بعضى از مفسران كه مايل نيستند زير بار معجزات بروند اصرار دارند كه حادثه غرق فرعونيان و نجات بنى اسرائيل را كه در آيات گذشته بود به نحوى توجيه كنند كه با اسباب طبيعى و عادى بسازد! لذا گاه گفته اند كه اين امر قابل تطبيق با پلهاى متحرك است كه امروز معمول مى باشد.
بعضى ديگر گفته اند كه موسى (عليه السلام ) به راهها آشنائى داشته و از برزخهائى كه در درياى سوف (خليج سوئز) وجود داشته مى توانسته بگذرد، و به جزيره سينا وارد گردد، و انفلاق بحر كه در آيات آمده نيز اشاره به همين است .
بعضى ديگر شايد اين احتمال را تقويت كرده اند كه موسى درست به هنگام پايان جزر دريا به آن نقطه رسيد، و توانست كه از نقاط خشك بگذرد، اما بلافاصله مد شروع شد و فرعونيان در امواج آب فرو غلطيدند و هلاك شدند!
ولى حق اين است كه هيچ يك از اين احتمالات با ظاهر آيات قرآن،اگر نگوئيم با صريح آن،سازگار نيست،و با قبول مساله اعجاز كه بارها در شرح حالات پيامبران در قرآن آمده خصوصا داستان همين عصاى موسى هيچ لزومى بر چنين توجيهات وجود ندارد، چه مانعى دارد كه به فرمان خدا كه حاكم بر قانون عليت در جهان هستى است آبهاى نيل بعد از نواختن عصا تحت جاذبه مرموزى به فرمان الهى جمع و متراكم گردند، به گونه اى كه راه قابل عبور در ميان آن آشكار شود، و بعد از مدتى اين جاذبه خنثى گردد و آبها به حال طبيعى اول بازگردند. اين استثناء در قانون عليت نيست ، بلكه اعتراف به تاثير علل غير عادى مى باشد كه براى ما – با معلومات محدودى كه داريم – ناشناخته است .
منبع:
تفسير نمونه ج15 ص249و250