنم که فکر زنا را هم نکنید ؛ چرا که هر کس فکر زنا بکند مانند این است که در اتاق زینت شده ای آتش روشن کند و به وسیله ی دود آن آتش، زیبایی آن اتاق از بین برود ، گرچه اتاق آتش نگیرد.(211)
برای توجه بیشتر به ارزش های اسلامی و قوانین نجات بخش آیین محمدی (صلی الله علیه و آله) خوب است به مفاسد خطرناک و بی بند و باری های مردم دنیا ، به ویژه کشورهای غربی ، و آلودگی های جوامع متمّدن و صنعتی و پیشرفته اشاره نماییم تا نورانیت قوانین اسلامی را بیشتر لمس کنیم . قرآن در تعبیر ظریف خود می فرماید : (نزدیک زنا نروید که آن عملی زشت و مسیری ناشایسته و نادرست است)(212) اینک زشتی و انحراف زنا را از مسیر فطرت و نظام خلقت مشاهده کنید .
صاحب دایرة المعارف بریتا نیا می نویسد : طبق تحقیقاتی که در ایالت متحده آمریکا انجام شده ، نود درصد مردم این کشور به بیماری های مقاربتی مبتلا می شوند . از این رقم ، عده ای در بیمارستان های آمریکا معالجه می شوند که عدد آنان به 360 هزار نفر می رسد و 650 بیمارستان از بیمارستان های آن کشور مربوط به امراض مقاربتی و آمیزش های غیر قانونی می باشد و بیش از یک و نیم برابر آن ها در بیمارستان های خصوصی و یا مطب های شخصی معالجه می شوند.(213)
در روزنامه کیهان ، شماره 5356 می نویسد : دکتر مولتر که در قسمت جنوبی لندن در انگلستان مشغول معالجه ی بیماران است ، در مقاله ای می نویسد : هر سال در لندن پنجاه هزار سقط جنین انجام می گیرد و از هر بیست کودک که متولد می شوند یک نفر نامشروع است .
آن چه بیان شد مربوط به حدود سی سال قبل می باشد و اکنون اگر کسی بررسی نماید ، آمار این گونه انحراف ها ده برابر بیشتر خواهد بود . آن چه بیش از همه ما را رنج می دهد ، رقم های بالایی از ارتباط های نامشروع در کشورهای اسلامی است .
مع الأَسف مسلمانان ارزش های مکتب خود را رها نموده و از کشورهای غربی تقلید می کنند و نمی دانند آن ها در چه لجن زارهایی غوطه ورند . خداوند متعال ما را از خود باختگی نجات دهد و به قوانین و معارف نورانی اسلام آگاه و متوجه سازد .
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : در نیمه ی شب ، درهای آسمان گشوده می شوند و منادی ای ندا می دهد: آیا کسی هست که دعا کند تا دعایش مستجاب گردد ؟ آیا کسی هست که چیزی بخواهد تا به او داده شود ؟ آیا غم زده ای هست تا غمش زدوده شود ؟ پس ، هیچ مسلمانی نیست که دعایی کند ، مگر آن که خداوند دعایش را مستجاب فرماید،بجز زن زنا کاری که از راه زنا دادن امرار معاش می کند ، یا باجگیر (کسی که به زور از مردم پول و مالیات می گیرد .)(214)
11ـ وفا نکردن به عهد خدا :
قرآن کریم می فرماید : [ای بنی اسرائیل ! نعمت مرا که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید و به عهد من وفا کنید تا به عهدم با شما وفا کنم ، و تنها از من بیم دارید](215)
جمیل ابن درّاج می گوید : مردی به امام صادق (علیه السلام) گفت : قربانت گردم ! خداوند می فرماید : (مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را (216) ، و ما می خوانیم و پاسخ داده نمی شویم .
فرمود : علّتش آن است که شما به عهد خدا وفا نمی کنید ، چرا که خدا می فرماید : (به عهد من وفا کنید تا به عهدم با شما وفا کنم.(217).به خدا سوگند: اگر با خدا وفا می کردید، قطعاً خدا با شما وفا می کرد. (218)
هشام بن سالم می گوید : به امام صادق (علیه السلام) گفتم : ای فرزند پیامبر خدا ! چرا مؤمن وقتی دعا می کند ، گاه دعایش مستجاب می شود و گاه مستجاب نمی شود ، در حالی که خداوند عزّ و جل فرموده است : ( مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را.(219)؟
فرمود : بنده هر گاه با نیّت راست و دل با اخلاص به درگاه خداوند ـ تبارک و تعالی ـ دعا کند و به عهدش با خداوند متعال هم وفا کند ، دعایش مستجاب می شود ، و هر گاه بدون نیّت [راست] و اخلاص به درگاه خداوند دعا کند ، دعایش مستجاب نمی شود . آیا نه این است که خداوند می فرماید : (به عهدم وفا کنید تا به عهدم با شما وفا کنم.(220)؟ پس هر که وفا کند ، وفا می بیند. (221)
12ـ متوسل شدن به غیر خدا :
* پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): خدای متعال می فرماید : هیچ مخلوقی نیست که به غیرمن چنگ زند ، مگر آن که اسباب آسمان ها و اسباب زمین را از او قطع می کنم . پس اگر از من خواست ، به او نمی دهم و اگر مرا خواند ، پاسخش نمی دهم ؛ و هیچ مخلوقی نیست که به من ، و نه خلق من ، چنگ زند ، مگر آن که آسمان ها و زمین را ضامن روزی او می گردانم . پس اگر مرا خواند ، پاسخش می دهم و اگر از من خواست ، به او می دهم ، و اگر از من آمرزش طلبید ، او را می آمرزم.(222)
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : هر گاه یکی از شما خواست که آن چه را از پروردگارش در خواست کند ، به او بدهد ، باید از همه ی مردم چشم امید برکند و به غیر خدا هرگز امیدی نداشته باشد. پس خدا هرگاه این را از قلب او دانست ، هر چه را از وی بخواهد ، به او می دهد.(223)
* امام المتقّین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ـ به نوف بکالی ـ فرمود :
توجّهت فقط به خدا باشد ، زیرا او می فرماید : «به عزّت و جلالم سوگند که اُمید هر کس را که به غیر من امید بندد ، به یأس مبّدل می کنم و به او جامه ی خواری در نزد مردم می پوشانم ، و از قرب خود ، دورش می کنم و پیوندش با خودم را می برم و گمنامش می سازم ، زیرا غیر مرا در نظر می گیرد . وای بر او ! آیا در سختی هایش به غیر من آرزو (دل) می بندد ، با آن که سختی ها به دست من است ؟ و به جز من امیدوار می شود ، در صورتی که منم زنده ی جاویدان ؟ و درهای بسته ی بندگانم را می کوبد و در مرا که همیشه باز است ، رها می کند ؟ کیست که برای بخشودن گناهان فراوانش به من امید بسته باشد و من امیدش را نا امید کرده باشم ؟ من آرزوهای بندگانم را متّصل به خویش قرار داده ام ، و امیدشان را نزد خود برای آن ها ذخیره کرده ام ، و آسمان هایم را از کسانی که از تسبیح گویی من خسته نمی شوند ، آکنده ساخته ام ، و به فرشتگانم دستور داده ام که درهای میان من و بندگانم را نبندد . آیا آن که حادثه ای از حوادث من او را در فشار قرار می دهد ،نمی داند که هیچ کس نمی تواند جز با اجازه ی من ، آن را بر طرف کند ؟
پس چرا بنده با آرزویش از من روی گردان می شود ؟ چرا از من که بی درخواست به او عطا کرده ام ، در خواست نمی کند و از غیر من درخواست می کند ؟ آیا فکر می کند من که ابتدائاً و بی درخواستِ خَلقَم ، به آن ها عنایت می کنم ،» اگر از من درخواست شود ، جواب درخواست کننده را نمی دهم ؟ مگر من بخیلم که بنده ام مرا بخیل می داند ؟
آیا دنیا و آخرت از آن من نیست ؟ آیا آقایی و بخشندگی ، صفت من نیست ؟ آیا فضل و رحمت ، به دست من نیست ؟ آیا آرزوها جز به من منتهی می شوند ؟ پس چه کسی جز من آن ها را قطع می کند ؟ و چرا امیدواران ، به غیر من امید می بندند ؟
به عزّت و جلالم سوگند ، اگر آرزوهای اهل زمین و آسمان را جمع کنم و آرزوهای یکایک آن ها را بر آورم ، به اندازه ی کوچکترین ذره ای هم از مُلک من کاسته نمی شود. چگونه عطایی که من بخشنده ی آنم ، کاستی گیرد ؟
بیچاره نومیدان از رحمت من ! بدبخت ، کسی که مرا نافرمانی کند و به حرام های من رو آورد و مرا در نظر نگیرد و بر من گستاخی کند ! »(224)
13ـ حکمت خداوند :
* پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : همانا بنده در آستانه ی رسیدن به حاجتی از حاجت های دنیا قرار می گیرد ؛ امّا خداوند از فراز هفت آسمان ، یاد او می کند و می فرماید : فرشتگان من ! این بنده ام به حاجتی از حاجت های دنیا نزدیک شده است .اگر آن را برایش بگشایم ،دری به سوی آتش گشوده ام . پس ، آن را از او دور کنید .
