ميهماني خدا با آداب ايراني
ميهماني خدا با آداب ايراني
سحرخواني رسمي قديمي
تهيه جهيزيه
تركمنها هم كه از رنگين پوشترين و شادابترين اقوام ايراني هستند براي ماه رمضان برنامهها و آداب ويژهاي همانند نماز تراويح، روز خانه تكان، روز شيريني پزان و نماز عيد فطر دارند. از جالب ترين رسمهاي اين قوم درست كردن جهيزيه دختران در شبهاي ماه رمضان است.
40 پيراهن تركمن و 40 شلوار 7 تكه دختران دم بخت تركمن در شبهاي ماه مبارك رمضان دوخته ميشود و براي نوعروسان تركمن كه پيش از ماه رمضان به خانه بخت رفتهاند شيريني فرستاده ميشود.
رويت هلال ماه در ميان تركمنها با هيجان خاصي همراه است. آنها عقيده دارند هركس زودتر از ديگران هلال ماه را ببيند ثواب بيشتري ميبرد و حتي باعث افزايش بينايياش ميشود به همين دليل پير و جوان سعي ميكنند براي ديدن هلال ماه كه علامت حلول ماه مبارك است به بالاي ارتفاعات و پشت بامها بروند تا زودتر از ديگران ماه را ببينند.
يكي ديگر از سنتهاي حسنه تركمنها پيش از آغاز ماه مبارك رمضان برگزاري مراسم آشتيكنان براي افرادي است كه با هم كدورت دارند.
تركمنها اين افراد را بدون اطلاع يكديگر براي صرف چاي به خانه دعوت ميكنند و آنها را با هم آشتي ميدهند. در شيراز هم مردم جمعه آخر ماه شعبان را به تفرجگاهها ميروند تا با تفريح كردن روحيه شادابي را براي استقبال از ماه رمضان پيدا كنند. مهم ترين رسم شيرازيها به نكو داشت آخرين جمعه ماه رمضان مربوط ميشود كه به آن جمعه الوداعي ميگويند كه در اين روز بسياري از مردم در مسجد جمع ميشوند.
در آذربايجان نيز كه اهالي آن از ديرباز به دينداري و مذهبي بودن مشهور هستند ماه رمضان حال و هواي خاصي دارد. «نزيه» نوعي شيريني خاص است كه به منظور قرار گرفتن سر سفره افطار فقط در ماه مبارك رمضان در آذربايجان پخته ميشود كه بسيار خوشمزه است.
شايد جالب باشد بدانيد كه عشاير آذري با كوفتن مشت به ديوار همسايه، آنها را براي خوردن سحري بيدار ميكردند و اين زنجيره خبررساني با مشت باعث ميشد هيچكس خواب نماند. آذريهاي قديم معتقد بودند نگاه كردن به آيينه هنگام از راه رسيدن ماه رمضان خوش يمن است و به همين خاطر بسياري از آنها يك آيينه كوچك با خود حمل ميكردند.
كمرنگ شدن رسوم
طي چند دهه اخير همزمان با پيشرفت تكنولوژي و تغيير سبك زندگي مردم بسياري از آداب و رسوم مخصوص اعياد و مناسبتهاي مختلف ماه رمضان از رونق افتاده و به فراموشي سپرده شدهاند يا روشهاي ديگري جايگزين آنها شده است.
در روزگاري كه مردم زمان اوقات شرعي را از طريق رسانههاي جمعي همانند راديو و تلويزيون مطلع ميشوند ديگر صداي طبل، دهل، دف و نقاره شنيده نميشود يا همسايهاي نيست كه براي بيدار كردن اهالي يك محل، درتك تك خانهها را بزند و آنها را بيدار كند.
محمدعلي گلابزاده پژوهشگر و مردمشناس با اشاره به برخي از آداب و رسوم مردمان گذشته در ماه رمضان ميافزايد: در روزگار قديم قبل از ماه رمضان مردم مراسم كلوخاندازي را برگزار ميكردند تا با آنچه كه زمينهساز از دست رفتن احترام ماه مبارك رمضان ميشد خداحافظي كنند.
وي رفتن به حمام و تطهير بدن قبل از ماه رمضان، تأمين نيازهاي اصلي مساجد، خواندن ادعيه ماه رمضان و خبر دادن اوقات شرعي و بيدار كردن همسايهها براي روزه گرفتن را از جمله آداب و رسومي ميداند كه مردم آن زمان خود رامقيد به انجام آنها ميدانستند.
متأسفانه در روزگار كنوني بسياري از آداب و رسوم و اعتقادات مردم در گذر زمان از بين رفته يا اگر هم هست كمتر كسي براي آنها ارزش قائل است.
