مسئلة عقیده به ظهور مصلحی جهانی در پایان دنیا امری عمومی و همگانی است و اختصاص به هیچ قومی و ملتی ندارد. سرمنشأ این اعتقاد کهن و ریشهدار علاوه بر اشتیاق درونی و میل باطنی هر انسان ـ که به طور طبیعی خواهان حکومت حق و عدل و برقراری نظام صلح و امنیت در سرتاسر جهان است ـ نویدهای بیشائبة پیامبران الهی در تاریخ بشریت به مردم مؤمن و آزادیخواه جهان است.تمامی پیامبران بزرگ الهی در دوران مأموریت خود به عنوان جزئی از رسالت خویش به مردم وعده دادهاند که در آخرالزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانی ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بیدینی و بیعدالتی را در تمام جهان ریشهکن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. سیری کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانههای دیگر اقوام مختلف بشری این حقیقت را به خوبی روشن و مسلم میسازد که همة اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آراء عقاید و اندیشههای متضادی که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانی به سر میبرند.اینک برای این که دربارة این موضوع سخنی به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصری از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا میآوریم.1. ایرانیان باستان معتقد بودند «گرزاسپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل خوابیده و صد هزار فرشته او را پاسبانی میکنند تا روزی که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.2. گروهی دیگر از ایرانیان میپنداشتند که«کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالودة فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند.3. نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط گرداند.
4. نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم گرداند.
5. اهالی صربستان انتظار ظهور «مارکوکرالیویچ» را داشتند.
6. برهماییان از دیرزمانی بر این عقیده بودند که در آخرالزمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفان را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
7. ساکنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که «ارتور» روزی از جزیرة «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.
8. اسنها معتقدند که پیشوایی در آخرالزمان ظهور کرده، دروازههای ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
9. سلتها میگویند: پس از بروز آشوبهایی در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرف درخواهد آورد.
10. اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهایی میرسد، جنگهای جهانی اقوام را نابود میسازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره میشود.
11. اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور «بوخض» هستند.
12. اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که «کوتزلکوتل» نجاتبخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.
13. چینیها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات میدهد.
14. زرتشتیان معتقدند که «سوشیانس» (نجاتدهندة بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشهکن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را همفکر و همگفتار و همکردار گرداند.
15. قبایل «ای پوور» معتقدند که روزی خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردی بروز نکند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است.
16. گروهی از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگی میکردند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط میشود، اختلاف طبقاتی را از بین میبرد و مردم را به آرامش و آسایش میرساند.
17. گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستادة خدا در آخرالزمان در کنار رودخانة خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر میکند.
18. ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتابهای مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد.
19. یونانیان میگویند: «کالویبرگ» نجاتدهندة بزرگ ظهور خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد.
20. یهودیان معتقدند که در آخرالزّمان «ماشیع» (مهدی بزرگ) ظهور خواهد کرد و تا ابدالآباد در جهان حکومت میکند. او را از اولاد حضرت اسحاق میپندارد در صورتی که تورات کتاب ـ مقدس یهود ـ او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
21. نصارا نیز به وجود حضرت(ع) قائلند و میگویند: او در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند.1
آنچه از نظر گذشت ـ گرچه همة آنها با حضرت مهدی(ع) کاملاً تطبیق نمیکند و حتی برخی از آنها اصلاً با مهدی موعود اسلام وفق نمیدهد ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت میکند و آن اینکه: این افکار و عقاید و آرا که همة آنها با مضمونهای مختلف، از آیندهای درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخرالزمان خبر میدهند، نشانگر این واقعیت است که همة آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، ولکن در برخی از مناطق دوردست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلیاتی از نویدهای مهدی موعود و «مصلح جهانی» در میان ملتها به جای مانده است.
البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادی، خود بر اهمیت موضوع میافزاید، و مسئلة «مهدویت» و ظهور مصلح جهانی را قطعیتر میکند.