بنده انگشت حسرت می گزد و می گوید : چه کسی بر من[در رسیدن به آن حاجت] پیشی گرفت ؟ چه کسی به من نیرنگ زد ؟ در صورتی که این ، جز یک لطف نیست که خداوند در حقّ او نموده است (225)
* امام علی (علیه السلام) می فرماید : کَرَم خداوند سبحان ، حکمت او را نقض نمی کند . از این روست که همه ی دعاها اجابت نمی شود.(226)
* امام علی (علیه السلام) می فرماید : ای بسا که چیزی خواسته ای و به تو داده نشده ؛ اما بهتر از آن به تو داده شده است.(227)
* امام علی (علیه السلام) می فرماید : ـ در وصیّت به فرزندش امام حسن (علیه السلام) ـ ای بسا چیزی بخواهی و به تو داده نشود ؛ اما بهتر از آن ، در دنیا یا آخرت ، داده شدی ، یا به خاطر خیر و مصلحت به تو داده نشود ؛ زیرا ای بسا چیزی را می طلبی که اگر به تو داده شود ، تباهی دین تو در آن باشد . پس باید چیزی را بطلبی که زیبایی آن برایت می ماند و رنجی برایت ندارد . مثلاً ثروت برای تو نمی ماند و تو نیز برای آن نمی مانی.(228).
* امام زین العابدین(علیه السلام)می فرماید: یا مَن لا تُبَدِّلُ حِکمَتَهُ الوَسائِلُ (ای کسی که وسیله ها، حکمت او را دگرگون نمی سازند )(229)
* امام باقر (علیه السلام) فرمود : خدای ـ تبارک و تعالی ـ هر گاه بنده ای را دوست داشته باشد ، او را در بلا غوطه ور می سازد و سیلاب بلا بر او فرو می باراند ، و چون [بنده] او را بخواند ، می فرماید : لبّیک، بنده ی من ! اگر بخواهم آن چه را خواسته ای ، در همین دنیا به تو بدهم ، می توانم چنین کنم ؛ امّا اگر برایت ذخیره کنم ، آن چه می اندوزم ، برای تو بهتر است.(230)
* امام صادق (علیه السلام) می فرماید : خداوند به حسابرسی از مؤمن می پردازد و می فرماید : این حساب را می شناسی ؟
می گوید : نه ، ای خدای من ! می فرماید : در فلان و بهمان شب ، در فلان و بهمان ساعت ، دعا کردی و من آن را برایت ذخیره کردم . سپس می فرماید : حال ، نظرت درباره ی دهِش پاداش خداوند چیست؟
می گوید : ای پروردگار من ! کاش هیچ کدام [از دعاهایم] را در دنیا بر آورده نمی ساختی و برای آخرتم می اندوختی.(231)
* امام باقر (علیه السلام) فرمودند : خداوند عزّ و جّل دنیا را به دوست و دشمنش می دهد ؛ امّا آخرت را جز به کسی که دوستش می دارد نمی دهد . مؤمن از دنیا به اندازه ی ردّ یک تازیانه از پروردگارش درخواست می کند و خدا به او نمی دهد ؛ امّا آخرت را که درخواست می کند ، هر چه بخواهد ، به او می دهد . و به کافر پیش از آن که از او درخواست کند ، آن چه از دنیا بخواهد ، به او می دهد ؛ ولی از آخرت به اندازه ی ردّ تازیانه ای هم از او درخواست می کند و به او نمی دهد.(232)
[ حُسن ختام این مقاله ی پژوهشی را با روایتی از مولی الموحّدین امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به پایان می رسانم که نتیجه گیری از بحث هم با عنوان بررسی موانع استجابت دعا در کلمات اهل البیت (علیهم السلام) در این روایت به دست می آید که تقدیم می دارم : ]
* امام علی (علیه السلام) در یکی از خطبه هایش در روز جمعه فرمود : ای مردم ! هفت مصیبت بزرگ است که از آن ها به خدا پناه می بریم : عالِمی که بلغزد ، عابدی که از عبادتش زده شود ، مؤمنی که ایمانش خلل یابد ، امینی که خائن شود ، توانگری که نادار شود ، عزیزی که خوار گردد ، و فقیری که بیمار شود .
مردی به امام (علیه السلام) گفت : راست گفتی یا امیرالمؤمنین ! تویی قبله ، آن گاه که به گمراهی در اُفتیم ، و تویی نور ، آن گاه که تاریکی ، ما را فروگیرد . حال از تو درباره ی این فرموده ی خداوند متعال می پرسیم که : [مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را(233)] .
پس چرا دعا می کنیم و پاسخی داده نمی شویم؟فرمود : زیرا دل هایتان به هشت چیز خیانت کرده است:
اول ، آن که : شما خدا را شناختید : امّا حق او را چنان که بر شما واجب ساخته است ، أَدا نکردید . پس، شناخت شما به کارتان نیامده است .
دوم ، آن که : شما به پیامبر او ایمان آوردید ؛ امّا سپس بر خلاف سُنّت (روش) او رفتار کردید و شریعتش را میراندید . پس ، کجاست ثمره ی ایمانتان ؟
سوم ، آن که : شما کتاب او را که بر شما فرو فرستاده شده است ، خواندید ؛ اما به آن عمل نکردید و گفتید : شنیدیم و فرمان برداریم . سپس مخالفت کردید .
