در قرآن كريم، هم نام بهترين ها به ميان آمد و هم نام بدترين ها. تعداد اين ها هم زياد مي باشد. در اين مختصر به گونه هايي از آن ها اشاره مي شود.
1. آدم: كه در قرآن كريم به عنوان اوّلين انسان از نسل انسانهاي فعلي معرفي شده و به عنوان آدم ابوالبشر شناخته شد. در سورههاي بقره، اعراف، انبيا، حجر، طه، ص، بني اسراييل و كهف در محورهاي زير سخن به ميان آمد: الف. آفرينش آدم؛ ب. سجده ي فرشتگان و اعراض ابليس؛ ج. فريب آدم توسط ابليس و رانده شدن از بهشت؛ د. توبه ي آدم.
2. آذر: در آيه ي 72 سوره ي انعام نام او آمده است. در مورد اين كه آذر چه كسي بود؟ اختلاف نظر وجود دارد. برخي ميگويند نام پدر ابراهيم ـ عليه السّلام ـ آذر بوده است. برخي ديگر بر اين باورند كه آذر نام عموي ابراهيم بوده كه بعد از مرگ پدرش سرپرستي ابراهيم را بر عهده داشته است. حكايت مجادله ابراهيم با پدرش در شش سوره، نقل شده است: سوره ي مريم، آيات 41 تا 50؛ سوره ي انبيا، آيات 51 و 52؛ و سورههاي شعرا، صافات، زخرف، و ممتحنه.
3. ابراهيم: در بين پيامبران اولوالعزم داستان ابراهيم در 21 سوره از قرآن در حول محورهاي زير بررسي شده: مجادله ابراهيم با آذر، دشمني او با بت ها و شكستن بت ها، داستان به آتش افكندن ابراهيم توسط نمرود و… .
4. ابليس و شيطان: در بسياري از آيات قرآن داستان ابليس و شيطان مورد اشاره قرار گرفت كه اهمّ آن در مورد اعلام مخالفت با دستور خداوند و دشمني با انسان ميباشد.
5. ابولهب: كنيه يكي از عموهاي پيامبر كه نامش عبدالعزّي بوده كه يك بار در سوره ي مَسَدّ نام او آمده است و همسر او امّ جميله خواهر ابوسفيان بود.[1]6. احمد: اسمي از اسامي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه يك بار در قرآن كريم، در سوره ي مباركه ي صفّ آيه ي 16 آمده است.
7. ادريس: نام يکي از پيامبران است که نام مباركش دو بار در قرآن كريم آمده است: آيه ي 75 سوره ي مريم و آيه ي 85 سوره ي انبياء.
8. اسحاق: در قرآن كريم راجع به بشارت تولّد اسحاق به ابراهيم، آياتي وجود دارد و نام او در رديف انبياء ذكر شده است.
9. اسراييل: لقب يعقوب ابن اسحاق، که نام او با اين عنوان يك بار در آيه ي 77 سوره ي آل عمران ياد شده است، بني اسراييل از نوادگان يعقوب هستند كه همه اسباط دوازده گانه را شامل ميشود زيرا او دوازده فرزند داشت كه بني اسراييل نوادگان اويند.[2]10: اسماعيل: در قرآن كريم، نام اسماعيل 11 بار تكرار شده است كه ميتوان به قضيّه ي بشارت تولّد اسماعيل به ابراهيم و دستور قرباني او و قضيّه ي بناي كعبه و كمك به ابراهيم در سورههاي بقره، ابراهيم، انعام، مريم و صاد اشاره كرد.
11. الياس: دو بار نام اين پيامبر در قرآن كريم ذكر شده است: الف. انعام، آيه 85؛ ب. صافات، آيه 13.
12. اليسع: نام او هم دوبار در قرآن كريم ذكر شده است: انعام، 86؛ ص، 48.
13. ايوب: در لغت عبري به معناي بازگشت كننده ميباشد، در قرآن كريم، گويا به اين معنا لحاظ شده است. از ايّوب 4 بار در قرآن كريم سخن به ميان آمده است كه قرآن كريم او را به خاطر صبر و شكيبايي در برابر آزمايشات الهي ميستايد و او را داراي عزم و اراده عالي ميداند.
14. تبّع: در دو مورد در قرآن كريم به اين واژه بر ميخوريم: دخان، 36؛ قاف، 13. در اين كه مراد از تبّع چيست؟ اختلاف نظر وجود دارد. علّامه ي طباطبايي (ره) ميفرمايد: تبع از پادشاهان بود كه در يمن ميزيسته و نام او اسعد ابوكرب بوده.[3] امّا تفسير نمونه اذعان ميدارد كه تبع يك لقب عمومي براي پادشاهان يمن بوده، مانند كسري براي سلاطين ايران، ولي ظاهر اين است كه قرآن در خصوص يكي از پادشاهان يمن سخن گفته است.[4]15. جالوت: در آيات 247 الي 252 بقره. قضيّه ي كشته شدن جالوت به دست داود مورد بررسي قرار گرفته است.
16. جبرئيل: ملك مقرب الهي و واسطه وحي. نام جبرييل سه بار در قرآن كريم آمده است: بقره، 90 ـ 91؛ تحريم آيه ي 66، 4. صفات جبرئيل در قرآن: 1. روح القدس در سوره ي نحل؛ 2. روح الامين در آيه ي 193 شعراء؛ 3. شديد الغوي در سوره ي نجم؛ 4. روح الامين در سوره ي مباركه ي شعراء.
17. حضرت داود: نام اين پيامبر 16 بار در قرآن مجيد ذكر شده كه محورهاي بحث قرآن در مورد داود عبارتند از: 1. پيروزي داود برجالوت و كشته شدن جالوت توسط داود (بقره: 2/ 252).
2. مقام داود: به حضرت داود كتاب آسماني داده شده و از انبياء است آيات 161 نساء و 57 انبياء گوياي آن است.
3. طبق آيه ي 75 از سوره ي انبياء، پرندگان و كوهها در تسخير داود بودند واز صداي خوشي برخوردار بود.
4. بنابر آيه ي 80 از سوره ي انبياء و آيه ي 12 از سوره ي سبأ، خداوند آهن را براي داود نرم ساخت و به او صفت زره سازي آموخت.
5. آزمايش شدن داود، سوره ي ص، آيه ي 16 ـ 25.
18. ذو القرنين: نام ذوالقرنين سه بار در قرآن كريم ذكر شده است. در اين كه ذوالقرنين نام چه كسي بوده است؟ در بين علما اختلاف وجود دارد. كه مشهورترين نظريه آن است كه ذوالقرنين همان كورش كبير، پادشاه هخامنشي ميباشند. سرگذشت ايشان در سوره ي كهف، آيه ي 82 ـ 96 مطرح شد.
19. ذو الكفل: دو بار در قرآن گريم آمده است: انبيا، 85؛ ص، 48. در قرآن كريم، راجع به سرگذشت ذو الكفل چيزي بيان نشده است، جز آن كه بعضي از مفسّرين آيات 244 ـ 245 از بقره را مربوط به او دانستهاند، لكن باتوجّه به اين كه در سوره ي انبياء و ص نام او در رديف انبياء قرار گرفته ميتوان گفت كه او از انبيا است.
20. زكريا: سرگذشت حضرت زكريا در چهار سوره 1. آل عمران، 37 ـ 38؛ 2. انعام، 85؛ 3. مريم، 2 ـ 7؛ 4. انبياء، 89 ذكر شده است.
21. زيد ابن حارثه: پسر خوانده پيامبر در آيه ي 37 از سوره ي مباركه ي احزاب به قضيّه ي طلاق همسرش و ازدواج پيامبر با همسرش اشاره شده است.
22. لفظ سامري: اين لفظ سه بار در سوره ي طه در قرآن كريم ذكر شده است و داستان وي بر حسب قرآن كريم از اين قرار است که: موسي براي گرفتن تورات به مدّت چهل روز به كوه طور رفت، سامري از فرصت ده روز پاياني استفاده كرده و قوم موسي را فريفت و براي آن ها مجسمهاي به صورت گوساله ساخت و در درون آن لولههايي تعبيه كرد كه وقتي باد از آن لولهها ميگذشت بانگي شبيه بانگ گاو توليد ميشد.[5] اصل لفظ سامري در زبان عبري، شمري ميباشد. لذا سامري منسوب است به شمرون، شمرون فرزند يشاكر كه يشاكر فرزند چهارم يعقوب بود. بنابراين سامري مردي از نوادههاي يعقوب بوده كه به مناسبت انتساب به جد خويش شمري يا سامري معرفي شده است.
23. سليمان بن داود: نام سليمان هفده بار در قرآن كريم ذكر شده است كه در سورههاي بقره، نساء، انعام، انبيا، نمل، سبأ و ص ميباشد. طبق فرموده قرآن كريم همه چيز حتّي جنّ و شياطين در تسخير او بودند.
24. شعيب: نام او ده بار در خلال سورههاي اعراف، هود، شعراء، عنكبوت ذكر شده، در سوره ي ص آيات 22 ـ 28 قضيّه ي ازدواج موسي ـ عليه السّلام ـ با دختر شعيب و پناه بردن موسي به او ذكر شده است.
25. صالح: نام حضرت صالح 8 بار در قرآن كريم آمده است: اعراف، 71 ـ 75؛ هود، 3؛ شعراء، 146؛ نمل، 46؛ معجزه صالح ـ عليه السّلام ـ ناقه او بوده و داستان ناقه صالح در آخر سوره شمس بدون ذكر نام آن حضرت آمده است.
26. فرعون: فرعون علم جنس و لقب پادشاهان مصر قديم ميباشد. پس از فتح مصر كمبوجيه، پادشاه ايران 26 سلسله از پادشاه بر مصر حكومت كردند كه هر يك از افراد آن سلسلهها را فرعون و مجموعه آن ها را فراعنه ميناميدند. لكن در تاريخ سه تن از فراعنه معروفند:
1. فرعون زمان حضرت يوسف كه در تاريخ و تفاسير اسلامي به ريان بن وليد ناميده شده است.
2. فرعون كه در زمان تولّد حضرت موسي مي زيسته، كه در تاريخ اسلامي به قابوس بن مصعب معروف ميباشد.
3. فرعون زمان خروج حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ كه در تاريخ با نام وليد بن مصعب ذكر شده. وي در سال 1419 قبل از ميلاد ميزيسته و بعد از پدر خود رامسس دوّم به پادشاهي رسيد.[6]27. طالوت: نام طالوت در آيات 248 ـ 252 از سوره ي بقره و سرگذشت او در اين آيات ذكر شده است. طالوت را مفسّرين لقب شاؤول نخستين پادشاه بني اسراييل دانستهاند. و گفته طالوت به علّت طول قد به طالوت ملّقب شده است.
28. عزيز: نام عزيز فقط يك بار در قرآن كريم در سوره ي توبه آيه ي31 آمده است. برخي از مفسّرين قضيّهاي را كه در آيه 261 بقره يادآوري شد به عزيز نسبت دادهاند. برخي نيز حكايت آيه ي 244 بقره را به او منسوب ميدانند.[7]29. عمران: در قرآن كريم، پدر مريم معرّفي شده است و در سوره ي تحريم خداوند تصريح مينمايد كه مريم فرزند عمران است. نام عمران در سوره ي آل عمران آيه ي 21 ـ 30 و تحريم آيه ي 12 آمده است.
30. عيسي: يكي از پيامبران اولوالعزم است و نام او در قرآن به دو عنوان ذكر شده است: 1. به عنوان عيسي 25 بار؛ 2. به عنوان مسيح ده بار. كه در سراسر اين قضايا كه مربوط به او ميباشند به تولّد او و معجزات و پيشگويي او اشاره شده است امّا در آيه ي 48 آل عمران و 156 نساء تصريح دارد كه عيسي نمرده و زنده است و بر عقيده به صليب كشيده شدن او خط بطلان كشيد.
31. قارون: نام او چهار بار در قرآن كريم آمده است كه سه بار صرفاً نامي از او برده شده ايت امّا در سوره ي قصص آيه ي 76 ـ 82 سرگذشت او نيز ذكر شده است و نيز متذكّر ميشود كه قارون از قوم موسي بود.
32. لقمان: نام او در سورهاي به همين نام و در آيات 11 و 12 آمده است. روايات تصريح دارد كه او انسان شايستهاي بود ولي پيامبر نبود.
33. لوط: نام او بيست و سه بار در خلال سورههاي اعراف، حجر، انبياء و … ذكر شده است. بنابر آيات قرآن لوط به ابراهيم ايمان آورد و خود هم رتبه ي رسالت داشته است. عذاب بر قوم او نازل شده و همسر او هم جزء معذبين بوده است.
34. محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ: آخرين پيامبر الهي، نام مباركش در چهار سوره: آل عمران، 136؛ احزاب، 4؛ محمّد، 2؛ فتح، 29؛ بنابر آيه 79 از سوره ي اسراء صفت محمود را نيز ميتوان براي آن حضرت ذكر كرد. آن حضرت در سال عام الفيل متولد شد. در چهل سالگي به پيامبري رسيد. سيزده سال از رسالت را در مكه و ده سال را در مدينه گذراند و در سال دهم هجري وفات يافت.
35. مريم: در قرآن كريم، عيسي را فرزند مريم ميداند و او را بدون پدر معرّفي ميكند، در قرآن كريم 31 بار نام مريم ذكر شده است، لازم به ذكر است كه مريم دختر عمران خواهري دارد به نام ايشاع كه فرزند او حضرت يحيي نيز پيامبر هست. بنابر اين، حضرت عيسي و يحيي پسرخاله هستند و حضرت ذكريا شوهر خاله عيسي بوده است.[8]36. موسي: صاحب شريعت و فاتح و منجي يهود است كه بين قرن 13 ـ 15 قبل از ميلاد ظهور كرده، نام موسي 13 بار در قرآن كريم آمده است و وقايع زندگي او بيش از ساير پيامبران در قرآن آمده است.
37. مكيال: فرشته مقرب الهي كه يهود و نصاري آن را ميشل مينامند، نامش در آيه ي 98 بقره ذكر شده است.
38. نوح: اوّلين پيامبر اولو العزم كه در قرآن كريم، براي او عمري طولاني ذكر شده است، نبوّت 950 سال طول كشيد. قوم او به خاطر عدم ايمان عذاب شدند، همسر و فرزند او هم جزء عذاب شدگان بودند.
39. هاروت و ماروت: در آيه ي 102 سوره ي بقره به سرگذشت اين دو فرشته اشاره شده كه در سرزمين بابل سحر و جادوگري به اوج خود رسيده بود و باعث ناراحتي و ايذاء مردم شده بود، خداوند اين دو فرشته را مأمور ساخت كه عوامل سحر و طريق ابطال آن را به مردم بياموزند.[9]40. هارون: برادر بزرگتر حضرت موسي است كه نام او 20 بار در خلال سرگذشت موسي ـ عليه السّلام ـ ذكر شده است. با توجّه به مفاد آياتي از قرآن مجيد هارون بواسطه فصاحتي كه داشت به درخواست حضرت موسي به ياري و همكاري او مأمور شد. در قصة دعوت فرعون و سامري به اين قضيه اشاره شده است.
41. هامان: نام هامان شش بار در قرآن كريم، ذكر شده است. چهار بار نام او پس از نام فرعون قرار گرفته و به تبه كاري او در زمين و هلاكت و غرق شدن او اشاره شده به موجب آياتي از سوره قصص فرعون به هامان دستور ميدهد تا براي او قصر بلندي بسازد تا از فراز آن بر خداي موسي دست يابد.
42. هود: پيامبري معرّفي شده كه بر قبيله ي عاد مبعوث گرديد. در سوره ي الحاقه به سرگذشت او اشاره شده است.
43. يحيي: نام حضرت يحيي 5 بار در قرآن كريم ذكر شده است، در آيه ي 13 از سوره ي مريم و آيه ي 34 از سوره ي آل عمران به نبوّت او تصريح شده است. در نزد مسيحيان يحيي پسر خاله عيسي ـ عليه السّلام ـ بود، و به داستان تولّد او و دعاي زكريا در قرآن كريم اشاره شده است.
44. يوسف: نام حضرت يوسف 26 بار در قرآن كريم ذكر شده كه سورهاي نيز با اين نام از طرف خداوند نازل شدهاست. در آيه 84 انعام وي در رديف انبياء عظام قرار گرفته و در سورة مؤمن برسالت او تصريح شده است.
45. يونس: در قرآن مجيد نام يونس چهار بار ذكر شده است كه در سوره صافات و سوره قلم به سرگذشت او اشاره شده است. در سوره ي انبياء به عنوان ذوالنون از او ياد شده است. نام او به عنوان نام يكي از سوره ها هم درج شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه ي بيشتر:
1. تفسير نمونه.
2. الميزان.
3. تاريخ انبياء و كتاب قصص قرآن.
پي نوشت ها:
[1] . خزائلي، محمّد، اعلام قرآن، تهران: انتشارات امير كبير، 1371، ص 120.
[2] . همان، ص 121.
[3] . الميزان، ج 18، ص 148.
[4] . تفسير نمونه، ج 21، ص 195.
[5] . اعلام قرآن، ص 385 ـ 389.
[6] . اعلام قرآن، ص 482.
[7] . همان، ص 457.
[8] . اعلام قرآن، ص 589.
[9] . نمونه، ج 1، ص 374.