خانه » همه » مذهبی » مگر آيات شريفه قرآن و روايات، همواره توصيه به صبر در برابر مصائب نمي كنند! پس اين گونه اظهار حزن و عزاداري و جزع و گريه شيعيان براي حسين بن علي چه معنايي دارد؟

مگر آيات شريفه قرآن و روايات، همواره توصيه به صبر در برابر مصائب نمي كنند! پس اين گونه اظهار حزن و عزاداري و جزع و گريه شيعيان براي حسين بن علي چه معنايي دارد؟

انسان موجودي است داراي عواطف و احساسات كه در حوادث و پيش‌آمدهاي ناگوار و جان سوز، تحت تأثير قرار گرفته و اندوهناك مي ‌شود و گاهي جزع و فزع و بي ‌تابي و اظهار نارضايتي مي كند، و حتي گاهي ممكن است قلب او كه مركز احساسات و عواطف اوست ايستاده و جان ببازد «ان الانسان خلق هلوعاً اذا‌ مسه الشر جزوعاً و اذا مسه الخير منوعاً»[1]در اين راستا تنها نيروي ايمان است، كه از ناراحتي ‌ها و اضطراب ها انسان جلوگيري نموده، و به او اميد و آرامش مي بخشد،[2] از اين رو دستورات اسلام در راستاي تقويت ايمان و نيروي عقيده دور مي ‌زند، و راه مبارزه با پيش‌آمدهاي ناگوار را نشان داده، با زبان هاي مختلف به صبر و شكيبايي در برابر ناملايمات فرا مي‌خواند «والعصر ان الانسان لفي خسر الا الذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»[3] با بينش، امتحان و آزمايش زندگي و ناملايمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهي را بشارت و نويد مي‌دهد، «و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالو انالله وانّا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات ٌمن ربّهم و رحمةٌ و اولئكَ هُمُ المهُتدون»[4] و تنها صابران را هدايت يافته مي‌داند.
صبر از مقامات عالي است، كه در تمام ميدان‌هاي زندگي فردي و اجتماعي، جشن و عزا، جنگ و صلح و … كاربرد دارد، لذا‌ست كه براي آن اجري بي ‌پايان و مزد بي حساب قرار داده است؛ «انما يوفي الصابرون اجرهم بغير حساب»[5] و ائمه شيعه نيز بارها مردم و شيعيان را به صبر و شكيبايي توصيه و سفارش نموده‌اند، از جمله امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ كه خود از گريه كنندگان براي عزاي جدش حسين ابن علي ـ عليه‌السّلام-بود، و از مصاديق اكمل صابران است، به يكي از يارانش مي‌فرمايد: «اما انّك ان تصبر توجر»[6] بدان كه با صبر و مقاومت پاداش مي‌بري.
حال بايد ديد اين توصيه‌ها و سفارش‌ها به صبر و بردباري، با عزاداري شيعيان براي ائمه اطهار، مخصوصاً حسين ابي علي-ع- منافات دارد يا خير؟
اولاً بايد گفت: صبري كه در آيات و روايات به آن توصيه شده است اختصاص به صبر بر مصائب ندارد، بلكه صبر در تمام ميدان‌هاي زندگي مطرح است و شاخص ‌ترين موارد آن، در روايات ذيل آمده است.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «الصبر ثلاثة صبر عند المصيبة و صبر علي الطاعة و صبر عن المعصية» صبر بر سه گونه است، 1. صبر در مصائب؛ 2. صبر بر بندگي (و طاعت خداوند) 3. صبر در برابر معصيت (در مقابل شهوات و تمايلات نفساني و پرهيز از گناه)؛ در نتيجه اين آيات فقط در مقابل بي‌صبري در مصائب قرار ندارد.