چهارم ، آن که : گفتید از آتش می ترسید ، در حالی که هر زمان ، پیکرهای خود را با گناهانتان ، به سوی آتش می برید . پس ، کجاست ترستان ؟
پنجم ، آن که : گفتید خواهان بهشت هستید ، در حالی که هر زمان ، کاری می کنید که شما را از آن دور می گرداند . پس ، کجاست بهشت خواهی شما ؟
ششم ، آن که : نعمت پروردگار را خوردید ؛ امّا سپاس آن را نگزاردید .
هفتم ، آن که : خدا شما را به دشمنی با شیطان فرمان داد و فرمود : (شیطان ، دشمن شماست. پس شما نیز او را دشمن خود گیرید.(234)) ؛ امّا شما بی هیچ سخنی ، با او (خدا) دشمنی نمودید و بی هیچ مخالفتی ، با او (شیطان) دوستی ورزیدید .
هشتم ، آن که : عیب های مردم را پیش چشم خود قرار داده اید و عیب های خود را پشت سرتان نهاده اید . کسانی را سرزنش می کنید که خودتان به سرزنش سزاوارتر از آنانید .
با وجود این ها ، چه دعایی برایتان مستجاب شود ؟ شما درها و راه های دعا را بسته اید . پس ، از خدا بترسید و کردارتان را درست کنید . و درون هایتان را خالص گردانید و امر به معروف و نهی از منکر کنید تا خداوند متعال دعایتان را مستجاب فرماید.(235)
و آخِرُ دَعواهُم اَلحَمدُلله رَبِّ العالمین وَ السلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
پی نوشت ها :
1ـ بحارالانوار ج 94 ص 151
2ـ سوره غافر آیه 60
3ـ سوره اعراف آیه 96
4ـ سوره انعام آیه 44
5ـ کتاب گنجینه معارف ج 1 ص 431 با ب دعا
6ـ سوره بقره آیه 186
7ـ در محضر بهجت ، ج 1 ، ص 188.
8ـ کتاب گنجینه معارف ج 1 ص 432 باب دعا
9ـ سوره ق آیه 16
10ـ معجم مقاییس اللغه ج 2 ص 279 .
11ـ رک : المیزان فی تفسیر القرآن : ج 2 ص 31 .
12 ـ الکافی : ج 1 ص 23 ح 14 ـ علل الشرایع : ص 115 ح 10 ـ الخصال : ص 591 ح 13 ـ المحاسن : ج 1 ص 197 ح 22 ـ کلُها عن سماعة بی مهران .
13 ـ عدة الداعی : ص 36
14 ـ غافر ـ 60
15 ـ عدة الداعی : ص 24 ـ ارشاد القلوب : ص 148 ـ بحارالانوار ج 93 ص 2-3 ح 39 .
16 ـ عدة الداعی : ص 34 ـ اعلام الدین : ص 278 ـ بحارالانوار ج 93 ص 302 ح 39
17 ـ سنن الترمذی : ج 5 ـ ص 374 ح 3247 و ص 456 ح 3372 .
18 ـ غافر ـ 60
19 ـ عدة الداعی : ص 24 ـ ارشاد القلوب : ص 148 ـ بحارالانوار ج 93 ص 2-3 ح 39 .
20 ـ الکافی ج 4 ص 21 ح 4 ـ تحف العقول ص 282 عن امام زین العابدین (ع)
21 ـ الکافی : ج 2 ص 467 ح 8 ـ عدة الداعی : ص 33 ـ فلاح السائل : ص 72 ح 4
22 ـ من لایحضره الفقیه صدوق : ج 4 ص 383 ح 5833 ـ معانی الأخبار : ص 198 ح 4 ـ الآمالی الصدوق : ص 478 ح 644.
23 ـ الکافی : ج 2 ص 466 ح 2 ـ مکارم الاخلاق : ج 2 ص 7 ح 1976 ـ مجمع البیان : ج 8 ص 823
24 ـ المزمل ـ 20
25 ـ الفرقان ـ 77
26 ـ مستطرفات السرائر : ص 88 ح 38 ـ فلاح السائل : ص 80 ح 17
27ـ تهذیب الاحکام : ج 2 ص 104 ح 394 ـ فلاح السائل : ص 79 ح 16
28 ـ تهذیب الاحکام : ج 4 ص 331 ح 1034
29 ـ رک : نماز در قرآن و حدیث ، محمدی ری شهری
30 ـ الدعوات : ص 19 ح 10 ـ بحارالانوار : ج 93 ص 300 ح 37
31 ـ جامع الاحادیث للقمی : ص 78
32 ـ جامع الاحادیث للقمی : ص 107
33 ـ الکافی : ج 2 ص 468 ح 3 عن السکونی ـ فلاح السائل : ص 72 ج 5 ـ ثواب الاعمال : ص 45 ح 1
34 ـ غرر الحکم : ح 778 ـ عیون الحکم و المواعظ : ص 24 ح 217
35 ـ الکافی ج 2 ص 468 ح 5 ـ مکارم الاخلاق ج 2 ص 11 ح 2004
36 ـ الارشاد ج 1 ص 73 ـ کشف الغمّة : ج 1 ص 185
37 ـ الکافی : ج 5 ص 29 ح 7 ـ بحارالانوار ج 19 ص 178 ح 26
38 ـ البقره ـ 186
39 ـ غافر ـ 60
40 ـ الاعراف ـ 55
41 ـ النمل ـ 62
42 ـ فرقان ـ 77
43 ـ سجده ـ 17
44 ـ غافر ـ 60
45 ـ نهج البلاغه ـ حکمت 390 ـ تحف العقول : ص 203
46 ـ تحف العقول : ص 409 ـ بحارالانوار ج 78 ص 346 ح 4 .
47 ـ ثواب الاعمال : ص 183 ح 1 ـ جامع الاحادیث للقمی ص 119.
48 ـ بحار الانوار : ج 8 ص 145 ح 67 .
49 ـ کنز العمال : ج 15 ص 866 ح 43445
50 ـ غرر الحکم : ح 3260 ـ عیون الحکم و المواعظ : ص 122 ح 2795
51ـ عدة الداعی : ص 36 ـ بحارالانوار : ج 8 ص 221 ح 216 و ج 93 ص 302 ح 39 .
52 ـ حلیة الاولیاء : ج 6 ص 94 و ص 195
53 ـ نهج البلاغه : الکتاب 31 ـ تحف العقول : ص 75
54 ـ بحار الانوار : ج 78 ص 9 ح 14
55ـ الخصال الصدوق : ص 285 ح 37 ـ مشکاة الانوار : ص 155 ح 386 ـ روضة الواعظین : ص 424
56ـ الفردوس : ج 1 ص 168 ح 625
57ـ غرر الحکم : ح 1801 ـ عیون الحکم و المواعظ :ص 54 ح 1394
58ـ غرر الحکم : ح 2055 ـ عیون الحکم و المواعظ :ص 63 ح 1619 و 1620
59ـ الفردوس : ج 5 ص 364 ح 8448 ـ تاریخ بغداد : ج 13 ص 36
60- الجعفریات : ص 220 عن الامام الکاظم ( ع ) عن آبائه ـ مکارم الاخلاق ج 2 ص 10، ح 1995
61 ـ الدعا للطبرانی : ص 31 ح 34 ـ تاریخ دمشق : ج 40 ص 164 ح 8088
62ـ الکافی : ج 2 ص 467 ح 5 من حماد بن عیسی ـ عده الداعی : ص 33
63ـ سوره غافر آیه 60
64ـ عوالی اللآلی : ج 1 ص 442 ح 161
65ـ الامالی للمفید ص 317 ح 2 ـ الامالی للطوسی : ص 89 ح 136 ـ بحار الانوار ج 93 ص 291 ح 11
66ـ المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 671 ح 1818 ـ الدعوات : ص 19 ح 12
67ـ سوره غافز آیه 60
68 ـ کنزالعمال : ج 2 ص 612 ح 4883 نقلا عن الحاکم فی المستدرک ـ الدرالمنثور ج 1 ص 469
69 ـ سوره یونس آیه 12
70 ـ سوره الزمر آیه 8
71 ـ نهج البلاغه : الحکمة 105 ـ بحارالانوار ج 72 ص 200 ح 30 ـ تذکره الخواص : ص 134
72ـ الکافی : ج 2 ص 472 ح 1 ـ عدة الداعی : ص 127 کلا هما من هشام بن سالم ـ مکارم الاخلاق : ج 2 ص 12 ح 2009
73ـ فلاح السائل : ص 108 ح 46 ـ بحار الانوار : ج 93 ص 382 ح 10
74ـ الکافی : ج 2 ص 472 ح 6 ـ عده الداعی : ص 169
75 ـ سوره حجر آیه 21
76ـ سوره ممتحنه آیه 6
77ـ سوره فاطر آیه 15
78 ـ ثواب الاعمال : ص 184 ح 1 ـ عدة الداعی : ص 131
79 ـ نوادر الاصول : ج 1 ص 148 و ص 344 ـ کنزل العمال : ج 3 ص 144 ح 5893
80 ـ التوحید : ص 288 ح 7 ـ احقاق الحق : ج 12 ص 266 عن (الامام الصادق (علیه السلام))
81 ـ شرح نهج البلاغه : ج 20 ص 276 ح 187
82 ـ غرر الحکم : ح 6091 ـ عیون الحکم و المواعظ : ص 335 ح 5717
83 ـ من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 386 ح 5834 ـ نهج البلاغه : الکتاب 31
84 ـ الفردوس : ج 1 ص 144 ح 514 ـ کنزل العمال : ج 11 ص 500ح 32341
85ـ الجعفریات : ص 224 ـ نهج البلاغه : الحکمه 337 ـ الخصال : ص 621 ح 10
86ـ قصص الانبیاء : ص 198 ح 251 عن ابی حمزه ثمالی ـ عده الداعی ، ص 292
87ـ مشکاة الانوار : ص 451 ح 1511 عن انس
88ـ کنز الفوائد : ج 1 ص 330 عن ایوب بن نوح ـ بحار الانوار : ج 78 ص 356 ح 11
89 ـ عدة الداعی : ص 128 ـ بحار الانوار ج 93 ص 373 ح 16
90ـ الدعاء المأثور و آدابه : ص 57
91 ـ الفردوس : ج 3 ص 591 ح 5853 ـ بحارالانوار ج 66 ص 314 ح 7
92 ـ سوره بقره آیه 168
93 ـ المعجم الاوسط : ج 6 ص 311 ح 6495 ـ الدرالمنثور : ج 1 ص 403
94 ـ سوره بقره آبه 267
95 ـ تنبیه الخواطر : ج 2 ص 226
96ـ فلاح السائل : ص 101 ح 39 ـ بحار الانوار : ج 93 ص 321 ح 31
97 ـ عدة الداعی ص 128
98ـ تنبیه الخواطر : ج 3 ص 118 ـ من لایحضره الفقیه : ج 4 ص 367 ح 5762
99ـ نوادر الاصول ج 2 ص 201
100ـ الکافی : ج 2 ص 473 عن ابن القداح ـ عدة الداعی : ص 167
101ـ الکافی : ح 2 ص 473 ح 1 ـ عدة الداعی : ص 126 کلا هما عن سلیمان بن عمرو ـ مکارم الاخلاق : ج 2 ص 11 ح 2002
102ـ مصباح الشریعه : ص 129 ـ بحار الانوار : ج 93 ص 322 ح 36
103ـ صحیفة الرضا (علیه السلام) : ص 276 ح 20 ـ میزان الحکمه : ج 1 ص 190 ح 730
104ـ بحار الانوار : ج 94 ص 95 ح 12
105ـ نمل : آیه 62
106ـ مؤمن : آیه 60
107ـ المیزان فی تفسیر القرآن : ج 15 ص 381
108ـ ارشاد القلوب : ص 149 ـ المواعظ العددّیه : ص 215
109ـ تنبیه الخواطر : ج 1 ص 302
110ـ سخنان مقام معظم رهبری (دام ظلّه) ، 10/7/81
111ـ الکافی : ج 2 ص 296 ح 14 ـ ثواب الاعمال : ص 301 ح 3 ـ عدة الداعی : ص 178
112ـ اعلام الدین : ص 285 ـ بحار الانوار : ج 103 ص 82 ح 10
113- غرر الحکم : ح 792 و 928 و 10329 ـ تذکره الخواص : ص 137
114ـ مصباح المتهجد طوسی : ص 844 ح 910 عن کمیل
115ـ الکافی : ج 2 ص 271 ح 14 ـ فلاح السائل : ص 95 ح 33 کلا هما عن محمد بن مسلم
116ـ عدة الداعی : ص 164 ـ الکافی : ج 8 ص 129 ح 98 ـ تنبیه الخواطر : ج 2 ص 138
117ـ تحف العقول : ص 204 ـ میزان الحکمه : ج 4 ص 1882 ح 6541
118ـ کنزل العّمال : ج 3 ص 503 ح 7626
119- الخصال : ص 337 ح 40 ـ فلاح السائل : ص 93 ح 28 ـ ارشاد القلوب : ص 20 کلها عن نوف بکالی
120ـ مجمع الزوائد : ج 5 ص 423 ح 9191 نقلاً عن الطبرانی
121- الکافی : ج 2 ص 334 ح 18 ـ ثواب الاعمال : ص 323 ح 14 ـ فلاح السائل : ص 93 ح 29
122ـ عده الداعی ص 31
123ـ احیاء علوم الدین : ج 1 ص 461 ـ المحجّة البیضاء : ج 2 ص 298
124ـ کنزل العمّال : 7597 ـ 7600 ـ میزان الحکمه ج 7 ص 3386 ح 11491
125ـ سوره بقره آیه 190
126ـ مستدرک الوسائل ج 15 ص 176
127ـ الکافی : ج 2 ص 447 ح 1 ـ علل الشرایع : ص 584 ح 27 ـ معانی الاخبار : ص 270 ح 1
128ـ علل الشرایع : ص 479 ح 2 ـ میزان الحکمه ج 14 ص 7099 ـ ح 22712
129ـ بحار الانوار : ج 74 ص 74 ح 66 ـ وسایل الشیعه : ج 15 ص 216 باب 104 ـ میزان الحکمه ج 14 ص 7100 ح 22719
130ـ الکافی : ج 2 ص 348
131ـ المصدر الکافی ج 2 ص 349
132ـ امالی شیخ مفید ـ محرمات اسلام ، بهارانچی ص 278
133ـ المصدر الکافی : ص 161 ج 2 ـ محرمات اسلام ، بهارانچی ص 276
134ـ امالی طوسی ص 190 ـ محرمات اسلام بهارانچی ص 279
135ـ مستدرک الوسایل : ج 15 ص 190
136ـ مستدرک الوسائل : ج 15 ص 192 ـ محرمات اسلام بهارانچی : ص 280
137ـ المصدر البحار : 74 / 84
138ـ محرمات اسلام بهارانچی باب محرمات اخلاقی ص 281
139ـ مستدرک الوسائل ج 15 ص 180
140ـ سوره رعد آیه 21
141ـ گناهان کبیره آیه الله شهید دستغیب (ره) ج 1 ص 148
142ـ وسائل الشیعه کتاب نکاح باب 19 ص 141
143ـ گناهان کبیره آیه الله شهید دستغیب (ره) ج 1 ص 149 باب قطع رحم
144ـ سوره رعد : 25
145ـ الکافی : ج 2 ص 348
146ـ نزهة الناظر : ص 37 ح 115
147ـ گناهان کبیره ـ آیة الله شهید دستغیب (ره) : ج 1 ص 150 ـ 149
148- الکافی ـ باب صلة الرحم ص 122 ـ گناهان کبیره ج 1 ص 151
149ـ محاسن برقی : ج 1 ص 295
150ـ کنزل العمال : ح 6920
151ـ سوره آل عمران آیه 103
152ـ سوره آل عمران آیه 109
153ـ سوره مائده آیه 62
154ـ سوره اعراف آیه 163 (کلمه سبت به معنای قطع و تعطیل کار برای استراحت و آرامش است که از آن تعبیر به تعطیلی می شود . بنابراین (یوم السبت) یعنی روز تعطیل که برای یهود ، روز شنبه بوده است.) تفسیر نور جلد 4 ص 206 محسن قرائتی
155ـ سوره اعراف آیه 163
156- المیزان : ج 3 ص 372
157ـ وسائل الشیعه ـ کتاب امر به معروف ص 510
158ـ الترغیب و الترهیب : ج 6 ص 176 ح 352 ـ میزان الحکمه : ج 8 ص 3708 ح 13727
159ـ الکافی : ج 7 ص 52 ح 7
160ـ التهذیب : ج 6 ص 176 ح 352
161ـ امالی الصدوق : ص 254 ح 2
162ـ نهج البلاغه ـ الکتاب 47
163ـ ثواب الاعمال : ص 301 ح 1 ـ علل الشرایع : ص 584 ح 26
164ـ وسایل الشیعه : ج 11 ص 397 ـ گناهان کبیره ج 2 ص 248 و 247
165ـ وسایل الشیعه : ج 11 ص 397
166ـ وسایل الشیعه : ج 11 ص 393 .
167ـ گلستان سعدی : باب دوم ـ در اخلاق درویشان
168- وسایل الشیعه باب صلاة : ج 3 ص 29
169ـ مستدرک الوسایل : ج 3 ص 25 ح 2923 ـ میزان الحکمه : ج 7 ص 3134 ح 10706
170ـ فلاح السائل : ص 61 ج 1 ـ بحارالانوار : ج 83 ص 21 ح 39
171- نماز اول وقت ـ رجایی خراسانی : ص 119
172ـ سوره مائده 90 – 91
173ـ تفسیر الصافی : ج 1 ص 248 ـ الکافی ج 6 ص 403 ـ 402
174ـ الکافی ج 6 ص 396 ت محرمات اسلام بهارانچی ص 689
175ـ نهج الدعا ج 1 ص 473
176ـ فروع کافی ج 6 ص 399
177ـ فروع کافی : ج 6 ص 403 ح 8 ـ گناهان کبیره : ج 1 ص 234
178ـ سوره القلم آیه 10- 11
179ـ تفسیر المیزان : ج 19 ص 371
180ـ جامع الاحادیث : ص 89 ـ میزان الحکمه : ج 13 ص 6474 ح 20681
181ـ بحار الانوار : ج 63 ص 21 ح 14 ـ میزان الحکمه : ج 13 ص 6479 ح 20704
182ـ بحارالانوار : ج 75 ص 268 ح 19
183ـ وسایل الشیعه : ج 17 ص 181
184ـ بحار الانوار : ج 75 ص 264 ـ خصال : ج 4 ص 86
185ـ بحار الانوار : ج 75 ص 265 ـ علل الشرایع ج 1 ص 291
186ـ کلیات سعدی ـ گلستان ص 160
187-ارشاد القلوب : ص 174 ـ وسائل الشیعه : ج 17 ص 315 ح 13
188ـ گناهان کبیره آیه الله شهید دستغیب (ره) ج 1 ص 266
189ـ سوره لقمان آیه 31
190ـ الکافی ج 6 ص 433
191ـ الکافی و مستدرک باب 78 ـ فروع کافی ج 6 ص 433 ح 15
192ـ مستدرک الوسایل باب 78
193ـ گناهان کبیره آیه الله شهید دستغیب (ره) ج 1 ص 269
194ـ الکافی ج 6 ص 433 ـ محرمات اسلام بهارانچی ص 651 ـ 650
195ـ فروع الکافی : باب الغناء : ج 6 ص 434 ج 24
196ـ فروع الکافی : باب الاشربه ، ج 6 ص 434
197ـ گناهان کبیره : ج 1 ، ص 270
198- نهج البلاغه مرحوم دشتی (ره) خطبه 160 ص 299- 300
199ـ الوسایل الشیعه : کتاب التجارة باب تحریم الغناء ج 12 ص 231 ح 30
200ـ الوسایل الشیعه : ج 11 ص 516
201ـ الوسایل الشیعه : ج 11 ص 517
202ـ سوره اسراء آیه 34
203ـ سوره فرقان ایه 68
204ـ المحاسن : ج 1 ص 194 ج 331 ـ بحارالانوار : ج 79 ص 27 ح 33
205- الکافی : ج 5 ص 541
206ـ الکافی : ج 5 ص 541
207ـ الکافی : ج 5 ص 541
208ـ دعائم الإسلام : ج 2 ص 449
209ـ الکافی : ج 5 ص 543
210ـ الکافی : ج 5 ص 542
211ـ سوره الاسراء آیه 32
212ـ دایرة المعارف بریتانیا ، ج 23 ص 45
213ـ المعجم الکبیر : ج 9 ص 59 ح 8391 ـ کنزل العمال : ج 2 ص 105 ح 3357
214ـ سوره البقرة : آیه 40
215ـ سوره غافر آیه 60
216ـ سوره بقره آیه 40
217ـ تفسیر القمّی : ج 1 ص 46 ـ بحارالانوار : ج 93 ص 368 ح 3 .
