آموزههاي اسلام، علاوه بر سهولت و آساني از دقت و ظرافت خاصي برخوردارند كه فهم دقيق و تفسير آن براي هرکس ممكن نيست و مانند امور ديگر زندگي و رشتههاي علمي بايد انسان يا خود متخصص باشد يا به متخصصين در آن رشته مراجعه كند.
مطالب ذکر شده احتمالا ناشي از برداشت نادرست از مسئلهاي به نام «حبط» و «تكفير» است. در مباحث كلامي و هم چنين آيات قرآني، احباط (از بين رفتن پاداش اعمال پيشين، بر اثر گناهان بعدي) و تكفير (از بين رفتن كيفر گناهان پيشين، بر اثر اعمال نيك بعدي) اشاره شده است.
عموم مردم ميپندارند كه حبط و تكفير به صورت جمع و تفريق است، به اين معنا كه اگر كسي مثلاً يك گناه مرتكب شد و در مقابل كاري كه شش پاداش دارد انجام داد، بدي آن يك گناه در مقابل يكي از ثوابهاي كار نيك قرار ميگيرد و از بين ميرود و در واقع پنج پاداش براي شخص باقي ميماند و يا اين كه اگر در طي سال هيچ نمازي نخواند، در شب قدر كه هر عملي مساوي با هزاران برابر آن است. با چند ركعت نماز ميتواند همه گذشته خود را جبران كند.
چنين برداشت نادرستي بيشباهت به قضيهاي مربوط به زمان امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيست:
عدهاي از فردي پيش حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ تعريف و تمجيد كردند. حضرت آن مرد را مخفيانه زير نظر گرفت. آن مرد پس از جدايي از جمعي كه براي آنان صحبت ميكرد، راه نانوايي را پيش گرفت و دو عدد نان دزديد، سپس از انار فروشي دو انار برداشت و همه آنها را به مريضي داد.
حضرت پيش او رفته و فرمود: در وصف تو چيزها شنيده بودم، امّا امروز تو كارهايي انجام دادي كه ذهن مرا مشغول كرد.
آن مرد به حضرت عرض كرد: مگر نشنيدهايد كه قرآن كريم ميفرمايد: هر كس كار نيكي انجام دهد، ده برابر آن (پاداش) خواهد داشت و هر كس كار بدي بياورد، جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود».[1] من با دزديدن چهار عدد نان و انار، چهار گناه مرتكب شدم، بعد از آن كه همه آنها را صدقه دادم، چهل پاداش نصيب من شد. اگر چهار گناه را از چهل پاداش كم كنيم، سي و شش پاداش باقي ميماند.
حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: من به او گفتم مادرت به عزايت بنشيند، تو ناداني و از قرآن چيزي نميفهمي، مگر نشنيدهاي كه خداوند ميفرمايد: «انما يتقبّل الله من المتّقين»؛[2] خدا فقط از تقواپيشگان قبول مي کند.
تو با دزديدن چهار عدد نان و انار، چهار گناه مرتكب شدي و چون بدون اجازه صاحبش به ديگري بخشيدي، چهار گناه به گناه پيشينت اضافه كردي، نه اين كه چهل پاداش به چهار گناهت اضافه كرده باشي.
ظاهرا راه حل مناسب براي زدودن اين شبهه، تبيين صحيح و اصولي تأثير اعمال در يكديگر است.
ميزان تأثير اعمال در يكديگر
در زمينه رابطه و تأثير اعمال در يكديگر؛ اين نكته قطعي است كه ايمان و كفر اثر قطعي در اعمال انسان دارند. به اين نحو که كفر باعث بياثر شدن كارهاي شايسته پيشين است و ايمان باعث از بين رفتن آثار سوء اعمال گذشته. اگر كسي با حالت كفر از دنيا برود همه اعمال نيك گذشتهاش محو خواهد شد؛ چنان كه اگر كسي با ايمان چشم از جهان فروبندد آثار كفر پيشين از بين خواهد رفت. اين تأثير و تأثر بين ايمان و كفر، از ديدگاه قرآن جاي هيچ ترديدي نيست. هم چنان كه در آيه 9 سورة تغابن آمده است: «و هر كس به خدا ايمان آورده و كار شايستهاي كرده باشد، گناهان او را مي بخشد.»
در مورد تأثير اعمال بايد قائل به تفصيل شد. برخي از اعمال نيك، اگر به طور شايسته و مقبول انجام گيرد، آثار اعمال بد گذشته را از بين ميبرند، مانند توبه كه اگر به صورت مطلوب انجام گيرد، گناهان شخص آمرزيده ميشود، و برخي از اعمال نيك اثر هر گناهي را از بين نميبرند. در واقع روح انسان كه از گناهان اثر ميپذيرد داراي ابعاد گوناگوني است و هر دسته از اعمال نيك و بد به يك بعد آن مربوط ميشود، مگر اين كه آن عمل صالح آن قدر نوراني باشد كه بتواند به همه جوانب روح سرايت كند و يا گناه آن قدر آلوده كننده باشد كه ساير ابعاد را هم آلوده سازد.
خلاصه تعيين انواع و مقدار تأثير و تأثر اعمال نيك و بد در يكديگر را عقل قاصر ما در نمييابد، بلكه بايد از راه وحي و سخنان معصومين ـ عليهم السلام ـ به دست آورد و قاعده كلي نميتوان بيان كرد كه حتماً فلان عمل نيك، آثار عمل بد را از بين خواهد برد. براي نمونه در آيات و كلمات معصومين ـ عليهم السّلام ـ آمده است كه توبه با شرايط خاصي آثار گناهان پيشين را از بين ميبرد، اين توبه تنها طلب بخشش نيست بلكه شرايطي دارد. که از جمله آنها جبران حق الناس و اعمال واجبي كه ترك شده ميباشد. حال اگر فردي هزاران شب، تا صبح بيدار بماند و كارهاي نيك بسياري انجام دهد امّا اعمال گذشته را جبران نكند، اين توبه براي او سودي ندارد.[3]در مورد مستحبات و واجبات نيز مسئله چنين است. مستحبات (نمازهاي مستحبي، بيداريهاي شبانه، اذكار و…) ياراي جبران اعمال واجب از دست رفته را ندارند و حتي اگر انجام آنها موجب ترك واجبات شود نبايد آنها را به جا آورد (چنان كه امام علي ـ عليه السّلام ـ در نهج البلاغه ميفرمايد: اذا اضرت النوافل بالفرائض … رفضوها».[4] زماني که مستحبات به واجبات ضرر مي زند ، مستحبات را رها کنيد .
راه جبران اعمال واجب مشخص است. هر عمل واجبي كه قضا شد بايد بر اساس گذشته و آن گونه كه در رسالهها آمده جبران شود، مثلاً اگر نماز صبح قضا شده، بايد دو ركعت نماز صبح خواند، اگر به جاي دو ركعت نماز صبح صد ركعت نماز چهار ركعتي خوانده شود، پذيرفته نخواهد شد.
بله امور مستحبي بر اساس روايات، ميتوانند كمبودهاي اعمال واجب ما را جبران كنند[5] ، به اين معنا كه اگر عمل واجبي را انجام داديم، امّا كمال مطلوب را نداشت، ميتوانيم با خواندن نمازهاي مستحبي و نوافل، اين كمبود را جبران كنيم.[6]البته نكاتي كه گفته شد در صورتي بود كه اعمال واجب ناخودآگاه و غيرعمدي ترك شده باشد، امّا اگر ـ نعوذ بالله ـ عمداً ترك شده باشند، خود يكي از گناهان كبيره است كه زدودن آن اگر چه ممكن است. (مثلا با توبه حقيقي و جبران آنها) امّا بسيار سخت است.
افزون بر اينها ميدانيم که قبولي اعمال به شرايط زيادي از جمله ايمان بستگي دارد، چنان كه در قرآن كريم ميفرمايد: هر كس كه كارى شايسته كند چه زن و چه مرد اگر مؤمن باشد به بهشت مىرود و به قدر آن گودى كه بر پشت هسته خرماست به كس ستم نمىشود.[7] و کسي که در طول سال عمدا واجباتش را ترک کند مسلما از افراد مؤمن محسوب نمي شود.
نتيجه کلام اين که:
1. هرعبادتي در زماني كه معين شده بايد انجام بگيرد.
2. واجبات اصل اند و امور مستحبي فرع، اولين وظيفه هر مسلماني انجام واجبات و ترك محرمات است، پس از آن اگر خواست، ميتواند مستحبات را انجام دهد.
3. مستحبات و كارهاي نيك جبران كننده واجبات نيستند، اگر چه ميتوانند كمبودهاي واجبات را جبران كنند.
4. در صورت قضا شدن واجبات ، آنها را همان گونه كه تعيين شده بايد انجام داد.
5. ارزش و پاداش اعمالي كه انجام ميدهيم بر ما پوشيده است لذا ميزان تاثير اعمال در يكديگر را نميتوان با عقل قاصر خود تعيين كرد.
تقريبا از مطالب ياد شده، پاسخ اين پرسش كه آيا قضاي نماز شب برتر از اداي آن است فهميده ميشود كه فضيلت نماز شب در وقتش بيشتر از قضاي آن است.
چنان که در مورد وقت نماز شب فرمودهاند: «وقت نافله شب از نصفه شب است تا اذان صبح و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.[8]ناگفته نماند، در روايات براي تسهيل كار اجازه داده شده است كه اگر كسي نماز شبش قضا شد آن را در روز اعاده كند، البته تأكيد شده است كه ترك نماز شب و خواندن قضاي آن نبايد به صورت عادت در آيد.[9]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الميزان، علامه طباطبايي، ج 2، ص 167، ذيل آيات 216 و 218 سوره بقره ؛ قم ، جامعه مدرسين.
2. كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، علامه حلي، ص 413، قم ، جامعه مدرسين.
3. معاد از نظر روح و جسم، فلسفي، ص 265 ـ 306، نشر معارف اسلامي.
پي نوشت ها:
[1] . انعام/ 160.
[2] . مائده/ 27.
[3] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامي، 1376، ج 3، ص 152.
[4] . نهج البلاغه، حكمت 279.
[5] . شيخ صدوق، محمد، معاني الاخبار، قم، جامعه مدرسين، 1361، ص 32.
[6] . ر.ك: امام خميني، چهل حديث، حديث بيست و هفتم، مركز نشر فرهنگي رجاء، ص 371.
[7] . نساء/ 124.
[8] . بني هاشمي خميني، توضيح المسائل مراجع، قم، جامعه مدرسين، ج1، ص 451.
[9] . شيخ صدوق، محمد، من لا يحضره الفقيه، قم، موسسه نشر اسلامي، ج 1، ص 485.