مهمترین موانع نظارت را می توان در موارد زیر برشمرد:
1. غوغاسالارى؛ گردوغبار کردن و شلوغ بازى از ناحیه کسانى که ریگ به کفش دارند و با وجود عدم اهلیت و نامحرمیت با نظام، قصد دارند به هر شکل، خود را به درون نظام برسانند و با امکانات تبلیغى که دارند جوسازى مى کنند تا بر ناظران تأثیر بگذارند. ناظر باید مثل یک قاضى بر عقل خود تکیه کند و نه احساس و اسیر جو نشود.
2. بازى کردن نقش اپوزسیون؛ نظامى با زحمت تشکیل شده است، عده اى ممکن است با خطگیرى از عناصر بیگانه و اپوزسیونهاى خارجى؛ خواه ناخواه به آن سو تمایل پیدا کنند و با حفظ ظاهر، خود را از حق شهروندى بهره مند بدانند و فشار وارد کنند.
3. تجددگرایى افراطى؛ این عامل باعث مى شود که حاکمیت ارزشها زیر سؤال رود و متجددان، هر ناظرى را که حامى ارزشها است، متهم کنند و در مقابل او بایستند.
4. نفاق؛ به ظاهر خود را طرفدار قانون نشان مى دهد ولى مدام در پى راه نفوذ یا راه فرار از قانون را دارد، ولى در باطن هیچ علاقه و عقیده اى ندارد و دنبال تثبیت قدرت خود است.
و عواملى از این قبیل که نظارت شونده ها از آن برخوردارند. متأسفانه ناظران گاهى تحت تأثیر قرار مى گیرند و از حالت تعادل خارج مى شوند و نظارت ا فراطى یا تفریطى اعمال مى کنند و هیزم خشک وتر را مى سوزانند. (پیشتر به عامل تعادل در نظارت مؤثر اشاره شد.)
جمع بندى: موا نع انفسى و آ فاقى که در ابعاد گوناگون شمرده شد، هم شامل نظارت کننده و نظارت شونده و سیستم نظارت مى شود و منحصر در نظارت خاص نیست. نظارت هاى از پایین به بالا و از بالا به پایین و هم عرض را شامل مى شود و همچنین فرآیندهاى نظارتى، سیاسى، اجتماعى، ادارى و اخلاقى را نیز در بر مى گیرد. نظارت هاى رهبرى، بر رهبرى، قضایى، انتخاباتى، حقوقى و… را فرا مى گیرد. موانعى است براى نظارت مؤثر به معناى مطلق آن، براى سالم سازى سیستم نظارتى و کارآمدى آن، باید این موانع را حذف یا تضعیف کرد. نظارت سالم و مؤثر مایه اعتمادسازى و کارآمدى و تحکیم پایه هاى نظام دینى خواهد بود. دنیا و آخرت را با هم تأمین مى کند و موجب رضایت خدا و رسول و مردم مؤمن به خدا و رسول هم مى باشد و ما نع ظلم و بى عدالتى مى شود.
– شرایط نظارت مؤثر(29)
شاید به نظر بیاید که با وجود بیان «موانع» و بیان راه هاى زدودن آنها، از بحث شرایط بى نیاز مى شویم. در حالى که با دقت و تعمق مى توان تفاوت آن دو را دریافت؛ شرط آن است که با وجودش مشروط موجود است و با نبودش مفقود، ولى مانع با وجودش مقتضى موجود نیست با نبودش موجود است، و لزوماً عدم مانع همان شرط نیست. هر چند گاهى اینگونه است. مراد ما از مشروط «نظارت کامل و مؤثر» است. به هر حال به بیان این شرایط مى پردازیم:
1. حاکمیت ارزشها
مراد از «ارزش» مطلوبیت و قیمت است و مراد از ارزش که از آن در جامعه شناسى و روان شناسى به هنجار هم یاد مى کنند. در بعد اسلامى آن امورى است که مطلوبیت شرعى و عقلى داشته باشد. شاید بتوان اصطلاح «معروف» را مرادف ارزش دینى و عقلى و منکر را مساوق «ضد ارزش» دانست. معیارهایى که توسط عقل و شرع مطلوب شناخته شود، ارزش است که براى برپایى آن، این همه مجاهدت شده است. جمله ماندنى شهید بهشتى که «انقلاب ما انقلاب ارزش هاست» ناظر بر همین مفاد است. از ارزش ها گاهى به «اصول» هم یاد مى شود، که باید مورد پافشارى قرار گیرد و ارزش هاى شاهنشاهى باید منسوخ و منسى شود و ارزش هاى اسلامى و انقلابى حاکم گردد. اگر ما ارزش ها را از دست بدهیم و یا معامله و مسامحه کنیم، فقط نامى از انقلاب باقى مى ماند. جاى تطویل کلام نیست ولى باید دانست که «نظارت مؤثر» بدون رعایت ارزش ها امکان ندارد.
– انواع ارزش ها
احکام اسلام و حدود الهى، ارزش هستند و باید پیاده شوند؛ تلخ یا شیرین، مکروه یا محبوب (مگر در مقام تزاحم با مصلحت اقوى که باز هم حکم اهم پیاده مى شود) شعارهاى انقلاب ارزش هستند؛ مانند استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى – نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى. اینها به هیچ وجه نباید خدشه پیدا کنند.
فضایل اخلاقى ارزش هستند؛ مانند ایثار، خدمت، احسان، فداکارى، وفادارى، سداد، عدالت، تقوى، دورى از رذایل و گناهان.
شخصیت هاى مقدس (معصوم و غیرمعصوم) ارزش هستند؛ چه حقیقى چه حقوقى، شخصیت مقدس کسى است که ارزش ها را در خویش نهادینه کرده یا کمترین فاصله را با آنها دارد.
حفظ نظام و انقلاب و اسلام، یک ارزش است. سلامت نظام و معنویت و حراست آن از دست بیگانگان.
نظارت کننده و نظارت شونده و سازوکار و سیستم نظارت باید مبتنى بر این ارزش ها باشد. و کوچک ترین تخطى از آن نشود.
این ارزش ها را باید همه توافق کنند و با یک فرآیند «خودنظارتى» هر کس فاصله دارد، خود را بسازد و توبه کند و فاصله خود را با ارزش ها کم کند. نظارت کننده باید بداند در هر شرایطى مورد نظارت خداى متعال است و «ان الشاهد هو الحاکم.» نظارت شونده هم باید تسلیم ارزش ها باشد و اگر فاصله دارد جز خویش کسى را ملامت نکند. اگر ناظر حافظ ارزش ها است و هدف او از نظارت حفظ ارزش ها است، باید از ملامت ملامتگران نهراسد.
نظام هم در مقام توبیخ عادلانه ناظر و منظور بر طبق دورى و نزدیکى ارزش ها عمل کند. به نظر مى رسد عدالت و تقوى، محورى ترین ارزشهایى هستند که با وجود آنها، سایر ارزش ها هم حفظ مى شود و با نبود آنها هم ارزش ها مفقود مى گردد.
دو عنصر گران قیمت و کمیاب، که باید ملکه شود؛ یعنى نهادینه گردد. این دو است که ناظر و منظور را از گروه گرایى و گرایش هاى سیاسى و شهوانى و دنیوى و اخروى مصون مى دارد. ترس از خدا را جایگزین ترس از انزوا و از دست دادن مقام قرار مى دهد. باید بر این دو عنصر تأکید شود و نماد و تابلو گردد.
این دو اصطلاحاً عامل «نظارت درونى» یا «خود نظارتى» حساب مى شوند، که در صورت تحقق، راه نظارت بیرونى هموار مى شود یا کمترین نیاز به آن است.
«اى کسانى که ایمان آورده اید همواره براى خدا قیام کنید و از روى عدالت گواهى دهید. دشمنى، با جمعیتى شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنید که به تقوى نزدیک تر است و از معصیت خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى دهید، آگاه است.»مائده: 8
این آیه به شکل گویا بر عدالت و تقوا در قیام و شهادت و نظارت و امثال آن دعوت مى کند لبیک به همین یک آیه نظارت مؤثر را تضمین مى نماید.
«اى کسانى که ایمان آورده اید، کاملا قیام به عدالت کنید، براى خدا شهادت دهید، گرچه این گواهى به زیان خود شما یا پدر و مادر و نزدیکان شما باشد. چرا که اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوى و هوس پیروى نکنید که از حق منحرف خواهید شد و اگر حق را تحریف کنید و یا از اظهار آن اعراض نمایید خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.» نساء: 135
این آیه گویاتر از آیه قبل و مقارن آن است که بدون شرح، شرط نظارت مؤثر را بیان مى کند. نفى خویش گرایى و خویشاوند گروى و هوى و هوس خواهى مى کند و امر به عدالت و حق و تقوى مى نماید. اگر شعار ندهیم و واقعاً مسلح به عدالت و تقوى شویم، از حق عدول نمى کنیم ولو به ضررمان باشد و این همان «خود نظارتى» است، که مسلماً:
هر که در این بزم مقرب تر است ت جام بلا بیش ترش مى دهند
هر چه رده بالاتر، درجه «خود نظارتى» و «نظارت از درون» بالاتر.
این کار نیاز به یک نهضت اخلاقى و معنوى دارد که در کنار نهضت خدمت رسانى و نهضت نرم افزارى که مقام معظم رهبرى کلید آن را زده اند، مى تواند حلقه نهضت ها را تکمیل و تتمیم نماید.
2. حاکمیت قانون
البته وقتى سخن از حاکمیت ارزش ها شد، دیگر موارد، ذیل آن است یا از باب ذکر خاص بعد از عام است و به مناسبت تأکید و اهمیت مواردى همانند «حاکمیت قانون» را ذکر مى کنیم: قانون میزان نظم است که مورد توافق عقلاى قوم قرار گرفته و مبناى عمل اجتماعى است. البته قانون باید شفاف بوده و ابهام نداشته باشد که خود تبدیل به ضد نظم مى شود و مصداق «از قضا سرکنجبین صفرا فزود» مى شود. (که پیشتر در بحث موانع به آن اشاره کردیم.) قانون شفاف و عادلانه و بازنگرى شده. و پویاى غیرمخالف با مبانى اسلام، که مورد توافق همه جناح ها و گروهاى وابسته به انقلاب و اسلام باشد و اجراى مو به مو شود و تفسیر به رأى نگردد و دچار «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» نشود. نظارت را سالم مى کند. چه قانونى که شوراى نگهبان تصویب کند یا مجمع تشخیص مصلحت و یا مجلس خبرگان و یا هر نهاد دیگر که قانون به آن اجازه تقنین داده است. همه باید تسلیم قانون شوند رهبر فقید و جدید، هر دو بر این نکته پافشارى داشته و دارند.
آنچه مسلم است، نهادهاى حکومتى تنها یک وظیفه دارند و آن اجراى قانون است. قانون باید سرلوحه اعمال و اقدامات هر یک از مسؤولان باشد و مسؤولان نیز با درک صحیحى از قانون و اجراى منصفانه و بى طرفانه آن، از بروز تنش ها، اختلافات و منازعات جلوگیرى کنند و بدینوسیله نگذارند که غوغاسالارى، زورگویى، اعمال فشار و زیاده خواهى در جامعه اسلامى پا بگیرد. باید با قانون شکنى مبارزه کرد. زمانى که قانون ملاک عمل شود و رقابت هاى حزبى و جناحى به گوشه اى روند، مردم احساس اعتماد مى کنند و تنها همین حسن اعتماد مردم است که پایه هاى نظام را محکم مى کند. نظارت هاى غیر قانونى یا فراقانونى اعتماد زدا است.
3. حاکمیت مردم
در مقدمه قانون اساسى جمهورى اسلامى آمده است:
«در ایجاد نهادها و بنیادهاى سیاسى که خود پایه تشکیل جامعه است، براساس تلقى مکتبى، صالحان عهده دار حکومت و اداره مملکت مى گردند. «ان الارض یرثها عبادى الصالحون» و قانونگذارى که مبین ضابطه هاى مدیریت اجتماعى است بر مدار قرآن و سنت جریان مى یابد. بنابراین، نظارت دقیق و جدى از ناحیه اسلام شناسان عادل و پرهیزگار و متعهد و فقهاى عادل امرى محتوم و ضرورى است و چون هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوى نظام الهى است: «الى الله المصیر» تا زمینه بروز و شکوفایى استعدادها به منظور تجلى ابعاد خداگونگى انسان فراهم آید.(تخلقوا بأخلاق الله) و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامى عناصر اجتماعى در روند تحول جامعه نمى تواند باشد.»
مقام معظم رهبرى در ارتباط با جایگاه مردم در نظام اسلامى مى فرمایند:
«در نظام اسلامى، مردم تعیین کننده اند. این هم از اسلام سرچشمه مى گیرد. مسأله اساسى که بنده بارها بر آن تأکید کرده ام، این است که اسلام گرایى در نظام اسلامى از مردم جدا نیست. مردم گرایى در نظام اسلامى ریشه اسلامى دارد. وقتى ما مى گوییم نظام اسلامى، امکان ندارد که مردم نادیده گرفته شوند و پایه و اساس حق… خود اسلام است.»(راهبردهاى ولایت، ج 5، صص 112و111)
در این زمینه نباید دچار افراط و تفریط شد، مردم سالارى نه به معناى شرکت در انتخابات یا راه پیمایى به شکل زینت است «نه به شکل پوپولیسم که به معناى عوام زدگى است و تولد آن در روسیه است؛ بعد از انقلاب اکتبر، که دهقانان را مقدس و محور قرار داده بودند، بلکه مردم در چهارچوب اسلام نقش دارند رضایت آنها مبناى مشروعیت نظام نیست ولى پایه مقبولیت است و مقبولیت طبق مقدمه قانون اساسى اساس بقاى نظام اسلامى است. بنابراین، با نگاهى اعتدالى به مردم، باید رضایت مندى آنها را در چهارچوب اسلام ملاک قرار دارد. هر نظارتى که مایه خروج مردم مؤمن و انقلابى از صحنه و مایه سرخوردگى و دلزدگى آنها است، نظارتى غیر مؤثر نام دارد. صرف اینکه رضایت مردم شرط نیست، مصلحت آنان باید در نظر گرفته شود ولو قاعدتاً حرف متینى است ولى عمومیت ندارد. رضایت مندى آنها هم در استحکام یک نظام شرط است که باید با ظرافت به آن دست یافت. ناظران در حقیقت چشمان مردم هستند و نباید چشم هاى نافرمانى با شند؛ مثلا در صحنه انتخابات تا مى توانیم باید گزینه هاى مورد قبول مردم را با نظارت غیرمؤثر از صحنه خارج نکنیم تا مشارکت کنند و این نه به آن معنا است که عناصر خائن را در اندام نظام بیاوریم و حفظ کنیم. حضور مردم رابطه مستقیمى با اعتماد آنان به مسؤولان دارد. این اعتماد، جز از طریق عملکرد قانونى مسؤولین به دست نمى آید.
4. حاکمیت اسلام
در اصل چهارم قانون اساسى با اشاره به حراست از احکام اسلام آمده است:
«کلیه قوانین و مقررات مدنى، جزایى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى، سیاسى و غیراینها باید براساس موازین اسلام باشد.» در قانون بر حاکم بودن این اصل بر اطلاق و عموم همه اصول قانون اساسى تصریح شده است.
بى شک قوانین نظارتى هم مبتنى بر احکام اسلام استوار مى شود. هم و غم نظارت کننده و نظارت شونده حفظ اسلام است و همه در مقابل احکام اسلام محکوم هستند.
«هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى در مقابل فرمان خدا داشته باشد و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند به گمراهى آشکارى گرفتار شده است.» احزاب: 36
«البته ما مجمع تشخیص مصلحت داریم. اما آن مصلحتى که به خاطر آن در یک قانون باید از مخالفت با شرع در کشور بگذرد. باید مصلحت خیلى بالایى باشد.» از بیانات مقام معظم رهبرى، 11 مهر 80
5. حفظ قداست ها
قداست در لغت به معناى طهارت و نزاهت و دورى از نقص است و برخى صاحب نظران آن را به معناى محبوبیت همراه با احترام شدید مى دانند.آیت الله مصباح یزدى، جزوه پرسش ها و پاسخ ها، تهیه و تدوین مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى رحمة الله، ص 70 انسان طبعاً به علت پاکى و کمال خاصى که در شخصیتى سراغ دارد، به او محبت ورزیده و احترام خاص مى گذارد، از سویى روح دین را قداست تشکیل مى دهد؛ به طورى که تمام ادیان الهى بر احترام گذاردن خاص به خداوند و هر چه و هر کس به او منسوب است تأکید مى ورزند. روایات ما هم بر این مطلب تأکید دارند «هل الایمان الا الحب;» کافى، ج 2، ص 125، ح 8 «آیا ایمان جز محبت و دوستى، امر دیگرى است؟»
کیان شیعه و حیات آن در زمان غیبت با همین قداست حفظ شده است. در طول تاریخ مردم براى مراجع خود احترام خاصى قائل بوده اند. دشمنان نیز همواره از این قداست در هراس بوده اند. آنها دریافته اند قداستى که مردم براى رهبرى و ولایت امر قائلند، نظام و انقلاب را بیمه کرده است. از این رو تمام تلاش خود را براى شکستن این قداست به کار گرفته اند. رهبرى باید نظارت شود و مورد انتقاد قرار گیرد ولى با روش صحیح و خیرخواهى و الا دیگر کسى امر او را مطاع نمى داند و عمل کردن به دستورهاى او را وظیفه شرعى نمى شمارد و این به نفع دشمن است.
یکى از اعضاى برجسته خبرگان معتقد است که: آیت الله مصباح یزدى، پیشین.
«انتقاد از رهبرى باید هوشمندانه طراحى شودتا موجب سوء استفاده دشمنان نگردد. مجلس خبرگان کمیسیونى براى نظارت بر فعالیت هاى رهبرى دارد که عملکرد ایشان را مورد بررسى قرار مى دهد و در موارد لازم نتیجه آن را به اطلاع ایشان مى رساند. این هیأت تحقیق به پیشنهاد خود مقام معظم رهبرى در مجلس خبرگان تشکیل شد. بهترین شیوه انتقاد، نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان موارد لازم است.»
«انتقاد از دیگر مسؤولان نظام و مجلس، قوه مجریه و قوه قضاییه در اصل 90 قانون اساسى مطرح شده است؛ یعنى هر کس شکایتى از طرز کار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضاییه داشته باشد، مى تواند شکایت خود را کتباً به مجلس شوراى اسلامى عرضه کند. مجلس موظف به رسیدگى و پاسخ است.»
«ملاحظه مى شود که مراجعه به مجلس، راهکارى مناسب براى شکایت است. شکایت نوعى انتقاد است (و نوعى نظارت). این عمل موجب حفظ حرمت نهادهاى مذکور خواهد بود.» همان.
به هر حال یکى از شرایط نظارت حفظ حریم ها و قداست ها است. مقدسات مثل ستونهاى خیمه هستد، نباید شکسته شوند. در این صورت هیچ کس در امنیت معنوى نخواهد بود. در یک نگاه، هر فرد مؤمن مقدس است و باید ایذاء و توهین نشود. بله، اگر کسى خودش قداست خود را از بین برد، از حلقه حرمت و مصونیت خارج مى شود و در مورد فاسق همه چیز آزاد است از جمله غیبت.
– خصوصیات سیستم هاى کنترل کارآمد و مؤثر
«ویژگى هاى سیستم هاى کنترل کارآمد، این است که پیوندى قوى با سیستم برنامه ریزى داشته باشد. دقیق و به هنگام باشد. حوزه هاى اجرایى عینى کلیدى را کنترل کند. قابل اندازه گیرى باشد. صرفه جویى را رعایت کند. انعطاف پذیر و قابل درک باشد. معیارهاى منطقى ارائه کند. بر تعیین محل استراتژیک و موارد استثنا تأکید ورزد و ا قدام اصلاحى ضرورى را پیشنهاد کند.»مبانى سازمان مدیریت، ص 238
این بحث پایانى این مقاله است و در حقیقت نظارت مؤثر، را فرمول بندى مى کند و در هر نوع سیستم نظارتى که در طول مقاله طرح شد مى تواند مورد عمل قرار گیرد:
1. پیوستگى با برنامه ریزى؛ وقتى وظیفه نظارت با برنامه ریزى ارتباط نزدیکى داشته باشد، سیستم هاى نظارت مى تواند بازخوردهایى درباره پیشرفت به سوى هدفها فراهم کند یک برنامه استراتژیک (راهبردى) براساس عواملى از قبیل مرحله تکامل و موقعیت رقابت سازمان پدید مى آید. سپس این برنامه استانداردهاى اجرایى مناسب براى اندازه گیرى پیشرفت هاى آینده هر بخش را تعیین مى کند.
2. دقت؛ کارآمدى سیستم هاى کنترل و نظارت به جمع آورى و انتشارات اطلاعات موثق و معتبر نیاز دارد. اگر داده هاى کنترل دقیق نباشد مدیران تصمیم هاى نادرست اتخاذ مى کنند و به اقدامات نامناسب دست مى زنند. وقتى مدیران سیستم هاى کنترل را اجرا مى کنند، باید مطمئن باشند که داده هاى معتبرى را به دست مى آورند و آ نها را به اطلاعات دقیق تبدیل مى کنند؛
«آنان همگى در یک صف در پیشگاه پروردگارت عرضه مى شوند و به ایشان گفته مى شود که همگى نزد ما آمدید… و کتاب (نامه اعمال) آنجا گذارده مى شود، پس گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن است ترسان و هراسانند و مى گویند: واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى را فرونگذاشته، مگر اینکه آن را به شمار آورده است و این در حالى است که همه اعمال خود را حاضر مى بینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمى کند.» کهف: 49
این آیه نشان مى دهد که نظارت ها باید بسیار دقیق انجام گیرد.
3. به هنگامى؛ داده هاى کنترل باید به طور مستمر و به اندازه کافى براى مدیران مسؤول فراهم شود و به آنها امکان دهد تا وقت باقى است اقدام سرنوشت سازى انجام دهند، بدون اطلاعات به هنگام کنترل موقعیت هاى دشوار به صورت فاجعه اى در خواهد آمد.
4. تعیین حوزه اجرایى کلیدى؛ براى فراهم کردن داده هاى مناسب جهت کنترل فرآیند عملیات، مدیران زمینه هاى خاصى را که باید پى گیرى شود تعیین مى کنند. مدیران مى توانند با نفوذ بر آن قسمت از فرآیند عملیات که واجد اهمیت است یا با تغییر آن، عملکرد سازمان
را اصلاح کنند. وقتى حوزه هاى کلیدى تعیین شوند، مدیران خواهند توانست نتایج را ا ندازه بگیرند و درباره اقداماتى که باید انجام بدهند فکر کنند. حوزه هاى کلیدى جنبه هایى از یک واحد است که باید به طور مؤثرى عمل کند تا کل واحد موفق شود. استونر(1995) به عنوان نمونه «روابط کار، جابه جایى نیروى کار، غیبت نیروى کار» را از حوزه هاى کلیدى مى داند.