218 ـ سوره غافر آیه 60
219ـ سوره بقره آیه 40
220- الاختصاص : ص 242 ـ بحارالانوار : ج 93 ص 379 ح 23
221ـ الامالی للطوسی : ص 585 ح 1210 ـ تنبیه الخواطر : ج 2 ص 74
222ـ تیسیر المطالب : ص 235 عن الامام علی (علیه الاسلام)
223ـ بحار الانوار : ج 94 ص 95 ح 12 نقلاً عن الکتاب عتیق الغروری عن نوف البکالی
224ـ حلیة الاولیاء : ج 7 ص 208 و ج 3 ص 305 ـ مشکاة الانوار : ص 514 ح 1723
225- غرر الحکم : ج 3478ـ عیون الحکم و المواعظ : ص 151 ح 3311
226ـ غرر الحکم : ح 5371 ـ عیون الحکم و المواعظ : ص 267 ح 4909
227ـ نهج البلاغه : الکتاب 31 ـ تحف العقول : ص 75
228ـ الصحیفة السجّادیّه : ص 57 الدعاء 13 ـ عدة الداعی : ص 16
229ـ الکافی : ج 2 ص 253 ح 7 ـ بحارالانوار : ج 93 ص 371 ح 11
230ـ التمحیص : ص 45 ح 59 عن اسحاق بن عمار ـ بحار الانوار : ج 93 ص 371 ح 12
231ـ فضائل الشیعة : ص 71 ح 32 ـ بحار الانوار : ج 93 ص 368 ح 2
232ـ سوره غافر آیه 60
233ـ سوره اسراء آیه 53
234ـ أعلام الدین : ص 269 ـ بحارالانوار: ج 93 ص 376ح 17
فهرست منابع و مأخذ :
1ـ قرآن کریم (ترجمه حضرت آیت الله مکارم شیرازی) .
2 ـ اثبات الهداه ، محمد بن الحسن الحّر العاملی (م 1104 ق) ، قم : المطبعه العلمیّه .
3ـ الاحتجاج علی أَهل اللّجاج ، احمدبن علی الطَّبَرسی (م 620 ق) ، تحقیق : إبراهیم البهادری و محمّد هادی به ، تهران : دار الاٌسوه ، 1413 ق ، اوّل .
4ـ إِحقاق الحقّ و إزهاق الباطل : نور الله بن السّید شریف الشوشتری ( القاضی التُستری ) (م 1019 ق) ، تعلیقات : السیّد شهاب الدین المرعشی ، قم : مکتبه آیه الله المرعشی ، 1411 ق ، اوّل .
5ـ إحیاء علوم الدین ، محمدبن محمّد الغزّالی (م 505 ق) ، بیروت : دارالهادی ، 1412 ق ، اوّل .
6ـ الاختصاص ، منسوب به محمد بن محمد بن النعمان البغدادی ( الشیخ المفید ) (م 413 ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، قم مؤسسه النشر الإسلامی ، 1414 ق ، چهارم .
7ـ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد ، محمد بن محمد بن النعمان البغدادی ( الشیخ المفید ) (م 413 ق)،تحقیق:مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)،قم :مؤسسه آل البیت (علیه السلام)، 1413 ق ، اول .
8ـ إرشاد القلوب ، الحسن بن محمّد الدیلمی (م 711 ق) ، بیروت : مؤسسه الأعلمی ، 1398 ق ، چهارم.
9ـ الإستبصار فیما الختلفَ مِن الأخبار ، محمد بن الحسن الطوسی ( الشیخ الطوسی ) (م 460 ق) ، تحقیق : السیّد حسن الموسوی الخرسان ، تهران : دار الکتب الإسلامیّه .
10ـ أعلام الدین فی صفات المؤمنین ، الحسن بن محمّد الدیلمی (م 711 ق) ، تحقیق : مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) ، قم : مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) .
11ـ الأمالی ، محمدبن الحسن الطوسی ( الشیخ الطوسی ) (م 460 ق) ، تحقیق : مؤسسه البعثه ، قم : دارالثقافه ، 1414 ق ، اول .
12ـ الأمالی ، محمدبن النعمان البغدادی ( الشیخ المفید ) (م 413 ق) ، تحقیق : حسین اٌستاد ولی و علی أکبر الغفّاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1404 ق ، دوم .
13ـ الأمالی ، محمدبن علی ابن بابویه القمّی (الشیخ الصدوق ) (م 381 ق) ، تحقیق : مؤسسه البعثه ، قم : مؤسسه البعثه ، 1407 ق ، اول .
14ـ بحارالأنوار الجامعة لِدُرر اخبار الأَئمّة الأطهار ( علیهم السلام ) ، محمد باقر بن محمد تقی المجلسی ( العلّامه المجلسی ) (م 1111 ق) ، بیروت : مؤسسه الوفاء ، 1403 ق ، دوم .
15ـ تاریخ بغداد أو مدینه السلام ، احمدبن علی الخطیب البغدادی (م 463 ق) ، مدینه : المکتبه السلفّیه.
16ـ تاریخ مدینة دمشق ، علی بن الحسن بن هبة الله الدمشقی (ابن عساکر) (م 571 ق) ، تحقیق : علی شیری ، بیروت : دار الفکر ، 1415 ق ، اول .
17ـ التبیان فی تفسیر القرآن ، محمد بن الحسن الطوسی ( الشیخ الطوسی ) (م 460 ق) ، نجف : مکتبه الأمین ، 1381 ق .
18ـ تفسیر الصافی ، ملا محسن فیض کاشانی
19ـ تفسیر القمّی ، علی بن إبراهیم القمّی (م 307 ق)، تحقیق : السیّد طیّب الموسوی الحزائری ، نجف : مطبعه النجف الأشرف .
20ـ تفسیر نور ، محسن قرائتی ، دوره 12 جلدی ، ناشر مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن ، چاپ دهم ، پاییز 1385 .
21ـ تذکرة الخواصّ الأمّة فی خصائص الأئمّه ، یوسف بن فُرُغلی ( سبط ابن الجوزی ) (م 654 ق ) ، مقدمه : السیّد محمد صادق بحر العلوم ، تهران : مکتبه نینوی الحدیثه .
22ـ تحف العقول عن آل الرسول ( علیهم السلام ) ، الحسن بن علی الحّرانی (ابن شعبه) (م 381 ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1404 ق ، دوم .
23ـ التمحیص ، محمّد بن همّام الإسکافی ( ابن همّام) (م 336 ق) ، تحقیق : مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، قم : مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، 1404 ق ، اول .
24ـ تنبیه الخواطر و نزهه النواظر ( مجموعه ی ورّام )، ورّام بن أبی فراس الحَمدان (م 605 ق)، بیروت : دارالتعارف و دار صعب .
25ـ تنبیه الغافلین ، نصربن محمّد السمرقندی (أبو اللّیث السمر قندی) (م 372 ق) ، تحقیق : یوسف علی بدیوی ، بیروت ، : دار ابن کثیر ، 1413 ق ، اول .
26ـ التوحید ، محمدبن علی ابن بابویه القمّی ( الشیخ الصدوق ) (م 381 ق) ، تحقیق : السید هاشم الحسینی الطهرانی ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1398 ق ، اول .
27ـ تهذیب الأحکام فی شرح المقنعه ، محمد بن الحسن الطوسی ( الشیخ الطوسی ) (م 460 ق) ، بیروت : دار التعاریف ، 1401 ق ، اول .
28ـ تیسیر المطالب فی أمالی أبی طالب ، یحیی بن الحسین الزیدی الیمانی (الإمام أبوطالب) (م 384 ق) ، گردآوری : أحمد بن سعد الدین المسوری (ق 5 ق) ، بیروت : مؤسسه الأعلمی ، 1395 ق ، اول .
29ـ الترغیب والترهیب من الحدیث الشریف ، عبدالعظیم بن عبدالقوی المنذری الشامی
30ـ ثواب الأعمال و عقاب الاعمال ، محمد بن علی ابن بابویه القمّی ( الشیخ الصدوق ) (م 381 ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، تهران : مکتبه الصدوق .
31ـ جامع الاحادیث ، جعفربن احمد القمّی ( ابن الرازی ) (ق 4 ق) ، تحقیق : السید محمد الحسینی النیسابوری ، مشهد : مؤسسه آل الطبع و النشر التابعه للحضره الرضویه المقدسه ، 1413 ق ، اول .
32ـ جامع الاخبار أو معارج الیقیقن فی اٌصول الدین ، محمد بن محمد الشعّیری السبزواری (ق 7 ق) ، تحقیق : مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) ، قم : مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) ، 1414 ق ، اول .
33ـ الجعفرّیات ( الأشعثیّات ) ، محمدبن محمد بن ألاشعث الکوفی (ق 4 ق) ، تهران : مکتبه نینوی (چاپ شده در ضمن : قرب الإسناد) .
34ـ حلیة الأولیاء و طبقاتُ الأَصفیاء ، احمدبن عبدالله الاصبهانی (ابونعیم ) (م 430 ق) ، بیروت : دار الکتاب العربی ، 1387 ق ، دوم .
35ـ الخصال ، محمدبن علی ابن بابویه القمّی ( الشیخ الصدوق ) (م 381 ق) ،تحقیق : علی أکبر الغفّاری، بیروت : مؤسسه الأعلمی ، 1410 ق ، اول .
36ـ الدُرُّ المنثور فی التفسیر المأثور ، عبدالرحمان بن أبی بکر السیوطی (م 911 ق) ، بیروت : دار الفکر ، 1414 ق ، اول .
37ـ دعائُم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام ،النعمان بن محمد التمیمی المغربی (القاضی نعمان) (م 363 ق) ، تحقیق : آصف بن علی أصغر فیضی، قاهره :دارالمعارف ، 1389 ق ، سوم .
38ـ الدعاء ، سلیمان بن أحمد الطَّبرانی (م 360 ق) ، تحقیق : مصطفی عبدالقادر عطا ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، 1413 ق ، اول .
39ـ الدعاءِ المأثور و آدابه و ما یحب علی الداعی اتّباعه و اجتنابه ، محمدبن الولید الفهری الطر طوشی الأندلسی (م 520 ق) ، تحقیق : محمد رضوان الدایه ، بیروت : دارالفکر المعاصر ، 1409 ق ، اول .
40ـ الدعوات ، سعیدبن هبة الله الراوندی ( قطب الدین الراوندی ) (م 573 ق) ، تحقیق : مؤسسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، 1407 ق ، اول .
41ـ روضه الواعظین ، محمدبن الحسن الفتّال النیسابوری (م 508 ق)، تحقیق : حسین الأعلمی ، بیروت : مؤسسه الأعلمی ، 1406 ق ، اول .
42ـ شرح نهج البلاغه ـ عبدالحمید بن محمد بن ابی الحدید المعتزلی (ابن أَبی الحدید) (م 656 ق) ، تحقیق : محمد أبوالفضل ، بیروت : دار إحیاء التراث ، 1387 ق ، دوم
43ـ صحیفه الإمام الرضا (علیه السلام) ، المنسوب إلی الإمام الرضا (علیه السلام) ، تحقیق : مؤسسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، قم : مؤسسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، 1408 ق ، اول .
44ـ الصحیفة السجادیه ، المنسوب إلی الإمام علی بن الحسین (علیه السلام)، تصحیح : علی أنصاریان ، دمشق : المستشاریه الثقافیه للجمهوریه الإسلامیه الإیرانیه ، 1405 ق .
45ـ الصلاة فی الکتاب والسُّنه ، محمد محمدی الریشهری ، قم : دار الحدیث ، 1418 ق ، اول .
46ـ عدة الدّاعی و نجاح الساعی ، احمد بن محمد الحلّی الأسدی (م 841 ق)، تحقیق: أحمد الموحدی ، تهران : مکتبه وجدانی
47ـ علل الشرائع ، محمدبن علی ابن بابویه القّمی ( الشیخ الصدوق ) (م 381 ق) ، بیروت : دار إحیاء التراث ، 1408 ق ، اول .
48ـ عوالی اللّآلی العزیزیه فی الأَحادیث الدّینیّه ، محمد بن علی الأَحسائی (ابن اَبی جمهور) (م 940 ق) ، تحقیق : مجتبی العراقی ، قم : مطبعه سید الشهداء (علیه السلام) ، 1403 ق ، اول .
49ـ عیون الأخبارالرّضا ( علیه السلام ) ، محمّد بن علی ابن بابویه القمّی ( الشیخ الصدوق) (م 381 ق) ، تحقیق : السید مهدی الحسینی اللاجوردی ، تهران : جهان .
50ـ عیون الحکم و المواعظ ، علی بن محمد اللیثی الواسطی (ق 6 ق) ، تحقیق : حسین الحسنی البیرجندی ، قم : دار الحدیث ، 1376 ش ، اول .
51ـ غُرر الحکم و دُررالکلم ، عبدالواحد الآمدی التمیمی (م 550 ق) ، تحقیق : میر جلال الدین محدث اٌرموی ، تهران : دانشگاه تهران ، 1360 ش ، سوم .
52ـ الفردوس بمأثور الخطاب ، شیرویة بن شهردار الدیلمی الهمدانی (م 509 ق) ، تحقیق : محمد السعید بسیونی زٌغلول ، بیروت : دار الکتب العلمیه ، 1406 ق ، اول .
53ـ فضائل الشیعه ، محمد بن علی ابن بابویه القمّی ( الشیخ الصدوق) (م 381 ق) ، تحقیق : مؤسسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، قم : مؤسسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، 1410 ق ، اول .
54ـ الفقه المنسوب للامام الرّضا ( علیه السلام ) ، تحقیق ، مؤسسة آل البیت ( علیهم السلام ) ، مشهد : المؤتمر العالمی للإمام الرضا (علیه السلام) ، 1409 ق .
55ـ فلاح الاسائل ، علی بن موسی الحلّی (السید ابن طاووس ) (م 664 ق) ، تحقیق : غلامحسین مجیدی ، قم : مکتب الإمام الإسلامی ، 1419 ق ، اول .
56ـ قصص الأنبیاء ، سعیدبن هبة الله الراوندی (قطب الدین الراوندی ) (م 573 ق) تحقیق : غلامرضا عرفانیان ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامیه التابع لمؤسسه الآستانه الرضویه ، 1409 ق ، اول .
57ـ الکافی ، محمد بن یعقوب الکلینی الرازی (م 329 ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، بیروت : دار صعب و دارالتعارف ، 1401 ق ، چهارم .
58ـ کامل الزیارات ، جعفربن محمد القمّی (ابن قولویه) (م 367 ق) ، تحقیق : السید جواد القیومی ، قم : الفقاهه ، 1417 ق ، اول .
59ـ کتاب مَن لایحضُرهُ الفقیه ، محمد بن علی ابی بابویه القمّی ( الشیخ الصدوق ) (م 381 ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، دوم .
60ـ کشفُ الغمّة فی معرفة الأَئمّة ( علیهم السلام ) ، علی بن عیسی الإربلی (م 687 ق) ، تصحیح : السید هاشم الرسولی المحلاتی ، بیروت : دارالکتاب ، 1401 ق ، اول .
61ـ کمال الدین و تمام النعمة ، محمد بن علی ابن بابویه القمی ( الشیخ الصدوق ) (م 381 ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1405 ق ، اول .
62ـ کنزل العمّال ، علی بن حسام الدین المتقی الهندی (م 975 ق) ، تصحیح : صفوه السقّا ، بیروت : مکتبه التراث الإسلامی ، 1397 ق ، اول .
63ـ کنزالفوائد، محمدبن علی بن عثمان الکراجکی الطرابلسی (م 449 ق) ، تحقیق : عبدالله نعمه ، قم : دارالذخائر ، 1410 ق ، اول .
64ـ کلیات سعدی ، ابوعبدالله مصلح الدین سعدی شیرازی ، بر اساس نسخه محمد علی فروغی نشر پیمان ، چاپ گلبان ، چاپ ششم : 1383 .
65ـ گناهان کبیره ، شهید محراب آیت الله سید عبدالحسین دستغیب ، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم .
66ـ مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، الفضل بن الحسن الطَّبرسی (أمین الاسلام) (م 548 ق) ، تحقیق : السید هاشم الرسولی المحلاتی و السید فضل الله الیزدی الطباطبائی ، بیروت : دارالمعرفه ، 1408 ق، دوم.
67ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، علی بن أبی بکر الهیثمی (نور الدین الهیثمی) (م 807 ق) ، تحقیق : عبدالله محمد الدرویش ، بیروت : دارالفکر ، 1412 ق ، اول .
68ـ المحاسن ، احمد بن محمّد بن خالد البرقی (م 280 ق) ، تحقیق : السید مهدی الرجائی ، قم : المجمع العالمی لأهل البیت (علیهم السلام) ، 1413 ق ، اول .
69ـ المَحَجَّة البیضاء فی تهذیب الإحیاء محمد محسن بن شاه مرتضی الکاشانی ( الفیض الکاشانی ) (م 1091 ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1415 ق ، سوم .
70ـ المستدرک علی الصحیحین ، محمد بن عبدالله الحاکم النیسابوری (م 405 ق) ، تحقیق : مصطفی عبد القادر عطا ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، 1411 ق ، اول .
71ـ مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل ، میرزا حسین النوری الطَّبَرسی (م 1320 ق) ، قم : مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) ، 1407 ق ، اول .
72ـ میزان الحکمه ، محمد محمدی ری شهری ، تحقیق مرکز تحقیقات دارالحدیث ، ناشر : دارالحدیث ، نوبت چاپ پنجم 1384 ، دوره 15 جلدی .
73ـ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار ، علی بن الحسن الطَّبرسی (ق 7 ق) ، تهران : دارالکتب الإسلامیه ، 1385 ق ، اول .
74ـ مصباح المتهجّد و سلاح المتعّبد ، محمد بن الحسن الطوسی( الشیخ الطوسی ) (م 460 ق) ، تحقیق: علی أصغر مروارید ، بیروت : مؤسسه فقه الشیعه ، 1411 ق ، اول .
75ـ معانی الاخبار ، محمد بن علی ابن بابویه القمی ( الشیخ الصدوق ) (م 381 ق) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1361 ش ، اول .
76ـ مستطرفات السرائر ( النوادر ) ، محمد بن احمد بن ادریس الحلّی ، (598 ق) ، تحقیق : مؤسسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، قم : مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، 1408 ق ، اول .
77ـ المعجم الأَوسط ، سلیمان بن احمد اللخّمی الطَّبَرانی (م 360 ق) ، تحقیق : طارق بن عوض الله و عبدالحسن بن إبراهیم الحسینی ، قاهره : دارالحرمین ، 1415 ق ، اول .
78ـ المعجم الکبیر ، سلیمان بن احمد اللخّمی الطَّبَرانی (م 360 ق) ، تحقیق : حمدی عبدالمجید السلفی ، بیروت : دار إحیاء التراث العربی ، 1404 ق ، دوم .
79ـ معجم مقاییس اللُّغَه ، احمد بن فارس الرازی (م 395 ق) ، تحقیق : عبدالسلام محمد هارون ، مصر : شرکه مکتبه مصطفی البابی و أولاده .
80ـ مکارم الأخلاق ، الفضل بن الحسن الطَّبرسی (أمین الاسلام) (م 548 ق) ، تحقیق : علاء آل جعفر ، قم : مؤسسه النشر الإسلامی ، 1414 ق ، اول .
81ـ المواعظ العددیّه ، محمد بن محمّد الحسینی العاملی (ابن القاسم) (ق 11 ق) ، تحریر : المیرزا علی المشکینی الأردبیلی ، قم : الهادی ، 1406 ق ، اول .
82ـ المیزان فی تفسیر القرآن ،السید محمد حسین الطباطبایی(م 1402 ق)، قم:إسماعیلیان، 1394 ق، سوم.
83ـ محرمات اسلام ، سید محمد حسینی بهارانچی ، ناشر عطر عترت ، چاپ انصار المهدی (عج) ، چاپ اول ، 1385 .
84ـ نهج البلاغه من کلام الامام أمیر المؤمنین (علیه السلام) ، جمع و تدوین : محمد بن الحسین الموسوی (الشریف الرضی) (م 406 ق) ، تصحیح : صبحی الصالح ، قم : دارالحدیث ، 1424 ق ، اول .
85 ـ نهج البلاغه ، ترجمه ی : مرحوم محمد دشتی، ناشر: نشر لقمان ، نوبت چاپ دوم ،چاپ دانش قم، تیرماه 1379
86ـ نزهة الناظر و تنبیه الخواطر ، الحسین بن محمد الحُلوانی (ق 5 ق) ، تحقیق : مؤسسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، قم : مؤسسه الإمام المهدی (علیه السلام) ، 1408 ق ، اول .
87ـ نوادر الاصول فی معرفة احادیث الرسول ، محمد بن علی التّرمذی (الحکیم الترمذی) (م 320 ق) ، تحقیق : مصطفی عبدالقادر عطا ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، 1413 ق ، اول .
88ـ نهج الدعا ، محمد محمدی ری شهری با همکاری رسول افقی و احسان سرخه ای ، ترجمه ی حمیدرضا شیخی ـ قم ، دار الحدیث 1428 ق = 1385 ـ پژوهشکده ی علوم و معارف حدیث 138 ـ ناشر : سازمان چاپ و نشر دار الحدیث ، نوبت چاپ : دوم 1386 .
89ـ وسایل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة ، محمد بن الحسن الحّر العاملی (م 1104 ق) ، تحقیق : مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) ، قم : مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) ، 1409 ق ، اول .