ثانياً: بايد ديد مراد از صبر در اين آيات و روايات چيست؟ و مصداق بي‌صبري كدام است؟ با نگاهي گذرا به آيات مذكور و آيات ديگر، اين نكته به خوبي به دست مي‌آيد، كه مراد از بي صبري گريه و اشك و عزاداري نيست، بلكه مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بيهوده و باطل در هنگام مصيبت، و اظهار نارضايتي نسبت به قضا و قدر الهي است، چنان‌كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مصيبت فرزندش ابراهيم، در حالي كه اشكش جاري بود فرمود: «و انّا بك لمحزونون، تبكي العين و يدمع القلب و لا نقول، يسخط الرب عز‌ّو‌جل»،[7] فرزندم، براي تو غمناك هستيم، چشم مي گريد و دل مي‌سوزد اماّ چيزي كه موجب نارضايتي خداوند گردد بر زبان نمي‌آوريم. در روايات ديگر چنين آمده است «يحزن القلب ، و تدمع العين، ولانقول ما يسخط الرب و انّا علي ابراهيم لممحزونون»[8] بعد از دفن ابراهيم در قبرستان بقيع، براي آن كودك آن‌قدر گريه كرد، كه اشك از محاسنش جاري گرديد به آن حضرت اعتراض كردند، اي رسول خدا تو ديگران را از گريه منع مي‌كردي اكنون خود گريه مي‌كني؟ آن حضرت فرمود: «لا ليس هذا بكاء غضب انما هذا رحمة و من لايرحم لايرحم» اين گريه خشم و نارضايتي نيست بلكه گريه رحمت و رأفت است، و هر كس رحم نكند، مورد رحمت واقع نمي‌شود.    معلوم مي ‌شود آن عزاداري و گريه‌ا‌ي مخالف صبر است، كه از روي غضبناكي بر قضاي الهي و نارضايتي باشد نه گريه سوز و عاطفي كه خود رحمت است و نشانه عاطفه و دل ر‌حمي انسان مي باشد.
در نتيجه اشك و گريه براي عزيز يا عزيزان هرگز مصداق بي‌صبري نيست، چرا كه اسلام هميشه واقعيت‌ها را در نظر داشته و احساسات و عواطف انسان ها را مي داند، مگر مي‌شود انسان در مرگ فرزند و پدر… خويش اشك نريزد؟ مگر از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ صبورتر مي توان يافت؟ با اين حال در مرگ فرزندش اشك مي‌ريزد، قلبش ناراحت است،  ولي بي ‌تابي و نارضايتي نمي كند.
عزاداري هاي كه شيعيان انجام مي دهند مواردومصاديقي دارد كه ذيلا اشاره مي شودوازبيان فوق روشن شد كه هرگزمصداق بي تابي وجزع وفزع كه ممنوع است, نمي با شد.
1-يكي از مصاديق ومواردعزاداري برگزاري جلسات عزاداري، براي دلداري و تسليت دادن به مصيبت زدگان و توصيه آنان به صبر است، اين نحوه عزاداري كه در بين عموم مسلمانان رايج است، در راستاي تقويت اراده و ايمان و احترام به احساسات و عواطف بازماندگان قرار دارد و اسلام هم سفارش فرموده است، كه پس از مرگ مسلماني، ساير مسلمانان جمع شده و به بازماندگان تسلّي و تعزيت دهند و در آن مجالس براي از دست‌رفتگان از درگاه خداوند متعال در‌خواست آمرزش نموده، و قرآن تلاوت كنند و بازماندگان را به صبر و استقامت توصيه نمايند در اين باره روايات فراواني نقل شده است.[9]از جمله امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ به نقل از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي ‌فرمايد: «من عزّي مصاباً كان له مثل أجره من غير ان ينتقص من أجر المصاب شيئ» كسي كه مصيبت ديده‌اي را تعزيب دهد از پاداشي به مانند پاداش او برخوردار خواهد شد، بدون اين‌كه از پاداش مصيبت ديده كم شود. روشن است كه با اين توصيه‌ها، اين مصداق هيچ تنافي با صبر و بردباري ندارد.
