در این دو آیه شریفه میخوانیم:
«اى پیامبر، مؤمنان را به جهاد برانگیز. اگر از [میان] شما بیست تن، شکیبا باشند بر دویست تن چیره میشوند، و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میگردند، چرا که آنان قومیاند که نمیفهمند».[1]
«اکنون خدا بر شما تخفیف داده و معلوم داشت که در شما ضعفى هست. پس اگر از [میان] شما یکصد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز گردند، و اگر از شما هزار تن باشند، به توفیق الهى بر دو هزار تن غلبه کنند، و خدا با شکیبایان است».[2]
هرچند که این دو آیه در قرآن پشت سر هم قرار گرفتهاند، ولی این ترتیب، به این معنا نیست که این دو آیه در یک زمان نازل شدهاند؛ چرا که بسیاری از سورهها، خصوصاً سورههای بزرگ، به صورت تدریجی نازل شده و طی مرور زمان تکمیل میشدند. برخی از مفسران به این مسئله تصریح کردهاند که آیه اول مربوط به اوائل ظهور اسلام و آیه دوم مربوط به مدت زمانی بعد از نزول آیه قبل است.[3]
برخی روایات نیز به همین مسئله اشاره دارد؛ امام صادق(ع) فرمود: «… مگر نمیدانید که خدا در ابتدای کار بر مؤمنان واجب کرد که هرکدام با ده مشرک بجنگند و اجازه ندارند که در این حالت عقبنشینی کنند … سپس از روی رحمتش این حکم را تغییر داد و هر نفر را در مقابل دو نفر قرار داد…».[4]
روایاتی که در منابع اهل سنت آمده نیز بیانگر این مطلب است که این دو آیه با هم نازل نشدهاند؛ بلکه آیه دوم، مدتها بعد از آیه اول نازل شده است. در برخی از این روایتها تصریح شده است که آیه اول مربوط به جنگ بدر بوده و پس از اتمام جنگ بدر، آیه دوم نازل شد.[5]
اما اینکه چرا خداوند این حکم را تغییر داد با اینکه او عالم و حکیم است و کسی که حکیم و به همه چیز عالم باشد، نباید از او دو حکم مختلف صادر شود، مفسران در پاسخ گفتهاند: این دو حکم مختلف، با توجه به روحیه و اوصاف مسلمانان و نیز کافران نازل شده است. معنای ضعف در این آیه، ضعف در فقاهت در دین(به معنای عام آن) و ضعف روحی و کم بودن صبر و استقامت مخاطبان است. زمانی که آیه اول نازل شد، نیروی باطنی و ایمانی و روحی یک مسلمان، بیشتر از نیروی باطنی ده مشرک بود. از اینرو؛ از این افراد خواسته شد که مقاومت شدیدی در مقابل کافران داشته باشند. ولی بعد از مدت کمی این نیرو افول کرد و به اندازهای رسید که فقط در مقابل دو کافر میتوانست استقامت داشته باشد.[6] البته برخی نیز قائل به نسخ[7] شده و آیه اول را منسوخ دانستهاند.[8]
«اى پیامبر، مؤمنان را به جهاد برانگیز. اگر از [میان] شما بیست تن، شکیبا باشند بر دویست تن چیره میشوند، و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میگردند، چرا که آنان قومیاند که نمیفهمند».[1]
«اکنون خدا بر شما تخفیف داده و معلوم داشت که در شما ضعفى هست. پس اگر از [میان] شما یکصد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز گردند، و اگر از شما هزار تن باشند، به توفیق الهى بر دو هزار تن غلبه کنند، و خدا با شکیبایان است».[2]
هرچند که این دو آیه در قرآن پشت سر هم قرار گرفتهاند، ولی این ترتیب، به این معنا نیست که این دو آیه در یک زمان نازل شدهاند؛ چرا که بسیاری از سورهها، خصوصاً سورههای بزرگ، به صورت تدریجی نازل شده و طی مرور زمان تکمیل میشدند. برخی از مفسران به این مسئله تصریح کردهاند که آیه اول مربوط به اوائل ظهور اسلام و آیه دوم مربوط به مدت زمانی بعد از نزول آیه قبل است.[3]
برخی روایات نیز به همین مسئله اشاره دارد؛ امام صادق(ع) فرمود: «… مگر نمیدانید که خدا در ابتدای کار بر مؤمنان واجب کرد که هرکدام با ده مشرک بجنگند و اجازه ندارند که در این حالت عقبنشینی کنند … سپس از روی رحمتش این حکم را تغییر داد و هر نفر را در مقابل دو نفر قرار داد…».[4]
روایاتی که در منابع اهل سنت آمده نیز بیانگر این مطلب است که این دو آیه با هم نازل نشدهاند؛ بلکه آیه دوم، مدتها بعد از آیه اول نازل شده است. در برخی از این روایتها تصریح شده است که آیه اول مربوط به جنگ بدر بوده و پس از اتمام جنگ بدر، آیه دوم نازل شد.[5]
اما اینکه چرا خداوند این حکم را تغییر داد با اینکه او عالم و حکیم است و کسی که حکیم و به همه چیز عالم باشد، نباید از او دو حکم مختلف صادر شود، مفسران در پاسخ گفتهاند: این دو حکم مختلف، با توجه به روحیه و اوصاف مسلمانان و نیز کافران نازل شده است. معنای ضعف در این آیه، ضعف در فقاهت در دین(به معنای عام آن) و ضعف روحی و کم بودن صبر و استقامت مخاطبان است. زمانی که آیه اول نازل شد، نیروی باطنی و ایمانی و روحی یک مسلمان، بیشتر از نیروی باطنی ده مشرک بود. از اینرو؛ از این افراد خواسته شد که مقاومت شدیدی در مقابل کافران داشته باشند. ولی بعد از مدت کمی این نیرو افول کرد و به اندازهای رسید که فقط در مقابل دو کافر میتوانست استقامت داشته باشد.[6] البته برخی نیز قائل به نسخ[7] شده و آیه اول را منسوخ دانستهاند.[8]
[1]. انفال، 65.
[2]. انفال، 66.
[3]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 280، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 69، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[5]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 3، ص 200 – 201، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[6]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 123، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. نسخ در اصطلاح، به معنای برداشتن امری که در شریعت اسلامی ثابت است و این به جهت پایان یافتن زمان آن است.
[8]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 857، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.