آداب و رسومي كه اگر چه بسياري از آنها در طول گذر زمان كمرنگ يا به فراموشي سپرده شدهاند اما هنوز ميتوان در گوشه گوشه اين كشور اسلامي آثار پيوند ديرينه اعياد و مناسبتهاي اسلامي همانند ماه مبارك رمضان را با سنتها، فرهنگها و آداب و رسوم مختلف مردم ديد و آن را احساس كرد.
در روزگار قديم كه خبري از پيشرفت تكنولوژي و گرفتاريهاي روزمره زندگي نبود، استقبال از ماه رمضان و سپري كردن روزهاي پر فيض و بركت آن با آداب و رسوم خاصي همراه بود. در آن زمان در برخي از شهرها همانند تهران قديم مردم همانند عيد نوروز به استقبال ماه رمضان ميرفتند.
زنها به جارو و خانه تكاني پرداخته و مردها غبار از حصار و حصير مساجد ميگرفتند و به حرمت اين ماه مبارك جامه نو به تن ميكردند. از همان شبي كه قرار بود حلول ماه مبارك رمضان در آسمان تهران نمايان شود خانوادههاي زيادي با آب، آيينه و سبزه راهي پشتبام ميشدند تا هلال آغاز ماه مبارك رمضان را به چشم خود ببينند.
در تهران قديم اعلام زمان سحر و افطار با شليك گلوله توپ همراه بود. چنان كه در هر گوشهاي از شهر دو توپ جنگي كار گذاشته ميشد كه اين توپها هنگام سحر و اذان مغرب 3 بار شليك كرده و اوقات شرعي را به اين ترتيب به مردم اعلام ميكردند. در آن زمان رسم بود يكي 2 ساعت مانده به اذان صبح جلوي در خانهها و مغازههايي كه در جايگاه مرتفع و بلندتري بودند يك چراغ نفتي آويزان ميكردند تا مردم با ديدن نور آنها بساط سفره سحري را بچينند.
همچنين كسب و كار بازاريان در ايام ماه رمضان پاكتر و پر بركتتر ميشد، اگر چه بسياري از صنوف در اين ماه تعطيل يا كم كار ميشدند اما در عوض حمامها، قهوهخانهها، زورخانهها و شيريني فروشيها به رونق ميافتادند.
ماه رمضان كه ميرسيد حتي كاسبهاي كمفروش هم سنگهاي قلابيشان را به انبار ميبردند تا وزنههاي دقيق را براي معامله با مردم مورد استفاده قرار دهند.
نان شيرمال نيز پر روغنتر و چرب پخته، و تافتون و شير به قيمت عادلانه عرضه ميشد. مشهور است كه در تهران قديم روشنايي معابر كه توسط چراغهاي نفتي تأمين ميشد تنها 2 ساعت پس از غروب آفتاب ادامه داشت و پس از آن با نواختن گزمههاي حكومتي بر طبلهايشان، شهر در خاموشي فرو ميرفت، اما به ميمنت از راه رسيدن ماه رمضان نه تنها عبور و مرور بعد از غروب آفتاب قطع نميشد بلكه تا طلوع آفتاب ادامه مييافت.
مرادكشون يكي از رسمهاي مردم در تهران قديم بود كه در شب 27 ماه مبارك رمضان برگزار ميشد. مردم آن شب را شب مرگ ابن ملجم مرادي ميدانستند و آن را جشن ميگرفتند. در اين شب اكثر مردم كله پاچه و آجيل مراد ميخوردند.
در گذشته خورد و خوراك مردم در ماه رمضان تفاوتهاي زيادي داشت. مردم از غذاهايي استفاده ميكردند كه در كنار سالم و مفيد بودن بتوانند نيازهاي غذايي بدن آنها را در طول ساعات روزهداري تأمين كنند. در روزگار قديم مردم تهران بيشتر در موقع سحري برنج ميخوردند، چون در طول روز كمتر باعث تشنگي ميشد.
همچنين به جاي دوغ و ماست از هندوانه و خربزه استفاده ميكردند تا رفع عطش كنند. در زمان افطار نيز بعضي از غذاهاي اصيل تهران مثل تره حلوا، شيربرنج و پالوده سيب مورد استفاده مردم قرار ميگرفت. چند ساعت پس از استفاده اين غذاهاي سبك به عنوان افطاري، نوبت به پس افطاري ميرسيد كه آبگوشت، چلوكباب و انواع خورشها از مهمترين پس افطاريهاي مورد مصرف تهرانيهاي قديم محسوب ميشد.
