قبل از هر چيزي بهتر است به تعريف مختصري در مورد معجزه اشاره شود:
در ميان علماء براي معجزه تعاريف گوناگوني ارائه شده است، امّا آنچه از همه مشهورتر مي باشد اين است كه معجزه امر خارق العادهاي است كه همراه با تحدّي (مبارزهطلبي) و ادعاي نبوت باشد و هيچ كس معارض با آن را نتواند بياورد.[1]با توجه به اين تعريف بايد متوجه شد كه بين كرامت و معجزه فرق است، چرا كه اولاً معجزه همراه با مبارزه طلبي و ثانياً همراه با ادعاي نبوت است، امّا كرامت هيچ كدام از اين قيود را ندارد.
همانطور كه گفته شد يكي از ويژگيهاي معجزه اين است كه احدي نتواند معارضي براي آن بياورد. با اين قيد سحر ساحران و عمل مرتاضان از تعريف خارج ميشود، چرا كه بين اين دو تفاوتهاي گوناگوني وجود دارد از جمله اينكه سحر ياددادني است، امّا معجزه ياددادني نيست و ديگر آن كه هدف انبياء از اعجاز دعوت مردم به حق است، امّا ساحران و مرتاضان به خاطر اميال شهواني و دنيوي چنين كارهايي را انجام ميدهند. بنابراين در حال حاضر معجزهاي صورت نميگيرد، زيرا نبي يا امام ظاهري حضور ندارد .
حال با توجه به اين مقدمه مختصر اگر مراد اين است كه آيا در جهان امروز كسي وجود دارد كه بتواند كار خارق العادهاي انجام دهد؟ در جواب بايد گفت كه بله، در جهان امروز كساني هستند كه كارهاي خارق العاده انجام ميدهند. مرتاضاني وجود دارند كه كارهاي عجيب و غريبي انجام ميدهند. امّا كارهاي آنها دليل بر حقانيت آنها نمي تواند باشد چرا كه كارهايي كه آنها انجام ميدهند كارهايي الهي و خداگونه نيست بلكه كارهايي است كه از روي تمرين و ممارست ياد گرفتهاند و براي اميال و خواستههاي دنيويشان انجام ميدهند. غير از مرتاضان كسان ديگري هم وجود دارند كه كارهاي خارق العادهاي انجام ميدهند و آنها عبارت از ارواح مقدس انبياء و اولياء الهي و ائمه اطهار هستند كه وقتي در مشكلي به آنها توسل ميكنيم، ميبينيم كه مريض لاعلاج را شفا داده و يا مشكل لاينحل را حل ميكنند.
پس همانطور كه ما شيعيان در مهمات و مشكلات خود به ائمه اطهار و پيامبر گرامي اسلام ـ عليهم السّلام ـ متوسل ميشويم و حل مشكل خود يا شفاي مريض خود را ميخواهيم، پيروان اديان الهي ديگر از قبيل مسيحيان، يهوديان و … نيز در امور مهم خود به ارواح مطهر آن بزرگواران متوسل ميشوند و درخواست برآورده شدن حوائجشان را ميكنند؛ امّا آنچه مهم است اين است كه اين كرامتها كه در زمان فعلي براي پيروان اديان الهي يا مذاهب اسلامي توسط اولياء الهي رخ ميدهد، دليل برحقانيت آنها نيست. چنين كرامتهايي تنها نشان دهندة حقانيت آن ارواح مقدس و الهي است و دلالتي بر حقانيت دين و مذهب كنوني پيروان آنها ندارد.
همانگونه كه معجزههاي متعددي براي انبياء قبلي ذكر شده كه در عين اين كه دلالت بر حقانيت آنها ميكنند، با اين همه دلالتي بر حقانيت كساني كه امروزه به ظاهر ادعاي پيروي از آنها ميكنند، ندارد. پس به عنوان مثال يك فرد مسيحي نميتواند ادعا كند كه مثلاً چون فلان حاجت يا مريض من با توسل به حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ برآورده شد يا شفا پيدا كرد، پس دين امروزي من هم حق است و مورد رضايت خداوند ميباشد، زيرا اين كرامتها حقّانيت حضرت عيسي را ثابت ميكند كه ما هم قبول داريم. امّا حقانيت يا عدم حقانيت يك دين و مذهب بستگي به پاسخهايي است كه به مسائلي نظير توحيد، نبوت، معاد و… ميدهد و در علم كلام است كه حقانيت يا عدم حقانيت چنين پاسخهايي اثبات شده و در مورد حقانيت اديان و مذاهب داوري ميشود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، علامه حلي، مقصد رابع في النبوه، مساله الخامسه في الكرامات.
2. تناقض نما يا غيب نمون نگرشي نو به معجزه، محمد امين احمدي.
3. معجزه شناسي، محمد باقر سعيدي روشن.
پي نوشت:
[1] . رباني گلپايگاني، علي، تلخيص الالهيات، موسسه نشر اسلامي، چاپ ششم، صفحات 375 و 376؛ سبحاني، جعفر، الهيات و معارف اسلامي، تنظيم رضا استادي، قم، موسسه امام صادق، چاپ چهارم، ص262 تا 265.