اسامی موعود در کتب مذهبی
اینک قسمتی از اسامی مبارک منجی موعود را که با الفاظ مختلفی در بسیاری از کتب مذهبی اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر میگذرانیم: «صاحب» در صحف ابراهیم(ع)، «قائم» در زبور سیزدهم، «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم، «ماشیع» (مهدی بزرگ) در تورات عبرانی، «مهمید آخر» در انجیل، «سروش ایزد» در زمزم زرتشت، «بهرام» در ابستاق زند و پازند، «بندة یزدان» هم در زند و پازند، «لند بطاوا» در هزارنامة هندیان، «شماخیل» در ارماطس، «خوراند» در جاویدان، «خجسته» (اصمد) در کندرال فرنگیان، «خسرو» در کتاب مجوس، «میزان الحق» در کتاب اثری پیغمبر، «پرویز» در کتاب برزین آذرفارسیان، «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان، «کلمة الحق» و «لسان صدق» در صحیفة آسمانی، «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال، «بقیةالله» در کتاب دوهر، «قاطع» در کتاب قنطره، «منصور» در کتاب دید براهمه، «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونی، «ویشنو» در کتاب ریگ ودا، «فرخنده» (محمد) در کتاب وشن جوک، «راهنما» (هادی و مهدی) در کتاب پاتیکل، «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن)، «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زرتشتیان، در کتاب شابوهرگان کتاب مقدس «مانویه» ترجمة «مولر» نام «خرد شهر ایزده» آمده که باید در آخرالزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد، «فیروز» (منصور) در کتاب شعیای پیامبر.2
علاوه بر اینها اسامی دیگر نیز برای موعود مبارک در کتب مقدس اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خودداری نمودیم.
اسامی مقدسی چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیةالله» که در کتب مذهبی ملل مختلف آمده است، از القاب خاص وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن العسکری(عج) است که در بیشتر روایات اسلامی، به آنها تصریح شده و این خود بیانگر این واقعیت است که موعود همة امتها و ملتها، همان وجود مقدس حضرت مهدی(ع) است.
موعود در دین یهود
چنانکه در آثار «دانیال نبی» مسطور است، عبارت از بیان این معنا است که در آخرالزمان حق تعالی جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و این روزگار پر از ظلم و جور به پایان خواهد رسید.
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاریخ پرفراز و نشیب یهودیت موج میزند. یهودیان در سراسر تاریخ محنتبار خود، هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کردهاند که روزی موعود (مسیحا) بیاید و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانروای جهان گرداند.
در سراسر تاریخ بنی اسرائیل، کسانی به عنوان موعود یهود برخاستند و با گرد آوردن برخی افراد سادهلوح، بر مشکلات آنان افزودند. امّا در این میان حضرت عیسی بن مریم ظهور کرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی، دین بسیار بزرگی را بنیاد نهاد و گروه بیشماری را به ملکوت آسمان رهنمون شد.
با توجه به مطالب یاد شده، روشن میشود که اصل ظهور منجی جهان در نزد پیروان دین یهود، ثابت و مسلم است. در عین حال بغض و کینة آنان نسبت به همة ادیان ـ خصوصاً مسیحیت ـ قابل انکار نیست. از آرزوهای یهود آن است که از طریق ظهور موعود منتظر، بر همة بشریت مسلط شوند و همة ملل و اقوام دنیا تسلیم یهود و تحت استعمار آنان باشند. توجه به این نکته ضروری است که مسئلة منجی جهانی صبغة یهودیت یا نژاد یهودی ندارد.
از نظر این نویسنده، عدة قلیلی از سیاسیون یهود با
سوء استفاده از این عقیده، رژیم اسرائیل را در سرزمین فلسطین، به منظور زمینهسازی ظهور مسیح ایجاد کردند. آنان احساسات یهودیان را برای سرزمین مقدس برانگیختند و ثروتمندان را برای ایجاد آبادیهای یهودینشین تشویق کردند.
در مقابل، عدة کثیری از یهودیان، پندار جعلی یاد شده را رد میکردند و عقیده داشتند که نجات، تنها از طریق دخالت مستقیم خدا به دست میآید. سرعت بخشیدن به دوران رهایی از طریق ایجاد مهاجرنشینهای یهودی در فلسطین، نقض آشکار شریعت به شمار میرود.3
موعود در دین مسیحیت
همان طور که نجاتدهندة پایانی بر مبنای معتقدات یهودیان، مسیح (ماشیع) است که جهان را درخشان و با شکوه میسازد، به اعتقاد مسیحیان نیز مسیح(ع) نجاتبخش است. البته برای زمان ظهور حضرت مسیح(ع) تاریخ مشخصی در بشارت انجیل نمییابیم و از این جهت شباهت دقیقی با اعتقاد اسلامی دربارة زمان ظهور وجود دارد، در انجیل میخوانیم:
امّا آن روز و آن ساعت را نمیداند کسی از بشر و فرشتگان آسمان، مگر پدر.4
بر اساس بشارت فراوانی که در کتاب انجیل آمده است، حضرت مسیح(ع) به دنبال قیام حضرت قائم(ع) در «فلسطین» آشکار خواهد شد و به یاری آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا یهودیان و مسیحیان و پیروان وی تکلیف خویش را بدانند و به اسلام بگروند و حامی حضرت مهدی(ع) گردند. از این رو، در آخرین روزهای زندگی ـ و شاید در طول دوران حیات ـ به یاران و شاگردان خود توصیهها و سفارشهای اکیدی دربارة بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و هوشیاری و آمادگی فرموده است.
اینک متن برخی از آن بشارات که در انجیل آمده است:
پس بیدار باشید؛ زیرا که نمیدانید در کدام ساعت خداوند شما میآید. لیکن این را بدانید که اگر صاحب خانه میدانست در چه پاس از شب دزد میآید، بیدار میماند و نمیگذاشت که به خانهاش نقب زند. پس شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان میآید پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانة خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراک دهد. خوشا به حال آن غلامی که چون آقایش آید او را در چنین کاری مشغول یابد.5
نظیر این پیشگویی در انجیل لوقا نیز آمده است6: مقصود از «پسر انسان» حضرت مسیح(ع) نیست، زیرا مطابق نوشتة جیمز هاکس آمریکایی در قاموس کتاب مقدس این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسی مسیح(ع) قابل تطبیق است ولی50 مورد دیگر از نجاتدهندهای سخن میگوید که در آخر زمان و پایان روزگار ظهور خواهد کرد و حضرت عیسی(ع) نیز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند متعال کسی اطلاع ندارد. که او کسی جز حضرت مهدی(عج) آخرین حجّت خدا نخواهد بود.
به طوری که میبینیم فرازهایی از عهد جدید با روایات اسلامی وجوه مشترک فراوانی دارد که از آن جمله است: نزول حضرت عیسی(ع)7، صیحة آسمانی، زنده شدن گروهی از افراد صالح، آمدن او بر فراز ابر و ربوده شدن یاران حضرت ولیعصر(ع) از محرابها و رختخوابهای خود و انتقال یافتن آنها بر فراز ابرها، همة این موارد در احادیث اسلامی آمده و با این فقرات انجیل دقیقاً منطبق است.
موعود در دین زرتشت
موعود زرتشت یا «سوشیانس» ـ که در فارسی «سوشیانت» و گاه به صورت جمع «سوشیانسها» آمده ـ نجاتبخشی است که «اهورامزدا» به مردمان نیک وعده داده شده، و وظیفهاش پاییدن و نگهبانی جهان راستی است. جهانی که اندکی پیش از رستاخیز آراسته خواهد شد و در آن راستگو بر دروغگو چیره خواهد شد. جهانی که در آن حق غالب است و باطل و دروغ مغلوب.8 «از این جهت سوشیانس (نامیده خواهد شد) زیرا که سراسر جهان مادی را سود خواهد داد.»9
سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیرخواه. این برگزیدة الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهیها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوة معجزهآسایی در دریاچه نگهداری میشود و مادر او دوشیزهای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیت الهی در صفات و ویژگیها شباهت خاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت. در انتها به شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی(عج) و سوشیانس وجود دارد.
در میان کتب زرتشتیان، گاتها یا سرودهای زرتشت قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مسئلة «منجی» نظریههایی چون نظریات شیعه دارد. در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمیخورد.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هر یک به فاصلة هزار سال از دیگری ظهور خواهد کرد و به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر» به معنی پرورانندة قانون و «هوشیدار ماه» به معنی پرورانندة نماز و نیایش و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز میگردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به مادر گرامی حضرت مهدی(ع) دارد10. مادر حضرت مهدی(ع) دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
در بخش «گاتها» که یکی از بخشهای چهارگانة اوستا است (بندهای 8 و 9) نویدهایی در مورد ظهور حضرت مهدی(ع) و سیطرة جهانی آن حضرت و قیام شکوهمند او را داده است. از این روز به نام «بامداد روز» یاد شده است.