2. بزرگداشت ياد و خاطره از دست رفتگاني كه نزدمردم احترام خاصي داشته نظيرعلما,شهداو.. ؛ مصداق ديگري است براي عزاداري؛ اين عزاداري ‌ها در راستاي بزرگداشت خاطره شهيدان، علما و انديشمندان كه با فكر و انديشه و با نثار جان خود جامعه اسلام را حيات بخشيدند، برگزار مي ‌شود، اين عزاداري، افزون بر آثار و ثواب تسلّي و دلداري بازماندگان، ثواب احترام به علم و عالم و شهيد را دربر دارد و نشان مي‌دهد كه آن‌چنان كه آنان در پيشگاه خداوند متعال ارزش دارند و از حيات و زندگي خاصي برخوردارند، نزد مسلمانان نيز از احترام ويژه برخوردار مي ‌باشند «ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ر‌بّهم يرزقون».[10]3. نحوه ديگري از عزاداري وجود دارد كه داراي مرتبه بالاتري است، اين عزاداري ويژه انسان‌هاي بزرگ، يعني پيامبران و اوصياي آن ها، بويژه پيامبر اسلام-ص-واهل بيت آن حضرت است.
عزاداري د‌ر هنگام رحلت و شهادت و شادي در هنگام تولّد آنان از ويژگي هايي است كه در پرتو آن درس‌هاي سازنده تربيتي و اخلاقي آموخته مي‌شود. امام علي ـ عليه‌السّلام ـ فرمود: خداوند متعال براي ما پيرواني برگزيد كه ما را ياري مي‌كنند «يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا»[11] براي شادي ما شاد و براي غم ما اندوهناك مي ‌شوند. در فرهنگ اسلامي احترام همه شهيدان لازم است. ولي برخي شهيدان مانند سرور و سالار شهيدان كربلا از ويژگي ‌هايي خاصي برخوردارند كه بر اساس دستورات رسيده، هر سال در ايام شهادت آنان مجالس و محافل عزاداري و سوگواري برگزار شده و مراسم خاصي نيز اجرا مي‌گردد. از اين رو نبايد اين مراسم را با عزاداري كسي كه پدر يا عزيزي را از دست داده مقايسه نمود و گفت: چون خداوند توصيه به صبر نموده بايد در عزاي ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ چيزي نگفت، و در مقابل هر آن چه ستمگران در طول تاريخ انجام داده‌اند سكوت كرد، و با سكوت خود رفتار آنان را امضا نمود. آيا روح دستورات اسلام با چنين برداشتي مخالف نيست؟!  
پس عزاداري شيعيان يعني گريه كردن و اشك ريختن در عزاي عزيز مصطفي، حسين بن علي، كه قطعاً در درجه و رتبه ي بالاتر از ابراهيم قرار دارد، و هم چنين مظلوميت امام حسن مجتبي، كه «سيدان اهل بهشت مي باشند»[12] نه تنها بي‌صبري نيست، بلكه هماهنگي با سيره و روش پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز مي‌باشد، و خود فرمود: «ميت لابواكي عليه لا اعزاز له»[13] ميتي  كه گريه كنندگان ندارد از عزت و احترام هم برخوردار نيست.

پي نوشت ها:
[1] . معارج/ 19.
[2] . رعد/ 28.
[3] . سوره والعصر.
[4] . بقره/ 155 و 157.
[5] . زمر/ 10.
[6] . حر عاملي، وسائل الشيعة، بيروت دار احياء التراث العربي، چاپ دوّم، ج 2، ص 913.
[7] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ سوّم، 1403 هـ ، 1983، ج 79، ص 90 ، ذيل روايت 43.
[8] . همان.
[9] . وسائل الشيعة، پيشين، ج 2، ص 871.
[10] . آل عمران/ 168.
[11] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، پيشين، ج44، ص 287، باب ثواب الكباء علي المصيبة الحسين (ع).
[12] . شيخ مفيد، الارشاد، مكتبة بصيرتي.
[13] . المأساة الحين، ص 118.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد