پیش از ترجمه و توضیح متن مورد پرسش، یادآوری این نکته ضروری است که در مطالب نقل شده، اشتباهات و تحریفات متعددی صورت گرفته که به اختصار از این قرار است: الف) ترجمه، اشتباهات فراوانی دارد که در مقایسه با ترجمه صحیح معلوم می شود.
ب) قسمت «بیان» به بعد که در متن عربی آمده، کلام امام (ع) نیست و توضیح روایت است که نویسنده کتاب با ذکر این جمله وارد توضیح روایت شده و «بیان» به معنای توضیح است، در حالی که مترجم جمله «بیان» را این گونه معنی کرده که «روشن است» و به امام نسبت داده است!
ج) روایت از امام صادق (ع) است که به اشتباه به امام حسین (ع) نسبت داده شده است!
کسی که اندک آشنایی با روایت داشته باشد، می داند که مراد از «ابی عبدالله» در روایت به صورت مطلق، امام صادق (ع) است، نه امام حسین (ع).
د) قسمت پایانی متن فوق [از جمله: «سوء رای الثانی» به بعد] رفتار خلیفه با اسیران فارس نقل شده که مترجم این بخش را هم به عنوان حدیث از امام حسین نقل کرده، از همه بدتر این که بخشی از آن را حذف کرده که مربوط به ادامه نقل است.
ادامه این نقل اعتراض امیر المومنین علی (ع) است به رفتار خلیفه دوم. حضرتش خطاب به خلیفه دوم می فرماید: «پیامبر فرموده کریمان هر قومی را احترام کنید، هر چند مخالف با شما باشند. این جماعت عجم حکیمان و کریمان هستند که آغوششان را با تسلیم به روی ما گشوده و اسلام را قبول کرده اند و من حق خودم و بنی هاشم را از آنان بخشیدم».
ابتدا ترجمه غلط و مغرضانه ای که از این حدیث شده است می آوریم و سپس ترجمه صحیح آن را ذکر می کنیم تا تفاوت این دو ترجمه روشن شود.
در ترجمه ایشان امده است: «ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنان شان را بفروش رسانید و مردان شان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت». هم چنان که در این ترجمه ملاحضه می کنید اولا کلمه عجم به ایرانی ترجمه شده است که این نوع ترجمه در نوع خودش بی نظیر است زیرا هیچ لغت شناسی تا به حال عجم را به ایرانی ترجمه نکرده است و ثانیا عبارت «روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است … » جزء حدیث نیست و به عنوان شرح و توضیح نویسنده کتاب نسبت به حدیث می باشد ولی ایشان فکر کرده است که جزء حدیث است و همه را یک جا ترجمه کرده است.
اما ترجمه صحیح این است که: امام صادق (ع) فرمود: «ما قریش هستیم و شیعیان ما عرب هستند و دشمنان ما عجم» !
یعنی شیعیان ما از عربند و دشمنان ما از غیر عرب، و در واقع عرب ستایش شده کسی است که از شیعیان ما باشد و [شیعه ی ما] اگر چه غیر عرب باشد ممدوح و مورد ستایش است. و غیر عرب مذموم کسی است که دشمن ما باشد [و دشمن ما] اگر چه عرب باشد مذموم است.
یعنی این که: شیعیان ما ممدوح و مورد ستایشند چه عرب باشند چه عرب و دشمنان چه عرب و دشمنان ما مذمومند چه غیر عرب باشد و چه عرب
اما در مورد سوء نظر خلیفه دوم درباره عجم
در مناقب نقل شده است: وقتی اسیران فارس را به مدینه آوردند، خلیفه دوم خواست زنان آنان را بفروشد و مردان آنان را برده عرب قرار دهد و قصد داشت که ناتوانان از طواف را مانند مریض، ضعیف و پیران را بر دوش آنان نهد، امیر المومنین (ع) به فرمود: «پیامبر خدا (ص) کریم هر قومی را احترام کنید، هر چند دشمن شما باشد و این جماعت فارس، حکیمان و کریمان هستند که آغوش خود را با تسلیم برای ما گشوده و مایل به اسلام شده اند؛ و من سهم خودم و بنی هاشم را از آنان بخشیدم». (سفینه البحار، ج 2، ص 165)
حال این ترجمه صحیح با ترجمه ناقص و سراسر غلط و مغرضانه ای که از این عبارت داده شده مقایسه کنید: ایشان رفتار بد خلیفه دوم را این طور ترجمه کرده است:
«ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنان شان را به فروش رسانید و مران شان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت».
اولا این عبارت از حدیث امام حسین (ع) نیست و گزارشی است که نویسنده کتاب مناقب از رفتار خلیفه دوم ارائه می دهد.
ثانیا معنای عبارت این نیست که «ایرانی ها باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنان شان را به فروش رسانید و مردان شان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت» بلکه معنایش این است که خلیفه دوم تصمیم داشتند چنین کاری انجام دهد که امام علی شدیدا با وی مخالفت کرد و چنین حادثه ای اتفاق نیفتاد و بین این دو گزاره اختلاف زیادی وجود دارد زیرا بین جمله خبری و انشایی تفاوت وجود دارد، آن چه در کتاب مناقب آمده است این است که خلیفه دوم می خواست چنین کاری انجام دهد در صورتی که آن چه مغرضانه ترجمه غلط شده آن است که خلیفه دوم گفته ایرانی ها را باید دستگیر کرد …
روایات فراوانی در مدح ایرانیان به خصوص آمده است که یکی از آنها روایتی است که در ابتدای این متن آمده است ولی متاسفانه مغرضانه آن را حذف کرده اند.
امام صادق می فرماید: «اگر قرآن بر عجم و غیر عرب نازل می شد، عرب به آن ایمان نمی آورد، و قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آوردند و این فضیلتی است برای عجم».
هم چنان که ملاحضه می کنید بر فرض این که عجم به معنای ایرانی باشد امام از ایرانیان تعریف کرده است که اینها دارای تعصبات قومی نیستند و به قرآنی که عربی نازل شده است ایمان آوردند، گذشته از این که در هیچ روایتی نکوهش ایرانیان نیامده، چنین چیزی با قرآن و روح تعالیم پیامبر (که می فرمود: «هیچ عربی را بر عجم فخر نمی باشد و گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست») سازگار نیست. حدیثی که از امام صادق نقل شد (همان گونه که در توضیح مرحوم شیخ عباس قمی از مرحوم مجلسی نقل شده) منظور این نیست که عجم دشمنان اهل بیت هستند، بلکه ترجمه صحیح این است که دشمنان ما عجم هستند، یعنی هر کس دوست ماست عرب است، گر چه عجم باشد و هر کس دشمن ماست، عجم و بیگانه است.
واژه عجم در لغت بار منفی دارد و مراد از آن کسی است که از بیان مراد خود گنگ است. هر چند به ظاهر عرب باشد. در روایات دیگری نیز تایید این برداشت از روایات موجود است، از جمله در روایتی از امام صادق آمده است: «شیعیان ما عرب هستند و سایر مردم اعرابی [بادیه نشین و بیگانه از تعالیم اسلام] اند». (کافی، ج 8، ص 166)
در روایت دیگر می فرماید: «مومن عرب است، چون پیامبر او و کتابی که بر وی نازل شده است، عربی است». (بحار، ج 64، ص 171)
نکته ای که نباید مورد غفلت قرار بگیرد آن است که واژه «الممدوح» در “العرب الممدوح” و «المذوم» در “العجم المذوم” صفت اند و نه خبر، بنابراین نویسنده کتاب در صدد این نبوده است که بگوید عرب خوب است و عجم بد است بلکه در مقام شرح حدیث گفته است: منظور امام از عربی که مورد ستایش واقع شده شیعیان هستند اعم از این که عرب باشند یا خیر و منظور از عجم مذموم آن نیست که عجم مرد مذمت قرار گیرنند و منظور امام این بوده است که دشمنان شیعه غیر عرب محسوب می شوند چه به زبان عربی صحبت کنند یا خیر.
و متاسفانه این فرد که در صدد انتشار این حدیث بوده است نتوانسته است فرق بین صفت و خبر بفهمد. به نظر می رسد تهیه کنندگان و منتشرکنندگان این مطالب اهداف خاصی را دنبال کرده، شتابزده در صدد ایجاد شکاف و تفرقه میان مسلمانان هستند. در این راه حاضرند دست به هر تحریفی را انجام دهند که یک نمونه آن همین چند سطر بود که در آن چندین اشتباه وجود دارد و پایان آن اشتباهی است که در سطر آخر نام کتاب شده که دقیق نوشته نشده و به جای «مدینه الحکم و الاثار، مدینه الاحکام و الاثار» نوشته شده و مجلد آن هم آدرس دهی نشده که جلد دوم است.
ب) قسمت «بیان» به بعد که در متن عربی آمده، کلام امام (ع) نیست و توضیح روایت است که نویسنده کتاب با ذکر این جمله وارد توضیح روایت شده و «بیان» به معنای توضیح است، در حالی که مترجم جمله «بیان» را این گونه معنی کرده که «روشن است» و به امام نسبت داده است!
ج) روایت از امام صادق (ع) است که به اشتباه به امام حسین (ع) نسبت داده شده است!
کسی که اندک آشنایی با روایت داشته باشد، می داند که مراد از «ابی عبدالله» در روایت به صورت مطلق، امام صادق (ع) است، نه امام حسین (ع).
د) قسمت پایانی متن فوق [از جمله: «سوء رای الثانی» به بعد] رفتار خلیفه با اسیران فارس نقل شده که مترجم این بخش را هم به عنوان حدیث از امام حسین نقل کرده، از همه بدتر این که بخشی از آن را حذف کرده که مربوط به ادامه نقل است.
ادامه این نقل اعتراض امیر المومنین علی (ع) است به رفتار خلیفه دوم. حضرتش خطاب به خلیفه دوم می فرماید: «پیامبر فرموده کریمان هر قومی را احترام کنید، هر چند مخالف با شما باشند. این جماعت عجم حکیمان و کریمان هستند که آغوششان را با تسلیم به روی ما گشوده و اسلام را قبول کرده اند و من حق خودم و بنی هاشم را از آنان بخشیدم».
ابتدا ترجمه غلط و مغرضانه ای که از این حدیث شده است می آوریم و سپس ترجمه صحیح آن را ذکر می کنیم تا تفاوت این دو ترجمه روشن شود.
در ترجمه ایشان امده است: «ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنان شان را بفروش رسانید و مردان شان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت». هم چنان که در این ترجمه ملاحضه می کنید اولا کلمه عجم به ایرانی ترجمه شده است که این نوع ترجمه در نوع خودش بی نظیر است زیرا هیچ لغت شناسی تا به حال عجم را به ایرانی ترجمه نکرده است و ثانیا عبارت «روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است … » جزء حدیث نیست و به عنوان شرح و توضیح نویسنده کتاب نسبت به حدیث می باشد ولی ایشان فکر کرده است که جزء حدیث است و همه را یک جا ترجمه کرده است.
اما ترجمه صحیح این است که: امام صادق (ع) فرمود: «ما قریش هستیم و شیعیان ما عرب هستند و دشمنان ما عجم» !
یعنی شیعیان ما از عربند و دشمنان ما از غیر عرب، و در واقع عرب ستایش شده کسی است که از شیعیان ما باشد و [شیعه ی ما] اگر چه غیر عرب باشد ممدوح و مورد ستایش است. و غیر عرب مذموم کسی است که دشمن ما باشد [و دشمن ما] اگر چه عرب باشد مذموم است.
یعنی این که: شیعیان ما ممدوح و مورد ستایشند چه عرب باشند چه عرب و دشمنان چه عرب و دشمنان ما مذمومند چه غیر عرب باشد و چه عرب
اما در مورد سوء نظر خلیفه دوم درباره عجم
در مناقب نقل شده است: وقتی اسیران فارس را به مدینه آوردند، خلیفه دوم خواست زنان آنان را بفروشد و مردان آنان را برده عرب قرار دهد و قصد داشت که ناتوانان از طواف را مانند مریض، ضعیف و پیران را بر دوش آنان نهد، امیر المومنین (ع) به فرمود: «پیامبر خدا (ص) کریم هر قومی را احترام کنید، هر چند دشمن شما باشد و این جماعت فارس، حکیمان و کریمان هستند که آغوش خود را با تسلیم برای ما گشوده و مایل به اسلام شده اند؛ و من سهم خودم و بنی هاشم را از آنان بخشیدم». (سفینه البحار، ج 2، ص 165)
حال این ترجمه صحیح با ترجمه ناقص و سراسر غلط و مغرضانه ای که از این عبارت داده شده مقایسه کنید: ایشان رفتار بد خلیفه دوم را این طور ترجمه کرده است:
«ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنان شان را به فروش رسانید و مران شان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت».
اولا این عبارت از حدیث امام حسین (ع) نیست و گزارشی است که نویسنده کتاب مناقب از رفتار خلیفه دوم ارائه می دهد.
ثانیا معنای عبارت این نیست که «ایرانی ها باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنان شان را به فروش رسانید و مردان شان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت» بلکه معنایش این است که خلیفه دوم تصمیم داشتند چنین کاری انجام دهد که امام علی شدیدا با وی مخالفت کرد و چنین حادثه ای اتفاق نیفتاد و بین این دو گزاره اختلاف زیادی وجود دارد زیرا بین جمله خبری و انشایی تفاوت وجود دارد، آن چه در کتاب مناقب آمده است این است که خلیفه دوم می خواست چنین کاری انجام دهد در صورتی که آن چه مغرضانه ترجمه غلط شده آن است که خلیفه دوم گفته ایرانی ها را باید دستگیر کرد …
روایات فراوانی در مدح ایرانیان به خصوص آمده است که یکی از آنها روایتی است که در ابتدای این متن آمده است ولی متاسفانه مغرضانه آن را حذف کرده اند.
امام صادق می فرماید: «اگر قرآن بر عجم و غیر عرب نازل می شد، عرب به آن ایمان نمی آورد، و قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آوردند و این فضیلتی است برای عجم».
هم چنان که ملاحضه می کنید بر فرض این که عجم به معنای ایرانی باشد امام از ایرانیان تعریف کرده است که اینها دارای تعصبات قومی نیستند و به قرآنی که عربی نازل شده است ایمان آوردند، گذشته از این که در هیچ روایتی نکوهش ایرانیان نیامده، چنین چیزی با قرآن و روح تعالیم پیامبر (که می فرمود: «هیچ عربی را بر عجم فخر نمی باشد و گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست») سازگار نیست. حدیثی که از امام صادق نقل شد (همان گونه که در توضیح مرحوم شیخ عباس قمی از مرحوم مجلسی نقل شده) منظور این نیست که عجم دشمنان اهل بیت هستند، بلکه ترجمه صحیح این است که دشمنان ما عجم هستند، یعنی هر کس دوست ماست عرب است، گر چه عجم باشد و هر کس دشمن ماست، عجم و بیگانه است.
واژه عجم در لغت بار منفی دارد و مراد از آن کسی است که از بیان مراد خود گنگ است. هر چند به ظاهر عرب باشد. در روایات دیگری نیز تایید این برداشت از روایات موجود است، از جمله در روایتی از امام صادق آمده است: «شیعیان ما عرب هستند و سایر مردم اعرابی [بادیه نشین و بیگانه از تعالیم اسلام] اند». (کافی، ج 8، ص 166)
در روایت دیگر می فرماید: «مومن عرب است، چون پیامبر او و کتابی که بر وی نازل شده است، عربی است». (بحار، ج 64، ص 171)
نکته ای که نباید مورد غفلت قرار بگیرد آن است که واژه «الممدوح» در “العرب الممدوح” و «المذوم» در “العجم المذوم” صفت اند و نه خبر، بنابراین نویسنده کتاب در صدد این نبوده است که بگوید عرب خوب است و عجم بد است بلکه در مقام شرح حدیث گفته است: منظور امام از عربی که مورد ستایش واقع شده شیعیان هستند اعم از این که عرب باشند یا خیر و منظور از عجم مذموم آن نیست که عجم مرد مذمت قرار گیرنند و منظور امام این بوده است که دشمنان شیعه غیر عرب محسوب می شوند چه به زبان عربی صحبت کنند یا خیر.
و متاسفانه این فرد که در صدد انتشار این حدیث بوده است نتوانسته است فرق بین صفت و خبر بفهمد. به نظر می رسد تهیه کنندگان و منتشرکنندگان این مطالب اهداف خاصی را دنبال کرده، شتابزده در صدد ایجاد شکاف و تفرقه میان مسلمانان هستند. در این راه حاضرند دست به هر تحریفی را انجام دهند که یک نمونه آن همین چند سطر بود که در آن چندین اشتباه وجود دارد و پایان آن اشتباهی است که در سطر آخر نام کتاب شده که دقیق نوشته نشده و به جای «مدینه الحکم و الاثار، مدینه الاحکام و الاثار» نوشته شده و مجلد آن هم آدرس دهی نشده که جلد دوم است.