جاماسب، در کتاب معروف خود جاماسب نامه که حوادث گذشته و آیندة جهان در آن ثبت شده، و احوال پادشاهان، انبیا، اوصیا و اولیا را بیان میکند، ضمن مطالبی که از قول زرتشت راجع به پیامبران بازگو مینماید در مورد پیامبر گرامی اسلام(ص) و دولت جاودانة حضرت مهدی(ع) و رجعت گروهی از اموات مطالبی گفته، آنگاه دربارة ظهور مبارک حضرت مهدی(ع) چنین میگوید:
و از فرزندان دختر آن پیامبر [عرب که آخرین پیغمبر باشد] که خورشید جهان و شاه زنان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا که مکه باشد و دولت او تا به قیامت متصل باشد و بعد از پادشاهی او دنیا تمام شود و آسمان جفت گردد و زمین به آب فرو رود و کوهها کنده شود و اهریمن کلان را که ضدّ یزدان و بندة عاصی او باشد بگیرد و در حبس کند و او را بکشد.
و نام مذهب او برهان قاطع باشد و حق باشد و خلایق را به یزدان بخواند و زنده گرداند خلق را از بدان و نیکان، و نیکان را جزا دهد و بدان را سزا دهد و بسیاری از خوبان و پیغمبران زنده شوند و از بدان گیتی و دشمنان خدا و کافران را زنده گرداند و از پادشاهان اقوام خود را زنده کند که فتنهها در دین کرده باشند و خوبان بندگان یزدان را کشته باشند و همة متابعان و تبهکاران را بکشد و نام این پادشاه بهرام باشد.
و ظهور او در آخر دنیا باشد… و خروج او در آن زمان شود که تازیان بر فارسیان غالب شوند و شهرهای عمّان خراب شود و به دست سلطان تازیک، پس او خروج کند و جنگ کند و دجال را بکشد.
و برود و قسطنطنیه را بگیرد و علمهای ایمان و مسلمانی در آنجا برپا کند و عصای سرخ شبانان باهودار (که موسی(ع) باشد) با او باشد و انگشتر و دیهیم سلیمان با او باشد و جنّ و انس و دیوان و مرغان و درندگان در فرمان او خواهند بود.
و همة جهان را یک دین کند و دین گبری و زرتشتی نماند و پیغمبران خدا و حکیمان و پریزادان و دیوان و مرغان و همة اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفیدرویان در خدمت او باشند».11
در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که، اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان به اندازهای رایج بوده است که حتی در موقع شکستهای جنگی و فراز و نشیبهای زندگی با یادآوری ظهور چنین نجاتدهندة مقتدری، خود را از یأس و ناامیدی نجات میدادند.
شاهد صادق این گفتار اینکه، در جنگ قادسیه پس از درگذشت رستم فرخزاد ـ سردار نامی ایران ـ هنگامی که یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی، با افراد خانوادة خود آمادة فرار میشد به هنگام خارج شدن از کاخ پرشکوه مدائن، ایوان مجلل خود را مورد خطاب قرار داد و گفت:
هان ای ایوان! درود بر تو باد، من هم اکنون از تو روی برمیتابم تا آنگاه که با یکی از «فرزندان خود» که هنوز زمان ظهور او نرسیده است به سوی تو برگردم.
سلیمان دیلمی میگوید، من به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم و مقصود یزدگرد را از جملة «یکی از فرزندان خود» از آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود:
او مهدی موعود(ع) و قائم آل محمد(ص) است که به فرمان خداوند در آخرالزمان ظهور میکند. او ششمین فرزند دختری یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او است.12
در حال حاضر در میان اقوام شرقی و غربی، حتی در میان سرخپوستان آمریکا، پندار مشابهی دربارة بازگشت یا ظهور منجی موعود پدید آمده است.13
اینکه ما میبینیم همة انسانها در همة زمانها میجوشند و به دنبال روزی بهتر، در انتظار تحقق پیروزی نهایی به سر میبرند و فریادرسی را به یاری میطلبند، خود دلیل قاطعی بر ریشهدار بودن این تمایل باطنی و خواست درونی و فطری بودن انتظار موعود مبارک که حقیقت آن در مهدویت متجلی است، میباشد.
پینوشتها:
1. او خواهد آمد، ص 87 (به نقل از: ظهور حضرت مهدی(عج) از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، سید اسدالله هاشمی شهیدی)
2. هاشمی شهیدی، همان، صص 46 ـ 47.
3. همان، صص 164 ـ 165.
4. ترجمة اناجیل اربعه، میرمحمد باقر خاتون آبادی، انتشارات نقطه.
5. کتاب مقدس، انجیل متی، ص 41، باب 24، بندهای 1 ـ 8، 23 ـ 28، 29 ـ 37 و 42 ـ 46.
6. کتاب مقدس، انجیل لوقا، ص 16، باب 12، بندهای 35 و 37 ـ 40.
7. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 52، ص 181.
8. یسنا 48، باب 1 و 2.
9. همان، بخشی از بند 129 فروردین یشت.
10. صد در نصر و صد در بندهش، نوشیروان دارابار بهمن، ص 35.
11. لعمات النور، ج 1 صص 23 ـ 25.
12. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 51، ص 164.
13. هاشمی شهیدی، همان.
پدیدآورنده: محمد حسین مردانی نوکنده
4. نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم گرداند.
5. اهالی صربستان انتظار ظهور «مارکوکرالیویچ» را داشتند.
6. برهماییان از دیرزمانی بر این عقیده بودند که در آخرالزمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفان را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
7. ساکنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که «ارتور» روزی از جزیرة «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.
8. اسنها معتقدند که پیشوایی در آخرالزمان ظهور کرده، دروازههای ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
9. سلتها میگویند: پس از بروز آشوبهایی در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرف درخواهد آورد.
10. اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهایی میرسد، جنگهای جهانی اقوام را نابود میسازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره میشود.
11. اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور «بوخض» هستند.
12. اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که «کوتزلکوتل» نجاتبخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.
13. چینیها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات میدهد.
14. زرتشتیان معتقدند که «سوشیانس» (نجاتدهندة بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشهکن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را همفکر و همگفتار و همکردار گرداند.
15. قبایل «ای پوور» معتقدند که روزی خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردی بروز نکند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است.
16. گروهی از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگی میکردند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط میشود، اختلاف طبقاتی را از بین میبرد و مردم را به آرامش و آسایش میرساند.
17. گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستادة خدا در آخرالزمان در کنار رودخانة خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر میکند.
18. ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتابهای مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد.
19. یونانیان میگویند: «کالویبرگ» نجاتدهندة بزرگ ظهور خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد.
20. یهودیان معتقدند که در آخرالزّمان «ماشیع» (مهدی بزرگ) ظهور خواهد کرد و تا ابدالآباد در جهان حکومت میکند. او را از اولاد حضرت اسحاق میپندارد در صورتی که تورات کتاب ـ مقدس یهود ـ او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
21. نصارا نیز به وجود حضرت(ع) قائلند و میگویند: او در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند.1
آنچه از نظر گذشت ـ گرچه همة آنها با حضرت مهدی(ع) کاملاً تطبیق نمیکند و حتی برخی از آنها اصلاً با مهدی موعود اسلام وفق نمیدهد ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت میکند و آن اینکه: این افکار و عقاید و آرا که همة آنها با مضمونهای مختلف، از آیندهای درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخرالزمان خبر میدهند، نشانگر این واقعیت است که همة آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، ولکن در برخی از مناطق دوردست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلیاتی از نویدهای مهدی موعود و «مصلح جهانی» در میان ملتها به جای مانده است.
البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادی، خود بر اهمیت موضوع میافزاید، و مسئلة «مهدویت» و ظهور مصلح جهانی را قطعیتر میکند.
اسامی موعود در کتب مذهبی
اینک قسمتی از اسامی مبارک منجی موعود را که با الفاظ مختلفی در بسیاری از کتب مذهبی اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر میگذرانیم: «صاحب» در صحف ابراهیم(ع)، «قائم» در زبور سیزدهم، «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم، «ماشیع» (مهدی بزرگ) در تورات عبرانی، «مهمید آخر» در انجیل، «سروش ایزد» در زمزم زرتشت، «بهرام» در ابستاق زند و پازند، «بندة یزدان» هم در زند و پازند، «لند بطاوا» در هزارنامة هندیان، «شماخیل» در ارماطس، «خوراند» در جاویدان، «خجسته» (اصمد) در کندرال فرنگیان، «خسرو» در کتاب مجوس، «میزان الحق» در کتاب اثری پیغمبر، «پرویز» در کتاب برزین آذرفارسیان، «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان، «کلمة الحق» و «لسان صدق» در صحیفة آسمانی، «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال، «بقیةالله» در کتاب دوهر، «قاطع» در کتاب قنطره، «منصور» در کتاب دید براهمه، «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونی، «ویشنو» در کتاب ریگ ودا، «فرخنده» (محمد) در کتاب وشن جوک، «راهنما» (هادی و مهدی) در کتاب پاتیکل، «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن)، «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زرتشتیان، در کتاب شابوهرگان کتاب مقدس «مانویه» ترجمة «مولر» نام «خرد شهر ایزده» آمده که باید در آخرالزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد، «فیروز» (منصور) در کتاب شعیای پیامبر.2
علاوه بر اینها اسامی دیگر نیز برای موعود مبارک در کتب مقدس اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خودداری نمودیم.
اسامی مقدسی چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیةالله» که در کتب مذهبی ملل مختلف آمده است، از القاب خاص وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن العسکری(عج) است که در بیشتر روایات اسلامی، به آنها تصریح شده و این خود بیانگر این واقعیت است که موعود همة امتها و ملتها، همان وجود مقدس حضرت مهدی(ع) است.
موعود در دین یهود
چنانکه در آثار «دانیال نبی» مسطور است، عبارت از بیان این معنا است که در آخرالزمان حق تعالی جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و این روزگار پر از ظلم و جور به پایان خواهد رسید.
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاریخ پرفراز و نشیب یهودیت موج میزند. یهودیان در سراسر تاریخ محنتبار خود، هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کردهاند که روزی موعود (مسیحا) بیاید و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانروای جهان گرداند.
در سراسر تاریخ بنی اسرائیل، کسانی به عنوان موعود یهود برخاستند و با گرد آوردن برخی افراد سادهلوح، بر مشکلات آنان افزودند. امّا در این میان حضرت عیسی بن مریم ظهور کرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی، دین بسیار بزرگی را بنیاد نهاد و گروه بیشماری را به ملکوت آسمان رهنمون شد.
با توجه به مطالب یاد شده، روشن میشود که اصل ظهور منجی جهان در نزد پیروان دین یهود، ثابت و مسلم است. در عین حال بغض و کینة آنان نسبت به همة ادیان ـ خصوصاً مسیحیت ـ قابل انکار نیست. از آرزوهای یهود آن است که از طریق ظهور موعود منتظر، بر همة بشریت مسلط شوند و همة ملل و اقوام دنیا تسلیم یهود و تحت استعمار آنان باشند. توجه به این نکته ضروری است که مسئلة منجی جهانی صبغة یهودیت یا نژاد یهودی ندارد.
از نظر این نویسنده، عدة قلیلی از سیاسیون یهود با
سوء استفاده از این عقیده، رژیم اسرائیل را در سرزمین فلسطین، به منظور زمینهسازی ظهور مسیح ایجاد کردند. آنان احساسات یهودیان را برای سرزمین مقدس برانگیختند و ثروتمندان را برای ایجاد آبادیهای یهودینشین تشویق کردند.
در مقابل، عدة کثیری از یهودیان، پندار جعلی یاد شده را رد میکردند و عقیده داشتند که نجات، تنها از طریق دخالت مستقیم خدا به دست میآید. سرعت بخشیدن به دوران رهایی از طریق ایجاد مهاجرنشینهای یهودی در فلسطین، نقض آشکار شریعت به شمار میرود.3
موعود در دین مسیحیت
همان طور که نجاتدهندة پایانی بر مبنای معتقدات یهودیان، مسیح (ماشیع) است که جهان را درخشان و با شکوه میسازد، به اعتقاد مسیحیان نیز مسیح(ع) نجاتبخش است. البته برای زمان ظهور حضرت مسیح(ع) تاریخ مشخصی در بشارت انجیل نمییابیم و از این جهت شباهت دقیقی با اعتقاد اسلامی دربارة زمان ظهور وجود دارد، در انجیل میخوانیم:
امّا آن روز و آن ساعت را نمیداند کسی از بشر و فرشتگان آسمان، مگر پدر.4
بر اساس بشارت فراوانی که در کتاب انجیل آمده است، حضرت مسیح(ع) به دنبال قیام حضرت قائم(ع) در «فلسطین» آشکار خواهد شد و به یاری آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا یهودیان و مسیحیان و پیروان وی تکلیف خویش را بدانند و به اسلام بگروند و حامی حضرت مهدی(ع) گردند. از این رو، در آخرین روزهای زندگی ـ و شاید در طول دوران حیات ـ به یاران و شاگردان خود توصیهها و سفارشهای اکیدی دربارة بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و هوشیاری و آمادگی فرموده است.
اینک متن برخی از آن بشارات که در انجیل آمده است:
پس بیدار باشید؛ زیرا که نمیدانید در کدام ساعت خداوند شما میآید. لیکن این را بدانید که اگر صاحب خانه میدانست در چه پاس از شب دزد میآید، بیدار میماند و نمیگذاشت که به خانهاش نقب زند. پس شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان میآید پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانة خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراک دهد. خوشا به حال آن غلامی که چون آقایش آید او را در چنین کاری مشغول یابد.5
نظیر این پیشگویی در انجیل لوقا نیز آمده است6: مقصود از «پسر انسان» حضرت مسیح(ع) نیست، زیرا مطابق نوشتة جیمز هاکس آمریکایی در قاموس کتاب مقدس این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسی مسیح(ع) قابل تطبیق است ولی50 مورد دیگر از نجاتدهندهای سخن میگوید که در آخر زمان و پایان روزگار ظهور خواهد کرد و حضرت عیسی(ع) نیز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند متعال کسی اطلاع ندارد. که او کسی جز حضرت مهدی(عج) آخرین حجّت خدا نخواهد بود.
به طوری که میبینیم فرازهایی از عهد جدید با روایات اسلامی وجوه مشترک فراوانی دارد که از آن جمله است: نزول حضرت عیسی(ع)7، صیحة آسمانی، زنده شدن گروهی از افراد صالح، آمدن او بر فراز ابر و ربوده شدن یاران حضرت ولیعصر(ع) از محرابها و رختخوابهای خود و انتقال یافتن آنها بر فراز ابرها، همة این موارد در احادیث اسلامی آمده و با این فقرات انجیل دقیقاً منطبق است.
موعود در دین زرتشت
موعود زرتشت یا «سوشیانس» ـ که در فارسی «سوشیانت» و گاه به صورت جمع «سوشیانسها» آمده ـ نجاتبخشی است که «اهورامزدا» به مردمان نیک وعده داده شده، و وظیفهاش پاییدن و نگهبانی جهان راستی است. جهانی که اندکی پیش از رستاخیز آراسته خواهد شد و در آن راستگو بر دروغگو چیره خواهد شد. جهانی که در آن حق غالب است و باطل و دروغ مغلوب.8 «از این جهت سوشیانس (نامیده خواهد شد) زیرا که سراسر جهان مادی را سود خواهد داد.»9
سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیرخواه. این برگزیدة الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهیها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوة معجزهآسایی در دریاچه نگهداری میشود و مادر او دوشیزهای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیت الهی در صفات و ویژگیها شباهت خاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت. در انتها به شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی(عج) و سوشیانس وجود دارد.
در میان کتب زرتشتیان، گاتها یا سرودهای زرتشت قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مسئلة «منجی» نظریههایی چون نظریات شیعه دارد. در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمیخورد.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هر یک به فاصلة هزار سال از دیگری ظهور خواهد کرد و به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر» به معنی پرورانندة قانون و «هوشیدار ماه» به معنی پرورانندة نماز و نیایش و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز میگردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به مادر گرامی حضرت مهدی(ع) دارد10. مادر حضرت مهدی(ع) دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
در بخش «گاتها» که یکی از بخشهای چهارگانة اوستا است (بندهای 8 و 9) نویدهایی در مورد ظهور حضرت مهدی(ع) و سیطرة جهانی آن حضرت و قیام شکوهمند او را داده است. از این روز به نام «بامداد روز» یاد شده است.
جاماسب، در کتاب معروف خود جاماسب نامه که حوادث گذشته و آیندة جهان در آن ثبت شده، و احوال پادشاهان، انبیا، اوصیا و اولیا را بیان میکند، ضمن مطالبی که از قول زرتشت راجع به پیامبران بازگو مینماید در مورد پیامبر گرامی اسلام(ص) و دولت جاودانة حضرت مهدی(ع) و رجعت گروهی از اموات مطالبی گفته، آنگاه دربارة ظهور مبارک حضرت مهدی(ع) چنین میگوید:
و از فرزندان دختر آن پیامبر [عرب که آخرین پیغمبر باشد] که خورشید جهان و شاه زنان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا که مکه باشد و دولت او تا به قیامت متصل باشد و بعد از پادشاهی او دنیا تمام شود و آسمان جفت گردد و زمین به آب فرو رود و کوهها کنده شود و اهریمن کلان را که ضدّ یزدان و بندة عاصی او باشد بگیرد و در حبس کند و او را بکشد.
و نام مذهب او برهان قاطع باشد و حق باشد و خلایق را به یزدان بخواند و زنده گرداند خلق را از بدان و نیکان، و نیکان را جزا دهد و بدان را سزا دهد و بسیاری از خوبان و پیغمبران زنده شوند و از بدان گیتی و دشمنان خدا و کافران را زنده گرداند و از پادشاهان اقوام خود را زنده کند که فتنهها در دین کرده باشند و خوبان بندگان یزدان را کشته باشند و همة متابعان و تبهکاران را بکشد و نام این پادشاه بهرام باشد.
و ظهور او در آخر دنیا باشد… و خروج او در آن زمان شود که تازیان بر فارسیان غالب شوند و شهرهای عمّان خراب شود و به دست سلطان تازیک، پس او خروج کند و جنگ کند و دجال را بکشد.
و برود و قسطنطنیه را بگیرد و علمهای ایمان و مسلمانی در آنجا برپا کند و عصای سرخ شبانان باهودار (که موسی(ع) باشد) با او باشد و انگشتر و دیهیم سلیمان با او باشد و جنّ و انس و دیوان و مرغان و درندگان در فرمان او خواهند بود.
و همة جهان را یک دین کند و دین گبری و زرتشتی نماند و پیغمبران خدا و حکیمان و پریزادان و دیوان و مرغان و همة اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفیدرویان در خدمت او باشند».11
در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که، اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان به اندازهای رایج بوده است که حتی در موقع شکستهای جنگی و فراز و نشیبهای زندگی با یادآوری ظهور چنین نجاتدهندة مقتدری، خود را از یأس و ناامیدی نجات میدادند.
شاهد صادق این گفتار اینکه، در جنگ قادسیه پس از درگذشت رستم فرخزاد ـ سردار نامی ایران ـ هنگامی که یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی، با افراد خانوادة خود آمادة فرار میشد به هنگام خارج شدن از کاخ پرشکوه مدائن، ایوان مجلل خود را مورد خطاب قرار داد و گفت:
هان ای ایوان! درود بر تو باد، من هم اکنون از تو روی برمیتابم تا آنگاه که با یکی از «فرزندان خود» که هنوز زمان ظهور او نرسیده است به سوی تو برگردم.
سلیمان دیلمی میگوید، من به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم و مقصود یزدگرد را از جملة «یکی از فرزندان خود» از آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود:
او مهدی موعود(ع) و قائم آل محمد(ص) است که به فرمان خداوند در آخرالزمان ظهور میکند. او ششمین فرزند دختری یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او است.12
در حال حاضر در میان اقوام شرقی و غربی، حتی در میان سرخپوستان آمریکا، پندار مشابهی دربارة بازگشت یا ظهور منجی موعود پدید آمده است.13
اینکه ما میبینیم همة انسانها در همة زمانها میجوشند و به دنبال روزی بهتر، در انتظار تحقق پیروزی نهایی به سر میبرند و فریادرسی را به یاری میطلبند، خود دلیل قاطعی بر ریشهدار بودن این تمایل باطنی و خواست درونی و فطری بودن انتظار موعود مبارک که حقیقت آن در مهدویت متجلی است، میباشد.
پینوشتها:
1. او خواهد آمد، ص 87 (به نقل از: ظهور حضرت مهدی(عج) از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، سید اسدالله هاشمی شهیدی)
2. هاشمی شهیدی، همان، صص 46 ـ 47.
3. همان، صص 164 ـ 165.
4. ترجمة اناجیل اربعه، میرمحمد باقر خاتون آبادی، انتشارات نقطه.
5. کتاب مقدس، انجیل متی، ص 41، باب 24، بندهای 1 ـ 8، 23 ـ 28، 29 ـ 37 و 42 ـ 46.
6. کتاب مقدس، انجیل لوقا، ص 16، باب 12، بندهای 35 و 37 ـ 40.
7. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 52، ص 181.
8. یسنا 48، باب 1 و 2.
9. همان، بخشی از بند 129 فروردین یشت.
10. صد در نصر و صد در بندهش، نوشیروان دارابار بهمن، ص 35.
11. لعمات النور، ج 1 صص 23 ـ 25.
12. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 51، ص 164.
13. هاشمی شهیدی، همان.
پدیدآورنده: محمد حسین مردانی نوکنده