5. عینیت و قابلیت اندازه گیرى؛ داده هاى کنترل ا گر ذهنى و کیفى باشند به آسانى نمى توانند امکان مقایسه افراد، واحدها، چهارچوبهاى زمانى و سایر عوامل را براى تصمیم گیران فراهم کنند. به عنوان مثال این داده که «پروژه اندکى از برنامه عقب تر است» و «تعدادى از معایب نرم افزارها که مورد انتظار مى باشد» کیفى و ذهنى است و نافع نیست و داده «پروژه پنج روز عقب تر از برنامه است» و «معایب نرم افزارها حدود 2% از استاندارد اجرایى فراتر رفته است» عینى و کمى و نافع است و به اقدامات اصلاحى کمک بیشترى مى کند.
6. صرفه جویى؛ یک سیستم کنترل باید از نظر اقتصادى براى اجرا مناسب و در مقابل هزینه هایى که صرف مى کند، منافعى در برداشته باشد که آن را موجه جلوه دهد. باید تلاش کرد تا با حداقل هزینه، حداقل کنترل براى دستیابى به نتایج مورد انتظار اعمال شود.
7. انعطاف پذیرى؛ کنترل هاى کارآمد و «نظارت مؤثر» باید براى مطابقت با تغییر نامطلوب با استفاده از فرصت هاى جدید انعطاف پذیر باشند. تعداد کمى از سازمانها با محیطهاى باثباتى مواجه اند که نیاز به انعطاف پذیرى ندارند. حتى ساختارهاى کاملا ماشینى، مستلزم کنترل هایى هستند که بتوانند آنها را با تغییر زمان و شرایط منطبق کنند.
8. قابلیت درک؛ نظارت هایى که به آسانى درک نمى شوند ارزش ندارند. بنابراین، گاهى اوقات ضرورى است در شرایط حساس، کنترل هاى ساده ترى جایگزین کنترل هاى پیچیده شود. درک نکردن سیستم کنترل مى تواند موجب اشتباهات غیرضرورى، دلسردى نظارت شوندگان و سرانجام نادیده گرفتن و قهر با سیستم مزبور شود (و در مقابل آن، مقاومت انجام گیرد.)
9. معیارهاى منطقى؛ استانداردهاى نظارت باید منطقى و قابل دست یابى باشد. اگر آنها بسیار بالا یا غیر منطقى باشند، نمى توانند براى مدت طولانى مایه انگیزش شوند؛ زیرا افراد اغلب نمى خواهند بر چسب نالایق و بى صلاحیت بخورند. در نتیجه به شیوه هاى غیراخلاقى و غیرقانونى پناه برده مى شود (مانند تحصن و تجمع) لذا باید معیارهاى نظارتى به گونه اى باشد که بدون تشویق به روحیه فریبکارى در کارکنان، آنان را به رشد امیدوار سازد.
10. تعیین نقاط راهبردى(استراتژیک)؛ نمى توان هر فعالیتى را نظارت کرد. ولو توان آن باشد. منافع حاصل از کنترل نمى تواند هزینه هاى مصرفى را توجیه کند. نظارت ها باید وقایع حیاتى را شامل شود. فعالیت هایى که احتمال وقوع انحراف از ارزش ها در آن بسیار است، یا جایى که انحراف بیشترین صدمه را به نظام وارد مى نماید.
11. اجراى اقدام اصلاحى؛ این مهمترین جزو علت تامه و شرط مؤثر در نظارت کارآمد است. ختام مسک است. باید اقدام ضرورى به شکل نافع براى اصلاح انحرافات پیشنهاد شود.
مواردى که باید کنترل شود و تحت نظارت قرار گیرد:
افراد، منابع مالى، عملیات و فعالیت ها، اطلاعات وموفقیت و کارآمدى، امورى هستند که باید دائماً مورد نظارت واقع شوند.
– ابزار نظارت
داده هاى آمارى، گزارشها و تحلیل هاى ویژه، حسابرسى، مشاهده شخصى، از نمونه ابزارهاى نظارت هستند.درباره مطالب فوق مراجعه شود به مبانى سازمان مدیریت، طاهره فیض، صص 228- 237.
رهنمودهایى براى استقرار نظارت هاى مؤثر مبانى مدیریت، ج 2، گرى وسلر، ص 263؛
1. نظارت ها باز دارنده و پیش گیرنده باشد.
2. معیارهاى مؤثر و منطقى، برقرار شود.
3. با روش هاى نظارتى موجود آشنایى حاصل گردد.
4. اقدام اصلاحى مؤثر به عمل آورده شود.
5. نظارت ها با نوع وظیفه منطبق باشد.
6. روى نظارت هاى رسمى زیاد تکیه نشود.
نظارتى که در حقوق اساسى مطرح است در صورت اعمال، زمانى مؤثر خواهد بود که از فرمولها و روشهاى اعمال نظارت فوق تبعیت کند.پی نوشت:
29. شرایط نظارت، از آیات زیر قابل استفاده است:
«ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دا نیم و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم (به یاد بیاورید) هنگامى که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند، انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اینکه همان دم فرشته اى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (ضبط آن) است. »ق:6-8
«او کسى است که انسان و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر تخت قدرت قرار گرفت و به تدبیر و مدیریت جهان پرداخت آنچه را در زمین فرو مى رود مى داند و آنچه را از آن خارج مى شود و آنچه را از آسمان نازل مى گردد و آنچه را به آسمان بالا مى رود، هر جا باشید او با شما است و خداوند به آ نچه انجام مى دهید بینا است»حدید:4
«براى انسان مأمورانى هستند که پى درپى، از پیش رو و از پشت سرش او را از فرمان خدا حفظ مى کنند. خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند و هنگامى که خدا اراده سوئى به قومى (به علت اعمالشان) کند هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و جز خدا سرپرستى نخواهند داشت.»رعد:11
«در هیچ حال و اندیشه اى نیستى و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمى کنى و هیچ عملى را انجام نمى دهید مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن مى شوید. و هیچ چیز در زمین و آسمان از پروردگار تو مخفى نمى ماند حتى به اندازه سنگینى ذره اى و نه کوچک تر و نه بزرگ تر از آن نیست مگر اینکه همه آنها در کتاب آشکار او (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.»یونس: 61
«بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن، همان کسى که تو را به هنگامى که بر مى خیزى مى بیند و نیز حرکت تو را در میان سجده کنندگان (تحت نظر دارد) اوست خداى شنوا و دان»شعراء:67-69
«پروردگارت مى داند که تو و گروهى از آنان که با تو هستند, نزدیک به دو سوم شب یا نصف یا ثلث آن , به پا مى خیزند. خداوند شب و روز را اندازه گیرى مى کند (و مى داند) که شما نمى توانید مقدار آن را به دقت اندازه گیرى کنید, پس شما را بخشید, اکنون آنچه بر شما میسّر است قرآن بخوانید.»مزمّل :20
«بى شک بر شما نگاهبانانى (ناظرانى ) والامقام و نویسنده گمارده شده است که مى دانند شما چه مى کنید.» انفطار: 12-11)
«این کتاب ما است که به حق با شما سخن مى گوید (و اعمال شما را بازگو مى کند) ما آنچه را انجام مى دادید مى نوشتیم .» جاثیه : 29
آیات فوق هشدار و درسى براى اهل نظارت است . ناظر و نظارت شونده باید بدانند که چگونه و دقیق طبق مفاد وحیانى بالا, در کنترل هستند. اگر دست از پا خطا کنند و عدالت و تقوى را نادیده بگیرند, حساب خواهد شد. آیا با این ملاحظه وحیانى سیستم نظارت نظام دینى مؤثر و دقیق نخواهد شد؟
در خاتمه , امید داریم با زدودن موانع و افزودن شرایط, شاهد نظارت مؤثرِ خداپسندانه باشیم . تا هیچ کس حتى مورچه اى احساس ظلم و بى عدالتى نکند.
(سید صمصام الدین قوامی ، شرایط و موانع نظارت ،فصلنامه حکومت اسلامی33)
1. غوغاسالارى؛ گردوغبار کردن و شلوغ بازى از ناحیه کسانى که ریگ به کفش دارند و با وجود عدم اهلیت و نامحرمیت با نظام، قصد دارند به هر شکل، خود را به درون نظام برسانند و با امکانات تبلیغى که دارند جوسازى مى کنند تا بر ناظران تأثیر بگذارند. ناظر باید مثل یک قاضى بر عقل خود تکیه کند و نه احساس و اسیر جو نشود.
2. بازى کردن نقش اپوزسیون؛ نظامى با زحمت تشکیل شده است، عده اى ممکن است با خطگیرى از عناصر بیگانه و اپوزسیونهاى خارجى؛ خواه ناخواه به آن سو تمایل پیدا کنند و با حفظ ظاهر، خود را از حق شهروندى بهره مند بدانند و فشار وارد کنند.
3. تجددگرایى افراطى؛ این عامل باعث مى شود که حاکمیت ارزشها زیر سؤال رود و متجددان، هر ناظرى را که حامى ارزشها است، متهم کنند و در مقابل او بایستند.
4. نفاق؛ به ظاهر خود را طرفدار قانون نشان مى دهد ولى مدام در پى راه نفوذ یا راه فرار از قانون را دارد، ولى در باطن هیچ علاقه و عقیده اى ندارد و دنبال تثبیت قدرت خود است.
و عواملى از این قبیل که نظارت شونده ها از آن برخوردارند. متأسفانه ناظران گاهى تحت تأثیر قرار مى گیرند و از حالت تعادل خارج مى شوند و نظارت ا فراطى یا تفریطى اعمال مى کنند و هیزم خشک وتر را مى سوزانند. (پیشتر به عامل تعادل در نظارت مؤثر اشاره شد.)
جمع بندى: موا نع انفسى و آ فاقى که در ابعاد گوناگون شمرده شد، هم شامل نظارت کننده و نظارت شونده و سیستم نظارت مى شود و منحصر در نظارت خاص نیست. نظارت هاى از پایین به بالا و از بالا به پایین و هم عرض را شامل مى شود و همچنین فرآیندهاى نظارتى، سیاسى، اجتماعى، ادارى و اخلاقى را نیز در بر مى گیرد. نظارت هاى رهبرى، بر رهبرى، قضایى، انتخاباتى، حقوقى و… را فرا مى گیرد. موانعى است براى نظارت مؤثر به معناى مطلق آن، براى سالم سازى سیستم نظارتى و کارآمدى آن، باید این موانع را حذف یا تضعیف کرد. نظارت سالم و مؤثر مایه اعتمادسازى و کارآمدى و تحکیم پایه هاى نظام دینى خواهد بود. دنیا و آخرت را با هم تأمین مى کند و موجب رضایت خدا و رسول و مردم مؤمن به خدا و رسول هم مى باشد و ما نع ظلم و بى عدالتى مى شود.
– شرایط نظارت مؤثر(29)
شاید به نظر بیاید که با وجود بیان «موانع» و بیان راه هاى زدودن آنها، از بحث شرایط بى نیاز مى شویم. در حالى که با دقت و تعمق مى توان تفاوت آن دو را دریافت؛ شرط آن است که با وجودش مشروط موجود است و با نبودش مفقود، ولى مانع با وجودش مقتضى موجود نیست با نبودش موجود است، و لزوماً عدم مانع همان شرط نیست. هر چند گاهى اینگونه است. مراد ما از مشروط «نظارت کامل و مؤثر» است. به هر حال به بیان این شرایط مى پردازیم:
1. حاکمیت ارزشها
مراد از «ارزش» مطلوبیت و قیمت است و مراد از ارزش که از آن در جامعه شناسى و روان شناسى به هنجار هم یاد مى کنند. در بعد اسلامى آن امورى است که مطلوبیت شرعى و عقلى داشته باشد. شاید بتوان اصطلاح «معروف» را مرادف ارزش دینى و عقلى و منکر را مساوق «ضد ارزش» دانست. معیارهایى که توسط عقل و شرع مطلوب شناخته شود، ارزش است که براى برپایى آن، این همه مجاهدت شده است. جمله ماندنى شهید بهشتى که «انقلاب ما انقلاب ارزش هاست» ناظر بر همین مفاد است. از ارزش ها گاهى به «اصول» هم یاد مى شود، که باید مورد پافشارى قرار گیرد و ارزش هاى شاهنشاهى باید منسوخ و منسى شود و ارزش هاى اسلامى و انقلابى حاکم گردد. اگر ما ارزش ها را از دست بدهیم و یا معامله و مسامحه کنیم، فقط نامى از انقلاب باقى مى ماند. جاى تطویل کلام نیست ولى باید دانست که «نظارت مؤثر» بدون رعایت ارزش ها امکان ندارد.
– انواع ارزش ها
احکام اسلام و حدود الهى، ارزش هستند و باید پیاده شوند؛ تلخ یا شیرین، مکروه یا محبوب (مگر در مقام تزاحم با مصلحت اقوى که باز هم حکم اهم پیاده مى شود) شعارهاى انقلاب ارزش هستند؛ مانند استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى – نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى. اینها به هیچ وجه نباید خدشه پیدا کنند.
فضایل اخلاقى ارزش هستند؛ مانند ایثار، خدمت، احسان، فداکارى، وفادارى، سداد، عدالت، تقوى، دورى از رذایل و گناهان.
شخصیت هاى مقدس (معصوم و غیرمعصوم) ارزش هستند؛ چه حقیقى چه حقوقى، شخصیت مقدس کسى است که ارزش ها را در خویش نهادینه کرده یا کمترین فاصله را با آنها دارد.
حفظ نظام و انقلاب و اسلام، یک ارزش است. سلامت نظام و معنویت و حراست آن از دست بیگانگان.
نظارت کننده و نظارت شونده و سازوکار و سیستم نظارت باید مبتنى بر این ارزش ها باشد. و کوچک ترین تخطى از آن نشود.
این ارزش ها را باید همه توافق کنند و با یک فرآیند «خودنظارتى» هر کس فاصله دارد، خود را بسازد و توبه کند و فاصله خود را با ارزش ها کم کند. نظارت کننده باید بداند در هر شرایطى مورد نظارت خداى متعال است و «ان الشاهد هو الحاکم.» نظارت شونده هم باید تسلیم ارزش ها باشد و اگر فاصله دارد جز خویش کسى را ملامت نکند. اگر ناظر حافظ ارزش ها است و هدف او از نظارت حفظ ارزش ها است، باید از ملامت ملامتگران نهراسد.
نظام هم در مقام توبیخ عادلانه ناظر و منظور بر طبق دورى و نزدیکى ارزش ها عمل کند. به نظر مى رسد عدالت و تقوى، محورى ترین ارزشهایى هستند که با وجود آنها، سایر ارزش ها هم حفظ مى شود و با نبود آنها هم ارزش ها مفقود مى گردد.
دو عنصر گران قیمت و کمیاب، که باید ملکه شود؛ یعنى نهادینه گردد. این دو است که ناظر و منظور را از گروه گرایى و گرایش هاى سیاسى و شهوانى و دنیوى و اخروى مصون مى دارد. ترس از خدا را جایگزین ترس از انزوا و از دست دادن مقام قرار مى دهد. باید بر این دو عنصر تأکید شود و نماد و تابلو گردد.
این دو اصطلاحاً عامل «نظارت درونى» یا «خود نظارتى» حساب مى شوند، که در صورت تحقق، راه نظارت بیرونى هموار مى شود یا کمترین نیاز به آن است.
«اى کسانى که ایمان آورده اید همواره براى خدا قیام کنید و از روى عدالت گواهى دهید. دشمنى، با جمعیتى شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنید که به تقوى نزدیک تر است و از معصیت خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى دهید، آگاه است.»مائده: 8
این آیه به شکل گویا بر عدالت و تقوا در قیام و شهادت و نظارت و امثال آن دعوت مى کند لبیک به همین یک آیه نظارت مؤثر را تضمین مى نماید.
«اى کسانى که ایمان آورده اید، کاملا قیام به عدالت کنید، براى خدا شهادت دهید، گرچه این گواهى به زیان خود شما یا پدر و مادر و نزدیکان شما باشد. چرا که اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوى و هوس پیروى نکنید که از حق منحرف خواهید شد و اگر حق را تحریف کنید و یا از اظهار آن اعراض نمایید خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.» نساء: 135
این آیه گویاتر از آیه قبل و مقارن آن است که بدون شرح، شرط نظارت مؤثر را بیان مى کند. نفى خویش گرایى و خویشاوند گروى و هوى و هوس خواهى مى کند و امر به عدالت و حق و تقوى مى نماید. اگر شعار ندهیم و واقعاً مسلح به عدالت و تقوى شویم، از حق عدول نمى کنیم ولو به ضررمان باشد و این همان «خود نظارتى» است، که مسلماً:
هر که در این بزم مقرب تر است ت جام بلا بیش ترش مى دهند
هر چه رده بالاتر، درجه «خود نظارتى» و «نظارت از درون» بالاتر.
این کار نیاز به یک نهضت اخلاقى و معنوى دارد که در کنار نهضت خدمت رسانى و نهضت نرم افزارى که مقام معظم رهبرى کلید آن را زده اند، مى تواند حلقه نهضت ها را تکمیل و تتمیم نماید.
2. حاکمیت قانون
البته وقتى سخن از حاکمیت ارزش ها شد، دیگر موارد، ذیل آن است یا از باب ذکر خاص بعد از عام است و به مناسبت تأکید و اهمیت مواردى همانند «حاکمیت قانون» را ذکر مى کنیم: قانون میزان نظم است که مورد توافق عقلاى قوم قرار گرفته و مبناى عمل اجتماعى است. البته قانون باید شفاف بوده و ابهام نداشته باشد که خود تبدیل به ضد نظم مى شود و مصداق «از قضا سرکنجبین صفرا فزود» مى شود. (که پیشتر در بحث موانع به آن اشاره کردیم.) قانون شفاف و عادلانه و بازنگرى شده. و پویاى غیرمخالف با مبانى اسلام، که مورد توافق همه جناح ها و گروهاى وابسته به انقلاب و اسلام باشد و اجراى مو به مو شود و تفسیر به رأى نگردد و دچار «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» نشود. نظارت را سالم مى کند. چه قانونى که شوراى نگهبان تصویب کند یا مجمع تشخیص مصلحت و یا مجلس خبرگان و یا هر نهاد دیگر که قانون به آن اجازه تقنین داده است. همه باید تسلیم قانون شوند رهبر فقید و جدید، هر دو بر این نکته پافشارى داشته و دارند.
آنچه مسلم است، نهادهاى حکومتى تنها یک وظیفه دارند و آن اجراى قانون است. قانون باید سرلوحه اعمال و اقدامات هر یک از مسؤولان باشد و مسؤولان نیز با درک صحیحى از قانون و اجراى منصفانه و بى طرفانه آن، از بروز تنش ها، اختلافات و منازعات جلوگیرى کنند و بدینوسیله نگذارند که غوغاسالارى، زورگویى، اعمال فشار و زیاده خواهى در جامعه اسلامى پا بگیرد. باید با قانون شکنى مبارزه کرد. زمانى که قانون ملاک عمل شود و رقابت هاى حزبى و جناحى به گوشه اى روند، مردم احساس اعتماد مى کنند و تنها همین حسن اعتماد مردم است که پایه هاى نظام را محکم مى کند. نظارت هاى غیر قانونى یا فراقانونى اعتماد زدا است.
3. حاکمیت مردم
در مقدمه قانون اساسى جمهورى اسلامى آمده است:
«در ایجاد نهادها و بنیادهاى سیاسى که خود پایه تشکیل جامعه است، براساس تلقى مکتبى، صالحان عهده دار حکومت و اداره مملکت مى گردند. «ان الارض یرثها عبادى الصالحون» و قانونگذارى که مبین ضابطه هاى مدیریت اجتماعى است بر مدار قرآن و سنت جریان مى یابد. بنابراین، نظارت دقیق و جدى از ناحیه اسلام شناسان عادل و پرهیزگار و متعهد و فقهاى عادل امرى محتوم و ضرورى است و چون هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوى نظام الهى است: «الى الله المصیر» تا زمینه بروز و شکوفایى استعدادها به منظور تجلى ابعاد خداگونگى انسان فراهم آید.(تخلقوا بأخلاق الله) و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامى عناصر اجتماعى در روند تحول جامعه نمى تواند باشد.»
مقام معظم رهبرى در ارتباط با جایگاه مردم در نظام اسلامى مى فرمایند:
«در نظام اسلامى، مردم تعیین کننده اند. این هم از اسلام سرچشمه مى گیرد. مسأله اساسى که بنده بارها بر آن تأکید کرده ام، این است که اسلام گرایى در نظام اسلامى از مردم جدا نیست. مردم گرایى در نظام اسلامى ریشه اسلامى دارد. وقتى ما مى گوییم نظام اسلامى، امکان ندارد که مردم نادیده گرفته شوند و پایه و اساس حق… خود اسلام است.»(راهبردهاى ولایت، ج 5، صص 112و111)
در این زمینه نباید دچار افراط و تفریط شد، مردم سالارى نه به معناى شرکت در انتخابات یا راه پیمایى به شکل زینت است «نه به شکل پوپولیسم که به معناى عوام زدگى است و تولد آن در روسیه است؛ بعد از انقلاب اکتبر، که دهقانان را مقدس و محور قرار داده بودند، بلکه مردم در چهارچوب اسلام نقش دارند رضایت آنها مبناى مشروعیت نظام نیست ولى پایه مقبولیت است و مقبولیت طبق مقدمه قانون اساسى اساس بقاى نظام اسلامى است. بنابراین، با نگاهى اعتدالى به مردم، باید رضایت مندى آنها را در چهارچوب اسلام ملاک قرار دارد. هر نظارتى که مایه خروج مردم مؤمن و انقلابى از صحنه و مایه سرخوردگى و دلزدگى آنها است، نظارتى غیر مؤثر نام دارد. صرف اینکه رضایت مردم شرط نیست، مصلحت آنان باید در نظر گرفته شود ولو قاعدتاً حرف متینى است ولى عمومیت ندارد. رضایت مندى آنها هم در استحکام یک نظام شرط است که باید با ظرافت به آن دست یافت. ناظران در حقیقت چشمان مردم هستند و نباید چشم هاى نافرمانى با شند؛ مثلا در صحنه انتخابات تا مى توانیم باید گزینه هاى مورد قبول مردم را با نظارت غیرمؤثر از صحنه خارج نکنیم تا مشارکت کنند و این نه به آن معنا است که عناصر خائن را در اندام نظام بیاوریم و حفظ کنیم. حضور مردم رابطه مستقیمى با اعتماد آنان به مسؤولان دارد. این اعتماد، جز از طریق عملکرد قانونى مسؤولین به دست نمى آید.
4. حاکمیت اسلام
در اصل چهارم قانون اساسى با اشاره به حراست از احکام اسلام آمده است:
«کلیه قوانین و مقررات مدنى، جزایى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى، سیاسى و غیراینها باید براساس موازین اسلام باشد.» در قانون بر حاکم بودن این اصل بر اطلاق و عموم همه اصول قانون اساسى تصریح شده است.
بى شک قوانین نظارتى هم مبتنى بر احکام اسلام استوار مى شود. هم و غم نظارت کننده و نظارت شونده حفظ اسلام است و همه در مقابل احکام اسلام محکوم هستند.
«هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى در مقابل فرمان خدا داشته باشد و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند به گمراهى آشکارى گرفتار شده است.» احزاب: 36
«البته ما مجمع تشخیص مصلحت داریم. اما آن مصلحتى که به خاطر آن در یک قانون باید از مخالفت با شرع در کشور بگذرد. باید مصلحت خیلى بالایى باشد.» از بیانات مقام معظم رهبرى، 11 مهر 80
5. حفظ قداست ها
قداست در لغت به معناى طهارت و نزاهت و دورى از نقص است و برخى صاحب نظران آن را به معناى محبوبیت همراه با احترام شدید مى دانند.آیت الله مصباح یزدى، جزوه پرسش ها و پاسخ ها، تهیه و تدوین مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى رحمة الله، ص 70 انسان طبعاً به علت پاکى و کمال خاصى که در شخصیتى سراغ دارد، به او محبت ورزیده و احترام خاص مى گذارد، از سویى روح دین را قداست تشکیل مى دهد؛ به طورى که تمام ادیان الهى بر احترام گذاردن خاص به خداوند و هر چه و هر کس به او منسوب است تأکید مى ورزند. روایات ما هم بر این مطلب تأکید دارند «هل الایمان الا الحب;» کافى، ج 2، ص 125، ح 8 «آیا ایمان جز محبت و دوستى، امر دیگرى است؟»
کیان شیعه و حیات آن در زمان غیبت با همین قداست حفظ شده است. در طول تاریخ مردم براى مراجع خود احترام خاصى قائل بوده اند. دشمنان نیز همواره از این قداست در هراس بوده اند. آنها دریافته اند قداستى که مردم براى رهبرى و ولایت امر قائلند، نظام و انقلاب را بیمه کرده است. از این رو تمام تلاش خود را براى شکستن این قداست به کار گرفته اند. رهبرى باید نظارت شود و مورد انتقاد قرار گیرد ولى با روش صحیح و خیرخواهى و الا دیگر کسى امر او را مطاع نمى داند و عمل کردن به دستورهاى او را وظیفه شرعى نمى شمارد و این به نفع دشمن است.
یکى از اعضاى برجسته خبرگان معتقد است که: آیت الله مصباح یزدى، پیشین.
«انتقاد از رهبرى باید هوشمندانه طراحى شودتا موجب سوء استفاده دشمنان نگردد. مجلس خبرگان کمیسیونى براى نظارت بر فعالیت هاى رهبرى دارد که عملکرد ایشان را مورد بررسى قرار مى دهد و در موارد لازم نتیجه آن را به اطلاع ایشان مى رساند. این هیأت تحقیق به پیشنهاد خود مقام معظم رهبرى در مجلس خبرگان تشکیل شد. بهترین شیوه انتقاد، نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان موارد لازم است.»
«انتقاد از دیگر مسؤولان نظام و مجلس، قوه مجریه و قوه قضاییه در اصل 90 قانون اساسى مطرح شده است؛ یعنى هر کس شکایتى از طرز کار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضاییه داشته باشد، مى تواند شکایت خود را کتباً به مجلس شوراى اسلامى عرضه کند. مجلس موظف به رسیدگى و پاسخ است.»
«ملاحظه مى شود که مراجعه به مجلس، راهکارى مناسب براى شکایت است. شکایت نوعى انتقاد است (و نوعى نظارت). این عمل موجب حفظ حرمت نهادهاى مذکور خواهد بود.» همان.
به هر حال یکى از شرایط نظارت حفظ حریم ها و قداست ها است. مقدسات مثل ستونهاى خیمه هستد، نباید شکسته شوند. در این صورت هیچ کس در امنیت معنوى نخواهد بود. در یک نگاه، هر فرد مؤمن مقدس است و باید ایذاء و توهین نشود. بله، اگر کسى خودش قداست خود را از بین برد، از حلقه حرمت و مصونیت خارج مى شود و در مورد فاسق همه چیز آزاد است از جمله غیبت.
– خصوصیات سیستم هاى کنترل کارآمد و مؤثر
«ویژگى هاى سیستم هاى کنترل کارآمد، این است که پیوندى قوى با سیستم برنامه ریزى داشته باشد. دقیق و به هنگام باشد. حوزه هاى اجرایى عینى کلیدى را کنترل کند. قابل اندازه گیرى باشد. صرفه جویى را رعایت کند. انعطاف پذیر و قابل درک باشد. معیارهاى منطقى ارائه کند. بر تعیین محل استراتژیک و موارد استثنا تأکید ورزد و ا قدام اصلاحى ضرورى را پیشنهاد کند.»مبانى سازمان مدیریت، ص 238
این بحث پایانى این مقاله است و در حقیقت نظارت مؤثر، را فرمول بندى مى کند و در هر نوع سیستم نظارتى که در طول مقاله طرح شد مى تواند مورد عمل قرار گیرد:
1. پیوستگى با برنامه ریزى؛ وقتى وظیفه نظارت با برنامه ریزى ارتباط نزدیکى داشته باشد، سیستم هاى نظارت مى تواند بازخوردهایى درباره پیشرفت به سوى هدفها فراهم کند یک برنامه استراتژیک (راهبردى) براساس عواملى از قبیل مرحله تکامل و موقعیت رقابت سازمان پدید مى آید. سپس این برنامه استانداردهاى اجرایى مناسب براى اندازه گیرى پیشرفت هاى آینده هر بخش را تعیین مى کند.
2. دقت؛ کارآمدى سیستم هاى کنترل و نظارت به جمع آورى و انتشارات اطلاعات موثق و معتبر نیاز دارد. اگر داده هاى کنترل دقیق نباشد مدیران تصمیم هاى نادرست اتخاذ مى کنند و به اقدامات نامناسب دست مى زنند. وقتى مدیران سیستم هاى کنترل را اجرا مى کنند، باید مطمئن باشند که داده هاى معتبرى را به دست مى آورند و آ نها را به اطلاعات دقیق تبدیل مى کنند؛
«آنان همگى در یک صف در پیشگاه پروردگارت عرضه مى شوند و به ایشان گفته مى شود که همگى نزد ما آمدید… و کتاب (نامه اعمال) آنجا گذارده مى شود، پس گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن است ترسان و هراسانند و مى گویند: واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى را فرونگذاشته، مگر اینکه آن را به شمار آورده است و این در حالى است که همه اعمال خود را حاضر مى بینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمى کند.» کهف: 49
این آیه نشان مى دهد که نظارت ها باید بسیار دقیق انجام گیرد.
3. به هنگامى؛ داده هاى کنترل باید به طور مستمر و به اندازه کافى براى مدیران مسؤول فراهم شود و به آنها امکان دهد تا وقت باقى است اقدام سرنوشت سازى انجام دهند، بدون اطلاعات به هنگام کنترل موقعیت هاى دشوار به صورت فاجعه اى در خواهد آمد.
4. تعیین حوزه اجرایى کلیدى؛ براى فراهم کردن داده هاى مناسب جهت کنترل فرآیند عملیات، مدیران زمینه هاى خاصى را که باید پى گیرى شود تعیین مى کنند. مدیران مى توانند با نفوذ بر آن قسمت از فرآیند عملیات که واجد اهمیت است یا با تغییر آن، عملکرد سازمان
را اصلاح کنند. وقتى حوزه هاى کلیدى تعیین شوند، مدیران خواهند توانست نتایج را ا ندازه بگیرند و درباره اقداماتى که باید انجام بدهند فکر کنند. حوزه هاى کلیدى جنبه هایى از یک واحد است که باید به طور مؤثرى عمل کند تا کل واحد موفق شود. استونر(1995) به عنوان نمونه «روابط کار، جابه جایى نیروى کار، غیبت نیروى کار» را از حوزه هاى کلیدى مى داند.
5. عینیت و قابلیت اندازه گیرى؛ داده هاى کنترل ا گر ذهنى و کیفى باشند به آسانى نمى توانند امکان مقایسه افراد، واحدها، چهارچوبهاى زمانى و سایر عوامل را براى تصمیم گیران فراهم کنند. به عنوان مثال این داده که «پروژه اندکى از برنامه عقب تر است» و «تعدادى از معایب نرم افزارها که مورد انتظار مى باشد» کیفى و ذهنى است و نافع نیست و داده «پروژه پنج روز عقب تر از برنامه است» و «معایب نرم افزارها حدود 2% از استاندارد اجرایى فراتر رفته است» عینى و کمى و نافع است و به اقدامات اصلاحى کمک بیشترى مى کند.
6. صرفه جویى؛ یک سیستم کنترل باید از نظر اقتصادى براى اجرا مناسب و در مقابل هزینه هایى که صرف مى کند، منافعى در برداشته باشد که آن را موجه جلوه دهد. باید تلاش کرد تا با حداقل هزینه، حداقل کنترل براى دستیابى به نتایج مورد انتظار اعمال شود.
7. انعطاف پذیرى؛ کنترل هاى کارآمد و «نظارت مؤثر» باید براى مطابقت با تغییر نامطلوب با استفاده از فرصت هاى جدید انعطاف پذیر باشند. تعداد کمى از سازمانها با محیطهاى باثباتى مواجه اند که نیاز به انعطاف پذیرى ندارند. حتى ساختارهاى کاملا ماشینى، مستلزم کنترل هایى هستند که بتوانند آنها را با تغییر زمان و شرایط منطبق کنند.
8. قابلیت درک؛ نظارت هایى که به آسانى درک نمى شوند ارزش ندارند. بنابراین، گاهى اوقات ضرورى است در شرایط حساس، کنترل هاى ساده ترى جایگزین کنترل هاى پیچیده شود. درک نکردن سیستم کنترل مى تواند موجب اشتباهات غیرضرورى، دلسردى نظارت شوندگان و سرانجام نادیده گرفتن و قهر با سیستم مزبور شود (و در مقابل آن، مقاومت انجام گیرد.)
9. معیارهاى منطقى؛ استانداردهاى نظارت باید منطقى و قابل دست یابى باشد. اگر آنها بسیار بالا یا غیر منطقى باشند، نمى توانند براى مدت طولانى مایه انگیزش شوند؛ زیرا افراد اغلب نمى خواهند بر چسب نالایق و بى صلاحیت بخورند. در نتیجه به شیوه هاى غیراخلاقى و غیرقانونى پناه برده مى شود (مانند تحصن و تجمع) لذا باید معیارهاى نظارتى به گونه اى باشد که بدون تشویق به روحیه فریبکارى در کارکنان، آنان را به رشد امیدوار سازد.
10. تعیین نقاط راهبردى(استراتژیک)؛ نمى توان هر فعالیتى را نظارت کرد. ولو توان آن باشد. منافع حاصل از کنترل نمى تواند هزینه هاى مصرفى را توجیه کند. نظارت ها باید وقایع حیاتى را شامل شود. فعالیت هایى که احتمال وقوع انحراف از ارزش ها در آن بسیار است، یا جایى که انحراف بیشترین صدمه را به نظام وارد مى نماید.
11. اجراى اقدام اصلاحى؛ این مهمترین جزو علت تامه و شرط مؤثر در نظارت کارآمد است. ختام مسک است. باید اقدام ضرورى به شکل نافع براى اصلاح انحرافات پیشنهاد شود.
مواردى که باید کنترل شود و تحت نظارت قرار گیرد:
افراد، منابع مالى، عملیات و فعالیت ها، اطلاعات وموفقیت و کارآمدى، امورى هستند که باید دائماً مورد نظارت واقع شوند.
– ابزار نظارت
داده هاى آمارى، گزارشها و تحلیل هاى ویژه، حسابرسى، مشاهده شخصى، از نمونه ابزارهاى نظارت هستند.درباره مطالب فوق مراجعه شود به مبانى سازمان مدیریت، طاهره فیض، صص 228- 237.
رهنمودهایى براى استقرار نظارت هاى مؤثر مبانى مدیریت، ج 2، گرى وسلر، ص 263؛
1. نظارت ها باز دارنده و پیش گیرنده باشد.
2. معیارهاى مؤثر و منطقى، برقرار شود.
3. با روش هاى نظارتى موجود آشنایى حاصل گردد.
4. اقدام اصلاحى مؤثر به عمل آورده شود.
5. نظارت ها با نوع وظیفه منطبق باشد.
6. روى نظارت هاى رسمى زیاد تکیه نشود.
نظارتى که در حقوق اساسى مطرح است در صورت اعمال، زمانى مؤثر خواهد بود که از فرمولها و روشهاى اعمال نظارت فوق تبعیت کند.پی نوشت:
29. شرایط نظارت، از آیات زیر قابل استفاده است:
«ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دا نیم و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم (به یاد بیاورید) هنگامى که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند، انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اینکه همان دم فرشته اى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (ضبط آن) است. »ق:6-8
«او کسى است که انسان و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر تخت قدرت قرار گرفت و به تدبیر و مدیریت جهان پرداخت آنچه را در زمین فرو مى رود مى داند و آنچه را از آن خارج مى شود و آنچه را از آسمان نازل مى گردد و آنچه را به آسمان بالا مى رود، هر جا باشید او با شما است و خداوند به آ نچه انجام مى دهید بینا است»حدید:4
«براى انسان مأمورانى هستند که پى درپى، از پیش رو و از پشت سرش او را از فرمان خدا حفظ مى کنند. خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند و هنگامى که خدا اراده سوئى به قومى (به علت اعمالشان) کند هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و جز خدا سرپرستى نخواهند داشت.»رعد:11
«در هیچ حال و اندیشه اى نیستى و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمى کنى و هیچ عملى را انجام نمى دهید مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن مى شوید. و هیچ چیز در زمین و آسمان از پروردگار تو مخفى نمى ماند حتى به اندازه سنگینى ذره اى و نه کوچک تر و نه بزرگ تر از آن نیست مگر اینکه همه آنها در کتاب آشکار او (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.»یونس: 61
«بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن، همان کسى که تو را به هنگامى که بر مى خیزى مى بیند و نیز حرکت تو را در میان سجده کنندگان (تحت نظر دارد) اوست خداى شنوا و دان»شعراء:67-69
«پروردگارت مى داند که تو و گروهى از آنان که با تو هستند, نزدیک به دو سوم شب یا نصف یا ثلث آن , به پا مى خیزند. خداوند شب و روز را اندازه گیرى مى کند (و مى داند) که شما نمى توانید مقدار آن را به دقت اندازه گیرى کنید, پس شما را بخشید, اکنون آنچه بر شما میسّر است قرآن بخوانید.»مزمّل :20
«بى شک بر شما نگاهبانانى (ناظرانى ) والامقام و نویسنده گمارده شده است که مى دانند شما چه مى کنید.» انفطار: 12-11)
«این کتاب ما است که به حق با شما سخن مى گوید (و اعمال شما را بازگو مى کند) ما آنچه را انجام مى دادید مى نوشتیم .» جاثیه : 29
آیات فوق هشدار و درسى براى اهل نظارت است . ناظر و نظارت شونده باید بدانند که چگونه و دقیق طبق مفاد وحیانى بالا, در کنترل هستند. اگر دست از پا خطا کنند و عدالت و تقوى را نادیده بگیرند, حساب خواهد شد. آیا با این ملاحظه وحیانى سیستم نظارت نظام دینى مؤثر و دقیق نخواهد شد؟
در خاتمه , امید داریم با زدودن موانع و افزودن شرایط, شاهد نظارت مؤثرِ خداپسندانه باشیم . تا هیچ کس حتى مورچه اى احساس ظلم و بى عدالتى نکند.
(سید صمصام الدین قوامی ، شرایط و موانع نظارت ،فصلنامه حکومت اسلامی33)