زولبيا، باميه خوراكيهايي بودند كه خانوادهها در ساعات پاياني شب دور هم جمع ميشدند و ضمن مصاحبت با يكديگر به عنوان شب چره آنها را ميل ميكردند.
محمدعلي گلابزاده پژوهشگر و مردمشناس با اشاره به اين كه تغذيه مردم در گذشته بيشتر غذاهاي محلي بود ميگويد: در آن زمان در تمامي خانوادهها امكان تهيه غذاي مفصل وجود نداشت و حتي برنج به عنوان يك كالا و غذاي اشرافي محسوب ميشد بنابراين مردم بيشتر آبگوشت ميخوردند و غذاهايي را ميپختند كه هم مقوي و هم هزينه تهيه آنها پايين بود.
وي ميافزايد: در آن زمان قبل از آغاز ماه رمضان يك نان مخصوص به شكل نان بربريهاي كنوني پخته ميشد كه بسيار مقوي بود و در طول يك ماه رمضان خراب نميشد و قابل استفاده بود.
وي تصريح ميكند: در آن زمان پختن غذاهاي محلي همانند قاتق بابونه مرسوم بود، چون استفاده از بابونه به عنوان يك گياه ارزشمند كه هم داراي مواد غذايي مناسب و هم جنبه دارويي دارد باعث ميشد قاتق بابونه غذايي خوشمزه و داراي انرژي زياد باشد و بتواند نيازهاي بدن افراد روزه دار را تأمين كند.
در آن زمان خبري از راديو و تلويزيون براي اعلام اوقات شرعي به مردم نبود و اعلام زمان سحر و طلوع و غروب خورشيد با صداي طبل، دهل، نقاره و دف زني اعلام ميشد. در برخي از شهرها مردم با صداي نقاره به استقبال اذان صبح رفته و روزه ميگرفتند.
نقارهزني كه قبل از اسلام به عنوان يك رسم كهن هنگام طلوع خورشيد اجرا ميشد با آمدن اسلام جلوهاي ديگر پيدا كرد و به سنتي براي اعلام زمان سحر و افطار در ماه رمضان تبديل شد و چهره يك هنر آييني را به خود گرفت، به طوري كه در حال حاضر در بعضي از مناطق ايران همانند طبس، اين كار به شكل يك سنت وقفي در آمده و به صورت اوقافي انجام ميشود. در برخي ديگر از مناطق ايران هم براساس تفكرات و باورهاي قومي از دهل و دف به جاي نقاره براي بيداري مؤمنان استفاده ميشد.
سحرخواني يا مناجات سحري كه در بعضي از نقاط كشور به آن شب خواني هم ميگفتند از رسمهايي است كه تقريبا در همه جاي ايران به شيوههاي مختلف اجرا ميشده است. طبق اين رسم يك يا چند نفر از سحرخوانان بر بالاي بام خانهها يا گلدستههاي مسجد ميرفتند و ساعتي را به اذان صبح مانده با صداي خوش و رساي خود شروع به خواندن مناجات نامههاي ويژه ماه رمضان ميكردند.
آداب رمضان در نقاط مختلف كشور
در ايام ماه مبارك رمضان مراسم و آداب و رسوم خاص مردم در نقاط مختلف ايران جالب و ديدني است. آداب و رسومي كه هنوز مردم برخي از شهرها و روستاها به آن پايبند هستند و آنها را برگزار ميكنند. در استان مركزي متداولترين سنت ماه رمضان كه در شهرها و روستاهاي مختلف اين استان با گذشت زمان هنوز حفظ شده، تهيه نان مخصوص (فتير) است كه هنوز بسياري از زنان شهري و روستايي در تنورها يا فرهاي خانگي اقدام به طبخ اين نان شيريني سنتي براي سفره افطار ميكنند.
گوش فيل، آش رشته، زيره جوش و شله زرد نيز از ديگر شيرينيها و غذاهايي است كه در اين ايام پخت ميشود. در برخي از روستاها مردم هنگام سحر با صداي چوبي كه نوجوان قنوتگر مسجد برطشت ميكوبد و صداي مناجات پيرترين اذان گو كه فرازهايي از دعاي خواجه عبدالله انصاري را با بانگ بلند در كوي و برزن ميخواند از خواب بر ميخيزند.
در روستاهاي خمين جوانان از 3 روز مانده به ماه مبارك رمضان در بلندترين ارتفاع روستاي خود در انتظار حلول ماه رمضان شب زندهداري ميكنند و پس از رويت ماه با نداي اللهاكبر خبر از حلول ماه مبارك رمضان را ميدهند كه پس از آنكه رويت ماه از سوي معتمدان و روحانيون تاييد شد ماه عبادت آغاز ميگردد.
منبع:http://www.jamejamonline.ir
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج