موروثی نمودن امامت
یکی از شبهات مطرح و متوجه بر شیعه ادعای موروثی نمودن امر خلافت و امامت است، (1) چرا که یازده امام جملگی از نسل امام علی (علیه السلام) و ده امام بعدی از فرزندان امام حسین (علیه السلام) میباشند. در حالی که اهل سنت بر انتخاب خلیفه توسط بیعت و مردم معتقدند و این رویکرد امروزه از رویکرد شیعی عقلانیتر است.
تحلیل و بررسی
چنانکه اشاره شد اشکال فوق ساده است و به پاسخ مختصر نیز بسنده میکنیم.
شیعه هیچ وقت مدعی نیست که چون حضرت علی (علیه السلام) داماد یا پسر عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و از همه به وی نزدیکتر است به همین علت باید امام و خلیفه آن حضرت باشد. بلکه علت واقعی نیل حضرت علی (علیه السلام) به مقام امامت، فضایل و صفات برتر آن حضرت مانند مقامات معنوی، تدبیر امور، شجاعت و از همه مهمتر تربیت و پرورش یافتن از کودکی در دامان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که موجب شده ایمان حضرت به نقطه اوج برسد که در پرتو آن حضرت علی (علیه السلام) انسانی کامل و دارای صفت عصمت و علم الهی و جامع به شریعت گردد، به گونهای که هنگام نزول جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن حضرت جبرئیل را رؤیت میکرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به این نکته تصریح فرمودند:
اری نورالوحی و الرسالة و أشمّ ریح النبوة و لقد سَمِعتُ رنَة الشیطان حین نزل الوحی علیه (صلی الله علیه و آله و سلم) فقلت یا رسول الله ما هذه الرنّة؟ فقال: هذا الشیطان قد أیس من عبادته انک تسمع ما أسمع و تری ما أری الا انک لستَ بنبیء و لکنک لوزیر و انک لعلی خیر. (2)
من نور وحی و رسالت را میدیدم و بوی نبوت و پیغمبر را میبوییدم، و هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل شد، صدای شیطان را شنیدم، گفتم: ای رسول خدا، این چه صدایی است؟ فرمود: این شیطان است که او را از پرستش نمودن نومیدی روی داده، تو میشنوی آنچه من میشنوم و میبینی آنچه من میبینیم مگر اینکه پیغمبر نیستی، ولکن وزیری و تو بر خیر و نیکویی هستی.
نکته دیگر اینکه مطابق نصوص قرآنی و روایی منقول در منابع فریقین حضرت علی (علیه السلام) و سایر اهل بیت النبوة و برترین انسانها از زمان خلقت تا قیامت هستند و این افضلیت شامل پیامبران جز پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز میگردد.
پس در تعیین امام علی (علیه السلام) به امامت مسئله ارث و نِسَب هیچ دخالتی نداشته و معیار تنها صفات کمالی حضرت بوده است، به سخن دقیقتر، آیات و روایات دال بر نصب حضرت به مقام امامت در واقع نه نصب بلکه کاشف از واقع هستند و به نوعی جنبه تعلیم و اعلام به مردم دارد که امام و خلیفه واقعی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن حضرت میباشد. (3)
عین این نکته که در تعیین امامان دیگر از امام حسن و حسین (علیها السلام) گرفته تا امام دوازدهم جاری و ساری است، آن امامان هر کدام در عصر خود برترین و کاملترین انسانها بودند. این نکته مورد اعتراف خلفای وقت امامان و عالمان اهل سنت قرار گرفته، که اینک به برخی اشاره میشود.
عالمان اهل سنت و اعتراف به فضایل امامان
اینکه شیعی از امام خود تعریف و تمجید میکند شاید مورد پذیرش سنی نباشد ولی از باب اینکه عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید، ما در اینجا به اعتراف مخالفان امامان در امر امامت در باب فضایل آنان اشاراتی میکنیم:
اعترافات سه خلیفه اول
با وجود آنکه سه خلیفه اول با توجیهات مختلف به کنارگذاشتن حضرت علی (علیه السلام) از مسند امامت و خلافت روی آوردند؛ لکن بارها به فضایل علمی، دینی و حتی به اصل نصب آن حضرت توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به منصب خلافت اعتراف کردند. (4) اعتراف به اصل نصب خود ملازم اعتراف به صفات و کمالات حضرت علی (علیه السلام) میباشد. وگرنه باید بپذیرند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)- العیاذ بالله- بدون لحاظ فضایل به نصب آن حضرت پرداخته است.
ابوحنیفه (804- 150 ق): وی دو سال از محضر امام صادق (علیه السلام) خوشهچینی نمود، این دو سال پایه علمی او را تشکیل داد، چنانکه در وصف آن دو سال گفت:
لولا اَلسَنتان لهلک النعمان. (5)
وی به دستور منصور دوانیقی خلیفه وقت برای تضعیف موقعیت امام صادق (علیه السلام) چهار مسئله را از حضرت سؤال نمود، بعد از شنیدن جواب دقیق سؤالاتش گفت:
ما رأیت افقه من جعفر محمد. (6)
مالک بن انس (م 95- 179 ق): در وصف امام صادق (علیه السلام) میگوید:
ما رأت عین ولا سمعت اذن و لاخطر علی قلب بشر افضل من جعفربن محمد علما و عبادة و ورعا. (7)
شافعی (م 150- 204 ق): برای او نقل کردند که برخی از اهل سنت تحمل شنیدن فضایل اهل البیت را ندارند و اگر کسی در این خصوص فضیلتی ذکر کند، او را به رافضی متهم میکنند. شافعی در پاسخ آن شعر بسیار معروف خود را سرود که:
برئتُ الی المهیمن من أناس *** یرون الرفضَ حبَّ الفاطمیه
علی آل الرسولِ صلوةُ ربی *** و لعنتُه لتلک الجاهلیه
ان کان رفضاً حبُ آلِ محمد *** فَلیَشهَدُ الثقلان انی رافض (8)
احمدبن حنبل (م 134- 241 ق): وی تصریح کرده که برای احدی مانند فضایل علی (علیه السلام) وارد نشده است. (9)
اعترافات معتزله
اکثر معتزله افضیلت حضرت علی (علیه السلام) را بر همه صحابه از جمله سه خلیفه اول قبول دارند، چنان که ابوجعفر اسکافی (م 204 ق) برای اثبات این ادعا کتابی به نام المعیار و الموازنة به رشته تحریر درآورد.
سخن شارح معروف نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید در مقدمه شرحش شنیدنی است:
الحمدلله الذی قدّم المفضول علی الفاضل. (10)
جاحظ: ی در وصف امام صادق (علیه السلام) میگوید:
جعفربن محمد الذی ملا الدنیا علمه و فقهه. (11)
به دلیل ترس از اطناب ما به همین مختصر بسنده میکنیم و یادآور میشویم خود عالمان اهل سنت در آثار حدیثی و رجالی خودشان به تبیین فضائل ائمه مبادرت نمودند و برخی نیز به تدوین کتاب مستقل پرداختند. (12) به نظر میرسد این مقدار کفایت میکند که نصب دوازده امام شیعه به مقام امامت نه از باب ارث و فرزندی بلکه به دلیل فضایل و صلاحیت ذاتیشان بوده است.
نکته آخری که تذکار آن مفید است اینکه اگر با ادله نقلی وعقلی ثابت شود که خداوند یا رسولش امامان و رهبران دینی و سیاسی جامعه را تعیین و نصب کردهاند بر هر مسلمانی واجب است که از آن اطاعت کند. این وجوب اطاعت هم برای اهل سنت لازم است از باب اینکه هرچه خداوند انجام دهد، همه حسن و عدل است و هم برای امامیه که اوامر الهی را کاشف از حسن و مصلحت متعلق آن میدانند.
این شبهه که امامت امامان دوازدهگانه موروثی میشود، شبهه در مقابل نص و تردید در اوامر الهی است که برای مسلمانی شایسته نیست. افزون بر اینکه به تفصیل گفته شد رسیدن امامان به منصب امامت نه صرف ارث و میراث بلکه از باب صلاحیت و فضیلت ذاتی آن نشئت گرفته است.
پینوشتها:
1. ر. ک: عبدالقاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ص 150.
2. نهجالبلاغه، خطبه 234؛ فیض اسلام، ص 812؛ مطهری، مجموعه آثار، ج4، ص 356.
3. «مسئله غدیر، مسئلهای نیست که به نفسه برای حضرت امیر (علیه السلام) یک مسئلهای پیش بیاورد، حضرت امر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده که غدیر پیش بیاید … نصب حضرت امیر (علیه السلام) به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد، مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا شود.» (صحیفه امام، ج20، ص 111).
4. برای توضیح بیشتر ر. ک: محمدمهدی الأیمانی، الأمام علی (علیه السلام) فی آراء الخلفا.
5. نقل از: آلوسی، مختصر التحفة الإثنی عشریه، ص 8.
6. سیر اعلام النبلاء، ج6، ص 586.
7. نقل از: محمدحسین مظفر، الامام الصادق (علیه السلام) و المذاهب الأربعة، ج1 و 2، ص 53.
8. ینابیع المودة، ج3، صص 98 و 99، باب 62.
9. ینابیع المودة، ج2، ص 385، باب 79.
10. ر. ک: شرح نهجالبلاغه، ج1، خطبه کتاب برای توضیح بیشتر از موضع ابن ابی الحدید ر. ک: سیدابوالفضل میرلوحی، تجلی فضیلت (اعترافات ابن ابیالحدید)، ج1 و 2.
11. رسایل جاحظ، ص 106.
12. ر. ک: ابوجعفر اسکافی، المعیار و الموازنة، قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، سیدمحمدطاهر هاشمی شافعی، مناقب اهلالبیت از دیدگاه اهل سنت.
منبع مقاله :
زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایرانشناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل